#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
#جلسه_چهارم
#ایمان_زاینده
💠 یک روز دیدند که معاویه #وصیّت میکند به نزدیکانش، میگوید من که مُردم، دو بسته کوچک هست، اینها را از آنجا بیاورید، بگذارید در کفن من.
✅ گفتند اینها چیست ؟ گفت یک دانه اش یک قسمتى از لباس پیغمبر است یک روز هم پیغمبر خدا سر و صورتش را اصلاح میکرده یا ناخن میگرفته، چند دانه از آن ذرّات مو و ناخنِ دورافتاده پیغمبر را جمع کردم، اینها را بگذارید در کفن من که خدا مرا #ببخشد؛
💎 عجب! معاویه هم به امید #شفاعت پیغمبر حرکت میکند، کار میکند، امّا در راه چه؟ در راه به دست آوردن چند دانه موى سبیل و صورت و سر پیغمبر؛
📃 خب دستمریزاد! تا آنجایى که #آسان است، تا آنجایى که #مانعى ندارد، به قرآن هم گوش فرامیدهد، به قرآن هم احترام میگذارد امّا تا آنجایى که براى خودش #نافع است.
@Maaref_Enghelab_Eslami