#فاطمیه
#بعدازشهادت_حضرت_زهرا_کربلا
#چارپاره
چند شب می شود که آرامی
چند شب می شود که بی تابم
چند شب میشود که خوابیدی
چند شب میشود که بی خوابم
خانه ای سوت وُ کور مانده وُ من
وَ حسن میگَـزَد لبِ خود را
میکند مخفی از دو چشمِ ما
زینبـم بُقـچه وُ تبِ خود را
او نَه تنها به اِرث بُرد از تو
چادرِ خـاکی وُ پُر از لاله
از تو آموخته که نیمه یِ شب
دور از چشمـها کند ناله
چادر وُ بُقچه را بَغَل زده وُ ...
گوشه ای از اتاق کِز کردهَ ست
مثلِ چشم حسن دو چشمش خون
مثلِ قلبم دِلش پُر از درد است
دختر چـٰار ساله اَم امروز
خانه را خوب آب وُ جارو کرد
کار از دست وُ بازویَش که کشید
یادِ دردِ عجـیبِ بازو می کرد
بستـرِ لاله گونِ مادرِ ما
جمع کرد وُ دوباره آه کشید
یادِ پهلو وُ سینه اُفتاد وُ.....
تکّه ای گوشواره آه کشیده
یاد آن روزِ سخت که حَسنَش
رفت تا کـوچه هَـمـرهِ مادر
رفت وُ برگشت وُ شد عصایِ او
وای از خـاکِ چادر وُ معجر
بُقـچه را باز کرده وُ دیده
دو کـفن در کنارِ پـیراهن
هِی به خود طعنه میزند که چطور
دست وُ پا میزند ببینم من
حسن از خواب میپَرَد اِنگار
باز کابوسِ کـوچه را دیده
باز دیده که ضربه یِ سیلی
سَـندی پاره پاره دزدیده
او که آرام شد حسین پرید
تشنه وُ بی قـرار وُ سَرگردان
السَّلامُ علیَ الحـسین بگو
میخورد خیزران لب وُ دندان
آخـرِ روضه ها دلِ تنگـم
میتَپَد با نوایِ کرب وُ بلا
باز هم ندبه خوان وُ بی تابم
همنَـفَس با امام با شهدا
زیرِ چَترِ حمایتِ شاهم
مَنصَبَـم نوکری شاهِ کرم
آرزویم وصالِ دلدار است
بِخَرم باز هم حرم بِبَـرَم
#حسین_ایمانی ✍
https://eitaa.com/Madahankhomein