بسم الله الرحمن الرحیم
نقد سخنان آقای #سید_کمال_حیدری درباره #ناکامی_دین در حل مشکل #کرونا (1)
در این سخنان جناب سید کمال حیدری به استناد شیوع کرونا به نقد قرائت رسمی از دین پرداخته اند.
ابتدا سعی می کنم محورهای اصلی سخن ایشان را به استناد جملات خودشان تقسیم کرده، استدلال ایشان را صورت بندی کنم.
1️⃣ اصل مدعای ایشان:
کرونا توانست غرور انسان محور را به زمین بزند؛ نه فقط غرور علمی بلکه قرائت رسمی از دین در حوزه های علمیه و مؤسسات اهل تسنن را نیز.
2️⃣ استدلال ایشان:
زیرا اینها همه ادعا می کنند اسلام قادر است جهان را اداره کند. بفرمایید الان یک مشکلی پیش آمده. راه حلتان چیست؟
حوزه های علمیه چه جوابی دارند؟ دعا، توسل اثرش کو؟ شما چکاری میتوانید بکنید در مقابل کرونا؟ شما از نظر دینی چه چیزی برای حل مشکل کرونا دارید؟
پس قرائت رسمی از دین نتوانست چیزی به مردم اضافه کند. آنهایی که ادعا میکردند اگر دست ما باشد، ما حلش میکنیم. بفرمایید حلش کنیم. کرونا توانست مسجد الحرام را تعطیل کند.
3️⃣ پاسخ ایشان به اشکال فرضی:
اگر بگویید وظیفه ندارد، این مسئله پزشکی است و خوب این را فقط اینجا نگویید، جاهای دیگر هم بگویید.
4️⃣ نتیجه دوم:
[حال که قرائت رسمی نتوانست مشکل کرونا را حل کند، پس امتیازی بر سایر قرائتها ندارد] این اعتقاد ما به مهدویت چه امتیازی برای ما دارد که اهل چین که چنین اعتقادی ندارند، این امتیاز را ندارند. در حالی که برعکس است؛ چین و کره جنوبی مسئله را جمع کردند.
اشکال این است که شما که میگویید ما توسل، دعا، اهل بیت و امام زمان داریم. این چه وجه امتیازی برای شما درست میکند که ما سمت شما بیاییم.
__________________________ ✍️ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
نقد سخنان آقای #سید_کمال_حیدری درباره #ناکامی_دین در حل مشکل #کرونا (2)
چنان که روشن شد، جناب سید کمال حیدری مدعایی را به قرائت رسمی از دین نسبت داده، استدلالی برای ابطال آن آورده و سپس از بطلان آن نتیجه گرفته است.
اما نقد سخنان ایشان:
1️⃣ ایشان در بیان مدعای قرائت رسمی از دین، گرفتار مغالطه «جمع المسائل فی مسئلۀ واحدۀ» شده است، چنان که حوزه های علمیه، مؤسسات اهل سنت، الأزهر، کشورهای جنوب شرق آسیا و عالم مسیحیت را یک کاسه کرده و ادعا میکند همه اینها (تحت عنوان واحد قرائت رسمی از دین) ادعا دارند که میتوانند مشکلات را حل کنند. روشن است که مدعایی به این کلیت و چنین شیوه بحثی تا چه حد برخوردار از اعتبار است؟! مگر در همه این ادیان و مذاهب یک قرائت رسمی از دین وجود دارد؟ اهل سنت همگی یک نظر دارند؟ الأزهر مصر، جامۀ آل سعود ریاض و مؤسسه بینالمللی اندیشه و تمدن اسلامی مالزی در خصوص نسبت دین با مسائل دنیا نگرش واحدی دارند؟!!! روشن است که چنین نیست.
2️⃣ فارغ از این که قرائت رسمی سایر ادیان و مذاهب چیست، آنچه ایشان به عنوان قرائت رسمی به جهان تشیع و حوزه های علمیه نسبت می دهد، نه تنها ادعای بدون دلیل است، بلکه هم انتساب آن به طرفداران قرائت رسمی نارواست و هم اصل مدعا نادرست است.
ایشان بدون هیچ استناد و دلیلی چنان سخن فرموده است که گویا همه عالمان امروز و دیروز حوزه های علمیه بر این باورند که دین باید برای مشکلات دنیوی و زندگی روزمره ما انسانها برنامه ارائه کند و چون در حال حاضر مذهب تشیع رسمی از حل مشکلی به نام کرونا ناتوان است، پس تشیع رسمی در آن مدعا ناکام مانده است.
