🏳 یا #جواد_الائمه أدرکنی
💐 ولادت با سعادت و پر برکت حضرت #امام_جواد علیه السلام بر همه شیعیان و دوستانشان مبارک باد.
🌸🌸🌺💐🌸💐🌺🌸🌸
✨ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْكِيَاءِ وَ خَلِيفَةِ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ. اللَّهُمَّ فَكَمَا هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّى فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ بَقِيَّةِ أَوْصِيَائِكَ إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ .
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💐 پروردگارا؛ درود فرست بر محمد بن على بن موسی [علیهم السلام]كه نشانه و مَثَل أعلاى #تقوا و خدا پرستى است و نور هدايت و ارشاد خلق و معدن اهل وفا و پيرو ساير صاحبان تزكيه نفس و جانشين اوصياى #پيغمبر_أكرم [صلی الله علیه و آله] و أمين بر اسرار وحى توست.
🔸 پروردگارا؛ پس چنانكه خلق را تو بواسطه او از گمراهى به راه #هدايت آوردى و از وادى حيرت جهالت نجات دادى و هر كه لايق هدايت بود بواسطه او ارشاد كردى و هر كس قابل #تزكيه نفس بود روحش را تزكيه و صفا دادى؛ پس اى خدا درود فرست بر او بهترين درودى كه بر احدى از اولياء و دوستان خاصّت و ساير اوصياى پيغمبر اكرمت فرستادى كه تو اى خدا صاحب عزت و اقتدار و حكمت بى نهايتى.
🌐 @Mabaheeth
🔰 مومن آل فرعون
🔹 از ائمه اطهار (علیهمالسلام) به صورتهاى مختلف روایات بسیارى داریم که فرمودند: مَثَل #ابوطالب در این امت، مَثَل «مؤمن آل فرعون» است که «یکتِمُ ایمَانَهُ». او مأمور بود #ایمان خودش را مکتوم بدارد و تقیه بکند، تا بتواند از #پیغمبر_اکرم (صلی الله علیه و آله) حفاظت بکند. ایشان ایمان داشت منتها مأمور نبود اظهار بکند. همانطور که مؤمنِ آل فرعون این طورى بود.
💬 آیتالله #مصباح_یزدی ره - ۷۹/۰۹/۲۴
┈┈••••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
🆔 @farhangimoasese
🌐 @Mabaheeth
مباحث
#رفتار_نبوی | مروری بر سیره فردی و اجتماعی پیامبر اعظم(صلوات الله علیه وآله) براساس #بیانات #رهبرانقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدّظله العالی)
«شخصیت عظیم نبی مکرم اسلام در صدر سلسلهی انبیا و اولیا قرار گرفته است و ما مسلمانان موظّف شدهایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم.» ۱۳۷۹/۰۲/۲۳
🏷️ تلاش برای تکامل معنوی
ماه شعبان که میشد، ماه صیام و قیام پیغمبر بود این روش پیغمبر بود. ببینید پیغمبر با آن عظمت مقامش و با آن رسیدن به عالیترین مرتبهی عصمت، در عین حال از این تلاش و مجاهدتی که او را دائم به خدا نزدیکتر و متذکرتر کند، تا دم #مرگ باز نمیایستاد. چون پیغمبر هم روزبهروز تکامل پیدا میکرد. پیغمبرِ سال اول بعثت با پیغمبرِ سال بیستوسوم بعثت، یکجور نبودند؛ پیغمبر بیستوسه سال در تقرب پروردگار جلو رفته بود. ۱۳۸۵/۰۶/۰۶
🏷️ بنده سپاسگزار خداوند
عبادت او پیامبر(صلی الله علیه وآله) چنان عبادتی بود که پاهایش از ایستادن در محراب عبادت ورم میکرد. بخش عمدهای از شبها را به بیداری و عبادت و تضرّع و گریه و #استغفار و #دعا میگذرانید. با خدای متعال راز و نیاز و استغفار میکرد... اصحاب او به او عرض کردند: یا رسول اللَّه! تو که گناهی نداری... این همه دعا و عبادت و استغفار چرا؟! میفرمود: «أ فلا اکون عبداً شکورا»؛ آیا بنده سپاسگزار خدا نباشم که این همه به من نعمت داده است؟! ۱۳۷۹/۰۲/۲۳
🏷️ مراقبت از خود نسبت به لغزشها
پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه آله) هر روز از شک، شرک، غضب، بَغی و حسد به خدای متعال پناه میبرد. معنای #تقوا این است: مراقبت؛ مراقبت از خود، که هر روز انسان آن حفرهها و چاهها و گودالهایی که سر راهش هست، اینها را بنشیند #محاسبه کند و به خود تلقین کند مراقبت از اینها را. پیغمبر با مقام عصمت، در عین حال این قدر مراقب خود است! همین مراقبتها است که موجب آن عصمت هم میشود. ۱۳۸۳/۰۳/۱۰
🏷️ مظهر صداقت و جوانمردی
از آغاز ولادت تا دوران بعثت ـ یعنی چهل سال ـ برای پیامبر عزیز ما، آزمون پاکی و امانت و جوانمردی و صداقت بود. در آن زمان دوست و دشمن، از رؤسای قبائل تا آحاد مردم و مسافرانی که به مکه سفر میکردند، یا کسانی که پیامبر مکرم را در سفرهای تجارتی خود #زیارت میکردند، همه به این معنا اعتراف میکردند و شهادت میدادند که این انسان بزرگوار و نجیب، مظهر پاکی و امانت و صداقت و جوانمردی است. ۱۳۸۷/۰۱/۰۱
🏷️ مشهور به امانتداری در بین دوست و دشمن
امین بودن و امانتداری... [پیامبر] چنان بود که در دوران جاهلیت او را به «امین» نامگذاری کرده بودند و مردم هر امانتی را که برایش بسیار اهمیت قائل بودند، دست او میسپردند و خاطرجمع بودند که این امانت به آنها سالم برخواهد گشت. حتی بعد از آن که دعوت اسلام شروع شد و آتش دشمنی و نِقار با قریش بالا گرفت، در همان احوال هم باز همان دشمنها اگر میخواستند چیزی را در جایی امانت بگذارند، میآمدند و به پیامبر میدادند. ۱۳۷۹/۰۲/۲۳
🏷️ رفتار خوش با مردم و پنهان کردن غمهای خود از مردم
رفتار... [پیامبر] با مردم، رفتار خوش بود. در جمع مردم، همیشه بشّاش بود. تنها که میشد، آن وقت غمها و حُزنها و هُمومی که داشت، آنجا ظاهر میشد. هموم و غمهای خودش را در چهره خودش جلوِ مردم آشکار نمیکرد. بشّاش بود. به همه سلام میکرد. اگر کسی او را آزرده میکرد، در چهرهاش آزردگی دیده میشد؛ اما زبان به شکوه باز نمیکرد. ۱۳۷۹/۰۲/۲۳
🏷️ اجازه ندادن به ترویج دشنام دادن
اجازه نمیداد در حضور او به کسی دشنام دهند و از کسی بدگویی کنند. خود او هم به هیچ کَس دشنام نمیداد و از کسی بدگویی نمیکرد. کودکان را مورد ملاطفت قرار میداد؛ با زنان مهربانی میکرد؛ با ضُعفا کمال خوش رفتاری را داشت. ۱۳۷۹/۰۲/۲۳
🏷️ نشست و برخاست با مردم و فقرا
#پیامبر با غلامان نشستوبرخاست میکرد و با آنها غذا میخورد. او بر روی زمین نشسته بود و با عدهیی از مردمان فقیر غذا میخورد. زن بیاباننشینی عبور کرد و با تعجب پرسید: یا رسولالله! تو مثل بندگان غذا میخوری؟! پیامبر تبسمی کردند و فرمودند: «ویحکِ أیُّ عبدٍ أعبدُ منّی»؛ از من بندهتر کیست؟ ۱۳۷۰/۰۷/۰۵
🏷️ جلوگیری از ترویج بدگویی میان مردم
#پیغمبر_اکرم(صلی الله علیه وآله) به مردم فرمودند که هیچ کَس دربارهی اصحاب من به من چیزى نگوید؛ مدام پیش من نیایید از همدیگر بدگویى کنید؛ من مایلم وقتیکه میان مردم ظاهر میشوم و به میان اصحاب خود میروم، «سلیم الصّدر» باشم، یعنى با سینهی صاف و پاک و بدون هیچگونه سابقه و بدبینى به میان مسلمانها بروم؛ از همدیگر پیش من بدگویى نکنید. ۱۳۶۸/۰۷/۲۸
⭐️ بزرگترین رحمت برای بشر
🔺 #رهبر_انقلاب: فرستادن پیامبران، ارسال پیغمبران برای #هدایت انسان، برای رساندن انسان به نقطهی اوج، بزرگترین رحمت پروردگار در حقّ بشر است و اوج این حرکت در #بعثت #پیغمبر_اکرم (صلوات الله علیه وآله) بود.
🗓️ ۱۳۹۷/۰۱/۲۵
🌷 #بعثت_رحمت
💻 @Khamenei_ir
🌐 @Mabaheeth
📖 اين گفتار حكيمانه هرچند با حكمت پيشين در يك عبارت ذكر نشده؛ ولى در واقع مكمّل آن است.
نخست مىفرمايد: «هرچيز كه شمرده مىشود سرانجام پايان مىگيرد»؛ (كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ).
👈 اين اشاره به قانون كلى فلسفى است كه هرچيز تحت عدد در آيد محدود است و هرچه محدود است، پايان پذير است و از آنجا كه #عمر انسانها تحت عدد قرار مىگيرند؛ مثلا مىگوييم: عمر شصت ساله، يا هشتاد ساله، مفهومش اين است كه هر ساعتى كه بر انسان مىگذرد تدريجا از آن كاسته مىشود و اين سرمايه به سرعت رو به فنا مىرود و مهم اين است كه گذشتن و كاستن آن در اختيار ما نيست چه بخواهيم، چه نخواهيم به سرعت در حال عبور است.
آنگاه در ادامه مىفرمايد: «و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرا مىرسد»؛ (وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ) . منظور از «متوقَّع» امورى است كه به طور قطع مىدانيم در آينده رخ مىدهد؛ مانند مرگ و پايان زندگى و قيام #قيامت. اشاره به اينكه كسى كه به اين امور آگاه است بايد توجه داشته باشد كه روزى مرگ، دامان او را مىگيرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مىيابد. به همين دليل در تفسير آيۀ شريفۀ «وَ اُعْبُدْ رَبَّكَ حَتّٰى يَأْتِيَكَ اَلْيَقِينُ» يقين را به مرگ تفسير كردهاند.
آنچه امام در دو جملۀ بالا بيان فرموده در واقع اشاره به دنياى فانى و گذاران است؛ دنيايى كه عمرش در برابر جهان آخرت بسيار ناچيز است، همانگونه كه در حديثى از #پيغمبر_أكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «مَا الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُكُمْ إِصْبَعَهُ فِي الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِعُ؛ عمر دنيا در برابر آخرت مانند اين است كه يكى از شما انگشت خود را در دريايى فرو كند (و سپس بيرون آورد) در اين حال نگاه كند ببيند چه اندازه از آب دريا بر انگشت او باقى مانده». اين هشدارى است به همۀ دنيا طلبان و آنها كه به آخرت و زندگى جاويدان پشت كردهاند تا بدانند چه چيز به دست مىآوردند و چه چيز را از دست مىدهند.
📖 امام عليه السلام اين گفتار حكيمانه را زمانى فرمود كه «لباس كهنه و وصلهدارى بر اندام آن حضرت ديدند. كسى دربارۀ آن سؤال كرد (كه چرا امام عليه السلام با داشتن امكانات، چنين لباسى را براى خود انتخاب كرده است) امام عليه السلام فرمود: «قلب به سبب آن خاضع مىشود و نفسِ سركش با آن رام مىگردد و مؤمنان به آن اقتدا مىكنند (و از آن سرمشق مىگيرند)»؛ (وَ رُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ: يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ، وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ)
🗺️ مىدانيم در عصر خلفا، دامنۀ فتوحات اسلامى به شرق و غرب و شمال و جنوب كشيده شد و كشورهاى مهمى همچون ايران و روم و مصر زير پرچم اسلام قرار گرفتند و غنائم فراوان و اموال خَراجى بسيارى نصيب مسلمين شد. اين امر آثار زيانبار فراوانى داشت؛ گروهى به مسابقۀ در ثروت روى آوردند، خانههاى مجلل، لباسهاى گرانبها، سفرههاى رنگارنگ و مَركبهاى زيبا براى خود انتخاب نمودند و گروه عظيمى از مردم در دنيا و ارزشهاى مادى فرو رفتند و نظام ارزشى جامعۀ اسلامى - همانگونه كه در كلام حكمتآميز قبل به آن اشاره شد - دگرگون شد. در اينجا امام عليه السلام براى اينكه مسلمانانِ منحرف را به #صراط_مستقيم اسلام و سنت #پيغمبر_اكرم صلى الله عليه و آله باز گرداند مظاهر زهد خويش را كاملاً آشكار ساخت كه از جملۀ آن پوشيدن لباسهاى ساده و كمارزش و وصلهدار بود و همين امر موجب شگفتى بينندگان گشت تا آنجا كه به حضرت ايراد گرفتند؛ ولى امام عليه السلام پاسخى فرمود كه #درس بزرگى براى همگان بود، فرمود: هنگامى كه اين لباس را مىپوشم سه فايدۀ مهم دارد: نخست اينكه قلب و روح من در برابر آن خضوع مىكند و تكبر و خودبرتربينى كه سرچشمۀ گناهان بزرگ است از من دور مىشود و ديگر اينكه نفس سركش به سبب آن رام مىشود و وسوسههاى آن كه انسان را به راههاى شيطانى مىكشاند فرو نشيند.
📖 اين كلام حكيمانه در #پاسخ كسى بيان شد كه از امام عليه السلام دربارۀ ويژگىهاى قبايل قريش سؤال كرد. امام عليه السلام نيز به سه قبيلۀ معروف آنها («بنو مخزوم»، «بنو عبد شمس» و «بنو هاشم») اشاره كرد و ويژگىهاى روحى و جسمى آنها را بر شمرد و در واقع به عنوان يك روانشناس ماهر در عبارات كوتاهى سجاياى آنها را بررسى كرد»؛ (وَ سُئِلَ عليه السلام عَنْ قُرَيْشٍ) .
نخست در پاسخ اين سؤال - سؤال دربارۀ طايفۀ قريش - از قبيلۀ «بنىمخزوم» سخن مىگويد و مىفرمايد: «اما بنى مخزوم گلهاى قبيلۀ قريشاند كه ما دوست داريم با مردانشان هم سخن شويم و با زنانشان #ازدواج كنيم»؛ (فَقَالَ أَمَّا بَنُو مَخْزُومٍ فَرَيْحَانَةُ قُرَيْشٍ، نُحِبُّ حَدِيثَ رِجَالِهِمْ، وَ النِّكَاحَ فِي نِسَائِهِمْ).
«مخزوم» جد اين قبيله فرزند «يقظة بن مرة» بود و اين طايفه به پاكيزگى و برخورد خوب و حُسن معاشرت معروف بودند. امام عليه السلام نيز همين اوصافشان را ستود نه اوصاف معنوى و اخلاقى ديگر را و مىدانيم كه «ابو جهل» معروف، «وليد» و دودمان «مغيره» از دشمنان سرسخت #اسلام از اين قبيله بودند كه شأن نزول بعضى از آيات قرآن مسائل مربوط به آنها را تشكيل مىدهد؛ از جمله در شأن نزول آيات «ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً * وَ جَعَلْتُ لَهُ مٰالاً مَمْدُوداً ...» گفتهاند كه اين آيات دربارۀ «وليد بن مغيره» ى معروف است كه تصميم داشت با قرآن معارضه كند.
و آيۀ شريفۀ «ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ اَلْعَزِيزُ اَلْكَرِيمُ» دربارۀ «ابو جهل» نازل شده كه مذمت شديدى در اين آيات از هر دو به چشم مىخورد.
سپس امام عليه السلام به سراغ معرفى طايفۀ «بنى عبد شمس» مىرود كه «ابو سفيان»، «معاويه» و «بنىاميه» از اين قبيلهاند، مىفرمايد: «اما طائفۀ بنى عبد شمس از همه بدانديشتر و بخيلترند»؛ (وَ أَمَّا بَنُو عَبْدِ شَمْسٍ فَأَبْعَدُهَا رَأْياً، وَ أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا). جملۀ «أَبْعَدُهَا رَأْياً» و «أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا» گاه به شكل مدح تفسير شده به اين گونه كه آنها داراى افكارى عميق و دورنگرند و نسبت به آنچه در اختيار دارند شجاعانه دفاع مىكنند و گاه به صورت دو وصف مذموم تفسير شده و جملۀ «أَبْعَدُهَا رَأْياً» يعنى دورترين قبايل قريش از حقّند و «أَبْعَدُهَا رَأْياً» و «أَمْنَعُهَا لِمَا وَرَاءَ ظُهُورِهَا» به اين معنا تفسير شده كه آنها بخيلترين افرادند نسبت به چيزهايى كه در اختيار دارند.
آنگاه امام عليه السلام از بنى هاشم ياد كرده، مىفرمايد: «اما ما (طايفۀ بنىهاشم) از همۀ آنها به آنچه در دست داريم بخشندهتر و به هنگام بذل جان از همه سخاوتمندتريم، #جمعيت آنها بيشتر و مكرشان فزونتر و زشتترند و ما فصيحتر و دلسوزتر و زيباتريم»؛ (وَ أَمَّا نَحْنُ فَأَبْذَلُ لِمَا فِي أَيْدِينَا، وَ أَسْمَحُ عِنْدَ الْمَوْتِ بِنُفُوسِنَا، وَ هُمْ أَكْثَرُ وَ أَمْكَرُ وَ أَنْكَرُ، وَ نَحْنُ أَفْصَحُ وَ أَنْصَحُ وَ أَصْبَحُ) . فصاحت بنىهاشم نمونۀ بارز آن در #پيغمبر_اكرم صلی الله علیه و آله و اميرمؤمنان عليهما السلام و خطبههاى #نهجالبلاغه و نامهها و كلمات قصار آن كاملاً نمودار است. #دعاى_عرفۀ #امام_حسين عليه السلام و دعاهاى #صحيفه_سجاديه نيز نمونههاى ديگرى از اين فصاحت بىبديل است.
خيرخواهى آنها درباره اسلام تا آنجا بود كه تا پاى جان ايستادند و همه چيز را براى حفظ اسلام در صحنههايى همچون #كربلا و غير آن فدا كردند. زيبايى صورت آنها در تواريخ كاملاً منعكس است. بذل و بخشش آنان در زندگى اميرمؤمنان علیه السلام كه هزار برده را با دسترنج خود آزاد كرد و در ركوع نماز، انگشتر گرانقيمتى را به سائل داد و آيه در مدح او نازل شد و در زندگى بانوى اسلام فاطمۀ زهرا عليها السلام كه پيراهن شب زفافش را به سائل تقديم كرد و در زندگى #امام_حسن عليه السلام كه در طول #عمر خود چند بار تمام اموالش را ميان خود و نيازمندان تنصيف نمود و همچنين در زندگى #امام_صادق عليه السلام كه بخشى از اموال خود را به دست يكى از شيعيان سپرده بود تا اگر اختلافى در ميان شيعيان در باره مسائل مالى ببيند مبلغ مورد اختلاف را از اموال او بپردازد و ميان آنها صلح و صفا برقرار سازد معروف است. كوتاه سخن اينكه تاريخ اسلام كه به دست دوست و دشمن نوشته شده شاهد گوياى سخنان فشرده و پرمعنايى است كه امام عليه السلام در اين كلام حكمتآميز خود بيان فرموده است.
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۲۳
🏷️ ویژگی های انسان نمونه
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ وَ أَنْفَقَ اَلْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ اَلْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ اَلنَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ اَلسُّنَّةُ وَ لَمْ يُنْسَبْ إِلَى اَلْبِدْعَةِ
قال الرضي أقول و من الناس من ينسب هذا الكلام إلى رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم و كذلك الذي قبله
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال آن كَس كه خود را كوچك مىشمارد و كسب و كار او پاكيزه است و جانش پاك و اخلاقش نيكوست، كه ما زاد بر مصرف زندگى را در راه خدا بخشش مىكند و زبان را از زياده گويى باز مىدارد و آزار او به مردم نمىرسد و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم او را كفايت كرده، بدعتى در دين خدا نمىگذارد.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: خوشا كسيكه نفسش رام گشت (فروتنى پيشه نمود) و عمل و كردارش پاك و شايسته و نيّتش (اعتقاداتش) پسنديده و خويش نيكو بود و فزونى از مال و دارائيش را (در راه خدا به مستمندان) #انفاق نمود و پر گوئى را از زبانش نگاهداشت (بيجا نگفت) و بديش را از مردم دور گردانيد (آزار نرسانيد) و سنّت (روش #پيغمبر_اكرم صلی الله علیه وآله) بر او سخت نيامد و به بدعت نسبت داده نشد.
(سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد:) مىگويم: بعضى از مردم اين سخن و همچنين سخن پيش از آنرا به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نسبت مىدهند.
🇯 🇴 🇮 🇳
#امام_حسین علیهالسلام
💠 معنای "أنا من حسین"
🔻 #پیغمبر_أکرم صلی الله علیه و آله میفرمودند: حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن (حسین از من است و من از حسین هستم) در مورد "أنا من الحسین" برخی گفتهاند، بدین معناست که برقرار ماندن دین من از امام حسین علیه السلام است؛
🔸 اما برخی نوشتهاند که اگر #نفوذی حضرت_سیدالشهداء علیه السلام این بار و ذبح عظیم را در عالم انوار نمیپذیرفتند و حضرت اسماعیل علیه السلام کشته میشد، دیگر پیغمبری از نسل #حضرت_ابراهیم علیه السلام و حضرت اسماعیل علیه السلام نبود و این استناد و انتصاب، از حیثی حقیقی است.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
@Nasery_ir
از نامههاى آن حضرت عليه السّلام است به معاويه (در پاسخ نامهاى كه براى آن بزرگوار فرستاده «و در آن درخواست نموده بود كه كشندگان عثمان را تسليم او نمايد» نوشته و در آن فضل و بزرگوارى و سبقت و پيشى خود را به اسلام و ايمان گوشزد او مىفرمايد):
(۱) پس (از آنكه مشركين نگريستند كه حبشه پناهگاه مسلمانان شد و هر كدام از ايشان به آنجا مىگريخت ايمن و آسوده مىگشت و آنها كه در مكّه ماندند در پناه ابو طالب بودند و #اسلام آوردن حمزه نيز آنان را تقويت نمود، انجمن بزرگى تشكيل داده و قبيلۀ قريش همگان بر کُشتن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله همدست شدند و ابو طالب كه بر اين انديشه آگهى يافت بنى هاشم و بنى عبد المطّلب را گرد آورده با زن و فرزند بدرّه كوهى كه شعب ابو طالب گويند جاى داد و اولاد عبد المطّلب مسلمان و غير مسلمانشان براى حفظ قبيله و فرمانبرى از ابوطالب از يارى #پيغمبر_اكرم خوددارى نكردند جز ابولهب كه با دشمنان ساخت، و ابوطالب به همراهى خويشان بحفظ و نگهدارى پيغمبر كوشيده هر دو سوى شعب يعنى درّۀ كوه را ديدهبان گماشت و بيشتر فرزند خود علىّ عليه السّلام را بجاى پيغمبر اكرم مىخوابانيد و حمزه شبها بگرد پيغمبر مىگشت. چون كفّار قريش اين احوال را ديده دانستند به آن حضرت دست ندارند چهل تن از بزرگانشان در دار النّدوة «نام موضعى در مكّه كه محلّ اجتماع بود» گرد آمده پيمان بستند كه با بنى عبد المطّلب و بنى هاشم دوستى نكرده، زن بايشان ندهند و نگيرند و چيزى بآنان نفروخته و نخرند و آشتى نكنند مگر وقتى كه پيغمبر را بايشان بسپارند تا او را بكشند و اين پيمان را بر صحيفهاى نگاشته بر آن مهر نهاده آنرا به امّ الجلاس خالۀ ابو جهل سپردند تا نگاهدارد، و بعضى نقل كردهاند كه آنرا بر در خانۀ كعبه آويختند. با اين پيمان بنى هاشم در شعب ابوطالب محصور ماندند، و از اهل مكّه جرأت نداشت با آنان داد و ستد نمايد جز اوقات حجّ كه جنگ حرام بود و قبائل عرب در مكّه حاضر مىشدند. ايشان هم از شعب بيرون آمده خوردنى از عرب مىخريدند و برميگشتند، و قريش اين را نيز روا نداشته چون آگاه مىشدند كه يكى از بنى هاشم مىخواهد چيزى خريدارى نمايد بهاى آنرا بالا برده خودشان مىخريدند و اگر مىدانستند كسى از قريش بسبب خويشاوندى