eitaa logo
علوم و معارف حدیث
1هزار دنبال‌کننده
624 عکس
204 ویدیو
213 فایل
امام رضا: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا. رحمت خدا بر کسی که نام و یاد ما را زنده کند. کانال علوم و معارف حدیث، بستری جهت نشر معارف حدیثی اهل‌بیت علیهم‌السلام است. پاسخگویی ↙️ تبادل ️⬅️ ️ @MaarefHadithi تبلیغ ️↖
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 📝 نگاهی به اشکالات روش غربیان در پژوهش (1) ✍️محمد مهدی احسانی فر گاهی از روش پژوهشی اهالی مغرب زمین، به گونه ای سخن گفته می شود که گویا آنها بر قله پژوهش نشسته اند و دیگران هنوز در کوهپایه، مشغول صرف صبحانه اند! گاهی نمونه هایی مانند "کتابخانه ابن طاووس" اثر اتان کلبرگ نیز به عنوان شاهد بر مدعا معرفی می شود. آیا روش پژوهشی غربیان چنان پیشرفته است و ما چنین عقب مانده؟ آیا روش آنها در علوم انسانی و علوم دینی، نتیجه بخش بوده تا بخواهیم مقلد آنان باشیم؟ آیا در نتایجی که آنها می گیرند، صرفا علم نقش دارد و علم؟ به گمانم، خوب است در کنار قوت های روش پژوهش در غرب، به ضعف های آن نیز توجه کنیم. برخی از این ضعف ها به قرار زیر است: ۱. یکی از محورهای روش غربیان در پژوهش "جزئی پژوهی" است. در این روش، بخشی از مصادیق یک مفهوم، دیده شده و نتیجه، بر اساس همان، اعلام می شود. یعنی پژوهشگر، یک یا چند مورد خاص را می بیند (پژوهش میکروسکوپی) و "جمع" و "همه" (پژوهش ماکروسکوپی) را نمی بیند و سپس بر پایه همان، نتیجه را به موارد -احتمالا - مشابه، ولو به صورت فرضی، سرایت می دهد. در حالی که در علوم دینی و انسانی، مشابهت ماشینی بین مصادیق، وجود ندارد. یعنی اینگونه نیست که اگر دو درخت سیب، ثمره شان سیب باشد، پس دو برادر هم ثمره شان مانند هم باشد. گسترش روش های علوم تجربی در علوم انسانی و علوم دینی از خطاهای فاحش غربیان است. از همین رو، مستشرقان با دیدن خطاهایی در برخی از اجزای علوم حدیث اهل سنت، آن را به حدیث شیعه هم سرایت می دهند و یا با بررسی موردی کتاب سعد السعود ابن طاووس، درباره همه کتابخانه او و بلکه همه کتابهای موجود در قرن هفتم هجری، قضاوت می کنند. این، همان کم حوصلگی در پژوهش است که موجب می شود پیش از دیدن همه موارد، بر اساس "مورد" قضاوت کنند. "موردپژوهی" که امروزه به عنوان یک روش پژوهشی مدرن در کشور ما مطرح می شود دارای چنین اشکال بزرگی است که مخاطب را از تفکر درباره "جمع پژوهی" بازداشته و ذهنیت او را بدون استناد به دلیل متقن جامع، جهت می دهد. ۲. یکی دیگر از محورهای روش پژوهش در مغرب زمین، "گزینش منبع پژوهشی" است. به ندرت دیده می شود که در حوزه علوم دینی و اسلامی و حتی علوم انسانی، غربیان به پژوهشی جامع با استفاده از همه منابع، روی آورند. منبع پژوهشی آنان، چه کتاب باشد و چه فرد، گزینش می شود و سپس نتایج آن به موارد دیگر نیز تسری می یابد. از همین روست که وقتی مثلا تحقیقی درباره یکی از کتاب های "الزهد" انجام می دهند، بر پایه نتایج آن درباره بقیه "زهدنگاری" ها نیز قضاوت، ولو فرضی، می کنند. روش شناسی های انفرادی نیز ذیل همین محور شکل گرفته است. غربیان علاقه بسیاری به روش شناسی یک فرد مثلا ابن ابی شیبه، عبد الرزاق و ... دارند؛ اما تاکنون علاقه چندانی به روش شناسی محدثان قرن سوم یا محدثان فلان حوزه حدیثی از خود نسان نداده اند. در حقیقت، روش شناسی های جامع، هرچند نسبی، جایگاهی در روش پژوهشی غربیان ندارد. این اشکال بزرگ در تطبیق نتایج یک بررسی بر بررسی های دیگر، خود را نشان می دهد. نمی توان سید مرتضی را به دلیل بغدادی بودن و مشابهت های دیگر با شیخ مفید، همان شیخ مفید دانست و روش او را همان شمرد و در نهایت، چند قید به آن افزود و یا از آن کاست. عنصر "اجتهاد" موجب می شود که غربیان از درک تفاوت های دو مجتهد، عاجز باشند. با "پژوهش گزینشی" آن هم بدون داشتن ملاک های روشن در این "گزینش" نمی توان یک کار پژوهشی نتیجه بخش ارائه کرد؛ بلکه صرفا تعدادی فیش تولید می شود. غربیان، فیش نگاران خوبی هستند. ۳. نکته دیگر در روش شناسی پژوهش های غربی به ویژه در حوزه علوم اسلامی "بی توجهی به اعتبار منابع" است. غربیان همه نگاشته ها را مانند هم می بینند. آنها مفهومی با عنوان "اعتبارسنجی منابع حدیثی" را نمی شناسند. از همین روست که تنها با نگاه تاریخی به منابع، نگریسته و به دلیل آنکه قواعد تاریخ پژوهی آنها(که جزئی از علوم انسانی است) مشتمل بر اشکالات زیادی است (و نتیجه آن تاریخ نگاری پرغلط و آمیخته با دروغ امثال ویل دورانت است که حتی به منابع درسی ما نیز راه یافته) نمی توانند از این روش، نتایج قابل دفاعی بگیرند. مثلا در روش تاریخ پژوهی آنها مفهومی به عنوان "تایید معصوم" وجود ندارد. از این رو به نظر آنها مرحوم کلینی که تا پیامبر صلی الله علیه و آله، ۳۰۰ سال فاصله دارد، نمی تواند ناقل خوبی برای روایت های ایشان باشد؛ چون در این فاصله هر اتفاقی ممکن است برای حدیث، روی دهد! این سخن برای کارشناسان بلکه برای دانش پژوهان حدیثی بسیار ابتدایی جلوه می کند و اشکالات آن کاملا روشن است؛ اما مشابه همین سخن را "گلدزیهر" به قلم رانده است! ادامه در فرسته بعدی👇👇👇👇👇👇 @MaarefHadith
ادامه پست قبل👆👆👆👆👆 بسم الله الرحمن الرحیم 📝 نگاهی به اشکالات روش غربیان در پژوهش (2) ✍️محمد مهدی احسانی فر ۴. نکته دیگری که در روش شناسی پژوهشی غربیان، شایان توجه است، اهمیت فوق العاده آنها به "هرمنوتیک" و در برابر، کم توجهی نامتعادل به "سمانتیک" است. از همین رو آنها بسیاری از تقطیعات مخل و عوض کننده معنا را مرتکب می شوند و بر پایه آن، قضاوت می کنند. به همین دلیل هیچگاه نمی توان به نقل قول های غربیان، اعتماد کرد. برخی از گزاره های فقهی در نگاشته های به اصطلاح پژوهی غربیان، چنان دچار تقطیع تحریف کننده شده که کاملا عکس مراد جدی متکلم را نتیجه داده است. مثلا نگاه آنان به برده داری در اسلام کاملا بی توجه به ابواب جهاد و موضوعاتی چون رفع استضعاف، لزوم آموزش غلامان و کنیزان، فراهم کردن زمینه های رشد مالی و اجتماعی و علمی و معنوی و پسندیده بودن آزادی آنان و حتی لزوم آن در برخی موارد است. همچنین نگاه آنان به موضوع ازدواج دختران کم سن، کاملا منقطع از مفاهیمی است که قبل و بعد همین حکم در کتاب "النکاح" های فقه آمده است. ۵. نکته دیگری که در روش شناسی پژوهش های غربی در حوزه علوم انسانی و به ویژه علوم اسلامی، شایسته شناخت است، "مخلوط شدن یافته ها و بافته ها" ست. پژوهشگران غربی ابتدا یک "جزء" را مطالعه می کنند و سپس با "شبه تحلیل" یافته های خود از آن "جزء" را به "کل" گسترش می دهند. "تحلیل" غربیان بر پایه "تجزیه" نیست؛ چون در مطالعات آنها، "جزءها"یی وجود ندارد تا "تجزیه" معنا داشته باشد. حتی اگر اجزائی را مطالعه کرده باشند، در صددند تا تحلیل را به اجزای دیگر و یا ماهیت دیگری گسترش دهند. به همین دلیل، تحلیل غربیان بر پایه "حدس" است. حدس، همواره ناشی از مبادی علمی و غیر علمی است. بر این پایه، دانشمندان مغرب، مخلوطی از یافته ها و بافته ها را به عنوان "علم" مطرح می کنند. در حالی که باید میان "یافته واقعی" با "بافته ذهنی" تفاوت قائل شد. ۶. نکته دیگری که در مطالعه پژوهش های غربی، شایان توجه می نماید، لزوم جداسازی فرضیه از نظریه است. غربیان در ارایه پژوهش های خویش به "فرضیه" به اندازه "نظریه" بها می دهند. از این رو گاهی مخاطب، گمان می کند که با مجموعه ای از "نظریات اثبات شده" رو به روست و همان را در نگاشته های خویش نقل می کند؛ در حالی که با "مخلوطی از نظریات و فرضیات" مواجه بوده که تنها برخی از آنها ارزش استناد دارد. اینها تنها برخی از ضعف های روشی غربیان در پژوهش های علوم انسانی و اسلامی است. همانگونه که شایسته است از قوت های پژوهشی آنان چه در محتوا و چه در روش (اندک باشد یا بسیار)، بهره گیریم، بایسته است که به ضعف ها و نقایص زیاد آنان نیز توجه داشته باشیم. والحمدلله رب العالمین @MaarefHadith
بسم الله الرحمن الرحیم 📝 مطالعات ناقص غربی ها درباره تشیع -«هاینتس هالم (Heinz Halm)»- ✍️محمد مهدی احسانی فر هاینس هالم را به عنوان شیعه شناس آلمانی می شناسند. او کتابی با عنوان «تشیع» دارد که توسط آقای محمد تقی اکبری ترجمه و از سوی نشر ادیان به چاپ رسیده است. درباره اندیشه ها و نگاشته های متعدد او، تاکنون حدود یکصد اثر تولید شده است! آری، یکصد اثر در ایران درباره اندیشه ها و نگاشته های آقای هالم! این آثار اعم از مقاله و کتاب و پایان نامه و یادداشت علمی و نشست علمی است. این حجم از آثار، بنده را بر آن داشت تا به مطالعه وی و نگاشته هایش بپردازم. نتیجه ای که گرفتم چنین است: آقای هاینس هالم، شیعه شناس نیست بلکه مطالعاتی درباره صوفیه دارد و شیعه را نیز از چشم انداز صوفیه نگاه کرده است. او باطنیانی همچون اسماعیلیان و فاطمیان را تاحدودی می شناسد. اطلاعات وی درباره آنچه مطالعه کرده، ناقص و گاهی بسیار ناقص است. دسترسی او به منابع شیعی اندک بوده و یا توان استفاده از آن را نداشته است. هالم فردی محترم است و بدون تعصب. او محترمانه سخن می گوید و محترمانه می نویسد. برای او احترام قائلم. اینکه حدود یکصد اثر علمی - عمدتا - در فضای دانشگاهی - و یا حوزوی متاثر از دانشگاه - درباره وی تولید شده، چیز بدی نیست؛ مگر اینکه نشان دهنده نوعی شیفتگی افراطی نسبت به اندیشمندان غربی باشد. به هر حال، مطالعه آثار هالم برای کسانی که کار تاریخی یا کلامی یا حدیثی می کنند از این باب که بدانند در غرب چه خبر است، می تواند مفید باشد. والحمد لله رب العالمین @MaarefHadith