باید از ایشان پرسید کدام متکلم، فیلسوف یا فقیهی که به تعبیر شما قرائت رسمی از دین دارد، چنین ادعایی مطرح کرده است که دین باید مشکلات دنیوی آدمیان را حل کند. ممکن است برخی افراد مثل طنطاوی پیدا شوند که در تفسیر جواهر القرآنش ادعا کند، همه چیز در قرآن آمده است، اما هیچ یک از اندیشمندان شیعی چنین نگاه فوق حداکثری به قلمرو دین نداشته اند. کافی است به بحث ضرورت بعثت یا اهداف و فوائد بعثت در دانش کلام مراجعه کنیم تا درستی یا نادرستی این نسبت به عالمان حوزه ها روشن شود. پس چنین نسبتی به قرائت رسمی از تشیع نارواست. هیچ متکلم شیعی نگفته است دلیل حقانیت اعتقاد به امام زمان و امتیاز ما بر اهل تسنن این است که ما با این اعتقاد همه مشکلاتمان در امور دنیوی را حل میکنیم. بله باورهای دینی به نحو موجبه جزئیه و از باب تأثیر ماوراءالطبیعه در امور طبیعی اثر میکنند چنان که خود خداوند نیز فرمود رعایت تقوا سبب گشودن شدن برکات آسمان بر مردم است، اما اولاً این مسئله کلیت ندارد؛ یعنی قرار نیست کلید حل همه مسائل دنیوی را در عرصه دین جستجو کنیم. ثانیاً دلیل حقانیت دین اسلام و مذهب تشیع، این تأثیرگذاری امور دینی در حل مشکلات نیست تا اگر جایی اثر را ندیدیم، حکم به بطلان آن دین/مذهب بکنیم.
3️⃣ از آنچه در بند 2️⃣ گفتیم، ناتمامی اشکال ایشان بر پاسخ فرضی طرفداران قرائت رسمی نیز روشن است. ایشان فرمودند:
«اگر بگویید وظیفه ندارد، این مسئله پزشکی است و خوب این را فقط اینجا نگویید، جاهای دیگر هم بگویید.»
بله در جاهای دیگر نیز همین را میگوییم. شما بدون دلیل ادعا کردید که در قرائت رسمی از دین، دین موظف به دخالت در همه عرصه ها و حل مشکلات است. نه خیر هدف اصلی دین تبیین سعادت حقیقی انسان و راهکار رسیدن به آن است. هیچ اندیشمند طرفدار قرائت رسمی نگفته است دین برای همه عرصه ها نسخه دارد.
والسلام علی من اتبع الهدی
__________________________ ✍️ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
🔸 نقدی بر سخنان #سید_کمال_حیدری در گفتگو با شبکه العراقیه (1)
سید کمال حیدری در بخش پنجم گفتگویش با شبکه العراقیۀ به سراغ مسئله #تکفیر رفت و سخنانی را اظهار داشت که بازتاب فراوانی در میان اندیشمندان و حتی مسلمانان و شیعیان سایر کشورها در پی داشت. این نوشتار قصد آن دارد مدعای اصلی سید کمال را بررسی کند.
پیش از ورود به به این بررسی علمی توجه به این نکته ضروری است که بی تردید هر گوینده و نویسنده ای در سخنانش هدفی را دنبال میکند، فردی چون سید کمال نیز نسبت به وسعت و عمق تأثیر مدعیاتش ناآگاه نیست. شاید به همین علت بود که برخی از اندیشمندان در واکنش به مدعیات سید کمال بر این جهت تأکید بیشتری کردند.
مقدمه بحث:
پیش از بررسی میزان اعتبار مدعای سید کمال حیدری باید اشاره کنیم که اسلام و کفر دو اصطلاح ظاهری و باطنی در میان اندیشمندان دارند. #کفر_باطنی ناظر به ایمان و کفر قلبی است، اما #کفر_ظاهری ناظر به وضعیت ظاهری است. چنان که سید کمال نیز اظهار داشت بنا بر نظریه مشهور فقهای شیعه، هر کسی که به زبان اظهار اسلام کند و شهادت به توحید و نبوت را بر زبان جاری کند، باید او را مسلمان دانست و احکام فقهی مسلمان را بر وی جاری کرد. #اسلام_ظاهری موضوع احکام فقهی و مربوط به نحوه رفتار دیگران با او و اموال اوست. اما #اسلام_باطنی ناظر به ایمان قلبی است که امری باطنی و غیرمشهود است. اسلام باطنی و ایمان قلبی موضوع ثواب و عقاب اخروی است.
