eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
152 عکس
51 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هر وقت، زیرِ پرچمش، خود را رساندم با خویش گفتم: خوش بحالم، خوش به آن دَم گوشه، کنارِ شهر، هرجا روضه‌ای بود، با صد امید و آرزو، خود را کشاندم با گرد و خاکِ روضه‌، خود را پاک کردم از هرچه غیر از عشق، روحم را تکاندم صد بار پاسخ داد و رویش را به من کرد یک‌بار او را از صمیمِ قلب، خواندم تا در کنارش لحظه‌ای، آرام گیرم_ هرکس، به غیر از یار را، از خویش راندم خوشبخت، آن‌کس که مقیمِ درگهش شد بدبخت، من که کربلا رفتم، نماندم ...لب‌تشنه، بر نی رفت و من تا آخرِ عمر از چشم، جایِ اشک، موجِ خون فشاندم شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
مصائب منزل به منزل، غصه ام، اشک روانم با دست بسته، پشت محمل، روضه خوانم خورشید، بعد از سال ها روی مرا دید او هم دگر فهمید که بی سایه بانم با این لباس پاره و وضعی که دارم همراه با یک لشگر از نامحرمانم دوره شدم از هر طرف شلاق خوردم رویم کبود و مثل مادر قدکمانم ماه دل آرایم، به شوقت سر شکستم وقتی که کامل شد رخت در آسمانم در محمل بی پرده رفتم بین انظار شاگردها دادند با طعنه نشانم همسایه ی سابق مرا خیرات بخشید آتش گرفته بند بند استخوانم دریاب حال دختر دردانه ات را اشک یتیمی اش زده آتش به جانم شد هم کلامم ابن مرجانه، برادر فرزند بد‌کاره زده زخم زبانم با خطبه هایم خوار کردم بی حیا را صوت پدر خارج شد انگار از دهانم میخواست زین العابدین را سر ببرد سینه سپر کردم که باشد در امانم لب های تو خونی شد و من دردم آمد آشفته از برخورد چوب خیزرانم باور نمی کردم که در زندان بخوابم باور نمی کردم شود این امتحانم نذرم شده این که بیایم اربعینت تا قبر خاکی ات، اگر زنده بمانم شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
هرلحظه یک جوری بساط گریه جور است می خواهم از رویت ببوسم نیزه دور است ای رنگ برگشته ترین سرگشته ی من نفرین و آه من به دنبال تنور است اینقدر خود را از روى نیزه نینداز فکر مرا اصلاً مکن ، زینب صبور است ما میل در بازار رفتن را نداریم اما به میل ما نمی باشد، به زور است بی پوشیه محرم کنار ما نباشد این کوچه و بازارها صعب العبور است نان تصدق پیش ما آورده بودند این چیزها از خاندان ما به دور است حال ربابَت هیچ تعریفی ندارد مادر بدون بچه اش زنده به گور است از کربلا تا شام صد بار اصغر افتاد خیلی برای حنجرش نیزه قطور است شعر از گروه https://eitaa.com/Madahankhomein
امان از دل زینب😢 زینب به زمین دید، چو صد پاره تنی چند پژمرده ز کین دید، گل یاسمنی چند تنها به زمین دید، فتاده همه بی سر بر نوک سنان، رفته سر بی بدنی چند یک جا به سنان رفته، سر بی تن چندی یک جا به زمین خفته، تن بی کفنی چند از یک طرف افتاده ز پا با تن صد چاک شمشادِ قد و ماهِ رخِ سیم تنی چند یک سو ز جفا کاری گرگان جفاکار غلتیده به خون، یوسف گل پیرهنی چند از تیشه ی ظلم سپه کوفی و شامی افتاده ز پا، شاخ گل نسترنی چند از ضربت شمشیر و سنان سپه کفر افتاده به میدان بلا، صف شکنی چند رنگین شده از خون، بدن لاله عذاران چون گوهر غلتان، شده دُرّ عدنی چند افتاده ز کین دید، سلیمان زمان را غلتیده به خون، از ستم اهرمنی چند ... https://eitaa.com/Madahankhomein
4_6041847679170907337.mp3
1.97M
زمینه تموم نفس هاش روضه اس با غم محرم شد پیر نشونه داره رو جسمش از غل و زنجیر بی تاب گریه می کنه با آب گریه می کنه یاد خشکیه لب ارباب گریه می کنه یعقوب کربلا کم گریه کن همراه نیزه ها کم گریه کن علی یا سید الساجدین زین العابدین با یه دل خون می باره چشای امام سجاد یاد روزی که باباش از رو مرکب افتاد موهاش غرق خون شده دردا بی امون شده عمه سینه میزنه رو تل نیمه جون شده بر جسم بی سرش کم گریه کن علی همراه خواهرش کم گریه کن علی یا سید الساجدین زین العابدین نزدیک چهل سال میشه از غصه می باره چشمام کربلا شکستم اما امان از این شام بین کوچه ها توی انظار بردن عمه رو آبم کرده، بودمو بازار بردن عمه رو از مجلس شراب کم گریه کن علی با غصه ی رباب کم گریه کن علی یا سید الساجدین زین العابدین https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یا زین العابدین السلام علیک یا سید البکاء یا علی بن الحسین علیه السلام باید مسیر اصلی ایمان بخوانمت تفسیر آیه آیه ی قرآن بخوانمت زیباترین صحیفه برای عبودیت زین العباد ِخلقت یزدان بخوانمت ای تو عجم ترین عرب ِنسل فاطمه الحق که فخر کشور ایران بخوانمت شرط نزول رحمت ایزد وجود توست پس حق بده که حضرت باران بخوانمت هنگام شرح خطبه ی غَرّای شام ِتو باید به پا کننده ی طوفان بخوانمت نام حسین را تو حیات همیشه ای باید به جسم کربوبلا جان بخوانمت با یاد راه کوفه و دستان بسته ات مضطر به روی ناقه ی عریان بخوانمت هجده سر بریده به نیزه سبب شده در شام و کوفه پاره گریبان بخوانمت در مجلس شراب ،لب وچوب خیزران آخر چگونه واژه ی مهمان بخوانمت ‌ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یاسید الساجدین ای سجودت،جنّت سجّاده ها تا خدا نور تمام جاده ها برده ای دل از همه دلداده ها دستگیری کردی از افتاده ها می رود با بال پروازت به عرش هر شکسته بال ِ مانده روی فرش ساختی با یک صحیفه راه را راه قرب حضرت الله را پرکشیدن از زمین تا ماه را تا بگیری دست هر گمراه را یک صحیفه نه بگو خطّ امان جان قرآن و مفاتیح الجنان اشک هم زانو زده در محضرت ای فدای گریه ی چشم ترت شهریاری و دو عالم نوکرت من توسل میکنم بر مادرت مادرت الگوی عفّت بر همه از لیاقت شد عروس فاطمه مادرت آن گوهر والا سرشت آن که دل داده به آقای بهشت برده او را عرش،دست سرنوشت نام او را پیش اربابش نوشت ماه رویش ماند مخفی از نظر این صدف که چون تویی دارد گهر شهربانو نه! که بانوی جهان وقت مدحش می شود الکن زبان با وساطت از امام مهربان اوست بر ایرانیان باب الجنان هست ایران عزّتش از نام تو شکر! ما هستیم از اقوام تو مصلحت این بوده وقت انتقام از همان‌کربوبلا تا شهر شام ذوالفقار تو بماند در نیام می شود برنده تر تیغ کلام تو نجنگیدی اگر در کربلا زندگی بخشیده ای بر کربلا کم نشد از شوکتت با کوه درد کوفه را آتش زدی با آه سرد چه نیازی هست دیگر به نبرد تیغ صبرت شام‌ را ویرانه کرد خطبه هایت ضربه های ذوالفقار کربلا با خطبه ات شد ماندگار خطبه ی تو کار صد شمشیر کرد قلب شام و کوفه را تسخیر کرد شامیان را یک به یک تحقیر کرد عرشیان را غرق در تکبیر کرد شام را صحرای محشر کرده ای کار ده ها فتح خیبر کرده ای وای ِمن از تازیانه و تنت سایش زنجیر و زخم گردنت از فراز ناقه ها افتادنت قاتلت شد خیزران ِدشمنت خیزرانی که میان بزم شام بی هوا می خورد بر لعل امام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Madahankhomein
آتش گرفته خیمه میسوخت پا به پایش خورشید شعله ور شد در آسمان برایش زنجیر می زدند و بزم عزا گرفتند ‌زنجیرهای بسته بر رویِ دست و پایش دستان عمه زینب(س) را بسته دید و بی شک هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش در ازدحام شام و در تنگنایِ بازار در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش یک روز داغ دید و یک عمر روضه خوان شد با لرزشی که افتاد از بغض، در صدایش میرفت سمت مسجد افتاد یادِ بابا از دست پیرمردی افتاد تا عصایش یادِ غروبِ گودال سر میگذاشت بر خاک آرام گریه میکرد با ذکر سجده هایش یادِ محاسنی که خون می چکید از آن یادِ تنی که پُر بود از زخم، جای-جایش لعنت به تیر و شمشیر، لعنت به ذات نیزه لعنت به خنجری که شد واردِ قفایش تصویرِ نعل تازه از خاطرش نمیرفت یک داغِ بیکران بود سوغاتِ کربلایش! شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 تیغ دو دم🗡 قدم در دفاع از حرم برندارد سپاهی که تیغ دو دم برندارد مگر گرگ را می‌شود رام کردن که گرگ است، دست از ستم برندارد ستمدیده بر سر چه خاکی بریزد اگر داد و فریاد هم برندارد مسلمان غم و رنج همسایه‌اش را ببیند، قدم از قدم برندارد؟! مگر می‌تواند کسی روز غوغا اباالفضل باشد، علم برندارد بدا شاعری که سر غنچه‌ای را بریده ببیند، قلم برندارد کسی که سراپا علی شد امامش دگر اشعری را حکم برندارد بزرگ است دریا، بگویید هرکس به دریا رسیده است، کم برندارد https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت امام سجاد علیه السلام همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر می‌خواست امامت از دل آتش چنان ققنوس برمی‌خاست علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟ خدا او را به بزم عشق‌بازی شعله‌ور می‌خواست علی در خونِ خود پرپر، علی با تیرِ در حنجر علی از شعله سوزان‌تر، علی بودن هنر می‌خواست نباید شعلۀ این ماجرا یک لحظه بنشیند عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر می‌خواست به پاهای کبوتر نامه‌ای از جنس زنجیر است که فریاد بلند تشنگان، پیغامبر می‌خواست مصیبت تازه بعداز کربلا آغاز شد یعنی به غیر از خونِ تن، دشمن از او خون جگر می‌خواست امامت را زنی با جان و دل می‌برد آهسته که زینب بود، اگر او زیر دست و پا سپر می‌خواست پدر لب‌تشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر صدای شرشر باران چه از جان پسر می‌خواست غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش که استعلام حقانیتش را از حجر می‌خواست https://eitaa.com/Madahankhomein