eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
216 عکس
74 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت پیغمبر اکرم ص به مدینه خبری داغ ببر از فردا که ز شبهای شما رفته سحر از فردا پدر پیر شما میل به رفتن کرده نیست روی سرتان دست پدر از فردا ملک الموت خجالت زده ی فاطمه شد مانده پشت در و آورده خبر از فردا بستر مرگ نبی مجلس روضه شده است روضه میخواند به صد سوز جگر از فردا گفت احمد که علی دوره صبرت آمد بی جواب است سلام تو دگر از فردا کار تو سوختن و سوختن و سوختن است تویی و خون دل و دیده تر از فردا تیغ تو فاطمه است و سپرت فاطمه است چه نیازی ست به تیغ و به سپر از فردا نظری کرد به زهرا نفسش بند امد.. فاطمه جان نرو دیگر دم در از فردا بی علی رد نشو از کوچه خطر بسیار است امنیت نیست ز کوچه نگذر از فردا ✍سیدپوریاهاشمی https://eitaa.com/Madahankhomein
مرده مخوان کسی که مکرّر شهیدشد در راه عشق حضرت داور شهید شد تا کی بگو مگوی برادر شهید شد جای تقیه نیست پیمبر شهید شد دراصل ازجفای دوهمسر شهید شد لعن خدا برآن دو لعینه برآن دوزن دو قاتل نبی ِ خداوند ذوالمنن با طعنه گفته شاعر این شعر، این سخن نام خدیجه روی لبش بود دائما حتما به جرم عشق به مادر شهیدشد با زهر کینه تلخ نمودند کام خلق اعلام میکنم به همه بر تمام خلق کشته شده است حضرت خیرالانام خلق بعداز غدیرخم که علی شد امام خلق احیا گر ولایت حیدر شهید شد قلب رسول، زخمی زخم زبانشان طعنه براو شده همه دم آب ونانشان آتش زنم به منبر طاها به جانشان ازاولی ودومی و دخترانشان بغضی رسید و صاحب منبر شهیدشد گریه کنید داغ دمادم شده شروع طاها که رفت غصه و ماتم شده شروع رخ داده آن چه ماه محرم شده شروع بعداز صفر مصیبت اعظم شده شروع محسن به دست امت کافر شهید شد داغ تو یارسول به دل، غصه دوخته خصم تو کین خرید و وفا را فروخته قافیه ها، زهر جفاگشته سوخته زد دومی لگد به در ِ نیمه سوخته یک سوم سلاله ی کوثرشهیدشد اجر رسالت تو چه خوش می شود ادا یامصطفی چگونه بگویم ز کوچه ها درپیش چشم ِخون شده ی شاه اولیا قنفذ مغیره، ثانی و چل مرد بی حیا جوری زدند حضرت مادر شهید شد آن روز قلب شیعه به غم مبتلا شدو دلها اسیر غصه ودردو بلا شد و این داغ ،ذکر نوحه کربوبلا شد و تیرسقیفه روز دوشنبه رها شد و با شعبه های آن علی اصغرشهید شد مانند( عبدمحسن )زهرا به روضه هات ای (روضه خوان) بگو غم این قلب مبتلات فریاد زن ز سینه که زهرا کند دعات شیعه نکن جفا به پیمبر مگو "وفات" جای تقیه نیست پیمبر شهید شد... ✍حاج علی پاکدامن تضمین از شعر علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا یا شمس الشموس علیه السلام سویت نیامدم که بیایی سه جا فقط خواهم شوم همیشه مرید شما فقط قلبم به عشق هرکس وناکس نمی تپد بر خانواده ی تو شده مبتلا فقط آهو نمی شوم که به لطفت رها شوم وقتی شوم اسیر تو گردم رها فقط تکیه زده به کرسی شاهانه روی عرش آن کس که بوده در حرم تو گدا فقط الحق شده ست پنجره فولاد صحن تو بر درد لاعلاج مریضان دوا فقط باید شوی طبیب تمام خلایق و عالم بگیرد از حرم تو شفا فقط از گوشه ی ضریح تو شش گوشه خواستیم در دست توست تذکره ی کربلا فقط آقا کنار مقتل جدت چه می کند؟! آن کس که داشت همره خود یک عصا فقط آقا اگر نشد بدن جدّ تو کفن چیزی نبود چاره شده بوریا فقط از بهر کشتن تو نیازی به سم نبود کافی ست درد مجلس شام بلا فقط ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Madahankhomein
🏴 نذر شهادت پیامبر اعظم حضرت 🏴 از امت جاهل چه بلایا که ندیدم خواندند مرا أمّي و دشنام شنیدم حیران شدم از فتنهٔ یک عده منافق در خون دل خویش همه عمر تپیدم شد فاطمه(س) دلواپس من بعدِ خدیجه(س) می دید چه شبها که فقط آه کشیدم زهرا(س) همهٔ دلخوشی ام بود و پر از بغض میزد نگران بوسه بر این موی سفیدم با درد عجین گشتم و عمرم به سر آمد دل از همهٔ خلق به یکباره بریدم در بسترِ غم خواستم ابزارِ نوشتن تا ثبت کنم اینکه علی(ع) هست مریدم مکتوب کنم غیر علی(ع) نیست خليفه در وادیِ معراج علی(ع) بود امیدم گفتند پریشانی و داری تبِ هذیان در باطنشان آتش ِ بی واهمه دیدم از کینهٔ پی در پیِ آن چند صحابه جان دادم و آخر به خداوند رسیدم رفتم ولی ای وای که میزد به کبودی هر قسمتی از نیمرخِ یاس سپیدم شد بسته دو دستِ فلق و سورهٔ انسان در کوچه لگد خورد به قرانِ مجیدم! https://eitaa.com/Madahankhomein
شهادت😢 پیامبرعاشق امیرالمومنین علی ع است از بس نبی به شخص علی التفات داشت حتی در احتضار هم از این صفات داشت خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است گویی از او ارادۀ آب حیات داشت بوی علی شفای غم و درد مصطفاست ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت: هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت محراب را چو غیرِ علی دید در نماز او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت آغوش می گشود برای دو نور عین از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای امّا نگاه زینب کبری نکات داشت تا آخرین نفس نگران حسین بود گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت در روزهای آخر عمرش ، بقیع را آگاه از مصائب بعد از وفات داشت تازه غم و مصائب زهرا شروع شد آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت تو بازوی علی و علی بازوی خداست از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴۲۸صفـر رحلت پیامبر اعظم(ص)وامام حسن(ع)😭 🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 امروز روز ماتم زهرای اطهر است از داغ باب،دیده وقلبش مکدر است گه ناله میکند،زداغ غم حسـن گاهی زماتم رضا دست بر سر است 😭😭😭😭😭 دلـــــم شکسته زداغـت ایــا نبی الله به غم نشسته زهجرت ایاحبیب الله میان عـرض وسماوات شد عزا بر پا گــــــرفته ایم عـزای تو یا رسواللــه 😭😭😭😭😭 سالروز شهادت پیامبررحمت وشهادت کریم آل بیت امام حسن مجتبی(ع)بر امام زمان(عج) وشمادوستداران اهلبیت(ع)تسلیت باد. https://eitaa.com/Madahankhomein
👌یاخاتم الانبیاءادرکنی ای امت رسول، قیامت به پا کنید لبریز، جام دیده ز اشک عزا کنید در ماتم پیمبر و تنهایی علی باید برای حضرت زهرا دعا کنید داغ پیغمبر است و بلایی‌ست بس عظیم حیدر غــریب گشتـه و زهـرا شده یتیم 🖤🍂 🖤🍂 🍂💔 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
مداحی_آنلاین_خاتمه_ی_سلسله_ی_انبیا_بنی_فاطمه.mp3
6.35M
🌴خاتمه ی سلسله ی انبیاء 🌴رحمت محض خدا بخشش بی انتها 🎤 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
1. دیگر آیات قرآن.mp3
6.58M
(صلی الله علیه وآله) (علیه السلام) 🎤 دیگر آیات قرآن(نخواهد آمد) ۳ بعد پیغمبر باران(نخواهد آمد) ۳ بسوز مدینه از این عزا به همراه مرتضی که محشر گشته به پا مگر چه گفته پیغمبر به فاطمه که خندان است دعا کنید علی را که پریشان است امان ، خداحافظ جان ما دلیل ایمان ما رسول قرآن ما (امان ، رسولُ الله ، اَلامان ... ) تکرار بوی آتش می آید (اعوذ بالله) ۳ فتنه ای گشته شاید (اعوذ بالله) ۳ خدا، خودت رحمی کن به ما از این قوم بی وفا اگر شد فتنه به پا اگر شود فراموش آن سفارشات پیغمبر کِشان کِشان سوی مسجد رود حیدر ... (امان ، ز غمهای فاطمه) تکرار جایتان خالی مردم (مدینه امشب) ۳ جان ز داغ مجتبی (رسیده بر لب) ۳ امان، که قبرش بی گنبد است که بی رفت و آمد است کجا مثل مشهد است ؟ خوشا دلی که این شبها ز ره رسیده ، مهمان است حرم پُر از دمِ مولا رضا جان است ... (حسن غریب مادر،حسن) (رضا، غریب زهرا، رضا ) https://eitaa.com/Madahankhomein
🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾 ای که ازدردغریبی ات پیمبرگریه کرد وی زمظلومیتت هردیده ی ترگریه کرد بوسه برلعل لبانت تاکه زدختم رُسُل حکمتش پرسیدتازهرای اطهرگریه کرد جبرئیل تاازپَرَش بهرت لباس سبز دوخت گفت پیغمبردلیلش راوحیدرگریه کرد آنقدرمظلومی ای دُردانهٔ زهرا ,حسن ماهیِ دریاشدازداغ تومضطرگریه کرد ازخطیبان می شنیدی بارهاسَبِّ علی بارهاازغربتت محراب ومنبرگریه کرد ای بقربانت که تنهامحرمت شدقاتلت خانه وکاشانه ات ازظلم همسرگریه کرد مرتضی گربودمظلوم داشت زهراراولی ازغریبیِ توغربت هم مکرر گریه کرد جان فدای توکه تنهازائرت مهدی بُوَد برمزار بی چراغت آن مطهرگریه کرد روزقتلت بودآن روزی که زهرا را زدند تو برای مادر و بهر تو مادر گریه کرد لحظهٔ جان دادنت جان حسین راهم گرفت این برادربی اَمان برآن برادرگریه کرد درکنارت بودعباس وحسین و زینبت دوبرادرنوحه میخواندندوخواهرگریه کرد ازتنت عباس یک یک تیرهارومی کشید آن بریده دست میزددست برسرگریه کرد بعدتودیگرحسین روزخوشی برخود ندید گرچه ازداغش جهانی شددرآذرگریه کرد افتخارم هست«مداح»توباشم یاحسن بایدازمظلومیت تاروزمحشرگریه کرد 🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» https://eitaa.com/Madahankhomein
خداحافظ شبای روضه و ماتم خداحافظ کتیبه ، بیرق و پرچم برات روضه میگیرم هرروز هفته جدایی از پیرن مشکی چقد سخته بخر آقا این اشک و زاری من رو حلالم کن ببخش کم کاری من رو حلالم کن اگه بد نوکری هستم ازین بیشتر نیومد کاری از دستم به جز اشکام چیزی تو کوله بارم نیس باز اسمم رو توو لیست نوکرا بنویس نمیتونم براتو حر و عابس شم بذار خادم میون این مجالس شم شاید دیگه نبینم من محرم رو نبینم من دیگه تعویض پرچم رو یه روز آقا من از عشق تو میمیرم توی قبرم براتو روضه میگیرم https://eitaa.com/Madahankhomein
علیه_السلام مرغ دلم دوباره باز ، بهونه کرده حرمو دوباره ذکر یا رضا ، دیوونه کرده دلمو دلم می خواد یه بار دیگه ، با بچه های هیئتی با رفیقا ، سینه زنا ، با بچه های مکتبی گوهرشاد و سقاخونه ، دوباره مجلس بگیریم باآقا درد دل کنیم ، از غم مولا بمیریم کنار ایوون طلا ، دست دعا بالا کنیم پنجره فولاد و دیدیم ، مریضا رو دعا کنیم کنار سقاخونه با ، یه سینه ی پر اضطراب بگیم برا امام رضا ، از تشنگی و قحط آب رو به روی گنبد طلا ، دستی به سینه بزنیم اذن دخولی بخونیم ، حرف مدینه بزنیم وعده ی ما هیئتیا ، تو ایوون مقصوره شه مسجد گوهرشاد و ، کنار سقاخونه شه هر کی مریض داره بیاد ، امام رضا شفا میده پنجره فولاد و بگیر ، برات کربلا میده آی عاشقا دیوونه ها ، امام رضا مهربونه هر کسی که غصه داره ، آقا دواشو می دونه بیاد بریم قسم بدیم ، بگیم به حق فاطمه آقا عنایتی بکن ، ما رو ببر به علقمه بگیم آقا یه عمریه ، عقده شده به این دلا کی میشه دست جمع بریم ، سینه زنون کرببلا حریم عباس و حسین ، قبله ی هر چی عاشقه به هر کجا پا بذاری ، پر از گل شقایقه کربلا مثل مشهده ، معطر و منوره ولی یه فرقی که داره ، شاهش امیر بی سره https://eitaa.com/Madahankhomein
 اشعار خداحافظی بامحرم وصفر اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان 😭😢ا😭😢 عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است به چشم‌هم‌زدنی این دو ماه هم رفت و بهار گریه هم امروز رو به پایان است از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است که در برابر این هجر، مرگ آسان است مرا حلال کن آقا که باز زنده‌ام و هنوز در تن من بین روضه‌ها جان است محرم و صفر ما تمام می‌شود و همیشه ابر نگاه تو غرق باران است تو فاطمیه‌ات این روزها شروع شده دلت شبیه دل مادرت پریشان است همیشه کرب و بلاییم ما ولی امشب کبوتر دلمان مقصدش خراسان است محمدعلی بیابانی https://eitaa.com/Madahankhomein
طلبیدی و به پابوس رسیدم با اشک چشم خود را وسط صحن تو دیدم با اشک خیره بر آینه کاری شدم و آب شدم از خجالت! که چرا دیر رسیدم با اشک سخت دلتنگ نجف هستم و هنگام اذان زیر ایوان طلا آه کشیدم با اشک تو غریب الغربایی و به یادت عمری- زندگی را چه غریبانه چشیدم با اشک باز هم تا که ببندم به ضریحِ تو دخیل تکّه ای پارچۂ سبز بُریدم با اشک حاجتم شوقِ برآورده شدن داشت اگر- طرف ِ پنجره فولاد دویدم با اشک تا که از لطف تو بی واسطه دعبل بشوم باز از بوتۂ دل قافیه چیدم با اشک لحظۂ ذکر توسل شد و ابیاتم را... نه که با گوش! که اینبار شنیدم با اشک جملۂ «یأبن شبیبِ» تو پُر است از گریه تا که روشن بشود شمعِ امیدم با اشک روضۂ جدّ تو را در حرمت ضجّه زدم آبرومند شدم تا که خریدم با اشک! مرضیه عاطفی https://eitaa.com/Madahankhomein
👋قرآن محمد(ص) سوختنی نیست. به رغم آنچه که دلخواه جمع جغدان است قسم به نام محمد که نور، قرآن است بپرس نام پدر را دوباره، یک فعل است که هتک حرمت مصحف نشانه ی آن است! بهانه پشت بهانه، دروغ پشت دروغ که گرگ میش نما و حضور چوپان است عروسکید و به دستان دشمن افتادید عقاب را چه خیال از دو چوب بی جان است؟ به حفظ حرمت اعجاز خاص پیغمبر اگر که بگذرم از جان خویش آسان است به هر سلام و تشهد به هر اذان نماز شهادتم به بلندای نام ایمان است که زیر دین محمد همیشه میمانم خوشا به حال دلم که به او مسلمان است شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
مدح سخت است پیش پای پسر، دست و پا مزن جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید آتش به جان این جگر مبتلا مزن بالا سرت جواد و اباصلت آمدند پس بینِ هجره ناله ی واغربتا مزن از شانه ی جواد کمی هم کمک بگیر بر روی خواهش پسر خویش، پا مزن گرچه به یاد مادرت آتش گرفته ای پیش جواد، حرفی از آن کوچه ها مزن قدری بنوش جرعه ی آبی و، این همه با یاد کربلا، طرفی آب را مزن این دست از شراره ی زهر آب گشته است بر صورتت به یاد لبِ سرجدا مزن آقا عبا بکش به سر اطهرت، ولی حرف از عبای کشته ی کرببلا مزن رضا باقریان https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام یا آنکه بخوانید به بالین پسرم را یا بر سر زانو بگذارید سرم را شب تا به سحرچشم به راهم که نسیمی از من ببرد سوی مدینه خبرم را کی باور من بود که از آن حرم پاک یک روز جدا گردم و بندم نظرم را مجبور به تودیع حرم بودم و ناچار در سایه اندوه نشاندم پسرم را هنگام خدا حافظی از شهر،عزیزان شستند به خوناب جگر رهگذرم را گفتم همه در بدرقه ام اشک ببارند شاید که نبینند از آن پس اثرم را دامانم از این منظره پر اشک شد اما گفتم که نبیند پسرم چشم ترم را باکس نتوان گفت ولیعهدی مأمون خون کرده دلم را و شکسته کمرم را من سر به ولیعهدی دونان نسپارم بگذارم اگر بر سر این کار سرم را تهمت زچه بندید به انگور، که خون کرد هم صحبتی دشمن دیرین جگرم را آفاق همه زیر پر رأفت من بود افسوس بدین جرم شکستند پرم را آن قوم که در سایه ام آرام گرفتند دادند به تاراج خزان برگ وبرم را بشتاب بدیدار من ای گل که به بویت تسکین دهم آلام دل در به درم را روزم سپری شد به غم،اما گذراندم با یاد تو ای خوب،شبم را سحرم را. https://eitaa.com/Madahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم خون بر لبش نشست عرق بر جبین نشست پنجاه و چند مرتبه آقا زمین نشست پنجاه مرتبه به زمین خورد و ایستاد از بس که زهر بر جگرش آتشین نشست در کوچه بود یاد حسن بود و مادرش یک دفعه پیر شد به رُخش چند چین نشست بالا سرش دو مادرِ گیسو سپید بود یعنی کنارِ فاطمه‌ام البنین نشست یک دست روی پهلو و یک دست بر جگر در حُجره یادِ جَدِّ غریبش زمین نشست چسباند تا که سینه‌ی خود را به خاک ، دید :  گودال رویِ سینه اش آن لاله چین نشست از  تَل کنارِ عمه‌ی خود داد زد ولی ضربِ هزار و نهصد و پنجاهمین نشست یابن الشبیب اَبروی او را سنان شکست "والشِمر جالِسُ" به روی سینه این نشست با عمه رفت کوفه و با عمه شام رفت در کوچه دید دخترکی دل غمین نشست با آستین پاره سرش را گرفت حیف از بام آتشی به همین آستین نشست سنگی که خورد بر سرِ بابا کمانه کرد بر گونه‌های کوچکِ آن نازنین نشست... (حسن لطفی) https://eitaa.com/Madahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم مناجات امام زمانی شهادت امام حسن،و امام رضا علیهم‌السلام روزی دوبار دربِ بقیع باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود روزی دوبار روضه‌ی تو: وا حسن....حسین ای وای  بی حرم حسن  و بی کفن حسین سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است این مهرِ مادرِ تو چه‌ها کرده بادلت یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد وای از حسین  آب نخورد و کباب شد بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب می‌سوزد آنقدر که شود چون کویر آب از آن به بعد آب فرودست می‌رود روزی هزار مرتبه از دست می‌رود از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است فهمیده‌ام که در جگر آب آتش است سیراب می‌کند همه را ،  تشنه است خود شرمنده است فاطمه را ، تشنه  است خود پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست الماس ریزه‌ها جگرش را دو نیم کرد یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید زینب رسید و گفت که ای وای مادرم "آیا تویی برادر من  نیست باورم" در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد رو  زد برای طفلِ رُباب التماس کرد بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب حیف مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف با التماس گفت عزیزم علی بمان از آب هم مضایقه کردند کوفیان اما چه زود آب دوباره شراره شد دیدی که وقتِ گریه‌ی زهرا دوباره شد شد بازهم بساط غمش جور وایِ من شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت   هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن ... گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت روزی دوبار درب بقیع  باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود حسن لطفی https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
:به تماشابیا ای پسر فاطمه... السـَّــلامُ علیــکَ ،  اَیُّهـَــا المجــتبــیٰ سبـــط پاک نبــی ای پســر مرتضــیٰ یا امــام حـــسن ، غـریب خـاک بقیع جـان ، فـدای تـو و تـربت پــاک بقیع ای  امیـــر کـــرم/ سایه ات بر سرم/ یا حسن جان(۴) ای غــریب وطـن ، کشتـــهٔ زهـر جفـا شد نصیبــت جفا ز همســری بی وفـا شــــده از داغ تــو مدینــــه ماتمـسرا در بقیــع ، فاطمــه گرفتــه بـزم عــزا دارد این زمــزمه/ مـادرت  فاطـمـه / یا حسن جان(۴) پاره پاره جـگــــر ، بنــد دل فاطمـــه زینب خسـته دل ، غـرقِ در این ماتمه ناله سر داده از غـربـت تو خواهـــرت تیر باران شـد از کین عدو ، پیکـــرت پـاره های جگـــر/ بر دلــم زد شــرر/ یا حسن جان(۴) یه روزی شیعیان برات می سازن حرم همگی جمـع میشــن به دورِ خوانِ کرم یه روزی ما میـشیـــم زائــر کـوی شما میشــه خاک بقیــــع شبیـهِ کـرب و بلا هـمـــهٔ  زائـــــرا / میخونن یکصدا / یا حسن جان(۴) حــرم  و  گنــبـد  چــهــار  امــام بقیـــع میــشـه دارالشــفا خــاک تمـــام بقیـــع با ظهـور و حضــور حجت بن الحســن می پیچـه در بقــیـع ، عطر گل یاسمـن می خونن عاشقـان/ بــا امــام  زمــــان / یا حسـن جان(۲) شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)۱۴۰۱/۶/۳۱ https://eitaa.com/Madahankhomein
لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد... تا که عزراییل وارد شد برای قبض روح بر علی(ع) و فاطمه(س) با حال مضطر خیره شد خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد آن طرف سر را به زانو داشت غمگین؛ مجتبی(ع) بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد طاقتِ بیتابی و اشک حسینش(ع) را نداشت از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد رفت تا جایی که زینب(س) بغض کرد از کربلا- تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد! https://eitaa.com/Madahankhomein
1. از روز اول.mp3
2.77M
🎤 از روز اول ما پیمان بستیم پای این پرچم تا آخر هستیم چه خیری سرِ این سفره فراهم شد حسینیه شفا خانه ی عالم شد شعور از قِبَلِ شورِ محرم شد خیمه علَم شد خیمه علَم شد مگر از ، درِ خانه ی تو بهتر داریم ؟ که دمی ، ز تو و علَمت دست برداریم ؟ با مدد از یاحیدر کرار یکصد و ده بار حیدر کرار https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 از روز اول ما پیمان بستیم پای این پرچم تا آخر هستیم چه خیری سرِ این سفره فراهم شد حسینیه شفا خانه ی عالم شد شعور از قِبَلِ شور محرم شد خیمه علَم شد خیمه علَم شد مگر از در خانه ی تو بهتر داریم ؟ که دمی ز تو و علَمت دست برداریم ؟ با مدد از یا حیدر کرار یکصد و ده بار حیدر کرار https://eitaa.com/Madahankhomein
شروع واقعه " اِنَّ الرَّجُل لَیَهجُر " بود دهان طعنه پر از ظلمت و تنفر بود نداشت در سر خود چشم دیدن حق را که لاعلاج ترین درد او تکبر بود نبود غیر حسد در دل خدانشناس و شرک و جاهلیت میوه اش تمسخر بود نبود مستحق ناسزا شنیدن ها کسی که گفته ی او مثل وحی در خور بود شکسته بود دلی از عناصرالابرار سقیفه ای که در انصاف سست عنصر بود به پاس مزد رسالت زدند فاطمه را به زعم لات و هبل بهترین تشکر بود نداشت فرق زیادی اگر که با شمشیر... غلاف قنفذ وحشی بی حیا پر بود حسن شمرد پس از رفت و آمد دشمن یکی دو تا نه چهل رد پا به چادر بود دو ضربه خورد پس از بی هوا کتک خوردن به روی صورت مادر نشان آجر بود نبود علت قتل حسن دو جرعه ی سم که قاتل پسرش روضه ی تحیر بود شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا