#حضرت_علی_اصغر #شب_هفتم
به صد هزار بلا مبتلا علی اصغر
شهید کینه و جور و جفا علی اصغر
رضیع تشنه لب بینوا علی اصغر
نشان غربت خون خدا علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
گرفت روی دو دستش رضیع عطشان را
همان خلاصه ترین آیه های قرآن را
نشاند روی رخش قطره های باران را
فدای تشنگی ات ماسوی علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
به قطره قطره اشکش علی رجز می خواند
سلاح گریه او خصم را عقب میراند
دوجرعه آب اگر میرسید او میماند
میان اینهمه جنگی چرا علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
سه شعبه آمد و نهج البلاغه پرپر شد
دوباره دیده قرآن کربلا تر شد
گلوی کوچک طفلش سه آیه کوثر شد
بگو سه شعبه کجا و کجا علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
کنون نشسته و خون جای آب میبیند
سه شعبه را به سوالش جواب میبیند
نگفت حرمله شاید رباب میبیند
و یَسکُنُ دَمُهُ فی السما علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
بخواب تشنه لب نینوا خداحافظ
بخواب طفل ذبیح منا خداحافظ
بخواب ای نوه مرتضی خداحافظ
حریم پاک تو باب الشفا علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
#محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت علی اصغر علیه السلام
#شب_هفتم
این هفتمین شب است که هیأت قیامت است
امشب مسیر روضه به سمت خجالت است
داغ عطش گرفته رمق از گلویمان
امشب به آب گو رود از روبه رویمان
امشب تمام روضه شده آب آب آب
خون گریه میکنیم برای غم رباب
"کار جنون ما به تماشا کشیده است"
ای اهل روضه ها شب هفتم رسیده است
امشب برای تعذیه کودک بیاورید
تصویر تیر و حنجر کوچک بیاورید
تا بیشتر به قلب شما غم بیاورم
ناچارم اسم حرمله را هم بیاورم
امشب دخیل بسته ی یک گاهواره ایم
خون گریه های حنجره ای پاره پاره ایم
لطمه زنان مقتل یک شاهزاده ایم
انگار روبه روی حرم ایستاده ایم
وقتی که دید نیست دگر راه چاره ای
گل کرد روی دست پدر ماه پاره ای
فرمود این پسر نفسم نور دیده است
کار گلوی او به تلظی کشیده است
چشمان تنگ کوفه از این داغ تر نشد
مُنُّو عَلَیَّ گفت حسین و خبر نشد
مولا اشاره کرد به خشکیده روی او
برقی زد از سپیدی زیر گلوی او
دشمن مجال یک کلمه بیشتر نداد
جز با سه شعبه تیر جواب پدر نداد
خشکیده بود چونکه گلو زودتر شکست
قلب پدر شبیه گلوی پسر شکست
هر شعبه ای به یک طرف حنجرش نشست
انگار تیر بر جگر مادرش نشست
با چشم اشکبار و دل خون و نا امید
آهسته تیر از گلوی نازکش کشید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت علی اصغر علیه السلام
#شب_هفتم
شده آب آب حرم بی جواب
کمی روی دستان مادر بخواب
ببین مادرت از خجالت شد آب
چه کردی تو با حال و روز رباب
لبانت ترک خورده شرمنده ام
از این چشم آزرده شرمنده ام
لبت چون دل مادرت سوخته
از آن بیشتر حنجرت سوخته
ز هرم عطش پیکرت سوخته
گل اشک چشم ترت سوخته
تو با جان این خسته بازی مکن
تلظی مکن دل نوازی مکن
علیِ مرا خواهش شیر نیست
به چشمان تو ترسِ شمشیر نیست
اگر چه گریزی ز تقدیر نیست
گلوی تو اندازه ی تیر نیست
پدر را ز قول من ای جان بگو
بپوشان سپیدیِ زیر گلو
برو مرد مادر خدا یاورت
الهی بلایی نیاید سرت
خراشی نگیرد به بال و پرت
برو بعد تو وای بر مادرت
تو را می سپارم به دست پدر
تویی هستی من و هست پدر
ببین بی قرار توام بی قرار
بمان تا بهارم بیاید،بهار
ندارد تنت طاقت کارزار
گلوی تو را با سه شعبه چه کار
به زیر گلو مثل یک نیزه خورد
رد بوسه های مرا تیر برد
#حسن_کردی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/Madahankhomein
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت علی اصغر علیه السلام
#شب_هفتم
صورتت ماه بود بی تردید
غرق خون هم لب تو می خندید
سرعت تیر بسکه بالا بود
کار بابا فقط تماشا بود
تا که تیر سه پر لبت را دوخت
دلش از خشکی گلویت سوخت
تیزی تیر یک طرف اما
داغی این سه شعبه واویلا
می چکد جای شیر از لبهات
خون قلب تو و من و بابات
خنده ها می دهد جوابم را
سر بریدند آفتابم را
تا ابد در غمت عزادارم
بعد تو من ز سایه بی زارم
تیر تا با گلوت در افتاد
جان بابات در خطر افتاد
شرم دارد صدای بابایت
نگرانم برای بابایت
تیر داده به ظاهرت تغییر
گلویت را شکست چون شمشیر
پدرت را ببین که حیران است
بی حرکت میان میدان است
می شود از حسین مگر پرسید
تیر را از گلو چگونه کشید
مرد مادر برو خداحافظ
گل پرپر برو خداحافظ
حرمله کودک مرا کشت و
بعدها می زند مرا مشت و
خنده های پلید و مستش که...
بدتر از تیر ضرب دستش که...
می کشد انتظار چشم مرا
وای بر بی کسی ما اسرا
بگذرم_ در حرم چه می کارند؟
نیزه ها گم شده مگر دارند؟
خاک ها را که زیر و رو کردند
حرمله ها پی چه می گردند؟
می روی از حرم خداحافظ
پسر بی سرم خداحافظ
تا بسوزند قلب مادر تو
نیزه بازی کنند با سر تو
#اثر_جدید #حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein