eitaa logo
مهدی عبداللهی
658 دنبال‌کننده
507 عکس
243 ویدیو
33 فایل
🌐 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 اندیشه‌ورزی در قلمرو علوم عقلی اسلامی و علوم انسانی مهدی عبداللهی دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مدیر گروه فلسفه علوم انسانی دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه قم دکتری فلسفه اسلامی ارتباط با مدیر کانال: @mabd57
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ❄️ پروفسور کلاوس مولر از اساتید دانشگاه مونستر دانشگاه مونستر یکی از مراکز مهم تحصیلی و پژوهشی در شمال غربی آلمان است که در زمینه های علوم انسانی، الهیات، پزشکی، حقوق و بسیاری از زمینه‌های دیگر فعالیت می‌کند. همچنین بزرگترین مرکز اروپایی در زمینه الهیات و مطالعات مذهبی از قبیل کاتولیک، پروتستان و الهیات اسلامی است. این دانشگاه در کل حدود سه هزار دانشجو و چهل استاد تمام دارد و دانشکد‌ه‌ای که پرفسور مولر در آنجا شاغل است بیشتر در زمینه الهیات فلسفی فعالیت می‌کند. 💢 پرفسور کلاوس مولر (KLAUS ERICH MÜLLER) از اساتید دانشگاه مونستر آلمان در دیدار با رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران جناب حجت‌الاسلام و المسلمین خسروپناه: من بسیار از این مسأله خوشوقتم که شما در اینجا هم دربارة فلسفه اسلامی وهم دربارة فلسفه غرب تحقیق می‌کنید و درواقع تأثیر و تأثری را که ایندو از هم پذیرفته‌اند بخوبی مطالعه می‌کنید. چیزی را که می‌خواهم بگویم اینست که شما از این جهت بر ما برتری دارید که شما از فلسفه‌های غربی بخوبی آگاهید در حالی که ما دربارة فلسفة اسلامی تا دوره اسکولاستیک بیشتر جلوتر نیامده‌ایم و آشنایی ما درباره فلسفه اسلامی بیشتر از طریق همان ترجمه‌هایی است که از دوره قرون وسطی به ما به ارث رسیده است و در واقع ما از موضوعات مطرح در فلسفه اسلامی معاصر و مدرن بی‌خبریم . هدف من از حضور در ایران و مؤسسه بیشتر تحقیق دربارة فلسفه معاصر اسلامی است. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ❄️ مصاحبه مهدی عبدالهی با ماهنامه «فرهنگ امروز» در تحلیل و بررسی پروژه «عقلانیت و معنویت» جناب آقای مصطفی ملکیان 6⃣ 7⃣ در این خصوص آیا نباید بین ادیان الهی و بشری و همچنین بین دین اسلام با دیگر ادیان الهی تقاوت قائل شویم؟ 👤 باید گفت که در دنیا ادیان متعددی از جمله ادیان الهی و اديان غیر الهی که خود ادیان الهی شامل اسلام، یهودیت، مسیحیت و زرتشت است، نیز با هم تفاوت دارند. ما مجاز نیستیم در مقام داوری با همه این ادیان (ادیان الهی و زمینی، الهی و انسانی، ادیانی که معتقدند ما همان دین دست نخورده ای هستیم که خداوند متعال نازل فرموده و بقيه ادیان را دست خورده می‌دانند) برخورد واحدی داشته باشیم. در عرایض قبلی خود به بن بستی که انسان در فضای مدرن با آن مواجه می‌شود، اشاره کرده و گفتم خلأ معنویتی که در دنیای مدرن برای انسان‌ها بوجود آمد، آن‌ها را به سمت امور معنوی سوق داد که به سمت امور معنوی از جمله دین بودیسم گرایش پیدا کردند. مسئله معنویتی که در دنیای مدرن پدید آمده، در واقع مسله ای است که خواستگاه آن دنیای مدرن است و علت اصلی آن نیز