eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
716 ویدیو
38 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂مراقب اعمال خود باشید🍂 🔰به آیه زیر دقت کنید لطفا : 🕋 وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 📣 و بگو که هر عمل کنید آن عمل را می‌بیند و هم و بر آن آگاه می‌شوند، 👈 آن گاه به سوی که دانای عوالم غیب و شهود است بازگردانیده شوید 👈 و او شما را به واقف سازد. 💠 💠 🌐💠⚜⚜💠🌐 💠⇦اين آيه كه بيان كننده‌ى آگاهى خدا وپيامبر ومؤمنان از عملكرد ماست، همان عقيده‌ى شيعه را مبنى بر «عرضه‌ى اعمال» بر اولياى خدا بيان مى‌كند. ✴️⇦اين عرضه، يا و انجام مى‌گيرد و اگر اعمال ما خوب باشد، اولياى خدا از ما شاد مى‌شوند و اگر بد باشد، نگران و اندوهگين مى‌گردند. 🔔⇦ايمان به اين عرضه‌ى عمل، در ايجاد و مؤثّر است. 💭⇦امام صادق عليه السلام فرمود: اى مردم! با گناهِ خود، رسول خدا را ناراحت نكنيد. به گفته‌ى روايات، مراد از «مؤمنون»، كه خداوند آنان را از اعمال ما آگاه مى‌سازد. 📗 تفسير كنزالدقائق ج3 ص500 قرارگـــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
🌺سبک زندگی قرآنی 🌺 🌷خانواده خود را خدایی کنید🌷 🌸🔰به آیه زیر دقت کنید لطفا : 🌐💠⚜⚜💠🌐 🕋 وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى‌ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطِيفاً خَبِيراً 🌸 و آنچه كه از آيات خدا و حكمت در خانه‌هايتان تلاوت مى‌شود ياد كنيد؛ 🌸 همانا خداوند نسبت به شما داراى لطف و از كارهاى شما آگاه است . 💠 💠 🌐💠⚜⚜💠🌐 ✴️✴️ یکی از مسئولیتهای در خانواده، این است که هم خودشان را یادکرده و عمل کنند، و هم به اهل یادآور شوند . 💟💟 این آیه، نشان دهنده ی نقش مهم در است که با متذکر شدن معارف آیات قرآن در منزل، می تواند تأثیر بسزایی در و شدن اهل خانه داشته باشد . قرارگـــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
🔰خانه ای کوچک🏡 و ساده اما گرم و صمیمی💞خانه ای که به راحتی پذیرای مهمان شد،وارد خانه که شدیم، مادر اصرار کرد که در اتاق بنشینیم و ما وارد اتاق شدیم. 🔰در و دیوار اتاق با ما حرف داشت.انگار این اتاق از دیگر اتاقهای خانه بود؛ بیشتر حضور مرد آسمانی✨ را درک کرده بود و اکنون یادگارهایش بود. 🔰مادر قدرت تکلم نداشت🚫، با زبان بی زبانی را با عشق❤️ نشانمان می داد و با اشاره به ما می فهماند چقدر فرزندش برایش عزیز بوده😍،فرزندی که از طعم یتیمی را چشیده و از نوجوانی کمک خرج💰 خانه بوده. 🔰و دلش طاقت نیاورده به کشورهای دوردست کمک نکند😔.خواهر و مادر را به سپرده که تا به حال حامیشان بوده😊 و پایشان را به مسجد🕌 و باز کرده بود.کمی که می گذرد ، بقچه ی لباس های برادر👕 را می آورد و جلویمان می گذارد. 🔰و می گوید این همان لباسی است که در زمان بر تن برادرم بوده.و ناگاه یاد پیرهن پاره پاره و قلب صبور💔 می افتی. 🔰خواهر برایمان می گوید که چقدر عاشق بود.و او را با این امانت حضرت زهرا آشنا کرده و امروز همان خواهر، با نهایت توان✊، دست بقیه را می گیرد و به و زینبی می آورد👌 🔰ما نیز امید بستیم به دست گیری بابرکت این خانه🏡، تا بتوانیم ادامه دهنده ی باشیم‌✅. 🔸به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید 🔸برای خاطر خدا ، شما ادامه اش دهید 🔰از امروز باری روی شانه مان سنگینی می کندو از تو ممنونیم که ما را به دعوت کردی و اجازه دادی در هوایت نفس بکشیم😌. 🕊|🌹@masjed_gram
🔰محمدحسین خیلی دوران دفاع مقدس را می‌خورد. با غبطه🙁 می‌گفت: ‌ای کاش من هم در بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید😔 🔰یکی از برنامه‌های همیشگی‌اش زیارت و قطعه شهدای گمنام🌷 بهشت زهرا(س)بود.وقتی پیکر⚰ دوستان شهید حرمش شهیدان کریمیان🌷 و امیر سیاوشی🌷 را آوردند و در به خاک سپردند ، حال و هوای عجیبی داشت. 🔰ارتباط خاصی با داشت و همیشه کلام شهدا را نصب‌العین خودش قرار می‌داد👌 محمد بود. وقتی بحث جبهه مقاومت مطرح شد، همه تلاشش را کرد💪 که به برود. 🔰یک روز آمد و کنارم نشست و گفت: اگر من یک زمان بخواهم بروم سوریه، مخالفت می‌کنید؟ نظرتان چیست⁉️ گفتم: یک عمر است که به (ع) می‌گویم: بابی وامی و نفسی و اهلی و مالی واسرتی، آقا جون همه زندگی‌ من به فدایت❤️، حالا که وقتش شده ، بگویم نه نرو❓ همان که در اینجا حافظ توست در سوریه هم است😊 همه عالم محضر خداست. 🔰گفت: وقتی راضی هستی یعنی همه راضی‌اند. عاشقانه💖 تلاش کرد برای رفتن، اعزام‌ها خیلی راحت نبود. یک روز -صبح برای خواندن نماز📿 صبح بیدار شدم که دخترم هراسان آمد و گفت: مادر ساکش را بسته و می‌خواهد برود🚌 🔰رفتم و گفتم: می‌روی؟ قبل رفتن بیا چندتا عکس📸 با هم بیندازیم. عکس‌ها را که انداختیم، و راهی‌اش کردم. وقتی رفت گفتم با برمی‌گردد اما مصلحت خدا بر این بود که برگردد. 🔰وقتی از آمد از اوضاع آنجا برایم گفت، اعتقادش نسبت به حفظ انقلاب و بیشتر شده بود✅ می‌گفت: مامان نمی‌دانید چه خبر است؟ خدا نکند آن که در سوریه ایجاد شده در ایران🇮🇷 پیاده شود. می‌گفت: تا زنده‌ایم است به این خائنان اجازه بدهیم مملکت ما را مانند سوریه کنند👊 🕊|🌹 @masjed_gram