eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
196 عکس
67 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هایولادتی 🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸 خدا در کعبه مهمان دارد امشب حرم در سینه قرآن دارد امشب زمین خورشیدِ تابان دارد امشب محمد یک جهان جان دارد امشب 🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸 درون بیت جانان دارد امشب فلک اسرار پنهان دارد امشب نوشته بر در و دیوار کعبه که امشب بخت گشته یار کعبه 🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸 الا عیدت مبارک باد کعبه خدا امشب امامت داد کعبه علی در تو قدم بنهاد کعبه  تولد یافت عدل و داد کعبه  🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸 مبارک باد این میلاد کعبه چه شوری در وجود افتاد کعبه بتان هم با علی گفتند امشب سخن ها با علی گفتند امشب 🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸🎊🌸 https://eitaa.com/Madahankhomein
💐دوبیت های ولادتی💐 آن روز که از کعبه درخشید علی بخشید ضیا به ماه و خورشید علی با دست دعای مادرش بنت اسد بگشود زکعبه در توحید علی سرچشمۀ عشق با علی آمده است گل کرده بهشت تا علی آمده است شد کعبه حرمخانۀ میلاد علی کزکعبه صدای یا علی آمده است بر دین رسول حق ولی آمده است خورشید ولا نور جلی آمده است جبریل امین برای دیدار علی با زمزمۀ علی علی آمده است روزی که علی زکعبه آمد بوجود از بهرعلی خدا در از کعبه گشود در بست بداد خانۀ خود به علی حقا که علی است خانه زاد معبود بگو تراب ببالد که بوتراب آمد بگو به ماه نتابد که آفتاب آمد بگو به بت گر بی دین که بت دگر متراش کسی که بتکده ها را کند خراب آمد (ژولیده) دانی که علی مظهر خَلاّق مجید از بهرچه در خانۀ حق گشت پدید زیرا که علی منادی توحیداست باید که عیان شود ز بیت توحید (خوشدل تهرانی) در بیت احد سِرّ احد می آید از بنت اسد یکی اسد می آید بر یاری امت محمد امشب گلواژۀ الله ُ صمد می آید (شیدانیشابوری) https://eitaa.com/Madahankhomein
میرود تا به کجا باز ، دلم میکند زمزمه آغاز ، دلم یاعلی ذکر لبانم گشته به درِ او بکند ناز ، دلم عاقل از عشق تو گشته کافر سرِ ما خورده به سنگِ حیدر سالیانیست که بیدار شدم سالیانیست که هوشیار شدم از زمانی که شدم مست نجف سائل حیدر کرار شدم جان ما با تو‌ گرفته اُلفت پاک‌ شد قلب همه از لطفت دهنم باز معطر شده است خانه ، میخانه‌ی دیگر شده است مِی خوران ، مست شدند از رهِ گوش باده شان حضرت حیدر شده است مستی از نام علی شد هدفم سخت دلتنگ هوای نجفم مثل تو‌ هیچ کجا نیست علی نور حق از تو جدا نیست علی شب معراج چهل جا بودی پی‌ آنم که کجا نیست علی؟ حق و‌ میزانِ دو عالم هستی چاه را بارشِ نم‌نم هستی خالق از روح تو در ما که دمید روح از فرط جنون جامه درید در نجف ، محضر تو می آیند ماه ، شب ها و سحر ها ، خورشید ملکوت اند دخیل علمت جبرئیل است گدای حرمت خصلت بنده نوازی داری صوت معروف حجازی داری شده ثابت به همه در میدان یدِ طولا و درازی داری در اُحد یار پیمبر بودی شیرِ بیدارِ پیمبر بودی عده ای چون‌ تو به یاری بودند عده ای غرق خماری بودند مثل بز گفته شده چند نفر روی آن کوه فراری بودند خونِ دل خورد چقد پیغمبر لعن الله علی چند نفر... نور ، در دست تو بوده پیدا بارها دشمن تو‌ شد رسوا زیر پا رفت ولی حقت ، آه... لعن الله علی آن شورا حیدری تا سرِ پیری هستیم تا دم مرگ غدیری هستیم 🔸شاعر : https://eitaa.com/Madahankhomein
حق با علی‌ست ، با علی و آل اطهرش این را گواه داده خدا با پیمبرش دینی که اصل آن به «ولایت» نمی رسد نفرین به آن نمازش و لعنت به منبرش در مسجدی که نام علی را نمی برند باید که گِل گرفت به والله بر درش ذرات عالمند ترابِ ابوتراب شاهان عالمند غلامان قنبرش مهر حلالزادگی ما ولای اوست آن که محب او نَبُوَد خاک بر سرش هرکس درون سینه ندارد ولای او حتما بپرسد علت آن را ز مادرش 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم باز هم آمد شبِ حیران شدن وقتِ جنون وقتِ پریشان شدن شُکر نوشتند برایِ دلم آیِنه‌ای گوشه‌ی ایوان شدن کارِ من و حضرت جبریل شد تا به ابد دست به دامان شدن پرده بر اُفتاده خدا خواسته با همه‌ی خویش نمایان شدن تازه از امروز به پیغمبران واجبِ عینی است مسلمان شدن فصلِ شراب است به ما واجب است قبله‌ی ما ابن ابی طالب است هست مرا حسرتِ تمارها شیعه شدم شیعه‌ی این دارها مادرِ من تا ‌که مرا شیر داد نادِعلی خوانده مرا بارها نامِ تو گفتیم بزرگی کنیم سایه‌ی گُل هست بر این خارها ما نه فقط ریخته پیغمبران پیش کشِ تو سر و دستارها تا که پیمبر شب معراج دید روی تو را در همه تالارها بر لبِ او نامِ تو سوگند شد نام تو چون نام خداوند شد کعبه گرفته به کَفَش جانِ خویش خاکِ شده خاکِ سلیمان خویش صاحبِ خانه به درِ خانه بود کعبه پس از این شده مهمان خویش با همه بُت‌های خودش سجده کرد بر قدمِ حضرتِ سلطان خویش کعبه به خود گفت که آخر رسید آنکه تو را ساخته دربان خویش باید از این راه نیاید امیر راه گشا راه به دستانِ خویش کعبه قدم بر سرِ افلاک زد پیشِ علی سینه‌ی خود چاک زد تا رُخت ای ماه پدیدار شد یوسفِ یعقوب گرفتار شد کعبه فقط خاک و گِل و سنگ بود آمدی و معدنِ اسرار شد کعبه در آغوشِ زمین خوابِ خواب با نَفَسِ قدسِ تو بیدار شد کعبه نمی‌خواست که بیرون شَوی چشمِ نبی دیده و ناچار شد کعبه درِ بسته‌ی خود باز کرد معنی توحید پدیدار شد آمدی از عرش خبر می‌رسد تَن تنه‌ی کَیفَ بشر می‌رسد وقتِ نبردت شد و پروردگار باز به وجد آمد از این تار و مار مانده‌ام اینجا که تویی وقت رزم یا که خدا آمده در کارزار وای که حتیٰ ملک الموت هم می‌کند از پیش نگاهت فرار پشت ندارد زره‌ات پشتِ تو نیست به جز یک سر سنگ مزار خصم به میدان نزده شد دو نیم بَه بَه از این حیدر و این ذوالفقار نقشِ به پیشانیِ تو فاطمه است ذکرِ رجز خوانیِ تو فاطمه است نیست غمی شوق شما تا که هست هست گدا سفره‌ی آقا که هست گفت به مجنون که چه داری برو گفت در این دل غمِ لیلا که هست هر‌چه بلا هست چه غم باک نیست بر سر ما سایه‌ی مولا که هست پیشِ تو گیریم نداریم جای خُب قسمِ حضرتِ زهرا که هست خصم کجا و حرم دخترش بر سرِ آن پرچم سقا که هست شُکر امیر آمد و نعم الامیر دست تهی آمده دستم بگیر آنکه سَری پایِ شما داشته آبرویی در همه‌ جا داشته با تو حسینی حسنی زاده‌ایم با تو دلِ ما همه را داشته دست سرِ جمع یتیمان بکش خانه‌ات از قبل گدا داشته حق بده آقا به دلم سوخته حسرتِ ایوان طلا داشته حالِ مرا هرکه چنین دید گفت: آرزوی کرببلا داشته... قسمت او شد به نجف بال زد آنکه براتی زِ رضا داشته... آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی زِ گناهم بده... https://eitaa.com/Madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم سلام ای جوابِ سلامِ خدا ظُهورت طلوعِ تمامِ خدا تویی آفتابِ بلندِ زمین تویی سایه‌یِ مُستدامِ خدا تویی که به تعظیمِ تو امر کرد تویی صاحبِ احترام خدا تو نهج‌البلاغه تو قرآن تو وَحی کلامی بگو هم کلامِ خدا صدایت صدایش به معراج بود حدیثَت حدیثِ مُدامِ خدا برایِ تو کعبه جگر چاک زد بیا مَردِ بیتُ‌الحَرام خدا - مرا کعبه‌ی سینه چاکم کنید فقط پایِ حیدر هلاکم کنید - علی ابتدا و علی انتهاست علی مصطفیٰ و علی مرتضیٰ ست علی اول است و علی آخر است علی در ظهور و علی در خَفاست علی ظاهر است و علی باطن است علی لااِلهَ  علی لافَتاست علی در مَعارج علی در بُراق علی اِنَما و علی وَالضُحیٰ ست علی با حق است و علی بر حق است علی کعبه است و علی در حَراست علی نیست آن و علی نیست این علی نه جدا و علی نه خداست - علی را بگو هرچه گویی کم است که زهرا علی و علی فاطمه ست ' اگر تیغِ تو سایه گُستر شود همان ابتدا کارِ یکسر شود غلط گفتم آقا ندارد نیاز که تیغِ شما خرجِ لشگر شود نیازی ندارد که میدان چو خاک به یک ضربه‌یِ مالک‌اشتر شود محال است جمعِ تمامِ سپاه که با قنبرِ تو برابر شود زمانِ شروعِ رجز خوانی‌ات زمین کَر شود آسمان کَر شود خدا دوست دارد تماشا کند کمی ذوالفقارِ علی تَر شود - بِبَندَد اگر دستمالِ نَبَرد نباشد کسی را خیالِ نَبَرد - به کعبه بکو رازِ تنزیل را بگو بِشکَنَد قلبِ قندیل را تو و مادر و مصطفی و خدا ببین دورِ خود جمعِ فامیل را بخوان با فِصاهَت زِ با تا به سین زبورانه تورات و اِنجیل را کمی گَردِ نعلینِ خود را بریز تَفَقُد نما بالِ جبریل را برای یتیمان کمی کار کُن بِکَن چاهِ آب و بزن بیل را بکش طعنه‌های زن پیر را بِبر روزها بارِ زنبیل را - تویی صاحبِ پینه‌های قدیم تویی مَرکبِ کودکان یتیم - نگهدار ما را برای خودت فقط بینِ مِهمانسَرای خودت مرا آیِنه کُن به دردی خورَم در آغوشِ ایوان طلای خودت برای پدر مادرم کافی است نخی ، ریشه‌ای از عبایِ خودت اگر پا گذارم به جا پایِ تو مرا می‌بری تا خدایِ خودت مرا می‌برد گوشه ای از بقیع فقط ردِ پا ردِ پایِ خودت سَرَت مانده بر شانه‌یِ نخل‌ها بگو با من از ماجرایِ خودت چرا استخوان در گلو مانده‌ای که با روضه‌هایی مَگو مانده‌ای https://eitaa.com/Madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم از روزگار قسمت اگر این خرابی است شُکرِ خدا که تُربتِ ما بوترابی است از بس علی علی زِ لبم چکه می‌کند یکسر تمام پیرهنِ من شرابی است خورشید نَه جمالِ علی نقشِ سینه است روزم که هیچ هر شبِ من آفتابی است یک ذره از محبتِ مولا قیامت است آری حسابِ عاشقِ او بی حسابی است جُز رو به مرتضی دلِ ما رو نمی‌زند تا مرتضی ست مَرد که زانو نمی‌زند بر قُدسیان به جلوه‌ی قِدیس می‌شود قدوسیان به سجده که تقدیس می‌شود معراج رفت و دید پیمبر که قبله کیست تنها جمالِ اوست که تندیس می‌شود با هر پیمبری به جمالی ظهور کرد نوح و شعیب و موسی و جِرجیس می‌شود میدان نیامده همه‌ی عَمروعاص ها در می‌روند و دامنشان خیس می‌شود شوریده‌ایم و شیعه‌ی آن شیر پروریم ما کعبه ایم پایِ علی سینه می‌دریم نقشِ تو را زدند در آن خانه بیشتر تا کعبه شد شبیه به بُت‌خانه بیشتر بارِ خماریِ نفسِ ما از این به بعد اُفتاده است گردن پیمانه بیشتر حق میدهی که کافر زنجیری‌ات شویم جمع است گِردِ زلفِ تو دیوانه بیشتر زهرا اگر نگاه کند بر دو دستِ ما پُر می‌شود زِ هدیه‌یِ شاهانه بیشتر خُم را شکسته‌ایم به سر ، غرقِ باده‌ایم تا هست عُمر رو به علی ایستاده‌ایم با تو شروع می‌کنم امشب طواف را افطار می‌کنم به مِی‌ات اعتکاف را از بس شکافِ کعبه مرا مستِ خویش کرد هفتاد بار چرخ دَهَم آن مطاف را دارد خدا جلوسِ تو را نقش میزند بگذار رویِ دامنِ سبزت غلاف را پایین بیا زِ پیشِ خدا تا که بنگری جبریل گُم نموده سرِ این کلاف را ایوانِ توست تا به ابد آرزوی چشم جانم بخواه نعره زنم اِی به روی چشم تکیه بزن به هیبت پروردگاری‌ات هو می‌کشم زِ طَنطنه‌یِ ذوالفقاری‌ات تو ایستاده و ملک‌الموت می‌شود در گیر و دارِ معرکه ، بازِ شکاری‌ات حتیٰ خدا سروده برایت قصیده‌ای مدحی برای لحظه‌ی دُل دُل سواری‌ات عباس هم به پشت سرت مشق می‌کند تقلیدِ ضربه‌های زمین کوبِ کاری‌ات زینب چه داشت؟جز نفس مرتضی علی زینب که بود؟سایه‌ی شیر خدا علی ما را برای خانه‌ی خود پادری ببین تکه مذاب کوره‌ی آن زرگری ببین ما را که در غبار مدینه نشسته‌ایم مانند یازده پسرت مادری ببین دارند صحن فاطمه را کار می‌کنند جایی برای رفتگری نوکری ببین وقت رکوع گِرد شما بال می‌زنیم ما را برایِ بردن انگشتری ببین شُکرش که زیرِ دِینِ علی پیر می‌شویم عمریست با حسینِ علی پیر می‌شویم ✍حسن لطفی https://eitaa.com/Madahankhomein
﷽ میلادیه حضرت امیرالمومنین، مولی الموحدین علی ابن ابیطالب (ع) امروز که میلاد شهنشاه جهان است شادی همه جا ظاهر و اندوه نهان است ای سیزده ماه رجب در تو درخشید خورشید ولایت که همه جان جهان است ما از تو شناسیم به هر حال خدا را آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است حاجی به ره کعبه و ما سوی تو پویان دو قافله و هر دو به یک راه روان است تو دست خدایی و خدا از تو جدا نیست آن جا همه حق است که پایت به میان است قومی به تو عاصی شد و قومیت خدا خواند از شأن تو آگاه نه این است و نه آن است از مدح تو درماند خرد زان که مقامت والاتر از اندیشه و برتر ز گمان است آن کو به شب از گریه نیاسود شگفتا در جنگ قوی چنگتر از شیر ژیان است تیمار فقیران و یتیمان و اسیران او داشت که سرسلسله داد، جهان است مرحوم دکتر احمد https://eitaa.com/Madahankhomein
فقط کمانِ ابرویِ دلبر، شکار می خواهد ذبیح می طلبد؛ جان نثار می خواهد مجال عرضه ی بی دست و پایی ما نیست شراب عشق علی کُهنه کار می خواهد رسیده سائل و از او نگین طَلب کرده رسیده میثم تمار و دار می خواهد علی معلم تدریس «قاب قوسین» است فقیرِ کاهلی از او "انار" می خواهد!؟... شکوهِ پرچمِ ایوان طلای او از باد نوای هوهوی بی اختیار می خواهد چه ظلم ها که بر او روزگار آورده چه صبرها که از او روزگار می خواهد علی کسی ست که "مرحب" مقابلش از ترس به تنگ آمده، راه فرار می خواهد نخواست دشمن او والی ولایت را نخواست آن چه که پروردگار می خواهد علیست نام خدا در شناسنامه ی عشق مرا ببخش! دلم گَه گُدار می خواهد - که جای کعبه به صحن نجف کنم سجده جنون بندگی ام، سنگسار می خواهد قسم به لوح و قلم هر بلند بالایی ز خاک پای علی اعتبار می خواهد شبیهِ کاه رسیده اُحد مقابل او برای کوه شدن، اقتدار می خواهد چهار فصل دلم را خدا به لطف علی بهار خواسته است و بهار می خواهد خیال خال علی خواب مَخمَلی را بُرد که این معادله، شب زنده دار می خواهد به کوه کندن فرهاد غبطه خواهم خورد که شهد عشق علی پشتکار می خواهد فقیر و خسته و درمانده و پریشانم چه عاشقانه مرا زلف یار می خواهد تمام هستی خود را که باختم، گفتم: چه چیز دیگری از من قمار می خواهد؟! ... اگر که پاسخ من را به تیغ هم بدهد ببوسم آن چه لب "ذوالفقار" می خواهد چه عیب اگر که به انگور دست ما نرسید امیر، عاشق خود را خمار می خواهد ادامه دادن این شعر کار شاعر نیست حِسان و حِمیَری و شهریار می خواهد شبیه حضرت آدم همیشه عاشق او کنار صحن و سرایش مزار می خواهد دعای آخر عشاق او فقط فرج است ظهور صاحب مان، انتظار می خواهد ... شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
آسمان‌هاست ، زِ عِطر علوی آکنده ماه شد از رخِ زیبای علی تابنده شده خورشید زِ سیمای علی شرمنده همه حیرت‌زده ، او کیست ؟ خدا ؟ یا بنده ؟ حُجَّت‌ُالله و یَدُالله و وَلی‌ُّالله است همدم و هم‌نفس و جانِ رسول‌الله است مَستِ یاریم که با عشق و هدف پر زده‌ایم از طَرَب با جَلَواتِ نِی ودَف پر زده‌ایم بی‌قراریم که با شوق و شعف پر زده‌ایم یا علی گفته ، به ایوان نجف پر زده‌ایم قلب هر شیعه به عشق تو محک خورده علی سینه‌ی کعبه به شوق تو تَرَک خورده علی یوسف و خِضرِ نبی یا که مسیحاست علی در شجاعت و بلاغت یَد طولاست علی وَرَع و عزت و تقواش که غوغاست علی همه ی زندگی حضرت زهرا ست علی وَ نبی عاشق آن صورت وارسته ی او این علی کیست که زهرا شده دلبسته ی او حُسنِ اقبال ، علی ، اَفضَلُ الاَعمال علی پربزن سمت نجف ، هم پر و هم بال ، علی رزق هر سال ، علی ، کعبه ی آمال علی حالمان خوب شده ،اَحسَنُ الاَحوال، علی یا علی گو ،که گناهانِ زبان پاک شود هر که نامش شنود زائر افلاک شود سرورِ اهل زمین و ملکوت است، علی صاحب هیبت و جود و جبروت است ، علی دائمُ الحال ، قیام است و قنوت است ، علی وَ جهان بی گلِ رویش ، بَرَهوت است ،علی همچو ابری که پر از رحمت باران برسد کیسه‌بر دوش ، به دیدار یتیمان برسد این علی کیست ، ملائک شده پروانه ی او برتر از عرش خداوند شده خانه ی او عِصمتُ الله ، شده بانوی کاشانه ی او سیدِ اهل بهشتند دو دردانه ی او همه در سینه ی خود رایحه ی گل دارند انبیاء هم درِ این خانه توسل دارند جز نبی درک نکرده‌است کسی حیدر را وَ عطا کرده خداوند به او کوثر را پهلوانی که خودش کَنده درِ خیبر را در رکوعش به گدا می‌دهد انگشتر را جز علی کیست که این‌گونه به سائل برسد بی علی ، کارِ کسی نیست به ساحل برسد لحظه‌لحظه همه جا نور خدا را دیدی مثل باران به کویر دل ما باریدی در شب فتنه ، چو ماهی به همه تابیدی مرد میدان شدی و جای نبی خوابیدی شبِ معراج پیمبر چو تبسم می‌کرد با صدای تو خداوند ،تکلم می‌کرد گردشِ ماه و فلک با نظرِ شیر خداست رمز پرواز ، دعای سحرِ شیر خداست عزت دینِ خدا از اثرِ شیر خداست «سینه‌ی سنی و شیعه سپرِ شیرِ خداست» آن که بین من و او تفرقه می‌اندازد این همان مکر یهود است، بلا می‌سازد ... شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
مدح السلام تا تیغِ زلفت ای پدر خاک! خورد تاب ما سرگذاشتیم بر این تیره ی تراب خانه خراب عشق تو شد کعبه ای خلیل آنجا که از جمال خود انداختی نقاب انگار خلق محرم راز تو نیستند وقتی که هست کعبه چنین بر تنش حجاب از شوق دیدن تو که نفس پیمبری با سر دویده نزد رسول خدا سحاب "خاتم" صدا زدند نبی را، به شانه اش گشتی سوار، مثلِ نگینی که بر رکاب سلمان سه قرن را به هوای تو زنده است از دشت ارژن آمده سوی تو با شتاب عمری به سرسرای تو تمار جان به کف مشتاق بود لیفه خرما شود طناب ای گفته کیست سر بتراشد به تیغ عشق مقداد را رگیست ورم کرده در جواب ای سِرّ سَر به مهر، به تعلیم نام توست گر می‌شود دعای ابوحمزه مستجاب ای لنگر زمین و زمان! بی تو تیغ موج با نوح آن کند که بسی کرد با حباب عالم تمام خندق اگر بود، لب به لب با دستِ ذوالفقارِ تو پُر میشد از ثواب بالا بگیر دست که آیند سوی تو بی برکه ی غدیر جهان چیست جز سراب ای یار عرش! از چه کنار تو با غرور هی غار غار می کند آن کمتر از غراب! بر گوششان روایتِ لولا علی بس است آنها که رفته اند پی قولِ ناصواب بیم است پای خطبه ات از مست بودنم همّام برنخواست، اگر خورد از این شراب نهج البلاغه ی تو و قرآنِ مصطفی هر دو گرفته اند ز یک چشمه انشعاب نان جوین هرآینه خوردی، ندیده است گندم میان خانه ی تو سنگِ آسیاب انداخت پرده دستِ عقیل از عدالتت کور است هرکه درک ندارد از آن عتاب قرآن به دست، بینِ صلاتینِ ظهر و عصر افتاد چشم من به همین آیه از کتاب: "نمرود اگر خداست، خلیل خدا! بگو کاری کند ز غرب برون آید آفتاب..." لبخندِ با کنایه نشاندم به روی لب ناگاه در خیال خودم کردمش خطاب: فرمانِ ردّ شمسِ علی را چه میکنی؟! خورشید برده است از آقای ما حساب گفتی فمَن یمُت یَرَنی...نصف جان شدیم شب های بی قرار، سپردیم دل به خواب شکر خدا به ساحتِ مولای عالمین جُرمی به غیر شعر نکردیم ارتکاب شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein