#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده!
با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال
اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟
آنجا که خوب میگذرد، با خدایتان
جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست
اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و
جمع شبانهی پدر و چاه دیدنی است !
در این سکوت غم زده حتی نمی شود
با خاطرات دور و برت درد دل کنی
اما شما هم از در و همسایه راحتی
هم می شود که با پدرت درد دل کنی
از ماجرای کوچه نگویی برای او!
تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود
یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف!
دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود...
میبینمت هنوز میان حیاطمان
مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی
مادر اگر که روسریام را درآورم
مثل قدیم موی مرا شانه می زنی
بابا برام گفته پس از فوت مادرت
میگفتهای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟»
حالا شده است نوبت من تا بپرسم از
دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟»
آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟
مادر! گلویمان به خدا درد می کند
گرچه به حد درد شما نیست... راستی
پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟!
مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟
اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟
مردم که گفته اند میاییم، دیر شد!
پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟!
مادر! سوالها که همه بی جواب ماند
این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟
پس می روم دوباره سر پله ی نخست
مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
🖊شاعر: سادات هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
عوض خانه ی ماها به بیابان رفتی
شدی از قوم، دل آزار... نوشتیم بیا
درد دین نیست دگر... درد گرانی داریم
دل سپردیم به اغیار نوشتیم بیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌺💖🌺ا💖ا🌺💖🌺
https://eitaa.com/madahankhomein
غربت امیرالمومنین علی علیه السلام
اَلا ای چاه غم بسیار دارم
دلی خون از فراق یار دارم
ندارم شکوه از نامرد مردم
ولیکن از نوک مسمار دارم
الا ای چاه چاه بی قرینه
ببین آتش به جانم در مدینه
دلم را سوخت زخم دست و بازو
ولی آتش به جان زد زخم سینه
الا ای چاه بی یار و حبیبم
پر از دردم سفر کرده طبیبم
پس از زهرا همه آوایم این است
غریبم وا غریبم وا غریبم
الا ای چاه یاسم را بریدند
گل و گلخانه را آتش کشیدند
نه تنها سینهء زهرا که آنروز
تمام تار و پودم را دریدند
الا ای چاه جان دیگر ندارم
صفای سایهء کوثر ندارم
خمیدم در غم زهرا ، دعا کن
سر از این خاک ماتم بر ندارم
الا ای چاه جانم پر شرر شد
به جانم هر چه شد از میخ در شد
خودم دیدم که بعد از زخم سینه
چگونه جسم یارم مختصر شد
الا ای چاه بنگر شور و شینم
غم زهرا و درد زینبینم
همه دارند خلعت بهر رفتن
چرا شد بوریا سهم حسینم
#داریوش_جعفری
https://eitaa.com/madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_سوم #فاطمیه
یک گوشه حسین یادِ تو سینه زن است
یک گوشه حسن نشسته در سوختن است
کلثوم و حسین و حسن و زینب و من
در روضهی ما فقط همین پنج تن است
امشب همهی خانه بهم ریخته است
امشب شب نوحههای این بی کفن است
از این همه گریه بر سرم میریزد
این خانه که در حالِ فرو ریختن است
دیوار و در و شعله و خون سهم تو بود
لبخندِ تمام شهر هم سهم من است
ای کاش بجای دست چشمم میبَست
آنکس که نگفت دستِ خیبر شکن است
آنکس که نگفت پیشِ مردش نزنم
آنکس میان کوچهها بد دهن است
ای کاش کسی رد نشود از این راه
این کوچهی باریک پُر از راهزن است
ای وای از آن چکمه که روی در رفت
ای وای از آن دست که دستِ بزن است
من را حسنین پیش تو آوردند
امشب شبِ سوم غریبی من است
"این صورت قبرها فقط مال تو نیست
قبر من و زینب و حسین و حسن است"
پیراهن یادگاریات آوردیم
امشب شب روضههای این پیرهن است
(حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۱۷)
https://eitaa.com/madahankhomein