eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
187 عکس
63 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الحسین علیه السلام تقدیم به بانوی ادب همسر ولایت حضرت ام البنین س دوباره عالمی با غم عجین است وفات حضرت ام البنین است همان بانو که عطر یاس دارد جوانمردی چنان عباس دارد همان بانو که قلبش منجلی بود پس از زهرا مددکار علی بود چوبودی لایق فضل وعنایت قدم بگذاشت در بیت ولایت زعشق فاطمه درتاب وتب بود چه گویم من که دنیای ادب بود خدا وقتی به حیدر یاس را داد وبر ام البنین عباس. میداد همه دیدند اشک شوق افشاند گلش را دور ثارالله چرخاند بگفتا این گلم این نور عینم شود یاسم فدائی حسینم اگر عباس او حبل المتین است گلی از گلشن ام البنین است زمان بگذشت ودل غرق ولا شد حسین چون عازم کرببلا شد به همراه حسینش کرد راهی سه نور پرفروغ وقرص ماهی مبادا پور زهرا واگذارید حسین فاطمه تنها گذارید زعشق مرتضی در شور وشینید عزیزانم فدائی حسینید به دشت کربلا غوغا به پا شد همه گلهایت ای مادر فداشد ابوفاضل به موج خون شنا کرد سر وچشم و دو دستش رافداکرد خزان شدجملگی گلهای باغت دو چشمت اشکی وبر سینه داغت گل یاست زعالم دلبری کرد به عباس تو زهرا مادری کرد به دلها بس شرر انداختی تو شبیه چار تربت ساختی. تو مدینه شاهد نوحه سرائیت دل غمدیده سوز کربلائیت نوای مادری اشک دو عینت عزاداریت از بهر حسینت نبودم کربلا زاری نمایم به گلهایم عزاداری نمایم قدم خم گشته و زار وحزینم اگر ام البنینم کو بنینم دم اخر شد و وقت جدائی الا عباس نام اور کجائی کجائی مادرت چشم انتظاراست برای دیدن تو بیقرار است کشد پر مرغ روح من زسینه عزادارش شده شهر مدینه تو بر دلهای بشکسته نویدی امید قلب نالان سعیدی سعیدنصیری اراک https://eitaa.com/Madahankhomein
باسلام ذاکرین گرامی که برای سفر فردا شب نام نویسی نموده اند لطفافردا قبل ازساعت ۱۱ صبح دم درب اداره تبلیغات اسلامی حضور به هم رسانند تا ان شاالله به موقع حرکت و به مقصد برسیم ساعت حرکت۱۱ از جلوی اداره تبلیغات اسلامی واولین مقصد شهرمقدس قم و زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و بعداز زیارت حرکت به سمت تهران وحضور در جلسه و زیارت امامزاده صالح علیه سلام کانون مداحان شهرستان خمین مدیریت کانون مداحان کربلایی علی عبادی از آقای مهدی پناهی که زحمات سفر را فراهم نموده اند کمال تشکر دارد https://eitaa.com/Madahankhomein
روزی که پا به عرش معلا گذاشتی! بر هر چه داشت نقش «تو» را، پا گذاشتی در هیئت کنیزی اولاد فاطمه این‌گونه پا به خانهٔ مولا گذاشتی می‌ریخت از نگاه تو احساس مادری مرهم به زخم زینب کبری گذاشتی «مولا صدا بزن، نه برادر! حسین را...» این جمله را تو بر لب سقا گذاشتی در کربلا برای دل سنگ کوفیان چار آینه به رسم تماشا گذاشتی با تو بقیع داغ دلش تازه شد که تو پا جای پای غربت زهرا گذاشتی پیش از تو نوحه، شور حماسی نمی‌گرفت رسم خوشی‌ست آنچه که بر جا گذاشتی از خوان نوحه‌خوانی تو آب می‌خورد چشمان خیس ما که بر آن پا گذاشتی 🔸شاعر: _https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یاصاحب الزمان(عج) """""""""""""""""""""""""""""" در شهــر عشــق ، شاه ترین شهـریار ، تو بر خلقــت زمیــن و زمــان ، اعتبــار ، تو روشـن به نام توست دلِ کوچه های شهر با چتــر نور ، بر ســرِ ما ، سـایه سـار ، تو آیینــــهٔ تمــــام نمــــایِ تمــــامِ عشــــــق تصــویرِ قـابِ آینـــه را خـوش نــگار ، تو بر قـامت بلنـــد غـزل ، خوش نشسـته ای بر شاخه های خشکِ غزل ، برگ و بار ، تو هر چشمه جرعه ایست فقط ، از یَمِ شما ای مایــهٔ زلالـــیِ هر چشمـــه ســـار ، تو باران تـریـن ! اسیــر غم خشکســالی ام بر این کویــر ، نـم نـمِ بـاران ! ببــار ، تو بر صورتِ سیــاهِ زمیــن خـو گرفته ایم ای مَــه ! بتـاب بر دلِ این شــامِ تار ، تو افســرده در کنارِ  زمستـان نشســته ایم بر انجمــاد قلب زمیـــن ، نـو بهــار ، تو غـــم ، خانه کرده است به قلب زمینیان ما غصّــه پروریم ، ولــی غمگســـار ، تو در بیقــراری و غـمِ هجـرانت ای عــزیـز! از دست رفتــه ایم   ولــی ، برقـرار ، تو فیــروزه ایست رنگ دلم رو به جمکران هستی به پنج  گنبــد خود ، آشـکار ، تو از سیــزده ستــاره سرشتـه ست نورتان مــاه شـب چهـــاردهــمِ  این تبـــار ، تو از بغــض کوچه و در و دیوار و فاطمـه تا کربـــلا و  شــــام بـلا ، داغـــدار ، تو دسـتت گرفته قبضــهٔ شمشیـر حیدری شایستـهٔ صیـانت از این ذوالفقـار ، تو پایان هفتــه ، غــرق تماشـای حسرتیم در ندبه های جمعــه ، غـمِ انتــظار ‌، تو چون "کیمیا"، به پای شمـا خاکسار ، من بر بیت بیتِ  هــر غــزلـم ، اعتبــار ، تو """""""""""""""""""""""""""""""""" ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۱۰/۲۴ https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب هفت حضرت زهرا س و زبانحال حضرت علی(ع) سبک دوباره مرغ روحم... هرشب بیاد رویت، ای بانوی یگانه آیم کنار قبرت، از خانه مخفیانه از آتش فراقت در سوز و در گدازم از عمق سینه من آتش کشد زبانه آن شب که غسل دادم جسم ترا به زاری بر پیکر تو دیدم آثار تازیانه رخساره ی تو نیلی دیدم ز ضرب سیلی کز چشمه سارِ چشمم شد خون دل روانه بودی تو بهتر از جان، اما دریغ و افسوس پنهان به خاک کردم جسم ترا شبانه تا می دهم تسلی از داغِ تو حسن را مظلوم کربلایت گیرد ترا بهانه در خانه زینب تو مشغول خانه داری گوید به ناله " مادر برگرد سوی خانه" خونِ جگر ز دیده، حیدر نموده جاری پیوسته شکوه دارد از گردش زمانه. https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای عروس سفید بخت علی که سرآمدترینِ دنیایی در مقامت چه میتوان گفتن که تو اُمّ الائمه ،زهرایی ای مزار تو کعبه ی خاکی این دل بیقرار،زائر توست توهمانی که ذات حق فرمود خلق دنیا فقط بخاطر توست منم ام البنین که آمده ام بازهم در سکوت قبرستان با نگاهی پُراشک میگویم السلام علیکِ زهرا جان ام کلثوم و زینبت هرشب سرشان هست روی دامن من آب دست حسین میدهم و مادری میکنم برای حسن ای وجود چهار فرزندم به فدای چهار فرزندت حاضرم از صمیم دل همه را بدهم در ازای لبخندت *** سالیانی گذشت و ام بنین خسته افتاده بود در بستر عرق سرد روی پیشانی ونگاهی که مانده بود به در آسمان دلگرفته از بغضش شهر در آرزوی لبخندش دور خود را نگاه کرد و نبود اثری از چهار فرزندش نه توانی به دستها مانده نه دگر قوتی به زانویش درهمین حال ناگهان حس کرد درکنارش نشسته بانویش از دلش غصه رفت تا زهرا سر او را گرفت بر دامن گفت ام البنین نگاهم کن این منم مادر حسین وحسن مادر بچه های من بودی از حضورت همیشه ممنونم ای فدایت پسر فداکردی به فداکاری تو ،مدیونم به تلافی اینکه گهگاهی دامنت بود جای بغض حسن تاکه افتاد بر زمین پسرت سر او بود روی دامن من تا گرفتی تو اشک زینب را دیدم افتاد شعله بر جگرت یاد آن لحظه پاک میکردم خاک وخون را زصورت پسرت تا نباشد مقابل احدی ساقی سرشکسته عباست در قیامت شفاعت همه را میسپارم به دست عباست ✍مهدی کبیری https://eitaa.com/Madahankhomein