─━⊰؛❃﷽❃؛⊱━─
عطر گندمزارها از نفخهٔ خوشبوی توست
پیچ نیلوفر ، نماد طره ی گیسوی توست
آسمان با آن بزرگی رنگ بازد پیش تو
آبی هفت آسمان از آبی مینوی توست
عارفی گفتا که در مسجد به هنگام نماز
قبلهٔ محراب، مایل بر خم ابروی توست
چون زلیخا میکند افسون؛ نگاه مست تو
یوسف کنعان، اسیر نرگس جادوی توست
جَعد گیسویت ز غنچه برده دل در بوستان
چشم نرگس، مات آن زلفین تو در توی توست
لعل لب هایت گرفته باج ، از رنگ شراب
سرخی آلاله ها از سرخی گلروی توست
سرو اگر سر میکشد هر دم به سوی آسمان
طالب روی تو و آن قامت دلجوی توست
ترک چین با آن همه رعنایی و افسونگری
محو زیبایی روی و دیده ی هندوی توست
لیلی و شیرین و عَذرا و زلیخا هر یکی...
در کلاس دلبری و عشق ، دانشجوی توست
گردش چشمان تو چون گردش جام شراب
(ساقی) میخانه، دستان تو و بازوی توست
📝شعر:استادسیدمحمدرضا شمس (ساقی)
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
https://eitaa.com/Madahankhomein
❃﷽❃ «قـصـیدهی بـهاریه »
آمد بهار و خرّم و شاداب شد چمن
عالم به عیش و نوش و طرب گشته مقترن
نوباوه ی شکوفه به گهواره ی درخت
چون طفل شیرخواره که لب شسته از لبن
فرش زمرّدینِ چمن گشته با صفا
از نقشهای زنبق و نسرین و نسترن
سوری فراز شاخه ی فیروزه فام بین
چون گلرخی که کرده به تن سبز پیرهن
نرگس ز خواب ناز ، برآورده سر خمار
سوسن به ده زبان شده آماده ی سخن
سرو سهی به ناز بُوَد در چمن، چمان
گاهی سوی یسار و گهی جانب یمن
بر طرْفِ جو بنفشه چو گیسوی دلبران
از ژاله شسته کاکل مشکین خویشتن
مشّاطه ی صبا همه دم شانه میزند
بر زلف مُشک پرور دوشیزه ی چمن
سوری به عشوه بر زبر شاخ چون وثن
بلبل برابرش ز سرِ عشق چون سمن
نسرین و یاس و سوسن و سیسنبر از فرح
بر گِرد هم به باغ و چمن کرده انجمن
قُمری به طرْف دشت زند قهقهِ نشاط
کبک دری به ناز ، خرامنده بر دمن
ژاله به چهر لاله و گلهای گلسِتان
غلتد چو جوی، بر رخ گلفام یار من
آب حیاتِ خضر، روان گشته گوئیا
از چشمه سار ، بر اثر ریزش وشن
در پای بید، آبِ روان همچنان مسیح
دلمرده را ز لطف، روان میدهد به تن
گر نیک بنگریم به چشم بصیر دل
بر محفل ربیع و ریاحین هر چمن
هر یک به حالتی و زبان و کنایتی
گویند ذکر و حمد خداوند ذوالمنن
هر سو که بنگری اثرِ ذات وحدتاند
گلهای نیک منظره ، چون سنبل و سمن
از برگِ سبز ، دفتر توحید گشته باز
وین نکته ثابت است به هر مذهب و سُنن
نقاش دهر ، زیرِ زمین نقش میزند
بر هر گلی نقوش مناسب به علم و فن
ای دل! ز باغبان طبیعت عجب مدار
این صنعت محیّر و این دانش و فنن
او برتر از تصور و وهم و گمان ماست
گر بخردی؟ گمان وی از سر به در فکن
فهم مقام او ـ نتوان کرد تا ابد
چون گوهری بوَد که نباشد روا ثمن
مصنوع صنع و قدرت او گشته عرش و فرش
مبهوت لطف و رأفت او گشته مرد و زن
زین بحث، درگذر که بهار است و وقت عیش
باید ز گنج رحمت حق بهره ور شدن
فصل بهار میگذرد جام مِی بگیر
از دست ساقیان خوش اندام سیمتن
خواهم درین میان رسد از لطف کردگار
یاری خجسته سیرت، با وجهه ی حسن
تا در لوای میمنت روی انورش
از دل زدایم انده و بیماری از بدن
فرمان دهم به مطرب و رامشگران عشق
تا عندلیب سان همه گردند نغمه زن
مطرب! بزن به چنگ کز آهنگ نغز آن
آهنگ باربد ، بشود ناله ی حَزَن
ساقی! به پاکبازی اهل نظر بیار
از آن زمین که پاک و مبرّاست از فتن
آن مِی که بُرد از سر عشاقِ حق خمار
آن مِی که داد نشئه به سلمان مؤتمن
تک جرعهای به کام من دُردنوش ریز
کز یمن آن ، رموز دو عالم کنم علن
پیر مغان ز جام ولایم حواله کرد
ای ساقی فرشته رخ ای ماه انجمن!
ای ابروان شوخ تو شمشیر ذوالفقار
ای نرگس دو چشم تو شد معجز زَمن
انفاس جانفزای تو اعجاز صد مسیح
خاکِ ره تو رشکِ دل نافه ی ختن
یوسف کجاست تا که بخواند حدیث ما
کافتاده ام به عشق رخت در چَهِ ذقن
شاها به غیر وصف تو نبوَد سخن مرا
هستم گدای درگهت ای شاه بوالحسن
طبع خموش من به ولای تو شد روان
ای برخیِ تو عمر من و طبع و روح و تن
بر (شمس قم) زلطف،نظر کن درین بهار
چندان که تا بهارِ ابد ، نبودَش مِحَن
شد شایگان چکامهی من در مدیح تو
چون عشق تو گرفته مرا مُهر از دهن
📝شعر:شادروان سیدعلیرضاشمس قمی
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
https://eitaa.com/Madahankhomein
─━⊰؛❃﷽❃؛⊱━─
#ولادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
خــوش آمدی ای آخرین مولودشعـبان
بنتُ الحسین ابن علی(ع)ای ماه تابان
دادی صـفا بـر مـاه شـعبان المـعـظــم
هستـی امـیــد ایـن دل امـیـدواران
توآمدی ای روح وریحان حسینی(ع)
مشـگل گشـای عاشــقان و درد مندان
مادر زند لبـخـنـد شــادی در کـنـارت
بابا نمـایـد صــورتـت را بوســه باران
با ب الحوائـج دخـتـر خــون خدایی
جـانم فــدایـت ای امـیــد بی پناهان
زیـنــب بــرایـت ذکر لالا یی بخـواند
کلثـوم غــرق شــادی و شـــور فراوان
عـباس گـیــرد در بغـل قـنـداقه ات را
گـویـد فـدای چشم زیبایت! عمو جان
درد تــمــام دردمـنــدان را دوایــی
با آن دو دست کوچکت ای نور ایمان
(راسخ)بود مشتاق یک لحظه نگاهت
دارد امیــد بخشـش از خــیل گناهان
📝شعر:استاد سید رضا راستگو (راسخ کاشانی) ۱۴۰۱/۱/۴
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
https://eitaa.com/Madahankhomein
❃﷽❃ #غزل #بهار_انتظار
بسم الله
زمین از برگ،برگ از باد،باد از رود،رود از ماه
روایــت کـردهانـد اردیبهشتی میرسـد از راه
بهاری میرســد از راه و میگــویـنـد میروید
گل داوودی ازهر سنگ،حسن یوسف از هرچاه
بگو چلّـهنشیــنان زمسـتان را که بـرخــیــزنـد
به استقبال میآییمت ای عید از همین دی ماه
به استقبال میآییمت آری دشت پشت دشـت
چــه بـاک از راه ناهـموار و از یـاران ناهــمراه
به استهـلال میآییـمـت ای عـیـد از محــرمها
به روی بـامهــا هـــر شــام بـا آیینـه و بـا آه...
ســر بسـمل شدن دارند این مرغان سرگردان
گلویـی تـر کنیــد ای تیغهای تشنه، بسـمالله!
📝شعر: محمد مهدی سیار
https://eitaa.com/Madahankhomein
✨ #غروب_جمعه_و_امتداد_نیامدنت
جمعهها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به این جا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چارهای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
https://eitaa.com/Madahankhomein
آقای خوبم سلام!🌹
به خودنمایی برگی ، مگو بهار می آید
بهار ماست سواری که از غبار می آید
قرارهای زمین را به هم زنید که یارم
از آسمان چه به موفع سر قرار می آید
یقینی است برایم حضور حضرتش آن سان
که روز روشنم اکنون به چشم تار می آید
درفش عدل علم شد ، و زار ، کار ستم شد
که برگزیده سواری به کارزار می آید
به چشم ، برق پر از رعد تیغ حیدر کرار
به گوش ، بانگ چکاچاک ذوالفقار می آید
زمان اگر همه شب باشد ، آفتاب شود او
زمین اگر همه صحراست ، آبشار می آید
سپاه دشمن اگر کوه ، کاه در نظر او
ز بیم کر و فر او ، حقیر و خوار می آید
اگر چه جنگ کند ، جنگ را دمی نپسندد
به کارزار به دستور کردگار می آید
برای صلح می آید ، برای شوق می آید
برای عشق می آید ، برای یار می آید
کسی که بر سر جنگ است با تمام حسودان
کسی که با همه ی عاشقان کنار می آید
به دادخواهی از انبوه بی گناه یتیمان
به دستگیری این کودکان زار می آید
اگر چه رنج جهان را فرا گرفته ، همین هم
نشانه ای است که پایان انتظار می آید
به لاله ای که برون کرده سر ز برف ، نظر کن
قسم به داغ شهیدان که آن بهار می آید
✅نذرسلامتي و تعجيل در فرج آقا و مولايمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات
شاعر : #حسن_صنوبری
https://eitaa.com/Madahankhomein
❃﷽❃ #مدح_میلاد
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
معطر شد ، دوباره ماهِ شعـبــان
مدینــه بار دیگــر شد گلــسـتــان
شـبِ میـــلاد دُرّ نــاب آمــــد
عــزیــزِ حضـــرت ارباب آمــــد
به نامِ خویش زد،عــرش برین را
شــکوفــا کـرد، آفــاق زمیـــن را
زمیـن،دریایی از نور است امشب
مدینــه،غرقِ در شور است امشب
فلــک ، آیینـــه دارِ رویِ ماهــش
مَلَک ، درمانده در وصف نگاهـش
رقیــه ،مـاه شــبهـای مدینه است
رقیـه ،دُختِ شاه بی قرینـه است
رقیـــه ، باب حاجــات دل ماست
رقیـــه ، رهگشــای مشـکل ماست
رقیــه ، عطــر و بــوی یاس دارد
دلـی دریــا و پـر احــساس دارد
رقیه ، گنــج پنهــان دمشـق است
گلِ خوشبـویِ دامانِ دمشـق است
وجودش اعتبار شهــر شام است
حسینی مَسلک وزینبْ مرام است
شـــده باب الحوائـج نام پاکــش
هـوای کــربلا در عطـــر خاکــش
به عمـــرِ کـم فراوان ،رنج دیـده
سه ساله ست ودل از دنیا بریـده
سکوتش بغض پنهان می سُـراید
نگـاهـش شعـر باران می سُـراید
گره بستــم ، دلم را تا حـریمــش
نگاهم ، بر دو دسـتـان کریمــش
که دستش هر گِرِه را می گشـاید
کرامـت از چنیــن دستــی بر آید
گره ، یعنــی که ما در انتظــاریم
غم صاحب زمان در سـینه داریم
شــروع سال با میـلاد نـور است
دعای روی لبــهامـان ظهـور است
به دلهــامـان نظــــر دارد، رقـیــه
دعــاهــایــش اثـــر دارد ، رقـیــه
فدایِ مَقـدمــش نـور دو عـینــم
کنیــز درگــهِ بـنـت الـحــســینـم
✎شاعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱/۵
https://eitaa.com/Madahankhomein