eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
750 ویدیو
39 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ در قسمتی از وصیتنامہ ش نوشتہ بود : 🌸 از ڪـار شبهہ ناڪـ  پرهیز ڪردن واقعا هنر است ، و دعا ڪنیم ڪہ نصیبمان شود . 🌸 مبلغ 500 هزار تومان ڪارت بانڪی بنده را ، بہ ڪار فرهنگی ڪمڪ ڪنید ڪہ خیالم راحت باشد . #شهید_بیست_سالہ_مدافع_حرم #شهید_حجت_الاسلام_میلاد_بدری 🕊 #سالروز_شهادتش 🕊 🌹🕊 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🔹پوسترهای جدید پرسش و پاسخ ↩️پوستر شماره 1 👤 #استاد_احسان_عبادی #پرسش_و_پاسخ_مهدوی تصویر باز
🔹پوسترهای جدید پرسش و پاسخ ↩️پوستر شماره 2 👤 #استاد_احسان_عبادی #پرسش_و_پاسخ_مهدوی تصویر باز شود .🌸☝️ 📝 @masjed_gram ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
#ریحانه 🔹سوال : 💢آيا در حکومت اسلامی‌ پیامبر(ص) و امام علی(ع) #حجاب برای زنان با هر عقايدی که داشتند، واجب بود .؟؟ 👇🌸👇🌸
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه 🔹سوال : 💢آيا در حکومت اسلامی‌ پیامبر(ص) و امام علی(ع) #حجاب برای زنان با هر عقايدی که داش
. 🔹پاسخ : ✅در زمان حکومت پیامبر(ص) و پس از نازل شدن آیات حجاب، بسيار کم‌رنگ بوده چرا که در آن عصر مانند حال جمعيت زياد نبود و عوامل بدحجابی، مانند و نيز وجود نداشت، اين در حالی است که امروزه زمينه و عوامل بدحجابی -به طورگسترده- وجود دارد...💥 در عين حال اين مطالب را می‌توان از لحن استفاده نمود که در زمان پیامبر(ص) و امام علی(ع) رعايت حجاب لازم بوده است، زيرا حجاب از ، و است که رعايت آن در هر زمانی لازم است ، لذا در زمان ائمه بايد اين امر رعايت می‌شد.☝️ 👈وقتی که حکم حجاب نازل شد، ناظر به افراد در نازل شد نه این که به عنوان یک وظیفه شرعیِ صرفا فردی نازل شده باشد.✋ 💯در آیه حجاب(۱) به پیامبر(ص) دستور داده شد که حکم خدا را به زنان بگوید و گفتن پیامبر(ص) علاوه بر این که گفتن از باب است گفتن از باب نیز هست. 📜در روایتی از عایشه آمده است: من برتر از زنان انصار ندیدم، همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید، سر خود را با روسری‌های مشکی می پوشیدند...(۲) 🔺حکومت‌های اسلامی در هر زمانی که تشکیل شود، چه زمان پیامبر(ص)، چه زمان امام علی(ع) و چه در زمان های دیگر؛ نظام اسلامی‌شان به «» و به «امر به و نهی از » است☝️ 🚫مگر می‌توان یک حکومتی را به قید اسلامی (به معنای حقیقی) بپذیریم ولی امر به حجاب و نهی از بی حجابی را در آن لحاظ نکنیم⁉️ این امر بدیهی است که در حکومت اسلامی (در هر زمانی که باشد) حجاب و است. 💯حجاب بر مبنای این که از اسلام است از قوانین حکومت اسلامی به شمار می‌آید. 👈و مردمی که قبول کردند (در رفراندم جمهوری اسلامی با بیش از 98 درصد آراء) حکومت در جامعه ایران باشد باید تابع قوانین جامعه اسلامی باشند و در این صورت حجاب علاوه بر این که یک است یک است که لازم الاجرا نیز می‌باشد و تخطی از آن باید با ممانعت های مجری قانون مواجه گردد. 🔰مثال عرفی‌ که مورد قبول و فهم همگان باشد را در قوانين راهنمائی و رانندگی می‌توان مشاهده کرد؛ مثلا در ايران قانون اينگونه وضع شده که اتومبيل ها از سمت راست حرکت می کنند؛ اکنون تصور کنيد گروهی بيايند و بگويند ما در انگلستان ديده‌ايم که اتومبيل‌ها از سمت چپ حرکت می‌کنند، خيلی هم خوب است ما می‌خواهيم آزاد باشيم و طبق آن عمل کنيم چرا ما را اجبار می‌کنيد؟!!👇👇 ♻️تا زمانی که قانون اين کشور حرکت از سمت راست است، اجبار در اجرای آن درست است و موافقت يا مخالفت گروه های اجتماعی نمی‌تواند در آن نقشی داشته باشد.❌ به هزار و يک دليل هم که ثابت کنم حرکت از سمت چپ بهتر است و من آن‌ را می‌پذيرم و می‌پسندم، اگر تخلف کنم و بخواهم به رأی و نظر و پسند خودم عمل کنم با من برخورد می‌شود... 📚۱.سوره نور، آیه ۳۱ ۲.کشاف، ج ۳،ص ۲۳۱ حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، ص ۱۸ قرارگـــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
🌹معجزه استغفار🌹 باهم ببینیم؛☺️👇 🌐💠⚜⚜💠🌐 🌸⇦شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از شکایت کرد . حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند : «استغفار کن» . 🌸⇦شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از و شکایت کرد . حضرتش فرمودند :«استغفار کن» 🌸⇦فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند به او عطا فرماید . حضرت، به او فرمودند :«استغفار کن» 🌸⇦حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به توصیه فرمودید؟! 🌐💠⚜⚜💠🌐 🌸🌸 فرمود :من این توصیه را از خود نگفتم . 🌺🌺 همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره را تلاوت فرمودند : 🕋🕋 «اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ 🌷🌷 از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با بسیار و متعدّد یاری رساند و خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید . قرارگـــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 🍃 ❤️ •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ 🗓 روزها پشت سر هم میومدن و می رفتن. گاهی "صمد" تندتند به سراغم میومد و گاهی هم ماه به ماه پیدایش نمی شد. 💥اوضاعِ مملکت به هم ریخته بود و تظاهرات ضد شاهنشاهی به روستاها هم کشیده شده بود✊ 🔹 بهار تموم شد. پاییز هم اومد و رفت. زمستانِ سرد و یخبندون رو هم پشت سر گذاشتیم. در نبودِ صمد، گاهی او را به کلی فراموش می کردم؛ امّا همین که از راه می رسید، یادم می افتاد انگار قراره بین من و او اتفاقی بیفته و با این فکر نگران می شدم؛ 😥 🌷🌺 امّا توجهِ بیش از اندازه پدرم به من باعث دل خوشیم می شد و زود همه چیز را از یاد می بردم. ❇️ چند روزی بیشتر به عید نمونده بود. مادرم شامِ مفصلی پخته و فامیل رو دعوت کرده بود. همه روستا مادرم رو به کدبانوگری می شناختن. دست پختش را کسی توی "قایش" نداشت. از محبتش هیچ کس سیر نمی شد. به همین خاطر، همه صداش می کردن «شیرین جان»💕 🔶 اون روز زن برادرها و خواهرهام هم برای کمک به خانه ما اومده بودن. مادرم خانواده "صمد" رو هم دعوت کرده بود. 🌄 دمِ غروب، دیدیم عده ای روی پشت بامِ اتاقی که ما توی اون نشسته بودیم راه می روند، پا می کوبن و شعر می خوندن.👣 وسطِ سقف، دریچه ای بود که همه خانه های روستا شبیه آن را داشتند. بچه ها اومدن و گفتن: «آقا صمد و دوستانش روی پشت بام هستن.» 🔷 همان طور که نشسته بودیم و به صداها گوش می دادیم، دیدیم بقچه ای، که به طنابی وصل شده بود، از داخلِ دریچه آویزان شد توی اتاق؛ درست بالای کرسی. چند نفری از دوستانم هم به این مهمانی دعوت شده بودن. آن ها دست زدند و گفتند: «قدم! یاالله بقچه را بگیر.»👏 ⭕️ هنوز باور نداشتم "صمد" همان آقای داماده و این برنامه هم طبقِ رسم و رسومی که داشتیم برای من که عروس بودم، گرفته شده. به همین خاطر، از جام تکان نخوردم و گفتم: «شما برید بگیرید.» 🌱 یکی از دوستانم دستم را گرفت و به زور هُلَم داد روی کرسی و گفت: «زود باش.» چاره ای نبود، رفتم روی کرسی بقچه را بگیرم. "صمد" انگار شوخی اش گرفته بود. طناب را بالا کشید. مجبور شدم روی پنجه پاهایم بایستم؛ امّا "صمد" باز هم طناب را بالاتر کشید. صدای خنده هاش را از توی دریچه می شنیدم. با خودم گفتم: «الان نشونت می دم.» خم شدم و طوری که "صمد" فکر کند می خواهم از کرسی پایین بیام، یک پام را روی زمین گذاشتم. 🔶 "صمد" که فکر کرده بود من از این کارش بدم آمده و نمی خوام بقچه را بگیرم.طناب را شُل کرد؛ آن قدر که تا بالای سرم رسید. به یک چشم بر هم زدن، برگشتم و بقچه را توی هوا گرفتم. 😌 🌷 "صمد"، که بازی را باخته بود، طناب را شُل تر کرد. 😊 👏مهمان ها برام دست زدن. جلو اومدن و با شادی طناب را از بقچه جدا کردن و اون رو بردن وسطِ اتاق و بازش کردن. 💝 "صمد" بازم سنگِ تمام گذاشته بود؛ بلوز و شلوار و دامن و روسری هایی که آخرین مدلِ روز بود و پارچه های گران قیمت و شیکی که همه رو به تعجب انداخت. 🎁 مادرم هم برای "صمد" چیزهایی خریده بود. آن ها را آورد و توی همان بقچه گذاشت. کفش و لباس زیر و جوراب، با یک پیراهن و پارچه شلواری و صابون و نبات. 👞👕 بقچه را گره زد و طناب را که از سقف آویزان بود به بقچه وصل کرد و گفت: «قدم جان! بگو آقا صمد طناب را بکشد.» 🔵 رفتم روی کرسی؛ امّا مانده بودم چطور صدایش کنم. این اولین باری بود که می خواستم اسمش را صدا کنم...😍🙃 اوّل طناب را چند بار کشیدم، امّا انگار کسی حواسش به طناب نبود. روی پشت بام می خواندن و می رقصیدن.🎊🎉 مادرم پشت سر هم می گفت: «قدم! زود باش. صداش کن.» ❤️ به ناچار صدازدم: «آقا... آقا... آقا...» خودم لرزشِ صدایم را می شنیدم. از خجالت تمام بدنم یخ کرده بود.... جوابی نشنیدم. ناچار دوباره طناب را کشیدم و فریاد زدم: «آقا... آقا... آقا صمد!» ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• هر شب در ڪانال☺️👇🏻 📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
💌 برای درک مهربانی خدا از اینجا شروع کنیم #پیام_معنوی 🌺 🌺🌺 @masjed_gram
🌹امام صادق عليه السلام: هر كه جوياى رياست باشد، نابود شود مَن طَلَبَ الرئاسةَ هَلَكَ 📚ميزان الحكمه جلد 4 صفحه 310 🌺 🌺🌺 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 #فرقه_ضاله_یمانی #قسمت_دوم ❌تشکیلات فرقه❌ رهبری جریان الیمانی در حال حاضر در اختیار احمد
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 ❌ستاره داوود❌ نشان جریان الیمانی ستاره منحوس صهیونیستی موسوم به داوود است. ستاره داوود یا همان ستاره شش‌ضلعی در همه نامه‌ها کنار امضای گاطعی که خود را «احمد الحسن الیمانی» می‌نامد درج می‌شود. ستاره شش‌ضلعی به‌عنوان سمبل قدرت همواره مورداستفاده فرق مختلفی ازجمله کابالا، شیطان‌پرستان و صهیونیست‌ها بوده است. این نشان زیر نامه‌های این فرقه مورداستفاده بوده ولی اخیراً کمتر از آن استفاده می‌کنند. بعد از ایراد فشار گسترده نسبت به استفاده از نشان ستاره داوود، گاطعی همانند همیشه دست به مغالطه برده و سلسله‌ای از روایات در خصوص خاتم سلیمان را منتشر کرد. وی با نشان دادن عکس اسکن شده‌ای از کتابی غیر موثق که نویسنده‌اش را از علما معرفی کرده دست به ترفند تازه‌ای زد. در عکس چندین نشان ازجمله ستاره داوود وجود دارد و توضیحات کتاب می‌گوید برخی احتمال داده‌اند یکی از نشان‌ها مربوط به خاتم سلیمان باشد. فرقه یمانی با استناد به همین کتاب غیر موثق، تمام روایات مربوط به خاتم سلیمان را به ستاره منحوس داوود منسوب می‌کند تا به‌ نوعی اشتباه خود را توجیه کرده و ستاره منحوسی را که هیچ ارتباطی با حضرت داود نبی(ع) نداشته و منبعث از جادوئی باستانی است، نمادی از خاتم سلیمان معرفی کند. ... 📚منابع: 1⃣ روایت از سفینه البحار به نقل از حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ۱۳۷۶، ج 10، ص 617. 2⃣ غیبه نعمانی، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 75 3⃣حیدری آل کثیری، محسن؛ حیدری چراتی، حجت، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390. 4⃣ علی‌اکبر مهدی پور، بررسی چند حدیث شبهه‌ناک، فصلنامه انتظار، شماره 14. 5⃣حیدری آل کثیری، محسن، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390. 6⃣منتخب الانوار تألیف السید علی بن عبدالکریم بن عبدالحمید النیلی النجفی، صفحه 343. 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 @masjed_gram 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 در سال ۱۳۴۸ بعد از اخذ دیپلم از دبیرستان رودڪی با توجہ بہ اینڪہ در رشتہ مهندسی دانشگاه تهران قبول شده بود بہ دلیل علاقہ ای ڪہ بہ دریا داشت ، نیروی دریایی را برگزید و بہ جهت طی دوره‌های ناوبری و فرماندهی ناو بہ آلمان اعزام شد و در آنجا نیز در بین دانشجویان ۷۰ ڪشور جهان رتبہ اول را بہ خود اختصاص داد و بہ ایران بازگشت . پس از بازگشت محمد ابراهیم همتی از آلمان بہ جهت تڪمیل مهارتها و تخصص‌های دریانوردی مجدداً بہ ڪشورهای سوئد و فرانسه اعزام شد و تا سال ۱۳۵۷ در آنجا بہ تحصیل مشغول بود و پس از آن بہ ایران بازگشت و در منطقہ دوم دریایی بوشهر مشغول بہ خدمت گردید .   🌸 دست سرنوشت بہ گونہ ای باور نڪردنی شهید محمد ابراهیم همتی را بہ ناوچہ پیڪان پیوند زد ، چرا ڪہ همزمان با تحصیل در فرانسہ ، ناوچہ پیڪان بہ سفارش ایران در این ڪشور ساختہ شد و شهید همتی با همین ناوچہ بہ ایران بازگشت و تا روز شهادت در سمت فرمانده ناوچہ بود . 🌸 بیش از دو سال از آمدنش بہ ایران می‌گذشت و او در بوشهر و بر روی ناوچہ پیڪان خدمت می‌ڪرد ڪہ جنگ آغاز شد . روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ڪہ حملہ نیروهای عراقی بہ ڪشور آغاز شد . محمد ابراهیم در مرخصی بہ سر می‌برد . بہ علت حملہ بہ فرودگاهها تمام پروازها لغو شده و هیچگونہ پروازی صورت نمی‌گیرد . آرام و قرار نداشت و اصرار داشت ڪہ شبانہ بہ سوی بوشهر حرڪت ڪند ، چرا ڪہ می‌گفت : در بوشهر نیاز به ڪمڪ او دارند و بلافاصلہ همان شب لباسهایش را جمع ڪرد و با اتوبوس بہ شیراز و از آنجا بہ بوشهر رفت و سہ ماه بعد در هفتم آذر سال ۱۳۵۹ در عملیات مروارید ناوچہ اش هدف موشڪ قرار گرفت و او و همرزمانش بہ همراه ناوچہ پیڪان در آبهای خلیج فارس آرام گرفتند . 🕊|🌹 @masjed_gram