eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
196 عکس
67 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا مادر نماز خویش را بنشسته میخواند؟! ز فضّه راز آن پرسیدم و، گویا نمی‌‏داند! نفَس از سینه‏‌اش آید به‌سختی گشته‌معلومم که بیش‌ از چندروزی پیش ما مادر نمی‏‌ماند! به جان من، تو‌ لب‌بگشا مرا پاسخ‌بده فضّه! که دیده مادری از دختر خود رو بپوشاند؟! الهی! مادرم بهر علی جان داد، لطفی کن که جای او، اجل جان مرا یک‌باره بستاند! به چشم نیمه‌باز خود،نگاهم می‏‌کند گاهی کند از چهره تا اشک غمم را پاک، نتواند! کنار بسترش تا صبح‌دم او را دعا کردم که بنشیند، مرا هم‌ درکنارخویش بنشاند بسی آزار از همسایگانش‌ دید و می‏‌بینم دعا دربارۀ همسایگانش بر زبان راند! 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
علیهاالسلام علیه‌السلام گویند فقیری به مدینه به دلی زار آمد به درِ خانۀ عبّاس علمدار زد بوسه بر آن درگه و اِستاد مؤدب گفتا به ادب با پسر حیدر کرّار کِای صاحب این خانه یکی مرد فقیرم بیمار و تهیدست و گرفتار و دل‌افکار هر سال در این فصل از این خانه گرفتم بر خرجی یکسالۀ خود هدیۀ بسیار گفتا به زنان امّ‌بنین مادر عبّاس با سوز دل سوخته و دیدۀ خونبار کز زیور و زر هرچه که دارید بیارید بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار خود سائل هر سالۀ عبّاسِ من است این عبّاس، دل‌آزرده شود گر برود زار دادند بدو زیور و زر آنچه که می‌بود از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد بگذاشت ز غم، گریه‌کنان چهره به دیوار گفتند همه هستی این خانه همین بود ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار آن سائل دلباخته با گریه چنین گفت کِای در همه‌جا بوده به خیل ضعفا یار بر من درِ این خانه گدایی‌ست بهانه من عاشق عبّاسم، نه عاشق دینار من آمده‌ام بازوی عبّاس ببوسم من در پی گل، روی نهادم سوی گلزار هر سال زدم بوسه بر آن دست مبارک هر بار شدم محو رخ صاحب این دار یک لحظه بگویید که عبّاس بیاید باشد که برم فیض از آن چهره دگربار ناگاه، زنان شیونشان رفت به گردون گفتند فروبند لب ای مرد گرفتار ای عاشق دلسوخته‌! ای محو رخ دوست! ای سائل دلباخته! ای طالب دیدار! دستی که زدی بوسه، جدا گشت ز پیکر ماهی که تو دیدی، به زمین گشت نگونسار آن دست کز او خرجی یکساله گرفتی شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار سر بر سرِ نی، دست جدا، تن به روی خاک لب تشنه، جگر سوخته، دل شعله‌ای از نار این طایفه هستند در این خانه سیه‌پوش این خانه بُوَد در غم عبّاس، عزادار... https://eitaa.com/Madahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم عید بهار سرخ فجر انقلاب است گل‌های پرپر گشته را فصل گلاب است خورشید پیغام آورد با خنده‌ی نور چشم همه روشن که عید آفتاب است عید رهایی عید عزت عید ایمان عید حیا عید شرف عید حجاب است عید همه مستضعفان عید تو و من عید امام و عید امت عید بهمن بهمن که در سردی بسی گرمی به ما داد بهمن که چون نور روز گیتی را صفا داد بهمن که داغ سینه‌سوز باغبان را با عطر انفاس مسیحایی شفا داد بهمن که با بگسستن بند اسارت سر خط آزادی به دست ما خدا داد بهمن بهار لاله‌گون خنده و اشگ بهمن که فروردین به دامانش برد رشک دست خدا با خون به خاک ما نوشته بگریخت دیو، اینک بهشت، اینک فرشته اهریمن طاغوت با ضعف و زبونی چون عنکبوت افتاده در تاری که رشته از کربلای کشور ایران بچیند محصول بذری را که ثارالله کشته اینک خدا امام را به عالم برتری داد بر کودک ما هم مقام رهبری داد دیگر از آن شب‌های ظلمانی خبر نیست دیگر بجز خورشید اینجا جلوه‌‌گر نیست هان ای شهیدان به خون‌آغشته خیزید که امروز در ما از شما کس زنده‌تر نیست در باغ سر سبزی که از خون آب دادید نخلی به غیر از نخل قرآن بارور نیست چون لاله بر هر دل هزاران داغ دیدیم تا میوه‌ی آزادی از این باغ چیدیم اینک شده بهمن بهاران در بهاران گردیده دامان زمستان لاله‌باران در پرتو خورشید قرآن گشت روشن فکر جوانان چون دل پیر جماران با اشگ شادی از سر مژگان فرو ریخت آن خارهای سال‌ها در چشم یاران در هر قدم چندین چراغ راه داریم قرآن و ثارالله و روح الله داریم دشمن به نابودی ما بگرفت تصمیم با حربه‌های کهنه تهدید و تحریم آن حربه‌ها افتاد از کار و نیفتاد یک لحظه پای عزم مادر دام تسلیم سر دادن بر حکم ظالم تن ندادن ما را محمّد (ص) داده از آغاز تعلیم لا گفته و بر هر بلا گردن نهادیم در شعب بوطالب مقاوم ایستادیم باید شمردن عید بهمن را گرامی باید گرفتن جشن آن با شادکامی باید به موسای زمان تبریک گفتن کاری وادی ایمن تهی شد از حرامی باید بر این ارض مقدس سجده بردن هرگز مباد این خاک را بی احترامی زین سرزمین بر چشم عالم نور دادیم شور آفرینان جهان را شور دادیم نتوان گرفتن ره صدور نور ما را خواندند مظلومان همه منشور ما را آن روزگار تلخ تر از زهر بگذشت شیرین گرفته ملک عالم شور ما را زندانی گور سیاه خویش گردید خصمی که کند از روز اول گو رما را در لاله زار خون یاران تا قیامت ماییم سرو جاودانه راست قامت ما از می قالو بلا مستیم مستیم عهدی کز اول با خدا بستیم بستیم در خط جندالله تا بودیم بودیم سرباز روح الله تا بودیم هستیم الله را الله را خواندیم خواندیم ابلیس را ابلیس را راندیم راندیم https://eitaa.com/Madahankhomein
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام وی محمّد برده نامت را به لب با احترام همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام سایه‌ات تا صبح محشر بر سر دین مستدام ای شده وقف خداوند تعالی هست تو وی تمام هستی خالق به روی دست تو پاک‌تر از پردۀ بیت الهی دامنت خلعت زیبای اُم‌المؤمنینی بر تنت بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟ کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟ این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت می‌سزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی هر که هستی احمد مختار داند کیستی بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت در مقام زن ولی مردانگی قانون توست تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست هر که از اسلام دارد بهره‌ای، مدیون توست مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین راستی این است در اسلام، دین راستین با علی همگام در احیای قرآن بوده‌ای پیشتر از بعثت احمد مسلمان بوده‌ای مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز بر تو می‌بالد محمّد، بر تو می‌نازد حجاز با محمّد خوانده‌ای پیش از شب بعثت، نماز مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت شد روان از دیده‌اش بر چهره اشک ماتمت ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر در هجوم سنگ‌ها جان محمّد را سپر بر محمّد از همه زن‌های عالم خوب‌تر مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد منطقت تا حشر بر بوجهل‌ها کوبنده باد جان شیرین محمّددرلب خندان توست میوه‌های نخل«میثم» مدح فرزندان توست https://eitaa.com/Madahankhomein
✅وداع با ماه مبارک رمضان من بندگی نکردم، تا بنده ام بخوانی تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی بار گنه به دوشم، لا تقنطوا به گوشم عفوت نمی گذارد، در دوزخم کشانی  این نامه ی سیاهم، این اشک صبحگاهم من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم من کمترم که گویم، از آتشم رهانی مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دو سوی گورم، دردا که از تو دورم شاید تو از کرامت، خود را به من رسانی عفو از کرامت توست، قهر از عدالت توست هم عفو از تو آید، هم قهر می توانی از بس کریم هستی، با من قرار بستی من اشک خود فشانم، تو خشم خود نشانی در عین رو سیاهی، خواهم از تو الهی هم من تو را بخوانم، هم تو مرا بخوانی میثم به در گه حق، باشد دو ارمغانت شعری که می سرایی، اشکی که می فشانی 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم مدح ولادت بارک الله نجمه امشب آفتاب آورده‌ای وجه ناپیدای حق را بی‌نقاب آورده‌ای در تراب امشب جمال بوتراب آورده‌ای یا به دامن احمد ختمی مآب آورده‌ای از دل دریای رحمت درِّ ناب آورده‌ای گل به دست خود گرفتی یا گلاب آورده‌ای؟ با جلال آمنه مرآت احمد زاده‌ای در حقیقت عالم آل محمّد زاده‌ای **** این پسر حسن خدا را مظهر است و منظر است این پسر سر تا به پا، پا تا به سر پیغمبر است این پسر هم مصطفی هم فاطمه یا حیدر است تو چو مریم، این پسر عیسای عیسی پرور است این پسر در هفت دریای ولایت، گوهر است این پسر قرآن بابا روی دست مادر است ایـن شـه ملک قـدر فرمانده جیش قضاست این همان جان جهان مولا علی موسی‌الرضاست **** بضعۀ ختم رسالت، روح قرآن است این بلکه هم جان جهان، هم یک جهان جان است این قدر قدر و نور نور و فرق فرقان است این من به قرآن می‌خورم سوگند، قرآن است این جان دین، اصل ولایت، روح ایمان است این شمع جمع انبیا در بزم امکان است این لاله‌های وحی از فیض بهـارش کرده گل بوسۀ موسی‌ابن‌جعفر بر عذارش کرده گل **** ظرف نامحدود دریاهای رحمت ساغرش آسمان گردیده چون پروانه بر دور سرش ضامن آمرزش خلقی است آهوی درش حافظ ایران اسلامی است در قم خواهرش جد امیرالمؤمنین، ام ابیها مادرش عالم هستی گرفته همچو کعبه در برش موسی عمران بیا فرزند موسی را ببین آدم و نوح و خلیل الله و عیسی را ببین **** چار صحن او پناه چار رکن عالم است گندم مرغان صحنش عکس خال آدم است گنبد زرین او خورشید ماه مریم است پیش احسانش به سائل گر جهان بخشد، کم است در زمین قصر بلندش، عرش عرش اعظم است شهر مشهد چون مدینه، او رسول اکرم است خسروان در کویش احساس حقارت می‌کنند انبیـاء و اولیـا او را زیـارت می‌کـنند **** سایۀ گلدسته‌هایش سجده‌گاه آفتاب آسمان بر خاک راه زائرش ریزد گلاب جبرئیل از جام سقا خانه‌اش نوشیده آب از حساب آسوده باشد زائرش روز حساب پای دیوار حریم قدس او یک لحظه خواب باشد از بیداری قدرش فزون اجر و ثواب بهترین عبد خدا اینجا خدایی می‌کند از تمـام آفرینش دلربـایـی می‌کند **** از هزاران کعبه زیر سایۀ دیوار تو بار خیل انبیا افتاده در دربار تو من کیم تا باشم ای وجه خدا، زوار تو؟ خارم و روییده‌ام در دامن گلذار تو می‌کشی ناز مرا هر چند هستم عار تو گرچه بودم با گناهم باعث آزار تو هر چه می‌بینی بدی از من نمی‌رانی مرا من خجالت می‌کشم اما تو می‌خوانی مرا **** رأفتت نازم چرا از من حمایت می‌کنی؟ از جهنم در بهشت خود هدایت می‌کنی زنده‌ام از فیض سرشار ولایت می‌کنی همچنان از کوثر نورم سقایت می‌کنی نه مرا می‌رانی از خود، نه شکایت می‌کنی قاتلت گر بر درت آید، عنایت می‌کنی این که دشمن هم بوَد چون دوست مرهون شما عفو و جـود و بذل و احسان است در خون شما **** کیستی تو؟ ظرف احسان خداوندی، رضا در کرم مثل خدا بی‌مثل و مانندی رضا من همه بی‌آبرو، تو آبرومندی رضا تیرگی بودم به بحر نورم افکندی رضا بس که آقایی، به رویم در نمی‌بندی رضا هر چه گریاندم دلت را، باز می‌خندی رضا تو رؤف اهل‌بیتی، لطف و احسان بایدت میزبـانی و پـذیرایی ز مهمـان بایدت **** من به زنجیر غمت عمری اسیرم یا رضا بسته شد از خاک زوارت خمیرم یا رضا با تولای شما دادند شیرم یا رضا وز گنه در آستانت سر به زیرم یا رضا بار ده تا قبر تو در بر بگیرم یا رضا لطف کن تا گوشۀ صحنت بمیرم یا رضا هر چه بودم هر چه هستم«میثم»کوی توام از خجالت کـورم امـا عاشق روی تـوام https://eitaa.com/Madahankhomein
اینجا نگـارخانـۀ گل‌هــای پـرپـر است اینجا بهشت سرخ بدن‌های بی‌سر است حیـران ستـاده‌اید چــرا ای بنـی‌اســد امـروز روز دفــن عزیــز پیمبــر است من می‌شنـاسم ایـن شهـدا را یکی‌یکی سرهایشان اگرچـه بریـده ز پیکـر است این پیکـر حبیـب بــوَد، این تـن زهیر این مسلم‌بن‌عوسجه، این عون و جعفر است این پیکـری کـه مانده به گودال قتلگاه قـرآن آیــه‌آیــۀ زهــرای اطهـر اسـت این زخم‌ها که مانده بر این نازنین بدن آثار تیر و نیزه و شمشیر و خنجر است دارد دو زخم بـر کمـر و بر جگـر نهان زخمی که هر دو باعث قتل مکرر است داغ بــرادر آمــده یـک زخـم بـر کمر زخمی که مانده بر جگرش داغ اکبر است نتـوان شمـرد زخم تنش را به دید چشم از بس که جای زخم روی زخم دیگر است این پیکـر گسیخته از هـم از آن کیست؟ این است آن علـی که شبیـه پیمبر است چیـزی نمانــده از بـدن پــاره‌پــاره‌اش زخـم تنش ز پیکـر بـابـا فـزون‌تـر است ایـن جسـم پـاره‌پـارۀ دامــاد کربـلاست کو را عروس، نیزه و شمشیر و خنجر است پیراهـن زفــاف، زره گشتــه بــر بــدن بـاران تیـر: لاله، حنـا خـون حنجر است یک کشته دفن گشته همین پشت خیمه‌ها نامش علی‌ست ذبح عظیم است و اصغر است بـا هـم کنیـد رو بـه سـوی نهـر علقمـه آنجـا تـن شـریف علمــدار لشکــر است دست و سـرش جداست ولی مثـل آفتاب در موج خون بـه دشت بلا نورگستر است «میثم!» مزار این شهدا در دل است و بس زیـرا کـه دل مقـام خداونـد اکبــر است شاعر: استاد https://eitaa.com/Madahankhomein
ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان قاری قرآن و قرآن را زبان! قرآن بخوان با صدای خود مسخر کن تمام کوفه را کوفه را هم کربلا کن؛ همچنان قرآن بخوان گرچه بشکسته جبینت بر سر نی، سجده کن گرچه گشته از دهانت خون روان، قرآن بخوان تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان تا که اسلام تو را اهل زمین باور کنند ای امام کلّ اهل آسمان قرآن بخوان زادۀ مرجانه دارد قصد آزار تو را تا نرفتی زیر چوب خیزران قرآن بخوان صوت قرآن سر تو سربلندم می‌کند تا نگشته قامت زینب کمان قرآن بخوان یاد قرآن پدر کن؛ روی دست جدمان وارث حیدر! تو هم نوک سنان قرآن بخوان آنچه دیدم مادرم زهرا برایم گفته بود این مصیبت را نمی‌کردم گمان؛ قرآن بخوان هرکه هرچه دارد، از این خاندان دارد حسین تا به «میثم» هم دهی سوز نهان قرآن بخوان شاعر: استاد https://eitaa.com/Madahankhomein