با بنى عبدالمطّلب خوردنى به شعب فرستاده او را آزار مىرساندند و اگر از آنانكه در شعب بودند كسى بيرون مىآمد و بر او دست مىيافتند او را شكنجه مىكردند و از اشخاصى كه براى آنها خوردنى مىفرستادند ابو العاص، ابن ربيع، هشام ابن عمرو و حكيم ابن خرام ابن خويلد برادر زادۀ #خديجه بودند. سه سال بدين گونه گذشت و گاه فرياد كودكان بنى عبدالمطّلب از گرسنگى بلند مىشد بطوريكه بعضى از مشركين از آن پيمان پشيمان گشتند و پنج تن از آنان: هشام ابن عمرو و زهير ابن ابى اميّه و مطعم ابن عدىّ و ابو البخترىّ و زمعة ابن الأسود با يكديگر قرار گذاشتند كه نقض عهد كرده پيمان بشكنند و قرارداد او را پاره كنند. بامدادى كه بزرگان قريش در كعبه گرد آمده از اين مقوله سخن پيش آوردند، ناگاه ابو طالب با گروهى از همراهان خود از شعب بيرون آمده به كعبه رو آورد و بين آنها نشست، ابو جهل گمان كرد كه ابو طالب بر اثر رنجى كه در شعب ديده شكيبايى را از دست داده و آمده كه پيغمبر صلّى اللّٰه عليه و آله را تسليم نمايد، ابو طالب فرمود: اى مردم سخنى گويم كه بر خير شما است: برادر زادهام محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله بمن خبر داده كه خداوند موريانه را بر نامهاى كه پيمان را بر آن نوشتهايد گماشته، آنچه در آن نوشته شده خورده فقط نام خدا را بر جا گذاشته، اكنون آن نامه را حاضر كنيد اگر او راست گفته شما را با او چه جاى سخن است! از دشمنى با او دست بداريد و اگر دروغ گويد او را تسليم مىنمايم تا بقتل رسانيد، گفتند: نيكو سخنى است؛ پس رفتند و آن نامه را از امّ الجلاس گرفته آوردند و گشودند همۀ آنرا موريانه خورده بود جز لفظ باسمك اللّهمّ كه در جاهليّت بر سر نامهها مىنگاشتند، و دست منصور ابن عكرمه نويسندۀ آن قرارداد شل شده بود، چون چنين ديدند شرمنده شدند، پس مطعم ابن عدىّ نامه را پاره كرد و گفت: ما از اين نامۀ ستم رسان بيزاريم، آنگاه ابو طالب به شعب بازگشت، روز ديگر مطعم ابن عدىّ به همراهى چهار تن ديگر از قريش با او همراه شده بودند به شعب رفته بنى عبد المطّلب را به مكّه آورده و در خانههاشان جاى دادند، لكن مشركين پس از بيرون آمدن حضرت رسول صلّى اللّٰه عليه و آله از شعب باز بنا بر عقيدۀ نادرست خود چندان كه توانستند از دشمنى با آن بزرگوار خوددارى نكرده در آزار او كوشيدند.
خلاصه در نامۀ زير امام عليه السّلام براى بيدار كردن معاويه از خواب #غفلت باين سرگذشت اشاره نموده مىفرمايد:) ...
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۸۵
🏷️ ويژگى هاى اعتقادى آقا #امیرالمؤمنین عليه السلام
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام مَا كَذَبْتُ وَ لاَ كُذِّبْتُ وَ لاَ ضَلَلْتُ وَ لاَ ضُلَّ بِي
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: هرگز دروغ نگفتم و به من #دروغ نگفتند و هرگز گمراه نشدم و كسى به وسيله من گمراه نشده است.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در بعضى از صفات خود) فرموده است: (هيچ گاه) دروغ نگفتم و دروغ گفته نشدم (از #پيغمبر_اكرم (صلی الله علیه وآله) دروغ نشنيدم؛ زيرا پيغمبر و امام منزّه و آراستۀ از دروغ هستند) و گمراه نشدم و كسى بوسيلۀ من گمراه نگشت.
🇯 🇴 🇮 🇳