اين بود که در زندگی مدرن ماشینی به نیازهای معنوی و بعد معنوی انسان کم توجهی و یا حتی بی توجهی شده است. مسئله دیگر که در این دنیا با آن مواجه هستیم این است که دین رایج در دنیای غرب و دنیای مدرن، دین مسیحیت بوده است، (هر چند به مرور زمان ادیان دیگری هم در آنجا ظهور و ورود پیدا کردند، اما دين اصلی دین مسیحیت بوده است). مشکل دیگری که دین مسیحیت دارد این است که با عقلانیت مشکل اساسی دارد، که البته ما معتقدیم که این مشکلات در دین مسیحیت راستین وجود نداشته و در اثر تحریف در این دین ورود پیدا کرده است. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ❄️ مصاحبه مهدی عبدالهی با ماهنامه «فرهنگ امروز» در تحلیل و بررسی پروژه «عقلانیت و معنویت» جناب آقای مصطفی ملکیان 7⃣ 8⃣ خواستگاه این تعارض عقل و دین در الهیات مسیحی می باشد و نشات گرفته از آن است؟ 👤 در واقع آموزه های اصلی و بنیادین مسیحیت گرفتار چالش ضد عقلانیت است. آموزه‌هایی مانند گناه نخستین معتقد است که حضرت آدم گرفتار گناه و معصیت شد در حالی که ما در نگرش اسلامی معتقد نیستیم که حضرت آدم گرفتار معصیت و گناه شده باشد. غرض اصلی بنده بیان ضد عقلانی بودن پاره‌ای از باورهای بنیادین مسیحیت است. از گناه نخستین به گناه جبلی می‌رسیم، بعد از گناه جبلی، انسانی که با گناه به دنیا آمده و با پرونده سیاه و تاریک پا به عرصه وجود گذاشته، به فکر توبه می‌افتد و می‌خواهد آن ناپاکی را از وجود خود پاک کند. باید چه کاری انجام دهد تا این ناپاکی و گناه پاک شود؟ اندیشمندان مسیحی می‌گویند این گناهی که انسان گرفتار آن است، گناهی نیست که با رفتار و توبه خود انسان پاک شود. زیرا این گناه، گناه در برابر خدای متعال عظیم کبیر است، فلذا برای پاک کردن این گناه هیچ کاری از دست انسان بر نمی‌آید. تنها راه پاک شدن این گناه این است که خود خدا کاری را انجام دهد که این گناه پاک شود. برای این کار خداوند متعال تجسد پیدا کرده يعنی خدا در قالب عیسی مسیح متجسد (عیسی و انسان) شده و به کالبد جسم درآمده و بعد رنج تصلب را به جان خریده و به صلیب کشیده شده و رنج برده تا این رنج خدا فدیه گناه آدم شود. و بعد از این هر کس که بخواهد پاک شود باید به این جریان تاریخی ایمان داشته باشد. نکته اصلی این است که مسیحیت رایج و دارج در دنیای غرب، مسیحیتی است که باورهای اساسی آن از جمله گناه نخستین، گناه جبلی، تجسد، فدیه، تثلیث هیچ کدام عقل پذیر نیستند و عقل انسانی آن‌ها را نمی‌پذیرد، بلکه عقل حکم و فتوا به نادرستی آن امور می‌دهد. از اینجا، از همان قرون نخستین مسحیت نزاع عقل و ایمان در مسیحیت پیدا شده و اندیشمندان مسیحی با مسائل و باورهایی مواجه بودند که عقل آن‌ها را نمی‌پذیرفت. هنگامی که باورهای بنیادین دین با عقل سازگاری نداشته باشد، انسان به حکم اینکه عاقل است با دو راهی مواجه است، یا باید به حکم و فتوای عقل خود گردن بنهد و آن باور دینی را کنار بگذارد و اگر بخواهد دین دار و دین مدار باشد، باید به نحوی بر عقلانیت خود سرپوش بگذارد. این مسئله از قرون نخستین کلیسا و مسحیت وجود داشته و تا به امروز یکی از مسائل زنده مسیحیت است. و تا هنگامی که چنین قرائت تحریف شده ای از باورهای مسیحیت وجود داشته باشد، این سؤال وجود خواهد داشت. نکته ای که میخوام از آن استفاده کنم این است که هنگامی که اندیشمندان و روشنفکران ما ميخواهند راجع به دین اظهار نظر کنند، نباید همه این ادیان را یک کاسه ببینند و در واقع نباید تاوان تحریف در باورهای اساسی مسیحیت و ضد عقلانی بودن آنها را اسلام پرداخت کند. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ❄️ لزوم جامع نگری در شناسی از منظر حضرت خمینی قدس سرّه الشریف اينكه در روايت است كه اسلام غريب است، از اول غريب بوده و الآن هم غريب است، براى اينكه غريب آن است كه نمىشناسند او را. در يك جامعهاى هست او، اما نمىشناسند، نمىشناسند اسلام را، هيچ وقت شناخته نشده به آن طورى كه بايد باشد. مگر پيش خودمان، هميشه يك ورق را گرفتهاند، آن ورق ديگر را حذفش كردهاند؛ يا مخالفت با آن كردهاند. يك مدت زيادى گرفتار ما بوديم، اسلام گرفتار عرفا بود. آنها خدمتشان خوب بود؛ اما گرفتارى براى اين بود كه همه چيز را برمىگردانند به آن ور. هر آيهاى دستشان مىآمد مىرفت آن طرف . . . يك وقت هم گرفتار شديم به يك دسته ديگرى كه همه معنويات را برمىگردانند به اين، اصلًا به معنويات كار ندارند؛ كأنّه اسلام آمده براى اينكه [دنيا را بگيرد] اسلام هم طريقهاش مثل هيتلر كه او آمد كه دنياگيرى كند و كشورگشايى كند، اسلام هم آمده كشورگشايى كند! عرض مىكنم هر چه مربوط به زندگى است و هر چه مربوط به طبيعت است و هر چه اينها را گرفتهاند؛ هر چه معنويات است برگرداندهاند به اين طرف. بعضى از تفسيرها، بعضى از اشخاصى كه مىخواهند اظهار فضيلت مثلًا بكنند، ملاحظه كنيد همه مسائل را برگرداندهاند به اين آب و خاك؛ همه چيز را فداى حيوانيت كردهاند. عرفا همه چيز را فداى انسانيت كردهاند، خوب، باز او، باز او اما اينها غفلت از آن كردهاند. همه چيز [است] آقا. اسلام آمده انسان درست كند و انسان همه چيز است؛ همه عالم است انسان. آن كه مربّى انسان است بايد همه عالم را آشنا بر آن باشد و انسان را به همه مراتب آن آشنا باشد تا بتواند اين انسان را به مدارجى كه دارد برساند؛ اسلام را به همه جهاتش بشناسد. يكى مىآيد چهار تا از جنگهاى اسلام را بررسى مىكند، بعد مىشود ! خوب، تو جنگشناسى، از اسلام بگو من اين ورقش را مىشناسم. حق ندارد بگويد كه من اسلامشناسم. فقيه بايد بگويد من فقهشناسم، من اسلام را مىشناسم؛ آنى كه از همه بهتر مىداند همان است كه فقه اسلام را مىداند. حق ندارد بگويد من اسلامشناسم، اين بگويد من يك قسمى از مثلًا معقولات اسلام را ادراك كردم. آن هم كه حكومت اسلامى را بررسى كرده و اطلاع پيدا كرده كه وضع حكومت چه بوده او حق ندارد بگويد من اسلامشناسم، بگو من حكومت اسلامشناسم. ادعاى جز براى آن كه همه جهات اسلام را بداند چه جورى است و همه مراتب معنويت اسلام و ماديت اسلام را بداند آن مىتواند بگويد من اسلامشناسم. على ابن ابي طالب اسلامشناس بود . . . 📚 صحیفه امام، ج8، ص529-531 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر سیدحمید طالب‌زاده: آزمون معاصرت فلسفۀ اسلامی یعنی خروج از چهارصدسال تنبلی تاریخی. اگر فردی می‌خواهد مرد میدان فلسفه باشد، باید جامع شرق و غرب شود.
فرض کنید شما برای بار اول به شهری مسافرت می‌کنید و آنجا را نمی‌شناسید، و در آنجا اتفاقا در ترمینال یکی از دوستان قدیمی خود را می‌بینید. آن دوست از شما دعوت می‌کند که برای شام به منزل او بروید. اگر دوست شما واقعا می‌خواهد که به منزل او بروید و از شما پذیرایی کند، اما شما در آن شهر غریبه هستید و آدرس منزل او را نمی‌دانید، برای محقق شدن هدفش باید حتما به شما آدرس بدهد. اگر آدرس ندهد به این معنا است که یا واقعا نمی‌خواسته شما را دعوت کند و یا اینکه می‌خواسته اما در عین حال آنچه را که برای تحقق خواسته اش لازم بود انجام نداده و به اصطلاح نقض غرض کرده. در اینجا هم دقیقا مسله از همین قرار است، خداوند متعال انسان را برای رسیدن به تکامل اختیاری آفریده است. از طرف دیگر انسان خود به تنهایی نمی‌تواند همه آنچه را که برای رسیدن به آن هدف لازم است را فهم کند. پس اگر خداوند که حکیم است و فعل بی هدف، باطل و عبث انجام نمی‌دهد و از طرف دیگر علم دارد و می‌داند ما چه مقدار از آنچه که برای تکامل اختیاریمان است را می‌دانیم و چه مقدار از آن را نمی‌دانیم و همچنین قدرت دارد و می‌تواند اموری را که نمی‌دانیم به ما آموخته و بیان کند، و اگر این کار را نکند پس نقض غرض کرده است. ما را برای رسیدن به تکامل اختیاری آفریده، اما آنچه را که برای تکامل ضروری و لازم است را در اختیار ما نگذاشته است. اندیشمندان اسلامی با استدلال هایی شبیه این مساله ای را به نام ضرورت وحی را اثبات می‌کنند. و جالب است که وقتی به قرآن کریم هم مراجعه می‌کنیم، قرآن نیز همین بیان عقلی را تایید می کند. در مواردی از قرآن کریم خداوند در خصوص قرآن و نزول وحی، حق تعالی تعابیری شبیه به این به کار برده که می‌فرماید: (كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ) (بقره: 151) بین این دو تعبیر فرق وجود دارد که بگوییم (عَلَمَکُم ما لا تَعلَمون) یعنی خداوند چیزهایی به شما یاد داد که نمی‌دانستید. اما تعبیر خداوند اینگونه نیست و می‌فرماید (عَلَمَکُم ما لَم تَکونوا تَعلَمون) یعنی یک چیزهایی را به شما یاد داد که شما شأنیت و توان درک آن‌ها را نداشتید، همان مسله عقل گریزی که این اصطلاح را برای آن به کار بردیم. یعنی اموری وجود دارد که خداوند از طریق وحی آن‌ها را به ما یاد می‌دهد که ما نمی‌توانستم به تنهایی و با قوای معرفتی متعارف خود به آن‌ها علم پیدا کنیم. لذا در آیه دیگری خداوند متعال در مورد ارسال پیامبران و انزال کتب می‌فرمایند: (رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّيَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً) (نساء: 165) پیامبرانی که خداوند فرستاده برای این بوده که بعد از ارسال پیامبران انسان ها نتوانند بر خداوند حجت داشته باشند، اين بیان نیز بیان بسیار عالی است. مفهوم این آیه این است که اگر خداوند پیامبران را نمی‌فرستاد، ما انسان‌ها بر خداوند حجت داشتیم. یعنی می‌توانستیم بر خدا احتجاج کنیم و برای او دلیل بیاوریم. مثلا اگر خدا در روز قیامت می‌پرسید که چرا شما به مقصد نهایی(بهشت یا قرب الهی) که من برای شما آفریده بودم، نرسیدید، می‌توانستیم به خدا جواب بدهیم و استدلال آوریم. قاعدتا استدلال این بود که شما که مرا برای تکامل اختیاری آفریدی، مقدمات لازم آن را در اختیارم نگذاشتی و آن مقدار علمی را که برای رسیدن به این تکامل نياز داشتم، در اختیارم نگذاشتی. پس اگر من نرسیدم به دلیل کوتاهی من نبوده، بلکه آن تکامل اختیاری نیاز به علومی داشت که شما در اختیار من نگذاشتی. از آنجا که خداوند با فرستادن پیامبران این نقصان معرفتی را جبران می‌کند، لذا در این آیه می‌فرماید پس از ارسال رسول دیگر کسی حجت و دلیلی بر علیه خدا ندارد و کسی نمی‌تواند بگوید که من به دلیل ندانستن به کمال نرسیدم.
