eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
216 عکس
74 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
«یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها» امشب اے بانوے خانه التماست میکنم نازنینــم عاشقـانه التماسـت میکنــم با همین بغضے که دارم در گلو ، یافاطمه با همین اشڪ شبانه التماست میکنم طاقت هجران رویت را ندارم فاطمه خسته ام از این زمانه التماست میکنم چند گامے را قدم بردار بانو با حسن با شکوهے مادرانه ، التماست میکنم صحبتے کن با حسن شاید رها گردد از این درد و کابوس شبانه ، التماست میکنم خواهشے دارم ، بزن یکبار دیگر فاطمه موے زینب را تو شانه التماست میکنم یادم آمد از حسین و ظرف آب نیمه شب باز هم با این بهانه التماست میکنم التماست میکنم اے همسفر بے من مرو بے تو سرد است آشیانه التماست میکنم شاعر:اسماعیل پورجهانے (جهانی) https://eitaa.com/Madahankhomein
اللهعلیها در کوچه هاے بیـکسے ، مابیــن دیــوار و درم مــن اولـیـن قربـانے مـظــلوم عــالــم حــیدرم مــن مـرغ عشـــق حیدرم اما شکسـته بال من خــون میچکد از پهـلویم زینب دود دنبال من غم در صبوے من بود با غم هم آوا گــشته ام با کـه بگـویم در وطـن تــنهاے تـنها گــشته ام خــانـه نشــیـنـے عـلـے از پـا در آورده مــرا گویا که میبینم اجل روسوے خودخوانده مرا با هر نفس که میکشم دردم دوچندان میشود زینب چو مے بیند مرا گـریان و نالان میـشود 🖋️شاعر: استاد خسروے فر https://eitaa.com/Madahankhomein
AUD-20220105-WA0019.m4a
3.27M
سوئ چشمان تو مادر زچه رو کم شده است در جـوانے چقـدر قامـت تو خـم شـده است و همان روز که از ضربـه ے در افتـادی خانه چون قلب من زار پر از غم شده است شب نمے خوابے و از درد به خود میپیچے خاطرات در و دیوار مجسم شده است کارهر روز و شبت ناله ے جانسوز , مدام کار من سوختن و آه, دمادم شده است به غـمم طعنـه زند ایـن زن همـسایه زکـین نمکی, خنده ے او بر روے زخمم شده است مـادرم میـشود آیا که زجـا بـر خـیــزی کارمن ذکر و دعا بهر تو هر دم شده است چند روزے است که مادر نفست سخت شده دیده وا کن که دلـم خیمه ے ماتم شده است غـرق, در مـاتمـم و دل نگـران میگـویـم سوئ چشـمان تو مادر زچـه رو کـم شـده 🖋️شاعر: خلیلے کاوه https://eitaa.com/Madahankhomein
AUD-20220103-WA0404.opus
2.68M
بیا بیا گل زهـرا عـزاے مـادر توسـت صفاے فاطمیه از صفاے مادر توست اگـــر که سـائلــم و نوکـر همیشـگے ام فقط به خاطرلطف وعطاے فاطمه است تمام عــزت شیــعه رحین مـنت اوست تمــام زنـدگے ما فــداے مــادر توســت قســم به مادر و آن احتجاج حیـدریش دوام خدمت ما با دعــاے مــادر توست ز نـــور چـــادر او ما همــه مسلمـــانیـم که اصل طینت ماخاڪ پاے مادرتوست به وقت مرگ که دستم به هردرے کوتاست امـید دلـخوشے مـن وفـاے مـادر توست بیا که با تن خـونین ، هـنوز منتظر است کـه انتـقام تو تنـها دواے مـادر توسـت https://eitaa.com/Madahankhomein
PTT-20220104-WA0856.opus
136.9K
«از ذاکران گرامی کانال» ای مادر غم پرورم خاک جهان شد بر سرم بی تو شکست بال وپرم ای وای دگر بی مادرم ای وای من ای وای من 2 ........ عزم سفر کردی چرا بی مادرم من ای خدا دیگر نمی بینم تو را یک شب ولی خوابم بیا ای وای من ای وای من 2 ..... غم ها فزون شد بر سرم خون گشته چون اشگ ترم بی تودگر دربه درم جانم بیا ای مادرم ای وای من ای وای من 2 ....... رفتی یه شب خوابم بیا دیده پراز آبم بیا ای محرم رازم بیا می دانی بی تابم بیا ای وای من ای وای من 🖊شاعر:یعقوب رشتبر آلیله https://eitaa.com/Madahankhomein
PTT-20220104-WA0851.opus
155.5K
السلام علیڪ یا فاطمه الزهرا(س) مادر بگوکه با غم بازو چه مے کنے ؟ شب تا سحر ز سوزش پهلو چه مے کنے ؟ از درد شانه آه، که خوابت نمے برد ازضربه هاے خورده به بازو چه مے کنے ؟ تنها ودل شکسته به غم خو گرفته ای با این دل گرفته به غم خو، چه مے کنے ؟ گیرم نهان شود ز همه زخم پهلویت با جاے ضرب سیلے بر رو چه مے کنے ؟ گیرم کمڪ ز فضه نگیرے ولے بگو با قوتے که نیست به زانو چه مے کنے ؟ از غربت پدر همه دم آه مے کشی در موج داغ هاے دل او چه مے کنے ؟ در رفتن و نرفتن خود بال مے زنی بالت شکسته است پرستو چه مے کنے ؟ اے شمع جان به حالت پروانه رحم کن هرلحظه مے زنے زچه سوسو، چه مے کنے ؟ وقتے به قتلگاه حسینت نظرکنی بار دگر میان هیاهو چه مے کنے ؟ عطر کرامتت به «وفایی» رسید و باز بینم به حشر اے گل خوشبو چه مے کنے ؟ 🖋️حاج سیدهاشم وفایے 🎤مداح عبادی https://eitaa.com/Madahankhomein
PTT-20220105-WA0058.opus
183.7K
مادربجون زینب آروم بگیر یه امشب ازگریه های سوزان جونم رسیده برلب دیگه توون نداری ازغصه جون نداری زبون بگیر یه لحظه مگه امون نداری مادرپاهات میلرزه اشک چشات میلرزه چشات روهم رسیده برق نگات میلرزه هوای خونه سرده صدا صدای درده دستت بالا نمیاد مگه وقت نبرده غم رودلم نشسته راه گلوموبسته دردمیریزه توشونه ازبازوی شکسته بااین وجودخسته موی سرم روبسته نیمه رخش کبوده روصورت جای دسته تو کوچه ی پرازغم عمرحسن شده کم حرمت براش نزاشتن کینه تودلهاکاشتن وفتی درروسوزوندن داغ به دلت گذاشتن ای صاحب کرامت مادرسرت سلامت مزدرسالت این بود چه دیدی ازاین امت ای درمدینه بی کس برداداین دلم رس مادرنروزپیشم فریاد رسم تویی بس زبانحال بی بی زینب س سروده استاد سیدابراهیم علوی
PTT-20220105-WA0067.opus
145.5K
مرومادرمهربان دل من مرومادرهمزبان دل من مرو مادر ای نشان علی مرومادر ای جوان علی مرومادراعتبارتومرده مرومادراقتدارتومرده مرومادرای بهشت دلم مرومادر سرنوشت دلم مرومادرهمسرتوغریبه مرومادر رفتن توعجیبه مرو مادر نیمه شب زحرم مرومادربرق چشم ترم مرومادر ای علیل خمیده مرومادرای مریض شهیده مرومادرای شکوه نبی مرو مادر ای فروغ علی شاعر استاد حاج سیدابراهیم علوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در خواست برگردد ولی مسمار نگذاشت زخم تو کاری بود جای کار نگذاشت زینب تو را می‌خواست تا روز عروسی از آرزویش میخ، جز آوار نگذاشت محسن اگر می‌ماند عالِم بود حتما حیف آن هجوم سخت نکبت‌بار نگذاشت آزار تو جرم است اما باز این قوم قلب تو را یک لحظه بی آزار نگذاشت دست حسن می‌خواست بر قاتل بکوبد تربیت والای تو هربار نگذاشت حتما دعایت بود حالت خوب می‌شد آن سنت الجار ثم الدار نگذاشت بین در و دیوار ماندی ؛ بعدِ آن روز حیدر سرِ غم هم ،به این دیوار نگذاشت ✍ 😢عرض تسلیت🏴🎤 https://eitaa.com/Madahankhomein
تلاش و زحمات حضرت زهرا(س) برای هدایت مهاجر و انصار شب است و در سکوت شب صدای باد می‌پیچد شب است و در مدینه گریه‌های باد می‌پیچد کسی در کوچه‌های سنگیِ تاریک اینجا نیست کسی در راههای خاکیِ باریک آیا نیست ؟ کسی در شهر پیدا نیست ولی انگار می‌آید صدای رفتنی اینبار صدای رفتنِ جمعی میان کوچه‌ای تب‌دار چرا اینگونه می‌آیند اگرچه غرقِ دردند چرا این چار تَن اینگونه می‌گردند... به روی مرکبی خانومِ پیری است رنجیده  گمانم سالها از داغهایی سخت کاهیده  به خود از درد پیچیده به هر گامی که مرکب راه می‌آید صدای آه می‌آید خدایا این که است این قدر بیمار است؟ چرا از درد سرشار است غریبی یا عزادار است گَهی بر یک طرف خَم می‌شود پهلوش می‌گیرد زمانی دست بر سر می‌گذارد روش می‌گیرد به هر گامی که می‌آیند  با سرفه نفس گیرد  توانش نیست  جانش نیست  می‌آید که حق را باز پَس گیرد به رویِ مرکبی خانومِ پیری هست اما نه هرآنکس هست باشد ای مدینه لیک زهرا نه و مَردی پیش مرکب بندِ افسار است در دستش ببین جای طنابی هست بر دستش چرا اینقدر غمگین است چقدر این داغ سنگین است خودش را می‌خورد هرچند گریان نیست ولی شرمندگیِ مرد آسان نیست خودش را می‌خورَد او با دلی پُر خون خودش را می‌خورَد آورده او ناموس حق را باز  هم بیرون اگرچه غم فراوان است ولی باور کنید این مردِ خیبر قبله‌گاه شیر مردان است ولی باور کنید او پهلوان جنگجویان است همه باور کنید از یک نگاهش کوه می‌ریزد چرا امشب از این رو اینهمه اندوه می‌ریزد چرا او سر به زیر است مثلِ بانویش  خودش پیر است... عَرقها از جبینِ خیس آن مظلوم می‌آیند و در پشت سرش دو کودک معصوم می‌آیند دو کودک با حواسِ جمع تا مادر نیافتد از رویِ مَرکب  دلِ این شب مبادا باز این شیشه ترک بردارد از غمها خدایا بارِ شیشه دارد او آیا؟ حسین از آنطرف با قلب پُر آتش حسن از این طرف می‌آید و هِی می‌تپد قلبش دوباره  پیشِ مادر هست  خدایاشکر حیدر هست... چهل شب می‌شود اینگونه می‌آیند در شبها چهل شب می‌شود  خانه به خانه می‌روند اما فقط یک خانواده نیمه شب آواره‌اند اینجا علی شاهد برای خویش آورده علی شاهد برای اینهمه مردم منم مَردِ غدیرِ خُم و این است شاهدم زهرا و زهرا شاهد آورده است با آن حال که من هم ارث می‌گیرم که من هم دختر پیغمبرم این است تقصیرم؟ علی در می‌زند ، در باز می‌کردند انصار و مهاجرها نگو یارانِ پیغمبر بگو اغیار و تاجرها یکی در باز کرد و گفت شرمنده نمی‌آیم یکی هم گفت  یادِ من نمی‌آید غدیر خم امان از حرف نامردم یکی در باز کرد و روی خود را آنطرف کرد یکی هم داشت مولا حرف می‌زد  بِینِ حرفش زود  در را بست دلِ زهرا چه بد بشکست علی ماند و سلام او فقط زهرا جوابش داد  اگرچه گریه‌اش اُفتاد فقط زهرا جوابش داد علی با فاطمه تنها به پشتِ دربها بودند چهل شب پشت درها در پِیِ یک آشنا بودند چهل شب رَدِ غم پیداست از خانه به هر کوچه چهل شب رفته‌اند و جز سه تُن یک یار و یاورنیست بجز سلمان و مقداد و ابوذر نیست ولی آنروز در کوچه ولی آنروز در خانه میانِ جمع اوباش و اراذِلها و بیگانه چهل تَن یا که سیصد تَن روایتها فراوان است خدایا کینه عریان است غلافِ تیغ پنهان است حرامی هم رجز خوان است تلافیِ غدیرِ خُم  فقط آتش  فقط هیزم امان از دستِ نامردم به پیش طفلِ سر در گُم حسن چشمانِ زینب بست که مادر پشت دربِ خانه‌ی خود هست زمین اُفتاد و در اُفتاد امان از چادر زهرا  امان از رد شدن‌ها و امان از پا زدن‌ها و  امان از رفت و آمدها خدایا میخ لج  کرده خدایا راه کج کرده.... شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
گریه کنید مادر ما بیگناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود شعر از گروه https://eitaa.com/Madahankhomein
شهادت شهری که قول داد به حیدر وفا کند بعداز نبی چه شد که بنایی دگر گذاشت روز غدیر کینه ی جمعی شروع شد آن کینه ای که در دل تاریخ اثر گذاشت پس آتش از همان جریان آب میخورد آن آتشی که بر دل مولا شرر گذاشت یک میخ سرخ روز علی را سیاه کرد میخی که خون فاطمه را روی در گذاشت یک سوم از ادامه ی سادات کشته شد مسمار بود فاطمه را بی پسر گذاشت راحت بگو که انسیه را بی هوا زدند ضرب غلاف زخم به دل بی خبر گذاشت بادی وزیدو شاخه ی یاس علی شکست یاسی که روز های بدی پشت سر گذاشت شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
هر روز غصه های دلم بیشتر شود شب بی وصال یار، چه غمگین سحر شود یا رب روا مدار که این طفل نابلد دور از امام خویش، چنین در به در شود نگذار مثل این همه ایامِ طی شده این چند سالِ آخر عمرم هدر شود تکرار بی حیایی من شد دلیل، اگر روی لبم دعای فرج بی اثر شود وای از دل شکسته ی مهدیِ فاطمه وقتی که از معاصی ما باخبر شود ظرف سیاه قلب مرا اینچنین نبین یک روز آخر از کرم دوست، زر شود جان ها فدای آن نفسی که امام عصر گریان برای روضه ی دیوار و در شود ملعونِ دومی به معاویه شرح داد جوری به در زدم که علی خونجگر شود باید چگونه جمع شود تکه تکه اش آیینه که زمین بخورد دردسر شود شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
لِماذا سُمّیَت زهراءُ بِاالزّهرا، نمی‌دانم شب قدر است او یا لیلةُ الاسری نمی‌دانم من از سُبّوح و از قدّوس گفتن‌های یک انسان به ساق عرش، قبل از خلقت دنیا نمی‌دانم رموز کاف و ها و یا و عین و صاد را حتی اگر دانسته باشم، راز أعطینا نمی‌دانم من از إنسیّه و حوریّه می‌فهمم عباراتی ولی معنایی از إنسیّةُ الحَورا نمی‌دانم امامان "حجّةُ اللهِ علَی خلقند"، سلّمنا "وَ زهرا حجّة اللهِ علینا" را نمی‌دانم نمی‌بود آفرینش هم علی را، هم محمّد را حدیث قدسی لولاک را اصلا نمی‌دانم "به بوی نافه‌ای کآخر صبا زان طرّه بگشاید" چه خون افتاد در دل‌ها و محمل‌ها، نمی‌دانم بجز این است که عکس کسی در آب افتاده‌است؟ وگرنه تشنه ماندن بر لب دریا... نمی‌دانم کنار خانه‌ی "لا تَرفعوا اصواتَکم" یارب دلیل اینهمه بلوا و غوغا را نمی‌دانم دلیل خلقت است او، معنی "عجّل وَفاتی" را به هر تعبیر و هر تفسیر و هر معنا نمی‌دانم شبانه دفن کردن را علی دانست، سلمان هم شبانه غسل دادن را علی حتی... نمی‌دانم چرا باید گلی مانند زهرا پشت در باشد خداوندا خداوندا خداوندا نمی‌دانم ندانم‌های بسیار است در صدّیقه‌ی کبری نمی‌دانم نمی‌باید بدانم یا نمی‌دانم! 🖋️شاعر: مهدی جهاندار https://eitaa.com/Madahankhomein
واحد؛ یا اُمّ الحسنین.mp3
1.19M
🔹یا اُمّ الحسنین🔹 به ياد آخرين دعات مى‌ميرم با گريه‌هاى بچه‌هات مى‌ميرم آخر يه روزى من برات مى‌ميرم بهار بوده زندگيم، پاييز می‌شه بعد تو کاسۀ صبر مرتضى، لبريز می‌شه بعد تو اىن اولين باره، می‌لرزه دست و پام اين اولين باره، پر از بغضه صِدام اين اولين باره، كه مرگمو مى‌خوام «بنت رسول الله یا اُمّ الحسنین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو می‌رى و على می‌مونه تنها هنوز نمی‌شه باورم اين روزا تابوتو دارم مى‌سازم یا زهرا نُه ساله که من زنده‌ام، با يا على گفتن تو دار و ندار من بمون، زوده برا رفتن تو اين آخرين باره، مى‌بينى حسنو اين آخرين باره، يه حرفى بزن و... اين آخرين باره، ببين اشک منو «بنت رسول الله یا اُمّ الحسنین» شاعر و نغمه‌پرداز: https://eitaa.com/Madahankhomein
الله علیها 🥀▪️🍃🥀؛🌿▪️🍃🥀 اصلا بیا من مادرت باشم تو دختر! شاید که خندیدی کمی با این بهانه وقتی به دستت نای بالا آمدن نیست من میزنم بر تار موهای تو شانه بعدش برایت لقمه میگیرم عزیزم هی ضعف کردی هی قرار از سینه بردی زینب فدایت! آب رفتی بین بستر یک چندوقتی هست که چیزی نخوردی حالا برای بیشتر مثل تو بودن از بقچه ات سر میکنم چادرنمازی یک امشبی را قول دادی که بخندی جان پدر گریه نکن هی بین بازی مثل خودت من گَرد میگیرم ز خانه بعدش غبار ذوالفقار پر ز هیبت‌... جای حسن را پهن کردم خاطرت جمع اینهم بفرما کاسه ی آب حسینت مثل تو هرشب می‌نشینم رو به قبله مثل همان شبها که سالم بود پهلوت همسایه ها را هم دعاشان میکنم من هرچند درب خانه را بستند بر روت شیرین زبانی میکنم شاید بخندی شاید نبینم لحظه ای محزونی ات را از فضه (شستن) یاد میگیرم بزودی تا که بشُویَم رخت‌های خونی ات را اما خودمانیم، خیلی کار سختیست! مادر شدن،جای تو بودن،غصه خوردن با سن اندک خانه داری کار سختیست زود است کار خانه را بر من سپردن کابلی https://eitaa.com/Madahankhomein
عطر تن پیمبر از این خانه می‌رود بال ملک معطر از این خانه می‌رود از اینکه مهر مادر من آب بوده است هر چشمی آمده، تَر از این خانه می‌رود وقتی در آخرین نفسش آه می‌کشد یک آسمان کبوتر از این خانه می‌رود... حیف از گلی که خانه‌نشینی نصیب اوست حیف از گلی که پرپر از این خانه می‌رود دیدی چه زود گرد یتیمی به دل نشست دیدی چه زود مادر از این خانه می‌رود... هر جا که می‌روی برو ای دل ولی بدان راه بهشت آخر از این خانه می‌رود 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
1_732802574.mp3
7.15M
🔳 🏴 🍃دستاتو میبینم افتاده تو صحرا 🍃آروم خوابیدی رو دامن زهرا 🎤
بخش ششم - رجز (قسم به قطره قطره اشک مادر) - حاج مهدی رسولی.mp3
10.74M
(انتقام میگیریم..) بامدّاحی: دوشنبه سیزدهم دی‌ماه ۱۴۰۰ هیئت‌ثاراللّٰه‌زنجان