eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
227 عکس
78 ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیڪ یا باب الحوائج یا موسے بن جعفر ذره اے در نزد خورشید درخشان تو ایم تشنه اے در حسرت یڪ جرعه باران تو ایم سالها نان خورده ایم از سفره ے اولاد تو روزے ما مے رسد چون بر سر خوان تو ایم گوشه اے از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویے کنج ایوان تو ایم زائران دختر تو زائران فاطمه اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان تو ایم ما غذاے خانه هامان هم غذاے حضرتے ست درمیان خانه هم در اصل مهمان تو ایم بے گمان ایل و تبارت عزت این کشور اند در حقیقت اهل جمهورے ایران تو ایم بچه هاے تو در ایران پادشاهے میکنند حضرت غربت نشین! مدیون احسان تو ایم شش امامے نیستیم و نیستیم اهل وقوف امر، امر توست آقا، تحت فرمان تو ایم بے گمان بے حب تو اسلام ابتر مے شود دین هر کس پاے خود ما که مسلمان تو ایم ما مسلمان تو؟! نه...از پیر خود آموختیم پیش شانت در مقام کلب دربان تو ایم قبله ے ما را کشاندے سوے مشهد، در عوض_ بنده ے ناقابل شاه خراسان تو ایم عبد صالح بوده ای، باب الحوائج بوده ای ماهم آقا از مریدان عموجان تو ایم... https://eitaa.com/Madahankhomein
#شهادت بس کن یهود زاده ، حرم را بهم نریز هربار، خلوتِ سحرم را بهم نریز من پا به سِن شدم سرِ زنجیر را نکش با هر تکان ِ ضربه پرم را بهم نریز هراستخوانِ لِه شده بد جوش میخورد ارثیه هایِ پشتِ درم را بهم نریز من هم شبیهِ مادرِ خود گیر کرده ام ترکیبِ جسمِ مختصرم را بهم نریز نامرد نامِ فاطمه را بی وضو مبر با حرف هایِ بد جگرم را بهم نریز مویِ سپیدِ من شده بازیِ دستِ تو با ضربه ، هالة قمرم را بهم نریز بردار پایِ نحسِ خودت را ز صورتم تصویرهایِ چشمِ ترم را بهم نریز گودال هم، نهیب زد عمه،برو سنان این کشتة بدون سرم را بهم نریز با نیزه ات عزیز ِ مرا زیرو رو نکن بس کن حرام زاده حرم را بهم نریز بر اسبهایِ تازه نفس گفت دختری بانعلِ تازه ات پدرم را بهم نریز فریاد زد رباب برو حرمله برو با نیزه تربت پسرم را بهم نریز 😭😭😭 https://eitaa.com/Madahankhomein
مـرد خدا اگــر چـه بـه غربت اسير بود بـر هفـت شهـر كشــور امكان امـير بود حلمـش شكوه حلم و شكــيبايى رسول جودش هماره جلوه ے خـير كثير بود زنجيــر همـواى غـــريبــانـه‏ هـــاى او از صبر جان خســته ے او ناگـزير بود مى‏ خواست وقت ناب مناجات با خدا زنــدان بــراى خلــوت او دلپــذير بود اما چه شدكه يوسف زهرا به چـاه درد عجل وفاتى‏ اش به لب،ازعمر سيربود كنج قفـس شكسته پرى بود بـى نفس وقتى گشوده شد درزندان كه ديربود 📝شعر:استاد کمیل کاشانے https://eitaa.com/Madahankhomein
هركجا مرغ اسیرى است، ز خود شاد كنید تا نمرده است، ز كنج قفس آزاد كنید مُرد اگر كنج قفس، طایر بشكسته پرى یاد از مردن زندانى بغداد كنید چون به زندان، به ملاقاتى محبوس روید از عزیز دل زهرا و على یاد كنید كُند و زنجیر گشایید، ز پایش دم مرگ زین ستمكارى هارون، همه فریاد كنید چار حمّال، اگر نعش غریبى ببرند خاطر موسى جعفر، همه امداد كنید تا دم مرگ، مناجات و دعا كارش بود گوش بر زمزمه ی آن شه عبّاد كنید پسرش نیست، كه تا گریه كند بر پدرش پس شما گریه بر آن كشته ی بیداد كنید نگذارید كه معصومه خبردار شود رحم بر حال دل دختر ناشاد كنید "خوشدل" از ماتم آن باب حوائج گوید تا شما نیز پس از مرگ ز وی یاد کنید. https://eitaa.com/Madahankhomein
همیشه سهم آب و نان ما چندین برابر بود چرا که رزق ما از سفره‌ی موسی‌بن‌جعفر بود اگر باب‌الحوائج خوانده می‌شد علتش این است؛ که با قلب شکسته مرهم دل‌های مضطر بود زن بدکار و بشر حافی و مردان زندان‌بان به لطف او برای هرکسی ایمان میّسر بود عذاب شیعیان یا قعر زندان؟ انتخاب از او به دوشش بار جرم دوستان تا روز محشر بود اسیری که تمام مدت آزادی‌اش تنها زمان رفتن از زندان به یک‌زندان دیگر بود امام مهربان مسلمین افطار هر روزش به دست سندی‌بن‌شاهک ملعون کافر بود اگرچه عاقبت آزاد شد، اما همه دیدند که بر یک تخته‌پاره در غل و زنجیر، پیکر بود به یاد مادرش افتاد هرکس دید جسمش را به او گفتند؛ "صارت کالخیال" از بس که لاغر بود شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein