#خاطرات_شهدا
🌷 هر چی بهش اصرار می کردم که فرماندهی سپاه رو قبول کن
زیر بار نمی رفت و قبول نمیکرد
بهم می گفت : آقای رضایی از من لایق تر و بهترند من ترجیح میدم که از ایشون فرمان بگیرم و توی کارها اگه تونستم کمکشون کنم.
حتی بعدهم توی کردستان بارها بهش می گفتم : برگرد تهران و با توجه به قابلیت هایی که داری توی سپاه مشغول خدمت شو.
ولی باز توی جوابم می گفت : میخوای منو هدر بدی؟مگه چه اشکالی داره که اینجا کار کنم ؟ دیگران توی تهران هستند و کارشون رو انجام میدن
گفتم : خب اگه بری تهران می تونی خودتو به عنوان الگوی مقاومت و تقوی مطرح کنی.
🌷 که جواب داد : این جا هم با برادرها کار میکنم انسان هر کجا که باشه اگه برای رضای خدا کار کنه همون جا الگو میشه.
#شهید_محمد_بروجردی
#راوی_دوست_شهید
✍ از کتاب : میرزا محمد پدر کردستان
--------------------
@masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
تواضع و فروتنی و خاکی بودنش
به حدی بود که اگه کسی اون رو
نمی شناخت نمی تونست تشخیص
بده که یک فرمانده س 😶
یک بار یکی از ضد انقلاب ها رو
اسیر کرده بودیم، ✌️
بروجردی کنارش نشست و خیلی
با حوصله و تدبیر شروع به بازجویی
کرد⌛️
ضدانقلاب دائما از جواب دادن
طفره می رفت و به هیچ عنوان
حاضر نبود پاسخگوی سوالات
بروجردی باشه😠
عکس العمل هاش دیگران رو
هم کلافه کرده بود😒
اما بروجردی در کمال خونسردی
به کارش ادامه می داد و مرتب
سوال هارو تکرار می کرد و حتی
بعضی وقت ها با او می خندید😊
تا اینکه وقت اذان شد بروجردی
برای گرفتن وضو بیرون رفت🚶
یکی از بچه ها که حسابی از دست
اون اسیر کلافه و عصبانی شده بود،
رفت کنارش و گفت : تو می دونی
داری باکی صحبت می کنی؟😏
وقتی بهش گفت که : تو داری با
بروجردی صحبت می کنی
طرف باورش نمی شد😳
می گفت : شماها دروغگویید
اون کسی که با من صحبت می
کرد یه فرد معمولی بود
اگه اون فرمانده ی قرار گاه حمزه
است پس چرا درجه نداره‼️
✍ به هیچ عنوان نمی تونست به
خودش بقبولونه که با یک فرمانده
داشته صحبت می کرده ...☺️✌️
#راوی_همرزم_شهید
#شهید_محمد_بروجردی
🕊
🌹🕊 @masjed_gram