eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
216 عکس
74 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هر كه یك دفعه سر این سفره مهمان می شود مور هم باشد اگر روزی سلیمان می شود  سر به زیر انداختن ذاتش توسل كردن است دردها در این حرم ناگفته درمان می شود این كریمان لطفشان هر چند آماده ست، لیك نام مادر كه وسط باشد دو چندان می شود ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید در رجب ها كاظمین ما خراسان می شود نیستی پیغمبر  اما ظاهراً پیغمبری هر كه می بیند تو را، از نو مسلمان می شود  نسل موسایی تو طبع مسیحا داشتند یك نفر از آن همه پیر جماران می شود این دلِ ما، سینه ی ما، عرش ما، حتی بهشت هر كجا موسی بن جعفر نیست زندان می شود نیستم آهو ولی سگ هم به دردی می خورد لااقل یك گوشه از صحنت نگهبان می شود علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/madahankhomein
موسي شدي كه معجزه اي دست وپا كني راهي براي رد شدن قوم، وا كني زنجير هاي زير گلويت مزاحم اند فرصت نمي دهند خودت را دعا كني در يك بدن بجاي همه درد مي كشي مي خواستي تمام خودت را فدا كني وقت اذان مغرب اين تازيانه هاست وقتش رسيده است كه افطار وا كني مثل علي عروج نمازت امان نداد فكري به حال فاصله ي ساق پا كني عيسي مسيح من به صليبت كشيده‌اند اينگونه بهتر است خدا را صدا كني حالا ميان قحطي تابوت هاي شهر بايد به تخته هاي دري اكتفا كني علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/madahankhomein
ترسي از فقر ندارند گدايان كريم دستِ خالي نروند از در ِ احسان كريم حاجتِ خواسته را چند برابر داده ست طيب الله به اين لطف دو چندان كريم كاظميني نشديم و دلمان هم پُر بود بار بستيم سويِ شاه خراسانِ كريم بي نياز از همه ام تا كه رضا را دارم به قسم هاي خداوند به قرآن كريم طلبِ رزق نكرديم ز دربار كسي نان هر سفره حرام است مگر نان كريم هر كسي وقت مناجات ضريحي دارد دست ما هم كه رسيده ست به دامان كريم نااميدم مكنيد از كرمش فرض كنيد باز بدكاره اي امشب شده مهمان كريم سپر ِ درد و بلايش نشديم و ديديم سپر درد و بلاي همه شد جان كريم ظاهرش فقر ولي باطن او عين غنا ترسي از فقر ندارند گدايان كريم علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/madahankhomein
چه عالمی ست عالم باب الحوائجی با توست نورِ اعظم باب الحوائجی مهر تو است حلقه‌ی وصل خدا و خلق داری به دست خاتم باب الحوائجی در عرش و فرش واسطه‌ی فیض و رحمتی بر دوش توست پرچم باب الحوائجی در آستانه‌ی تو کسی نا امید نیست آقا برای ما همه باب الحوائجی بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو در رستخیز واهمه باب الحوائجی دیوانه‌ی سخای ابا الفضلی توام مانند ماه علقمه باب الحوائجی صحن و سرات غرق گل یاس می شود وقتی که میهمان تو عباس می شود در ساحل سخاوت دریای کاظمین مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین با دست های خالی از اینجا نمی رویم ما سائلیم، سائل آقای کاظمین رشک بهشتیان شده حال کسی که هست گوشه نشین جنت الاعلای کاظمین نور الهی از همه جا موج می زند توحیدی است بسکه سراپای کاظمین داریم در جوار حرم، حق آب و گِل خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین ما ریزه خوار صحن و سرای کریمه ایم این افتخار ماست، گدای کریمه ایم در سایه سار کوکب موسی بن جعفریم ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم فیضش به گوشه گوشه‌ی ایران رسیده است یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم هستی ماست نوکری اهل بیت او ما خانه زاد زینب موسی بن جعفریم قم آستان رحمت آل پیمبر است در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم با مهر و رأفتش دل ما را خریده است ما بنده‌ی مُکاتَب موسی بن جعفریم چشم امید اهل دو عالم به دست اوست مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم حتی قفس براش مجال پرندگی ست مدیون ذکر و یارب موسی بن جعفریم دلسوخته ز ندبه‌ی چشمان خسته اش دلخون ز ناله و تبِ موسی بن جعفریم آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش با دست بسته غرق سجود است حضرتش از طعنه های دشمن نادان چه می‌کشید بین کویر، حضرت باران چه می‌کشید در بند ظلم و کینه‌ی قوم ستمگری تنها پناه عالم امکان چه می‌کشید خورشید عشق و رحمت و نور و سخا و جود در بین این قبیله‌ی عصیان چه می‌کشید با پیکرش چه کرده تب تازیانه ها با حال خسته گوشه‌ی زندان چه می‌کشید شکر خدا که دختر مظلومه اش ندید بابای بی شکیب و پریشان چه می‌کشید اما دلم گرفته ز اندوه دیگری طفل سه ساله گوشه‌ی ویران چه می‌کشید با دیدن سر پدرش در میان طشت هنگام بوسه بر لب عطشان چه می‌کشید وقتی که دید چشم کبودش در آن میان خونین شده تلاوت قرآن چه می‌کشید می گفت با لب پر از آهی که جان نداشت: ای کاش هیچ سنگدلی خیزران نداشت یوسف رحیمی https://eitaa.com/madahankhomein
بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر در جانم ایمان می شود موسی بن جعفر تا بر لبم گل می کند "باب الحوائج" بانی احسان می شود موسی بن جعفر مشهد، رضا... قم، فاطمه... با این کریمان والی ایران می شود موسی بن جعفر یک قطره از دریای آقایی اش این است یار فقیران می شود موسی بن جعفر فهمیده ام از ماجرای بُشر حافی کهفِ هراسان می شود موسی بن جعفر باید که با پای برهنه رفت سویش وقتی که رضوان می شود موسی بن جعفر خشکیده ام باید بیافتم در مسیرش بر تشنه باران می شود موسی بن جعفر جانم به لب آمد از این ماتم، ز بس که زندان به زندان می شود موسی بن جعفر وقتی غل و زنجیر بر ساقش می افتد دردش فراوان می شود موسی بن جعفر وقتی که می افتد میان سجده انگار در جامه پنهان می شود موسی بن جعفر حالا که زندان بان غرورش را شکسته داغش دو چندان می شود موسی بن جعفر کارش فقط گریه است بر جد غریبش وقتی که عطشان می شود موسی بن جعفر جسم نحیفش می رود زیر سم اسب؟! یا سنگ باران می شود موسی بن جعفر؟! یا در تنور و تشت و روی نیزه آخر قاری قرآن می شود موسی بن جعفر؟! واللهِ نه این روضه ها سهم حسین است حتی کفن نه... بوریا سهم حسین است محمدجواد شیرازی https://eitaa.com/madahankhomein
عالم طفیل حضرت موسی بن جعفر است مشهد سریر دولت موسی بن جعفر است این جاده ازبهشت خدا می رسد زمین ایران مسیر رحمت موسی بن جعفر است درلوح سرنوشت سپیدم ، خدا نوشت : این بنده زاده،قسمت موسی بن جعفر است ایوان طلا ،حرم، قم و مشهد ، نماز صبح... اینها تمام ، برکت موسی بن جعفر است اصلا گره به کار من و تو اگر که نیست از لطف و جود و همت موسی بن جعفر است امشب برای صبح قیامت دعا بخوان آنجا که غرق منت موسی بن جعفر است آنجا که می شویم بهشتی، به این ندا: این خانه زاده حضرت موسی بن جعفر است محمد کابلی https://eitaa.com/madahankhomein
باب الحوائج هر کجا کار خودش را کرد در پاسخ آه گدا کارخودش را کرد با آنکه دستش بسته بود اما گره وا کرد این حضرت مشکل گشا کار خودش را کرد رقاصه ای را ناله هایش زیر و رو کرده درسجده ها یا ربنا کار خودش را کرد سادات روی مادر خود غیرتی هستند اصلا کتک نه ، ناسزا کار خودش را کرد وقت زمین خوردن به یاد مادرش افتاد تاریک بود و بی حیا کار خودش را کرد از چند جا رد کبودی بر گلویش بود از پشت گردن حلقه ها کار خودش را کرد سر دارد و او را کفن روی کفن کردند آن نیمه شب هم بوریا کار خودش را کرد هنگام دست و پا زدن زنجیر اذیت کرد چون نیزه ها که کربلا کار خودش را کرد خولی سنان اخنس همه تشویق میکردند درآن میانه شمرتا کارخودش را کرد قاسم نعمتی https://eitaa.com/madahankhomein
ای امید همه ، ای چاره ی حیرانی ها ای دوای همه ی درد و پریشانی ها سفره ات کرد نمک گیر همه دنیا را روضه ات راه نجات همه زندانی ها سیدی دست مریزاد ! رسیده یک عمر کرم ایل و تبار تو به ایرانی ها عاشقی در همه جا درد سری بود ولی ما رسیدیم از عشق تو به آسانی ها نفس گرم تو با آن زن بدکاره چه کرد؟ که گذشت از همه ی بی سر و سامانی ها قتلگاه آمده ای یا که به زندان آقا؟ ساق پایت چه شده ؟ وای ازین جانی ها تازیانه ، غل و زنجیر ، جسارت ، دشنام چارده سال تو بودی و پریشانی ها یوسف فاطمه و تخته در و چار غلام کرده تغییر چرا رسم مسلمانی ها پیکرت روی زمین ماند نماندند اما دختر و خواهر تو بین بیابانی ها سر جدت که جدا شد همگی شیر شدند شمر آمد به حرم ، کرد رجز خوانی ها محمدحسین رحیمیان https://eitaa.com/madahankhomein
در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم آمدم! چون راه دادی و نمیگویی که این؛ روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟! در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم عاشقِ شش گوشه ام! هنگام امضایِ برات جا نمانم از نگاه تو... نیفتم از قلم بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای کم نمیخواهم! نخواهد رفت چون دستت به کم صبر کن آقا... بماند بقیه را فردا بده من‌ نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم! مرضیه عاطفی https://eitaa.com/madahankhomein
از حال و روزش آسمان حالی مکدر داشت رنگی کبود و دیده ای دلواپس تر داشت خورشید در زنجیر بود و نور می افشاند او چشم هایی نافذ و قدیسه پرور داشت زندان در آغوشش گرفت و نورباران شد چون بوریایی که کسی را گرم در بر داشت پایش شکست و آه زهرا رفت تا بالا یعنی ستون عرش آن لحظه ترک بر داشت با چشم نیمه بسته جان می داد؛ یعنی که شوق وصال دخترش را بار دیگر داشت زندان به زندان مجلس روضه عوض میکرد بر لب نوای یاحسین و وای مادر داشت وقتی کبودی تنش تکثیر شد گفتند: او هیاتی در سینه اش از داغ کوثر داشت او ترجمان زخم های کوچه و در بود بر روی جسمش بیت الاحزانی مصور داشت مقتل نویسان شرح میدادند عاشورا آهی که در بین گلو، موسی بن جعفر داشت زیر گلویش زخم شد، اما جدا هرگز در لحظه جان دادن خود سایه سر داشت با روضه های قتلگاه جد خود جان داد با هفتمین زخمی که جدش روی حنجر داشت محسن حنیفی https://eitaa.com/madahankhomein
خداحافظ ای شهـــر کــربــبـلا خداحافظت ای به غــم مبـتلا خداحافظ ای شهـر انجـم شده خداحافظ ای کـودک گـم شده خداحافظ ای مرکب بـی سـوار خداحافظ گـوش بــی گوشوار خداحافظ ای یـاس ام البـنیـن خداحافظ ای دست روی زمین خداحافظ ای شمع هــر انجمن خداحافظ ای قاسم بن الحسن خداحافظ ای لالـه ی پـرپـرم خداحافظ ای اصغــرم اکبــرم خداحافظ ای خیمه گاه حسین خداحافظ ای قتـلـگاه حـسـیـن خداحافظ ای دست و سنــگ و جبین خداحافظ ای کــودک نـازنیــن 📝شعر: استادخسروی فر https://eitaa.com/Madahankhomein
آنجا که هر دلداده ای در شور و شین است شهر بهشتــی دو عــالم کاظمین است آنجا دو گل در زیــر آن خاک آرمیده مرغ دل صــد عاشــق آنجا پر کشیده آن یک جواد ابن الرضا است از ماه بهتر این یک شه دنیا و دین موسی بن جعفر آن یک اسـیــر همـسری نامهـربان بود این یک اسیر کنـد و زنجیر گــران بود آن یک تنـش افتــاد روی بـام خـانه این یک تنش تشییـع شد بر روی شانه اما نه سر از تن جدا نی غرق در خون نی بیکفن با جسم صـد پاره و گلگون 📝شعر:استاد خسروی فر https://eitaa.com/Madahankhomein