📖 مرحوم سيّد رضى اين گفتار حكيمانۀ امير مؤمنان على عليه السلام را به توسط فرزندزادۀ گرامىاش #امام_باقر عليه السلام نقل كرده مىگويد: ابو جعفر محمد بن على الباقر عليهما السلام از آن حضرت چنين نقل كرده است كه فرمود: «در زمين دو امان و وسيلۀ نجات از عذاب الهى بود كه يكى از آنها برداشته شد دومى را دريابيد و به آن چنگ زنيد»؛ (وَ حَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ عليهما السلام أَنَّهُ قَالَ كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا، فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ) . آنگاه امام عليه السلام به شرح اين دو بر اساس استنباطى كه از يكى از آيات قرآن مجيد كرده مىپردازد و مىفرمايد: «اما امانى كه برداشته شد وجود رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله بود (كه خداوند به #بركت وجود او هرگز عذابى بر اين امت نازل نكرد؛ ولى او از ميان ما رفت) و امانى كه باقى مانده #استغفار است، همانگونه كه خداوند متعال مىفرمايد: «تا تو در ميان آنها هستى خداوند آنها را عذاب نمىكند و تا آنان نيز از گناهان خود استغفار مىكنند خداوند عذابشان نخواهد كرد»؛ (أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالْاِسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ مٰا كٰانَ اللّٰهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ مٰا كٰانَ اللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ).
به گفتۀ مرحوم سيّد رضى «اين استنباط امام يك نمونه از بهترين استفادهها و لطيفترين استنباطها از آيات قرآن كريم است»؛ (قٰالَ الرَّضيُ: وَ هٰذٰا مِنْ مَحٰاسِنِ الْإسْتِخْرٰاجِ وَ لَطٰائِفِ الْإسْتِنْبٰاطِ) . هنگامى كه به عقل و خرد خويش رجوع كنيم نيز آنچه را كه در اين آيۀ مباركه آمده و استنباطى را كه امام عليه السلام از آن كرده درمىيابيم.
💫 پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مطابق آيۀ شريفۀ «وَ مٰا أَرْسَلْنٰاكَ إِلاّٰ رَحْمَةً لِلْعٰالَمِينَ» رحمتى براى تمام جهانيان بود؛ چگونه ممكن است اين كانون رحمت الهى در ميان امت باشد و خدا آنها را عذاب كند.
📿 از سويى ديگر، استغفار يكى از وسايل جلب رحمت خداست؛ زيرا خودش بندگان را دعوت به استغفار كرده و وعدۀ غفران و آمرزش داده و فرمود: ««قُلْ يٰا عِبٰادِيَ اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِيمُ»؛ اى بندگانى كه راه اسراف به خود را در پيش گرفتهايد و مرتكب گناهان شدهايد از #رحمت خداوند مأيوس نشويد، چرا كه او همۀ گناهان (توبه كنندگان) را میآمرزد، به يقين او آمرزندۀ مهربان است».
👈 بنابراين بعد از رحلت پيغمبر خدا و رفتن آن حضرت به ديار باقى مسلمانان مىتوانند خود را به وسيلۀ #توبه و انابه و استغفار از عذاب الهى مصون دارند و امام عليه السلام با استنباطى كه در بالا آمد راه را به آنها نشان داده و بر آن تأكيد ورزيده است. ايشان نه تنها مىتوانند از عذاب الهى در امام بمانند بلكه با استغفار درهاى رحمت و #نعمت و #سعادت را مىتوانند به روى خود بگشايند. همانگونه كه در سورۀ «نوح» آمده است: ««اِسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كٰانَ غَفّٰاراً * يُرْسِلِ اَلسَّمٰاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرٰاراً * وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوٰالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنّٰاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهٰاراً»؛ من به آنها گفتم از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد او بسيار آمرزنده است تا بارانهاى پربركت آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختيارتان قرار دهد»
مباحث
📿 #استغفار_امیرالمومنین صلوات الله علیه ─┅•═༅ بند چهل و یکم ༅═•┅─ 🤲 اللَّهُمَّ وَ أَسْ
📿 #استغفار_امیرالمومنین صلوات الله علیه
─┅•═༅ بند چهل و دوّم ༅═•┅─
🤲 اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ خَطَوْتُ إِلَیْهِ بِرِجْلِی أَوْ مَدَدْتُ إِلَیْهِ یَدِی أَوْ تَأَمَّلَهُ بَصَرِی أَوْ أَصْغَیْتُ إِلَیْهِ بِسَمْعِی أَوْ نَطَقَ بِهِ لِسَانِی أَوْ أَنْفَقْتُ فِیهِ مَا رَزَقْتَنِی ثُمَّ اسْتَرْزَقْتُکَ عَلَی عِصْیَانِی فَرَزَقْتَنِی ثُمَّ اسْتَعَنْتُ بِرِزْقِکَ عَلَی مَعْصِیَتِکَ فَسَتَرْتَ عَلَیَّ ثُمَّ سَأَلْتُکَ الزِّیَادَةَ فَلَمْ تُخَیِّبْنِی وَ جَاهَرْتُکَ فِیهِ فَلَمْ تَفْضَحْنِی فَلَا أَزَالُ مُصِرّاً عَلَی مَعْصِیَتِکَ وَ لَا تَزَالُ عَائِداً عَلَیَّ بِحِلْمِکَ وَ مَغْفِرَتِکَ یَا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِینَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ
┅───────────────┅
❖ بار خدایا! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که با پای خود به سوی آن گام برداشتم، یا دستم را به سوی آن دراز کردم، یا چشمم به دقت به آن نظاره کرد، یا گوشم را به سوی آن باز نمودم، یا زبانم به آن گویا شد، یا آنچه را به من عطا کردی در آن خرج کردم، سپس با وجود عصیان از تو روزی خواستم و تو به من دادی، آنگاه از #رزق تو در راه #معصیت کمک گرفتم و تو آن را پوشاندی. سپس از تو بیشتر خواستم، باز ناامیدم نکردی و آشکارا آن را مرتکب شدم، رسوایم ننمودی و پیوسته بر معصیتت اصرار میورزم، ولی همواره توبهام را میپذیری و با حلم و مغفرتت گذشت میکنی، ای کریم ترین کریمان؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گناهم را بیامرز، ای بهترین آمرزندگان.
@ostadelahi
مباحث
#داستانهای_شگفت ۲۷ - شفای مفلوج ♿️ ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ از عالم بزرگوار
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
28 - رؤیای صادقانه
عبد صالح پرهیزگار مرحوم حاج محمد هاشم سلاحی - رحمه اللّه علیه - چندی قرحه ای در داخل دهانش پیدا شد و چرک و خون از آن خارج می گردید و سخت ناراحت بود و برای معالجه آن به آقای دکتر یاوری مراجعه می کرد تا آنکه دکتر به ایشان گفت این قرحه را باید به وسیله برق شفای هفت مریض در یک لحظه معالجه کرد و فعلا دستگاه برق در شیراز نیست و باید به تهران بروی و به بیمارستان شوروی مراجعه کنی .
آن مرحوم به بنده می گفت می ترسم به تهران بروم و از روزه #ماه_مبارک_رمضان و فیوضات آن محروم شوم و اگر نروم می ترسم که چرک و خون فرو برم و مبتلا به أکل حرام گردم و بالأخره تصمیم گرفت به تهران نرود .
یک روز صبح آقای دکتر یاوری با کتاب طبی که در دست داشت به منزل آمد و گفت شب گذشته در خواب شخصی به من گفت چرا محمدهاشم را معالجه نمی کنی، گفتم باید به تهران برود فرمود لازم نیست درد او و دوایش در فلان صفحه از فلان کتابی که داری موجود است.
از خواب بیدار شدم کتاب را برداشتم باز کردم همان صفحه که فرموده بود آمد و بالجمله به وسیله استعمال همان دوایی که حواله فرموده بودند خداوند به ایشان شفا داد و از اول ماه مبارک موفق به #روزه شد - رحمت بی پایان خداوند به روانش باد .
مرحوم حاج محمدهاشم سلاحی که سالیان متمادی از اصحاب مسجد جامع بود واقعاً مردی وارسته و مورد اطمینان عموم بود و عجائبی از آن مرحوم ظاهر شده از آنجمله عجائبی که در مرض موتش واقع گردیده که شنیدنیست نامبرده تا دم #مرگ در برابر درد بیماری بردبار و شکرگزار بود و با قیافه باز با عیادت کنندگان مواجه میشد با اینکه از شدت درد بخود می پیچید از خوردن داروهای مایع که از ترکیبات الکلی ساخته شده بود خودداری مینمود و تکیه کلامش این بود که #در_حرام_شفا_نیست. بالجمله در همان مرض بود که شب جمعه ای در خواب می بیند آیه شریفه (لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبّون) یعنی هرگز به نیکی نمیرسید مگر وقتی که بدهید از آنچه دوست میدارید، در برابر چشمش نقش می بندد و در همان حال درک میکند که مقصود اینست که جانت را باید بدهی (که هر کَس جانش را از همه چیز بیشتر دوست میدارد) و صدائی میشنود که دوستانت شفاء تو را از خداوند متعال خواسته اند ولی مرگ حتمی تو رسیده است.
سلاحی گفته بود میخواهم جبران مافات را بنمایم جواب شنیده بود که آن هم با ما است از آن به بعد با اکراه دارو میخورد و منتظر مرگ بود و بیشتر بخواندن #سوره_یس و #دعای_عدیله میپرداخت.
راستی که مرحوم سلاحی در #تقوی کم نظیر بود؛ حتی در همان بیماری موتش روزی یکی از عیادت کنندگان شروع به #غیبت یکنفر کرد. مرحوم سلاحی ابتداء او را از غیبت کردن منع و عمل آن شخص غیبت شده را حمل بصحت نمود؛ لکن آن شخصِ عیادت کننده بمطلب خود اصرار نمود. مرحوم سلاحی برای دومین مرتبه او را نصیحت کرد و از غیبت شده دفاع نمود (طبق وظیفه شرعی که در کتاب گناهان کبیره بحث غیبت مفصلا ذکر شده است) و چون آن شخص باز اصرار کرد سلاحی خواست از بستر بیماری و اطاق خارج شود که آن شخص متوجه شد و رشته صحبت را تغییر داد.
در شب آخر عمرش که مصادف با شب جمعه بود ملهم شده بود که تا فردا صبح تکلیفش یکسره میشود. سر شب گفت امشب آمپول تزریق نمیکنم و بدنم را به الکل آلوده نمیسازم و دارو نمیخورم، چنانچه تا فردا صبح زنده ماندم معالجه را ادامه میدهم.
دستور داد بسترش را رو به طرف قبله بکشند، هر شب به همه اهل منزل دستور میداد بمحل استراحت خود بروند ولی آنشب بدامادش آقای محمد هژبری گفت در این اطاق بخواب. ایشان کنار بسترش نشستند گفت سوره یس بخوان، ایشان شروع به #تلاوت میکند و مرحوم سلاحی نیز همراهش میخواند و در بین، بیهوش میگردید و نامبرده از ادامه تلاوت خودداری مینمود تا باز بهوش آید ایشان گوید من فراموش میکردم تا کجا تلاوت شده ولی مرحوم سلاحی از همان قسمتی که قطع شده بود مشغول خواندن میشد؛ پس از سوره یس، دعای عدیله را از حفظ خواند. اینک نیمه شب بود گفت تو بخواب من هم استراحت کردم.
ناگهان از خواب بیدار شدم دیدم آن مرحوم زمزمه میکند که الان درب حرم #حضرت_سیدالشهداء علیه السلام باز است و زوار در جوار حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام مشغول خواندن #نماز_شب و #استغفار هستند. زمزمه میکرد، ناله مینمود، نوحه میخواند، گریه میکرد، ناگهان بدون اینکه صدای #اذان صبح بشنود یا بساعت بنگرد فرمود صبح شد. بنده به ساعت نگاه کردم دیدم دقیقاً صبح شده و مقارن طلوع فجر است.
در همان وقت حال مرحوم سلاحی دگرگون میشود و خود را در حالت نزع می یابد و خلاصه با گفتن قرآن بیاورید و سه مرتبه گفتن یا حسین علیه السلام در لحظات آخر جهان فانی را بدرود میگوید. رحمت بی پایان خداوند به روان پاکش باد.
🇯 🇴 🇮 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👨🏽💻 گروه هکری عصای موسی، رژیم صهیونیستی را به قطعی برق سراسری تهدید کرد:
این تازه شروع است... از این پس صدمات جبران ناپذیری به شما وارد می شود... ما شما را مجازات خواهیم کرد...
هدف روشن، معین و دقیق است.
این تنها بخش کوچکی از دسترسی ما به شبکه برق شماست... به زودی در تاریکی فرو خواهید رفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨صدایِ صدا و سیمای قم هم در آمد!
🔰 شهردار چگونه در پیشگاه #حضرت_معصومه سلام الله علیها و خدا سر بلند می کند؟! / #گناه هتک حرمت #ناموس شیعه در جنگلهای رها شده ی قم با کیست؟
🔹محیط بوستان علوی برای نوجوانان و جوانان دختر و پسر، برای خانوادهها نا امن شده و اگر تدبیری برای آن اندیشیده نشود، از دل تاریکیهای شب آن، بحرانهای فرهنگی و اجتماعی بروز و ظهور خواهد کرد که بی شک قصور دستگاههای متولی در آن پررنگ خواهد بود.
🔹 یکی از روش های قدیمی شهرداری = به اسم خدمت به خانواده ها و به کام دشمنان و #نفوذی ها
✍ #علما و مراجع قم، سکوتشان را بشکنند، تا چشم امید دشمنان کور شود. تا کی کم کاری های عده ای محدود بی جواب خواهد ماند؟!
#طور_سینا
https://eitaa.com/mabaheeth/37781
https://eitaa.com/mabaheeth/28036
@ponezs
مباحث
به خاطر لباس #طلبگی...... ⭕️ مراقب باشیم اشتباه قضاوت نکنیم! #شهید_حرم #شهید_اصلانی #شهید_دارایی #
طلبه با خانومش تو پارک نشسته بودن، یکی میاد تو صورت طلبه تف میکنه خانومش کلی ناراحت میشه و بعد چند روز میگه بین من و لباست یکیو انتخاب کن.
بعدش طلاق میگیرن.
تو چه قبری میخواد بخوابه اونی که تف کرده.
تو چه قبری میخوان بخوابن اونایی که مسبب وضع موجودن ولی فحششو آخوندا میخورن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | روایت زائری که از آلمان برای زیارت سردار دلها و یاران باوفایش آمده بود ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله #جوادی_آملی حفظه الله تعالی:
«تا می توانید در گفتارتان، در رفتارتان و در نوشتارتان نسبت به یکدیگر احترام بکنید.کرامت یکدیگر را حفظ بکنید"
۹۶/۴/۵
@daftar_ayatollah_javadi_amoli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙آیت الله #جوادی_آملی حفظه الله تعالی:
«هر چه برای خودت نمی پسندی برای ديگران نپسند، يک؛ هر چه ديگران اگر نسبت به يکديگر روا بدارند تو روا نمی داری تو انجام نده! اين دو؛ يعنی اگر کسي يک کاری را نسبت به تو کرد و اين کار ناپسند بود، تو اين کار را نکن، اين يک؛ اگر کسی کاری را نسبت به ديگری کرد و تو نمی پسندی آن را، خودت نسبت به ديگری انجام نده، اين دو. فرمود چيزی را که با ترازوی فطرت تو هماهنگ نيست انجام نده.»
#درس_اخلاق ۹۵/١٢/٢۶
@daftar_ayatollah_javadi_amoli
#حاج_عبدالزهرا_گرعاوی
#علامه_طهرانی
#آیت_الله_انصاری_همدانی
🔻 مرحوم حاج عبدالزهرا مرد بصیری بوده که در این اواخر در یک مغازهی کوچک در پشت صحن #امیرالمؤمنین علیهالسلام در بازار مینشست و انگشتر میفروخت.
🔸 من به یاد دارم که با ابوی به مغازهی ایشان در بغداد رفتیم. حاج عبدالزهرا، اول تاجر وارد کنندهی لوازم خانگی بود؛ منتها عشق حسینی به سر او زد و همه را دور ریخت و کار او فقط گریه و گریه شد. ایشان از شاگردهای مرحوم آقای حداد بود.
🔹 مرحوم جعفرآقا مجتهدی ـ رحمت الله علیه ـ با لهجهی ترکی میگفت: «آقا جان! همه خوب بودند، اما عبدالزهرا یک چیز دیگری بود.» مجلسی که علما و بزرگان در آن نشسته بودند را با روضهی خود آتش میزد.
🔸 علامهی آسید محمدحسین طهرانی، در کتاب معادشناسی، در مورد ایشان نقل میکند که من با یکی از بچههای خود، در کربلا یا نجف به خدمت ایشان میرفتیم. خیار یا یک میوه دیگری تازه آمده بود و بچه در راه بهانه گرفت که این میوه را میخواهد. من هم روی دست او زدم و او را آرام کردم.
🔹 وقتی خدمت حاج عبدالزهرا رسیدیم، با ما طوری صحبت کرد که متوجه شدم لحظه به لحظه ما را زیر نظر داشته است و از تأدیب من نسبت به بچه، اطلاع دارد و کانّه در راه با ما بوده است.
🔻مرحوم حاج عبد الزهراء یک ماشین آریا قدیمی داشت که میگفتند که با آن ماشین و آن جاده خراب، در مسیر نجف تا کربلا یکی از مناجات خمسة عشر را می خواند، پای خود را روی گاز میگذاشت و میرفت. چند بار هم ماشین او تصادف کرده است.
🔸 یک بار ماشین او چپ میکند و گردن او میشکند. او را به بیمارستان میبرند. موقع عمل جراحی گفته بود: من یکی از مناجاتهای خمسة عشر را میخوانم، شما جا بیندازید. بعد عمل هم گفته بود: من اصلاً لذت میبردم.
🔹 در شرححال مرحوم آیت الله انصاری همدانی میگویند: سالی که ایشان به عراق میروند، قسمتی از خانهی ایشان خراب میشود. حاج عبدالزهرا که آن وقت جوان و تعمیر کار بوده است را برای تعمیر میآورند و ایشان شروع به کار کرده بود. مرحوم آقای انصاری که از پشت شیشهها او را نگاه میکردند، به یکی از رفقا میگویند: این جوان هم از ما است.
🔸 آن شخص میگوید که آقا اجازه بدهید به او بگویم. آقای انصاری میگویند: حالا نه، چهارده سال دیگر طول میکشد تا ایشان ملحق به این جمع بشود.
🔻حضرت ابوی ما [آیت الله ناصری] و آیت الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی بیشتر مرید ایشان (حاج عبدالزهرا گرعاوی) بودند.
🔸 مدتی قبل هم که ابوی در مشهد خدمت آیت الله خامنهای رفتند، ایشان از حاج آقای ما در مورد حاج عبدالزهرا پرسید. ایشان [آیت الله خامنهای] خیلی مطلع بود و کاملاً میشناخت. از ریز قضایای آن زمان اطلاع داشت و پیگیری کرده بود و اصلاً سِیر و حرکت و نحوهی #سلوک ایشان و ارتباط او با آقای حداد را میدانست.
🔹 مرحوم حاج عبد الزهراء در نجف با #آیت_الله_کشمیری همسایه بودند. یک سفر هم حاج عبدالزهرا به آیت الله کشمیری میگوید که بیا میخواهیم به مشهد برویم. با همان ماشین آریا، خانوادگی به مشهد میروند. آیت الله کشمیری هم با ایشان آشنا بود.
🔸 حاج عبدالزهرا، مخصوصاً اواخر عمر خود را به سکوت و جذبه گذرانده است. ایشان، حسینی بوده است. به او گفته بودند که چه شد یک دفعه این آتش در درون تو افتاد؟ گفته بود که #شب_عاشورا یا #تاسوعا به #کربلا آمدیم. رفقا گفتند یک حاجتی خدمت #امام_حسین علیه السلام عرضه کن. روی پشت بام رفتم و با حال بسیار منقلب گفتم: «یا ابا عبدالله! من امشب شما را وکیل کردم که برای من یک دعا بکنید؛ هر چه خود شما میخواهید. از آن وقت تغییر را حس کردم.»
🔻 نقل میکنند گاهی که ده بیست نفر از خواص و آقایان، خدمت آقای حداد جمع بودند، آقای حاج عبدالزهرا، یک دفعه با صحبتی و اشاره ای جمع را منقلب و مشغول میکرد و به یک معنایی منتقل مینمود؛
🔸 مثلا در جلسه ای کنار آقای حداد نشسته بود و از فرد کناریِ آقای حداد پرسید که سیّد! این چیست؟ گفته بود: شکر است. (عربها چای خود را با شکر میخورند و در نجف شکر را در قندان میریزند و یک قاشق هم میگذارند.)
🔹 از تک تک افراد پرسید که این چیزی که این وسط است چیست؟ همه گفتند شکر است. نوبت به خود او که رسید همه نگاه کردند و گفتند حالا تو بگو این چیست؟ ظرف شکر را برداشت داخل دهان خود ریخت و گفت: [چرا] مدام شکر شکر میکنید. یعنی بردار و مصرف کن تا کی به الفاظ میپردازید؟!
🔸 یک نفر بتواند در این جمع که علامه طهرانی یکی از آنها بود، کاری بدیع انجام دهد و یا حرفی بزند، عجیب است.