4_5796402259688425473.mp3
2.45M
#شور_حضرت_ام_بنین_س
#سبک_یه_عالمه_گریه
#تو_ملجا_نور
✅بند اول
تو ملجأ نور و جود و عزت و فضلی
ام الشهیدانی مادر ابالفضلی
نامادری اما بهتری ز صد مادر
پشت و پناه دین بودی همسر حیدر
....
تموم عالمین بشن فدای بچه هات
یه کربلا بده به ما تو ای شب عزات
....
ای بانوی کریمه ی دوعالمین
تو دادی زندگی تو واسه ی حسین(ع)
.....
ای یار علی(ع)
دلدار علی (ع)
مثل فاطمه (س)
بودی غمخوار علی(ع)
یا ام بنین بی بی یا ام بنین(س)
✅بند دوم
تو خونه ی حیدر بودی همدم زینب (س)
با روضه ی زهرا میشدی عجین هرشب
روضه ی دیوار و در و شنیدی مادر
با چشم غرق خون از رو لبهای حیدر
شنیدی مادرم از کوچه های پر محن
شنیدی قصه ی سیلی رو از امام حسن(ع)
ای مرحم غم حسین و مجتبی(ع)
ای مادر غمین بعد کربلا
ای یار علی (ع)
دلدار علی(ع)
مثل فاطمه بودی
غمخوار علی(ع)
یا ام بنین بی بی یا ام بنین(س)
✅بند سوم
دیگر مرا ام بنین نخوانید زیرا
شدن پسرهایم فدا حسین زهرا(س)
شکر خدا که شد حاجتم روا دنیا
شدن پسرهایم فدا حسین زهرا(س)
شیرم حلال تو که شدی مقطوع الیدین
هر چی سرت اومد همه فدا سر حسین(ع)
ای قمر العشیره ی ام البنین(س)
من شنیدم که خوردی گرز آهنین
ای یار حسین(ع)
دلدار حسین(ع)
توو کرببلا بودی
سردار حسین(ع)
یا ام بنین بی بی یا ام بنین(س)
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/madahankhomein
4_5983046248289012698.mp3
1.01M
#زمینه #وفات
#حضرت_ام_البنین_س
شاعر و نغمه پرداز :
#مرتضی_سراوانی
سفره روضت از قدیم
یه دنیا حاجت داده
کرامتت منو به این
گدایی عادت داده
چه سفره ی پر برکتی داری
که شهرتش پیچیده تو دنیا
چشم امید من به اون سفره ست
که نونشو خورده بنی الزهرا
بوده رضای زهرا
تو زندگی ملاکت
ای مادر علمدار
رحمت به شیر پاکت
مدد یا ام البنین ۸
بند دوم
جزتو نمیتونه کسی
بیاد به جای زهرا
کی مثل تو دوا میشه
به زخم قلب مولا
توی نبود فاطمه جز تو
کی میتونه دلدار حیدر شه
برا یتیمای علی آخه
کی غیرتو میتونه مادر شه
باجون و دل همیشه
بودی کنیز زهرا
چارتا گلت فدا شد
واسه عزیز زهرا
مدد یا ام البنین
بند سوم
این نفسای آخری
درسته که بی جونی
با این صدای بی رمق
دوباره روضه خونی
دوباره خیسه گوشه چشات
توون نداری خیلی بی حالی
تو لحظه های آخر عمرت
به یاد روضه های گودالی
افتاده زیر مرکب
جسم عزیز حیدر
زینب با ناله میگه
ای وای غریب مادر
https://eitaa.com/Madahankhomein
همسنگ کوثر😢
گر چه با زهرای مرضیه برابر نیستی
یا به شان و مرتبت همسنگ کوثر نیستی
در میان خانه ی عرشیِ زهرا و علی
جایگاه مادری داری و کمتر نیستی
مادری کردی برای کودکان فاطمه
عفو کن روزی اگر گفتم که مادر نیستی
چون به قربانگاه کاری شد به گلهای تو تیغ
بی پسر ماندی و فهمیدم که هاجر نیستی
خوب شد چشم عزیزت را ندیدی خورد تیر
خوب شد شاهد به جنگ تیغ و حنجر نیستی
خوب شد لب را ، تلظی را ، ندیدی کربلا
لااقل شرمنده از لبهای اصغر نیستی
خوب شد جا ماندی و ماندی مدینه در فراق
خوب شد در پیش چشم هیز لشکر نیستی
فاطمه، سر، تیغ ،حنجر ،سنگ ،پیکر ،آب ،آه
خوب شد اینجا کنار جسم بی سر نیستی
#داریوش_جعفری
https://eitaa.com/Madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امالبنین_سلامالله
تمام عمر من و آستانِ اُمِبنین
که در تمامیِ عمریم میهمانِ اُمِبنین
"هزار دشمنم اَر میکنند قصدِ هلاک"
چه غم مرا که منم در امانِ اُمِبنین
اگر هزار گره باشدم خیالی نیست
فقط همین که بگویم به جانِ اُمِبنین
بقیع و خاکِ بقیع سرمههای مادرهاست
همان غبار که دارد نشان اُمِبنین
دعای فاطمه با فاطمه اجابت شد
که گشت خانهی او آشیان اُمِبنین
چه برکتی است سرِ سفرهاش نمیدانم
علی شد از همه دنیا از آن اُمِبنین
نشسته پنج امامم کنار سفرهی او
و خوردهاند همه آب و نانِ اُمِبنین
بزرگ ، دُختِ قبیله ، کنیزِ زینب شد
همینکه گشت علی میزبان اُمِبنین
رسید و خانهی زهرا دوباره مادر دید
حسین دید به سر سایبان اُمِبنین
رسید و گیسوی کلثوم شانه شد با هر....
نوازش نَفَسِ مهربانِ اُمِبنین
گرفته است به دامن چهار جانش را
هزار شُکر که آمد به خانه اُمِبنین
ولی چه حیف که غم آمد و زمانه نوشت
جگر خراش بود داستان اُمِبنین
میان قافله خورشید و ماهِ او رفتند
به راه ماند ولی دیدگان اُمِبنین
بشیر آمد و پیغام بی کسی آورد
خراب شد بخدا خانمان اُمِبنین
برای چار جوانش نگفت اما گفت :
بگو حسین کجا هست؟ جانِ اُمِبنین
همینکه دید شده بی حسین اُفتاد و
به روی خاک نشست آسمانِ اُمِبنین
مدینه گفت که اُمالبنین نمیشد پیر
گرفت نالهی زینب توانِ اُمِبنین
نه گاهواره رسید و نه کودک و نه رُباب
ولی رسید بجایش خزان اُمِبنین
خمید و خاکِ دوعالم به رویِ معجر ریخت
عصا گرفت و سیه شد جهانِ اُمِبنین
سکینه خورد زمین وقتِ دادِ زینب شد
میان روضهی اَبرو کمانِ اُمِبنین
* * *
عروسِ سوختهی فاطمه رسید از راه
رُباب شد پس از آن روضهخوانِ اُمِبنین
مدینه دید که بیبی چقدر روضه گرفت
چقدر روضه شنید از زبانِ اُمِبنین :
حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای جرعهی آبی به حرمله رو زد...
(حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۲۵)
https://eitaa.com/Madahankhomeinfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#وفات_حضرت_امالبنین_سلامالله
نشد از چهرهام غم را بگیری
زِ من اندوهِ عالم را بگیری
برای رفتنم این وقت پیری
نشد مادر که دستم را بگیری
تو خوردی تیغ ، پژمردم من اینجا
دو دستت را که زد مُردم من اینجا
همینکه از رویِ مَرکب عزیزم
زمین خوردی زمین خوردم من اینجا
نه که امروز مادر درد دارم
که روز و شب سراسر درد دارم
از آن ساعت که با ضربه شکستند
سرت را بی هوا سردرد دارم
اگر بشکستهام مانندِ زهرا
ببین دلخستهام مانندِ زهرا
سرت را تا که رویِ نیزه بستند
سرم را بستهام مانند زهرا
به یادت آه ، یکسر میکشیدم
که گویی از تنت پَر میکشیدم
به هر تیری که بر جسمِ تو میرفت
من اینجا آی مادر میکشیدم
مرا گفتند که بازو ندارد
دگر عباسِ تو اَبرو ندارد
بمیرد حرمله بد زد به چشمت
از آن لحظه دو چشمم سو ندارد
نشد بال و پَرِ خود را بگیرم
به دامن اصغرِ خود را بگیرم
من از شرمندگی پیشِ رُبابم
نشد بالا سرِ خود را بگیرم
پس از تو کاش زنجیری نمیماند
تو میخوردی و شمشیری نمیماند
تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد
برایِ حرمله تیری نمیماند
"ببین مادر زِ گریه آب رفته
و از سردردها از تاب رفته
به نیزه دار گفتم بچه داری؟
کمی آرام تازه خواب رفته"
عزیزم جان جانا نور عینا
به فرقم باد خاک عالمینا
نگاهم مانده بر در تا بیایید
حسینم وا حسینم وا حسینا
(حسن لطفی)
https://eitaa.com/Madahankhomeinfi
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امالبنین_سلامالله
یا اُمالبَنین سلاماللهعلیه
گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه
ذکرِ یا اُمُالبَنین یعنی همان یا فاطمه
خانهی بی فاطمه هرگز نمیخواهد علی
هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه
حضرتِ اُمُالبَنین از جلوههای فاطمهاست
گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه
بچههای فاطمه بر دامنِ اُمُالبَنین
خواب میرفتند و میدیدند رویا: فاطمه
از همان اول همه گفتند مادرجان به او
چشمشان میدید در این خانه تنها فاطمه
با ادب فرمود : آقاجان بگو اُمُالبَنین
وَرنه نامش را صدا میکرد مولا فاطمه
او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد
او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه
مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند
مادرِ عباس وقتی میرسد با فاطمه
روزِ محشر چادر او هم شفاعت میکند
تا که میآید به محشر پشتِ زهرا فاطمه
بچههای او هم آری بچههای فاطمهاند
نیست او در کربلا و هست اما فاطمه
بسکه یا اُمُالبَنین از ما گره وا میکند
هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه
دورِ زهرا بچهها بودند و مولا بود حیف
وای از اُمُالبَنین اینبار تنها بود حیف
(حسن لطفی ۹۹/۱۱/۰۷)
https://eitaa.com/Madahankhomeinfi
#حضرت_عباس
جهان عشق مرید مرام عباس است
ادب همیشه در عالم به نام عباس است
طبیب درد تمام مذاهب عالم
کبوترانه شفا جلد بام عباس است
شنیده از لب مولای خود به نفسی انت
چه جمله بهتر از این در مقام عباس است
قیامت از همه سرها سر است بی تردید
بهشت باغچه ای زیر گام عباس است
"خدا به طالع او مهر پادشاهی زد"
هرانکسی که غلام غلام عباس است
قیام کرده به پایش قیامت کبری
قسم به عشق قیامت قیام عباس است
کسی ندیده کنار حسین بنشیند
مطیع محض امامت پیام عباس است
فراز کعبه بلندای خطبه اش فرمود
که طوف بیت به گرد امام عباس است
دوباره سائل هر ساله آمده بر در
و مستمند جواب سلام عباس است
حسن كردي
https://eitaa.com/Madahankhomeinfi
#حضرت_ام_البنین
فاطمیه رفته اما دل شده از نُو حَزین
از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین
بانویی که اهل دل از او ادب آموخته
عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته
اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور و شین
در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین
چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر
صِیحه ای زد، پاره شد بند دلش از این خبر
وای از آن ساعت که او میگفت با آهِ غمین
آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین
من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا
جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا
من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند
با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند
هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین
جان او جان عزیزانم به قربان حسین
گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من
روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من
من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت
کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت
مرتضی شاهمندی
https://eitaa.com/Madahankhomeinfi
#شهادت_حضرت_ام_البنین
زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها
من گرد راه حضرت زهرا نمی شوم
هرگز به جای ام ابیها نمی شوم
او دختر پیمبر و همتای حیدر است
من جز کنیز دختر زهرا نمی شوم
هر خدمتی کنم به یتیمان فاطمه
مادر برای زینب کبری نمی شوم
چون بوسه می زنم به قدم های زینبین
بی اذن زینب از قدمش پا نمی شوم
او روح امتحان شده ی قبل خلقت است
بی امتحان عشق که حورا نمی شوم
ضربه نخورده ام که کنم سینه را سپر
دیوار و در ندیده مهیّا نمی شوم
دین را ز پشت در نفس تازه می دمید
صاحب نفس نگشته مسیحا نمی شوم
بی پهلوی شکسته نگردم امین وحی
سیلی نخورده سرور زن ها نمی شوم
آقا بیا و نام مرا فاطمه مخوان
با اسم گل شبیه مسمّا نمی شوم
وقتی حسن به صوت حزین ناله می کند
بنشینم از فغان و ز جا پا نمی شوم
دیگر توان زمزمه از دست می دهم
وقتی حریف هق هق مولا نمی شوم
اشک حسین اوج گرفتاری من است
مرهم برای این همه غم ها نمی شوم
عباس من غلام عزیزان فاطمه ست
بی دست او که حامی طاها نمی شوم
این دست ها به درد علم می خورد حسین
هر چند یار بازوی زهرا نمی شوم
این با ادب ترین پسرم نذر کوثر است
من بی شهید علقمه معنا نمی شوم
تا کربلا فدا ندهم جان نمی دهم
بی چشم تیر خورده من احیا نمی شوم
از بس حدیث عشق تو لبریز شد حسین
من بیش از این حریف پسرها نمی شوم
دیگر مرا خطاب به ام البنین نکن
بعد از حسین مادر سقا نمی شوم
مثل رباب کنج بقیع خیمه می زنم
سایه نشین گنبد خضرا نمی شوم
من با فرات قهرم و شاکی ز علقمه
دیگر انیس ساحل دریا نمی شوم
باور نمی کنم که حسینم شهید شد
بعد از حسین ساکن دنیا نمی شوم
شاعر: #محمود_ژولیده
https://eitaa.com/Madahankhomeinfi
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته
چون که در نزد علی بسیار حرمت داشته
التفاتی کرده مولامان و با این التفات
بر سر آن مهربان بسیار منّت داشته
بی جهت ننشسته مهرش بر دل و جان علی
فاطمه با فاطمه، قطعاً شباهت داشته
نام این بانو کنار نام زهرا می برند
بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته
صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود
سال ها روی لبش کوثر تلاوت داشته
مهربانی بین که او با بچه های فاطمه
بیشتر از بچه های خود محبّت داشته
تا که بغض بچه ها با نام مادر نشکند
از همین هم نام بردن هم خجالت داشته
رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش
بس که با غم های مولایش رفاقت داشته
مادر عبّاس شد تا علقمه باور کند
خون او در اصل عاشورا شراکت داشته
از مزار خاکی اش هم می توان فهمید که
هر کسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته
یا اباالفضلی بگو کز خانه ی امّ البنین
دست خالی بر نگشته هر که حاجت داشته