#خاطرات_شهدا
مجالس مهمونی یکی از جاهائیه
که بستر برای حرف زدن از
دیگران آماده ی آماده س. 👌
توی یکی از همین مهمونیا ، منم
مثل بقیه شروع کردم به حرف
زدن در مورد یکی از آشناها!😐
وقتی از مجلس بر می گشتیم
محمد گفت : می دونی غیبت
کردی! حالا باید بریم در خونشون
تا بگی پشت سرش چی گفتی.
😯
گفتم : اینجوری که پاک آبروم
میره
با خنده گفت : تو اگه از بنده ی
خدا انقدر می ترسی
چرا از خود خدا نمی ترسی ؟
همین یه☝️جمله کافی بود
تا نه دیگه غیبت کننده باشم
و نه شنونده غیبت. ☺️✌️
#راوی_نزدیکان_شهید
#شهید_محمد_گرامی
--------------------
@masjed_gram