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ❄️ مصاحبه مهدی عبدالهی با ماهنامه «فرهنگ امروز» در تحلیل و بررسی پروژه «عقلانیت و معنویت» جناب آقای مصطفی ملکیان8⃣ 9⃣ اگر بخواهیم از منظر اسلام به قضیه نگاه کنیم رابطه عقل و آموزه های دینی چگونه است؟ 👤 در تقسیمی که در مسائل فلسفه دین و کلام جدید مطرح می‌شود، می‌بینیم که باورها و آموزه‌های دینی، عقلا از سه فرض خارج نیستند. یا عقل پذیر، یا عقل گریز و یا عقل ستیز هستند (به لحاظ فرض عقلی). یعنی ممکن است یک باور و محتوای دینی وجود داشته باشد که عقل نیز همان را بپذیرد. برای مثال در دین باور به خدا و یگانگی به او است و عقل نیز وجود خدا و یگانگی خدا را اثبات می‌کند. پس اصل وجود خدا و یگانگی خداوند متعال مطلبی است که هم دین آن را بیان کرده و عقل نیز بر آن صحه می‌گذارد و آن را می‌فهمد، که به این دسته اصطلاحا عقل پذیر می‌گوییم. اما دسته دوم دسته عقل ستیز هستند، مانند باور به تثلیث. تثلیث یک باوری است که در دین مسیحیت وجود دارد اما هنگامی که با عقل آن را بررسی می کنیم، می‌بینیم که عقل آن باور را نمی‌پذیرد. یعنی عقل حکم می‌کند که یک خدا (در عین اینکه یک خدا باشد) نمی‌تواند سه خدا باشد. پس اینجا با مسله ای مواجه هستیم که دین آن را می‌پذیرد و یک باور دینی است، اما عقل بشری آن را نمی‌پذیرد. بر خلاف مسیحیت که برخی از باورهای بنیادین آن از این سنخ (عقل ستیز) است، ما معتقدیم که در دین اسلام نه تنها باورهای بنیادی، حتی در باورهای جزیی و سایر گزاره های فرعی هم، در یک امری خلاف دین که عقل با قطعیت حکم به نادرستی و بطلان آن کند، وجود ندارد. اما دسته سوم اصطلاحا گزاره‌های عقل گریز نامیده می‌شوند. یکی از نکات کلیدی بحث بنده در اینجا است. برای روشن شدن این مسئله باید به سراغ مسله دیگری برویم که در فلسفه و عرفان و بویژه در کلام مطرح است، در مباحث کلامی، در بحث نبوت، یک بحث نبوت عامه و یک بحث نبوت خاصه داریم. در بحث نبوت عامه که از آن به ضرورت وحی و بعثت انبیا نیز تعبیر می‌شود، بحث بر سر این است که ما انسان‌ها نیازمند این هستیم که خداوند متعال پیامبران و کتاب‌هایی را برای ما بفرستد تا راه سعادت را به ما نشان دهند. بیانات مختلفی از اندیشمندان اسلامی در این زمینه وجود دارد، خلاصه این سخنان این است که ما در مسائل خداشناسی پس از اینکه وجود و یگانگی و برخی از صفات خدا را اثبات کردیم، در بحث از هدف آفرینش به این نتیجه می‌رسیم که خداوند مخلوقات و از جمله انسان را برای دستیابی به کمال آفریده است. و انسان که موجود مختار است برای دستیابی به کمال اختیاری آفریده شده است. اما کمال اختیاری نیاز به مقدماتی دارد که یکی از آن‌ها اختیار است. اما مقدمه، مولفه و شرط دیگر کمال اختیاری داشتن آگاهی‌های لازم برای رسیدن به کمال است. اگر بنا است کسی به کمال اختیاری برسد، باید از مقصد تکامل، سعادت و کمال حقیقی خود اطلاع داشته باشد، باید راه رسیدن به آن و مسیر دستیابی به آن مقصد را نیز بداند تا بتواند به کمال اختیاری دست پیدا کند. با مراجعه به قوای معرفتی انسان به این نتیجه می‌رسیم که انسان با معرفت های متعارفی که از طریق حس و عقل و تجربه به دست می‌آورد، نمی‌تواند همه آنچه که برای تکامل اختیاری او لازم است را به دست بیاورد. یعنی انسان با اکتفا به حس و عقل و تجربه نمی‌تواند سعادت نهایی و علم راه رسیدن به آن را با همه جزئیات و به طور تفصیلی، پیدا کند. به همین جهت چون خداوند انسان را برای رسیدن به کمال اختیاری آفريده و این کمال اختیاری شرایط و لوازمی دارد که از جمله آن‌ها علم به مقصد نهایی و راه رسیدن به آن مقصد نهایی است، اما انسان آنچه را که باید در این زمینه بداند با حس و عقل و تجربه نمی‌تواند به دست بیاورد، پس خداوند برای برآورده شدن آن غرض، باید این نقصان معرفتی انسان را از راه دیگری تامین کند. آن راهی که خداوند توسط آن این نقصان معرفتی را برآورده می‌کند، اصطلاحا راه وحی نامیده می‌شود.
خداوند با ارسال پیامبران آنچه را که برای رسیدن به تکامل و سعادت انسانی لازم است، در اختیار انسان گذاشته است. پس این دو نکته بسیار مهم است که اساس وحی برای هدایت انسان و دستیابی به برنامه سعادت و تکامل است. برنامه ای که انسان با اتکا به قوای معرفتی خود نمی‌توانست آن را به دست بیاورد. پس قطعا وحی مشتمل بر اموری است که ورای عقل انسانی است. باز تاکید می‌کنم که باید بین امور ضد عقل و امور ورای عقل، تفکیک و تمیز قائل شویم. آنچه که ما بر آن تاکید می‌کنیم، امور ورای عقل است، پاره ای از امور وجود دارد که عقل به آن‌ها دسترسی ندارد. نه اینکه عقل حکم به بطلان آن‌ها می‌دهد. پس بر اساس بررسی های عقلانی، عقل ما را به این نتیجه می‌رساند که، عقل ما پس از اینکه وجود و صفات خدا، از جمله علم و قدرت و اراده خدا را اثبات کرد، در بررسی افعال الهی هدفمندی آفرینش را اثبات می‌کند و هنگامی که آن را در باب انسان ادامه می‌دهیم، با لحاظ این‌که انسان موجودی است که با قوای معرفتی متعارف خود همه آنچه را که برای تکامل لازم دارد به دست نمی‌آورد، همین جا عقل حکم می‌کند که تمام اين مسائل با استدلال عقلی است. عقل حکم می‌کند که خداوند متعال باید از راه دیگری آنچه را که منِ انسان به تنهایی توان درکش را ندارم، به من تعلیم بدهد. پس خداوند اموری را از طریق وحی به من تعلیم می‌دهد که فرا عقلی هستند و عقل به آن‌ها دسترسی ندارد. اما به هیچ عنوان به این معنا نیست که آن‌ها عقل ستیز هستند و عقل بر خلاف آن‌ها حکم می‌دهد. همانطور که عرض کردم در مسیحیت چنین اموری را داریم اما در اسلام به هیچ عنوان معتقد به این مسئله نیستیم که اموری در دین وجود دارد که ضد عقل هستند. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 هر کس عادت داشته باشد، بدون دلیل سخنان دیگران را تصدیق کند، از انسانیت خارج شده است. ابن سینا 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ❄️ دیدار پروفسور کلاوس مولر از اساتید دانشگاه مونستر با حضرت آیت الله جوادی آملی دانشگاه مونستر یکی از مراکز مهم تحصیلی و پژوهشی در شمال غربی آلمان است که در زمینه های علوم انسانی، الهیات، پزشکی، حقوق و بسیاری از زمینه‌های دیگر فعالیت می‌کند. همچنین بزرگترین مرکز اروپایی در زمینه الهیات و مطالعات مذهبی از قبیل کاتولیک، پروتستان و الهیات اسلامی است. این دانشگاه در کل حدود سه هزار دانشجو و چهل استاد تمام دارد و دانشکد‌ه‌ای که پرفسور مولر در آنجا شاغل است بیشتر در زمینه الهیات فلسفی فعالیت می‌کند. 💢 پرفسور کلاوس مولر (KLAUS ERICH MÜLLER) از اساتید دانشگاه مونستر آلمان که برای گذراندن فرصت مطالعاتی در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به سر می برد، دیدار با حکیم معاصر حضرت آیت الله جوادی آملی داشتند. دردیدار پرفسور مولر با آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی مطرح شد:🔻 🔹آنچه در غرب مطرح است بخشی از فلسفه است نه خود فلسفه فلسفه هم دیر به دست می‌آید و هم دیرپاست. فلسفه آن است که از یک سو با ازلیت، از سوی دیگر با ابدیت و از سوی سوم با سرمدیت که جامع ازل و ابد است بحث می‌کند. 🔹انبیا آمدند که عقل فلاسفه و متفکران را شکوفا کنند، به انسان بگویند شما یک موجود ابدی هستی، و اگر از اموری می‌ترسید برای اینکه می‌ترسید بمیرید، ولی بدانید که شما را می‌میرانید نه بمیرید. یک موجود ابدی فکر ابدی لازم دارد، آن فکر ابدی به نام است، این زود پدید نمی‌آید، بلکه قرن‌ها می‌گذرد تا یک فکر پدید بیاید. 🔹پروفسور مولر در خصوص نسبت «پاننتئیسم» «Panentheism» با وحدت وجود سؤال کردند که پاسخ آیت الله از این قرار بود: «پاننتئیسم» یا یک وحدت وجود کاذبی است که از برخی‌ها خام‌ها پیدا شده؛ حالا چه در شرق چه در غرب. ▫️خدا آن حقیقت بسیط نامتناهی است؛ یعنی حقیقت است، یک؛ ▫️از سنخ مفهوم نیست و ماهیت ندارد، دو؛ ▫️چون از سنخ مفهوم و انتزاعی نیست، به ذهن نمی‌آید، سه؛ ▫️و چون نامتناهی است مشهود هیچ عارفی قرار نمی‌گیرد، چهار؛ ▫️اگر بسیط است نمی‌شود جزء او را شناخت، چون جزء ندارد و اگر نامتناهی است که نامتناهی است، هیچ کس نمی‌تواند او را مشاهده کند. 🔹خدا را نه از سنخ علم حصولی انتزاعی مفهومی می‌شود شناخت، چون او مفهوم نیست و نه از سنخ شهودی می‌شود یافت، چون او نامتناهی است. ما تنها با برخی از اسمای حسنای او را می‌شناسیم. ✖️همه‌خدایی برای همیشه باطل است، همه آیت خدا و آیینه‌دار خدایند. همه خدا را نشان می‌دهند، نه همه خدا باشند. حکیم معاصر در خصوص نسبت فلسفه و علوم دیگر نیز این گونه فرمودند: 🔹فلسفه مربوط به کل جهان است و سرنوشت و شناسنامه علوم را فلسفه تعیین می‌کند. فلسفه آن قدر آزاد است که آزادانه وارد معرفت جهان می‌شود، هیچ قیدی در آن نیست، هیچ بندی در آن نیست، به هیچ دینی هم تعهد نسپرده است، به هیچ قانونی هم تعهده نسپرده است، چون همه قوانین بعداً پیدا می‌شود. چون آزادانه وارد می‌شود در ابتدا نه دینی است نه ضد دین. ▫️اگر به این نتیجه رسید که در جهان خدای نیست، وحی‌ایی نیست، پیغمبری نیست، این دو تا کار می‌کند: اول خودزنی می‌کند خودش می‌شود . بعد همه علومی که در قلمرو آن قرار دادند همه اینها را الحادی می‌کند. ▫️اما اگر موفق شد خدا را شناخت خدا را ثابت کرد وحی و نبوت را ثابت کرد، رسالت را ثابت کرد، اولین کاری که می‌کند آن جامه توحید را بر خودش می‌پوشاند و می‌شود . بعد تمام‌ علومی که زیر مجموعه آن هستند می‌شوند فلسفه الهی. چرا؟ چون دیگر آن دریاشناس دارد درباره فعل خدا سخن می‌گوید. آن ستاره‌شناس درباره فعل خدا سخن می‌گوید. بحث از خدا، بحث از اسم خدا، بحث از فعل خدا، بحث از قول خدا، بحث از اثر خدا، بحث دینی است. 🔹فلسفه که ریاست همه علوم را به عهده دارد، ثابت کرد که کل جهان فعل خداست و خدا هم همه جا حضور دارد و همه جا هم می‌شود او را مشاهده کرد اما هیچ کدام از اینها هم خدا نیستند. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ❄️ بیانات اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران همایش (نکوداشت مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی) 🔹حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار با ابراز خرسندی از رونق در حوزه‌های علمیه پس از انقلاب اسلامی، نقادی و نوآوری را موجب ترویج و اعتلاء این شاخه از علوم برشمردند و افزودند: از خصوصیات برجسته مرحوم همین روحیه نقادی و بیان حرف نو در علوم عقلی است و این‌گونه بزرگداشت‌ها صرفاً بزرگداشت یک شخص نیست بلکه در واقع تکریم و ترویج یک جریان فکری و اندیشه‌ورزی است. 🔹ایشان با یاد کردن از برخی بزرگان فلسفه و تأکید بر لزوم شناساندن شخصیت و آراء آنان به جامعه علمی، اهمیت تدوین خلاصه‌ای قابل‌فهم از نظرات فلسفی و عمیق این بزرگان را یادآور شدند و گفتند: دعوت جوانان به علوم عقلی و توجه حوزه‌های علمیه به علوم عقلی و بویژه فلسفه بسیار مهم است. 🔹رهبر انقلاب اسلامی افزودند: حذف فلسفه از قم موجب خواهد شد افرادی سطحی و کم‌عمق، متصدی تبیین و تدریس این علم شوند، بنابراین فلسفه باید در حوزه‌ علمیه قم و همچنین حوزه علمیه تهران که روزگاری مرکز فلسفه بوده است، رواج پیدا کند. 🔹ایشان همچنین از مدرسان فلسفه و مجمع عالی حکمت اسلامی و حضرات آیات ، و که هدایت و نظارت بر این مجمع را برعهده دارند، تقدیر و تشکر کردند. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi