eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
216 عکس
74 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5807670931023203261.mp3
1.78M
"از تو آسمون چشاش یه ستاره افتاده" امام کاظم نفساش به شماره افتاده زخمیه تموم پیکرش کی گذاشته پا روی پرش غل و زنجیرو رو گردنش الهی نبینه دخترش گل زهرا داره میشه پرپر غریب آقا یا موسی بن جعفر بسکه زخمه روی تنش داره از پا می افته تازیونه که میخوره یاد زهرا می افته خیلی این کبوتر غریب بال و پر تو این قفس زده زیر بار سلسله چقدر افتاده نفس نفس زده پر از درده لحظه های آخر غریب آقا یا موسی بن جعفر تشنه لب با سوز جگر تو سیه چال افتاده لحظه های آخرشو یاد گودال افتاده توی قتلگاه تن حسین میبینه خواهر با دلهره پیش چشم زهرا قاتلش از قفا سرش رو میبره تن عریان رو خاک بیابان غریب آقا یا ذبیح العطشان https://eitaa.com/madahankhomein
4_5951516768815024900.mp3
1.81M
فاطمه و اشک و خونجگری دیگه نمیمونه بال و پری باید آروم آروم آمادشه برای روزای بی مادری یافاطمه جونم فدات فدای غم و غصه هات سخته ببینی مادرت جون میده به پیش چشات سرت سلامت فدای چشمای ترت سرت سلامت میسوزه قلب مضطرت سرت سلامت شده عزای مادرت وای مظلومه خدیجه داره فکر فرداشو میکنه فکر غم و درداشو میکنه خدیجه با گریه به شوهرش سفارش زهراشو میکنه اشک تو چشای ترش میسوزه دل مضطرش نکنه یه روزی بیاد سیلی بخوره دخترش یه روز میادکه دل پره درد و‌محنه به پیش حیدر بازوی زهرا میشکنه یه پست نامرد لگد به پهلوش میزنه وای مظلومه خدیجه این لحظه ی آخر پریشونه کسی غصه هاشو نمیدونه با گریه پیمبر داره براش روضه ی حسینش رو میخونه میفته از رو مرکبش العطشه روی لبش سر حسینو میبرن نوحه میخونه زینبش برات بمیرم غریب گیر آوردنت برات بمیرم برای نیزه خوردنت با نعل تازه تورو به خاک سپردنت میدونی که من روسیاهمو تویی تو فقط تکیه گاهمو خدارو به خونت قسم میدم تا اینکه ببخشه گناهمو وای مظلومه خدیجه تو فقط آرامشم اینه همه خواهشم همیشه تو آقام بشی همیشه غلامت بشم آقای خوبم ساکن کربلا حسین آقای خوبم منو نکن رها حسین آقای خوبم روحی لک الفدا حسین http://eitaa.com/Madahankhomein
ای طایر بهشت چرا لانه‌ی تو سوخت ای باغبان برای چه گلخانه‌ی تو سوخت این زخم کهنه باز، دهان باز کرده است با آتش سقیفه در خانه ی تو سوخت میدید چونکه دست تورا بسته دشمنت خیلی در آن میان دل پروانه‌ی سوخت بودند در امان همه اهل و عیال تو هرچند نیمه شب درِ کاشانه‌ی تو سوخت یک گوشواره کم نشد از دختران تو ننوشته اند صورت ریحانه تو سوخت در خانه ات نه دامن طفلی شرر گرفت نه معجری ز دختر دردانه‌ی تو سوخت اما به کرببلا وسط آتش خیام موی رقیه عمه‌ی نازدانه‌ی تو سوخت آتش گرفت موی سرش آه می کشید از پا فتاد و زجر به امداد او رسید https://eitaa.com/Madahankhomein