در واکنشهای علمی به سخنان سید کمال، برخی بدون توجه کافی به مدعای کانونی وی بر این سخن تکیه کردند که فقهای شیعه معنقد به اسلام ظاهری سایر فرق اسلامی هستند. اما روشن است که سخنان سید کمال ناظر به این مسئله نیست، بلکه چنان که در ویدئوی مصاحبه روشن است، مدعای ایشان این است:
«هذا أقوله بضرس قاطع و أقطع فیما أقول:
لایوجد عالم إثنی عشری إلا یحکم بکفر المسلمین جمیعاً باطنا، نعم یختلفون ظاهراً . . .
بحسب الباطن و بحسب الحشر الأخروی و بحسب البعد الکلامی إتفقت کلمۀ علماء الشیعۀ علی کفرهم.»
⭕️ مدعای اصلی سید کمال این است که وی به ضرس قاطع میگوید: همه علمای شیعه معتقد به کفر باطنی سایر مسلمانان هستند.
این مدعای آقای حیدری از چند جهت مخدوش است:
نخست آن که، باید از ایشان پرسید دلیل و مستند این قطع شما چیست؟ آیا جناب عالی که این گونه با ضرس قاطع ادعا میکنید «هیچ عالمی شیعی وجود ندارد که سایر مسلمانان را کافر نداند»، همه کتابهای فقهی و کلامی و تفسیری همه علمای شیعه از فقها، متکلمان و مفسران را بررسی کرده اید؟! لابد استحضار دارید که دامنه علمای شیعه همه اندیشمندان شیعه در طول چهارده قرن اسلام در همه جغرافیای زمین را شامل میشود. چگونه چنین ادعایی کلان آن هم با قاطعیت مطرح میفرمایید؟
دوم این که، در همین روزها شاهد آن بودیم که برخی از اندیشمندان معاصر شیعه همچون حضرت آیت الله سیستانی طبق نقل نماینده رسمی شان اعلام کردند که معتقدند اهل سنت، هم به لحاظ ظاهری و هم به لحاظ باطنی مسلمان هستند. جناب حیدری در حالی ادعای قطع نسبت به دیدگاه مورد اتفاق همه علمای شیعه میکند که یک اندیشمند شیعی برجسته همعصر با وی دیدگاهی خلاف مدعای او دارد!
ممکن است خواننده محترم بفرمایند حالا چرا این قدر مته به خشخاش میگذارید؟ فرض کنید ایشان گفته اند نظر «مشهور علمای شیعه» این است.
پاسخ آن است که تحریف حقیقت با همین بزرگنمایی ها و کوچکنمایی ها محقق میشود، چنان که در ادامه نیز خواهیم دید. کسی که به دنبال کشف و بیان حقیقت است، نباید در یک موضوع حساس مذهبی، بخشی از حقیقت را درشت تر نشان دهد و بخشی دیگر را اصلاً مطرح نکند.
سوم و مهمتر از همه آن که، گوینده این سخنان چند مسئله را با هم در آمیخته است که اگر این مسائل به درستی از هم تفکیک شوند، حقیقت روشن خواهد شد.
مسئله اول موضوع #حقانیت_و_بطلان_ عقیده است. بنا بر اعتقاد علمای شیعه که در کتب کلامی متعدد به تفصیل با آیات و روایات فراوان همچون آیه ولایت، حدیث غدیر و حدیث منزلت اثبات شده است، در میان مذاهب مختلف اسلامی، تنها مذهب شیعه اثناعشری بر حق است و اعتقادات سایر فرقه ها در مواردی که با باورهای شیعی اختلاف داشته باشند، حق و مطابق با واقع نیستند. پس تنها شیعه اثناعشری برحق است و سایر فرق مشتمل بر پاره ای عقاید باطل هستند. بر این اساس، #مؤمن_حقیقی کسی است که به باورهای شیعی ایمان داشته باشد و هر کس به همه یا بخشی از مسلمات اعتقادی شیعه از جمله ولایت ائمه دوازده گانه ایمان نداشته باشد، مؤمن حقیقی نیست، بلکه گرفتار کفر باطنی است، هر چند در جامعه اسلامی بلکه شیعی زندگی کند و اسمش مسلمان یا حتی شیعه باشد. آنچه مهم است اعتقاد قلبی به باورهای شیعی است.
ادامه👇🏻👇🏻👇🏻
🔸 نقدی بر سخنان #سید_کمال_حیدری در گفتگو با شبکه العراقیه (2)
مسئله دوم موضوع #نجات_اخروی است. بنا بر اعتقاد شیعه، هر چند تنها مؤمن به باورهای شیعی برحق است، اما قلمرو نجات اخروی گسترده تر از قلمرو حقانیت است. بر این اساس، افزون بر شیعیان واقعی که دارای ایمان باطنی هستند، برخی از کافران باطنی نیز اهل نجات هستند. کفار به سه دسته تقسیم می شوند: دسته اول کافرانی هستند که حقانیت باورهای شیعی برایشان روشن شده، اما از سر عناد با حقیقت بدان ایمان نیاورده اند. دسته دوم کافرانی هستند که حقیقت برایشان روشن نشده است و از سر نادانی در دامان کفر درافتاده اند، اما در این جهالت و نادانی گناهکار و مقصرند. اما دسته سوم کافرانی هستند که کفرشان به علت جهل به حقیقت است و در این جهل مقصر نبوده اند، بلکه به علت شرایط خاص زمانی و مکانی نسبت به حقیقت جاهل مانده اند. این سه دسته نسبت به ثواب و عقاب اخروی یکسان نیستند. #کافران_عالم_به_حقیقت و #کافران_جاهل_مقصر، همچنان که اعتقادشان باطل بود، گرفتار عذاب اخروی خواهند شد، اما #کافران_جاهل_قاصر که در ادبیات قرآنی #مستضعف خوانده میشوند، با وجود عدم ایمان حقیقی، در آخرت گرفتار جهنم نخواهند شد.
بر این اساس، خطای بزرگ جناب حیدری روشن میشود. وی بدون دلیل و به نادرستی «کفر به حسب باطن» را با «کفر به حسب حشر اخروی» یکی گرفت، در حالی که چنان که توضیح دادیم، هر کفر باطنی مستلزم عذاب اخروی نیست.
مسئله سوم، #نحوه_رفتار_شیعیان با پیروان سایر فرق اسلامی است. جناب حیدری در سایر سخنان خود ادعا کرده اند که دیدگاه کفر باطنی پیروان سایر مذاهب سر از «داعشی گری شیعی» در می آورد و بنا بر این نظریه، مسئله «تقریب مذاهب» امری تصنعی و تنها برای ظاهرسازی است؛ چرا که تقریب بین کافر و مسلمان معنا ندارد.
پاسخ این بخش از مدعیات جناب حیدری نیز روشن است. همچنانکه بر حق دانستن اعتقاد شیعی و باطل شمردن سایر فرق اسلامی (#انحصارگرایی_معرفتی) مستلزم انحصار نجات اخروی در پیروان مذهب حق نیست، بلکه برخی از پیروان سایر مذاهب نیز از نجات بهره مند خواهد شد، حقانیت شیعه و بطلان سایر مذاهب مستلزم آن نیست که شیعیان با پیروان سایر مذاهب با خصومت و ستیز رفتار نمایند. انحصارگرایی معرفتی مستلزم برپایی جنگ و کشتار نیست، بلکه شیعیان میتوانند نه تنها با سایر مسلمانان، بلکه با پیروان سایر ادیان (#اهل_کتاب) و حتی بی دینان #زندگی_مسالمت آمیز داشته باشند. یک عالم شیعی با وجود آن که برخی اعتقادات اهل سنت را باطل میداند، هرگز فتوا به تیغ کشیدن به روی آنها نمیدهد، بلکه چنانکه خود وی گفت بر اساس اسلام ظاهری رفتار میکند. پس «داعشی گری شیعی» از جعلیات ذهنی جناب ایشان است. #تقریب_مذاهب نیز به هیچ روی امری تصنعی و صوری نیست، بلکه علمای شیعه با اندیشمندان سایر مذاهب، خصومت و دشمنی را کنار نهاده، به #گفتگوی_منطقی و اخلاقی می نشینند تا پس از رفع سوء تفاهمها از باورهای یکدیگر و کنار گذاشتن نسبتهای ناروا، سخن و دیدگاه یکدیگر را به درستی فهم کرده، سپس از صحت و سقم آن بحث کنند. در سرانجام این مباحثه علمی، اگر یک طرف حقانیت مدعای خود یا بطلان مدعای طرف مقابل را اثبات کرد، چنانکه طرف مقابل حقیقت را پذیرفت که دیگر نزاعی در میان نمانده و تقریب به نحو کامل صورت گرفته است. اما اگر طرف مقابل حقیقت را نپذیرفت، همچنان با وجود اختلاف نظر علمی و عقیدتی، زندگی مسالمت آمیز با یکدیگر ادامه می یابد.
حاصل آن که، سخن باطل تنها نفی حق نیست، برجسته تر کردن بخشی از یک حقیقت و نادیده گرفتن بخشی دیگر نیز تحریف حقیقت است و هر تحریفی باطل است.
و السلام علی من اتبع الهدی
______________________ ✍️ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi