eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
152 عکس
51 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله یارب تفضلی کن، خسته شدیم ازین غم با ما کمی بیا راه، أین بقیة الله ماه علی است این ماه، از برکتش به مهدی ما را رسان در این ماه، أین بقیة الله یک شب نجف عطا کن، تا در حریم حیدر گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر أین بقیة الله، أین بقیة الله آب از سرم گذشته، عمرم به سر رسیده از سینه می کشم آه، أین بقیة الله هر بار روضه رفتیم، هربار گریه کردیم گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله یک عمر این مصیبت، سوزانده قلب ما را مانده است تشنه لب شاه... أین بقیة الله افتاده گیسوی یار، آن رشته ی هدایت در دست شمر گمراه، أین بقیة الله https://eitaa.com/Madahankhomein
💚 من ز خود هیچ ندارم ڪہ بدان فخر ڪنم هر چہ دارم همہ از نوڪرے خانہ توست جز در خانہ تو هیچ ڪجا خیرے نیست هرچہ خیر است آقاجان بہ در خانہ توست. سلام صبحت بخیر همہ ے دنیاے من❤️ https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه در آینه ی چشمِ تو خلوت می کرد آسِمان زیر قدم هات طهارت می کرد عرق شرم به پیشانی خورشید چه بود؟ پیش اجلال تو احساسِ حقارت می کرد سَرِ سجاده ی عشقت دو سه نوبت در روز جبرئیل آمده و عرض ارادت می کرد به گدایت عَوَضِ سنگ طلا بخشیدی دست هایت چه کریمانه کرامت می کرد «ابن سِکّیت» شدن ها اثر چشم تو بود دلِ نرمت همه را زود هدایت می کرد با «غدیریه» امامت به سرانجام رسید مُصحفت «جامعه» تکمیل رسالت می کرد هر چه کردند نشد نور تو خاموش شود مِهر تو بر همه ی شهر سرایت می کرد متوکل به تماشای شرابت می برد بس که بر اوج مقام تو حسادت می کرد شعر خواندی و لبت گرم مذمت ها بود کِی به لبهای ترک خورده جسارت می کرد خبر از خیره شدن های به ناموس نبود هر که در محضرتان بود،رعایت می کرد سامرا شام نشد تا که ببینند همه خیزران بر لب و دندان چه قیامت می کرد... https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یا هادی کل امم یا علی النقی علیه السلام بر سینه ی ما حک شده یا حضرت هادی نه این که فقط شد دم ما حضرت هادی شد ذکر لب شاه و گدا حضرت هادی شیرین شده بر روی لبم صحبت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی جانم به فدای حرم سامره ی تو هستم به هوای علم سامره ی تو دلبست دو ماه کرم سامره ی تو دلها به فدای حرم و ساحت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی ما در دوجهان غیر تو دلدار نداریم میلی به سوی یوسف بازار نداریم با غیر تو و آل تو ما کار نداریم شد عزّت من نوکری دولت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی صحن حرمت ملجأ قلب همگان شد شش گوشه ضریح تو به دل روح و روان شد آن گنبد زرد حرمت نور جهان شد مسجود ملائک همه دم تربت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی با جامعه ی تو دل ما گشته هدایت هر حرف تو خود داده نشان راه سعادت حبّ تو شود ناجی ما روز قیامت جنت بروم با نگه رحمت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی مأوای تو شد خان ِصَعالیک واویلا ای وای چرا روبه رویت سب شده زهرا قبری ست چرا پیش تو از کینه ی اعدا یک عمر، شده غصّه وغم قسمت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی بردند تو را سوی عدو جاده به جاده دشمن به روی مرکب و تو پای پیاده بی کفش و عبا ،برده تو را مجلس باده دریا شده چشمان من از محنت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی بر روی دو دست تو چرا جای طناب است جای تو مگر، نور خدا بزم شراب است قلب تو از این ظلم عدو غرق عذاب است گردیده جگر پُرشرر از غربت هادی من مست تولای توأم حضرت هادی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Madahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره شهادت امام هادی علیه السلام افتاده‌ای در بستر و تب کرده‌ای امّا... وقتی که دست و پا زدی دشمن نخندیده دارد حسن از غصّه‌یِ تو می‌زند ناله اَمّا کسی پیشِ عزادارت نرقصیده نامِ تو را بردم که دلها سامرایی شد مثلِ همیشه خرجیِ کرب‌وبلا دادی هر چند می‌سوزد وجودِ تو نمی‌سوزد ... وقتی که می‌بندی دو چشمَت... خیمه‌ها هادی با دیدنِ جسمِ کفن‌پوشَت حسن می‌زد در لحظه‌یِ تشییعِ پیکر بر گریبان چاک اَمّا لگد بر سینه‌ات مَرکب نمی‌کوبد هرگز نمی‌ماند تنِ بی‌جانِ تو بر خاک می‌گفت... عمّه‌جان... مگر بابا مسلمان نیست؟! اِی کاش جسمِ پاره‌پاره دفن می‌کردند تا حرفِ تدفین بر لب آمد ده نفر با اَسب... از گودیِ غم‌هایِ زینب سر درآوردند می‌دانم آقا بر عبایت ردِّ پا افتاد می‌دانم آقاجان تعارف شد به تو مَشروب اَمّا به پیشِ چشمِ ناموست نکوبیدند بر رویِ دندان‌ها و لب‌هایِ شما با چوب آتش گرفته خانه‌ات... اَمّا شما بودی... شد با نگاهِ نافِذت قلبِ حرم آرام دشنام داده بی‌حیا حتماً شما گفتی اینجایِ روضه زیرِ لبهایت سه‌بار "الشام" دروازه‌یِ ساعات... عمّه‌جانتان زینب از بام‌هایِ خانه می‌بارید آقا سنگ خسته شده دختر... عقب اُفتاده اَمّا زجر... سرعت به این‌سان راه رفتن می‌دهد با چنگ چنگی به گیسویش زد و او را کشید اِی وای یک بارِ دیگر کَنده شد از ریشه موهایش یک بارِ دیگر با لگد بر پهلویش کوبید یک بارِ دیگر خواست یاری از عموهایش دارد شکایت می‌کند از روزگارِ خود دارد حکایت‌های سختی از اسیری‌اش از آبله‌هایِ دو پایِ زخمی‌اش می‌گفت دارد میانِ مشت... دندانهای شیری‌اش دندانِ شیری از دهانش زود افتاده از یاد باید برد ایّامِ عزیزی را چون در خرابه می‌پَرد از خواب دردانه گوید به عمّه زود معنا کن کنیزی را در سامرا با روضه‌یِ کرب و بلا و شام ای کاش ناله می‌زدم همراه با آقا من روضه‌خوانم ندبه‌خوانم سائلت هستم امشب بده خرجیِ راهِ کربلایم را ✍ https://eitaa.com/Madahankhomein
غزل مصیبت امام هادی علیه السلام آیا که شود باز ببینم وطنم را آرام کنم سینه ی پر از محنم را دلتنگ مناجات سحرهای بقیعم با مادر غمدیده بگویم سخنم را از سوز عطش تار شده راه نگاهم آخر چه کنم ؟ لرزش دست و بدنم را آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی سخت است تماشا کنم اشک حسنم را آن روز که در گوشه ی ویرانه نشستم لرزاند ، غم عمه ی سادات تنم را من کشته ی بی حرمتی بزم شرابم با آن که نبسته لب چوبی ، دهنم را آن روز که آمد به میان حرف کنیزی سخت است که تفسیر نمایم سخنم را ناموس خدا ، خیره سری ، چشم حرامی سر بسته گذارید بلای کهنم را در این دم آخر به خدا یاد حسینم زیر سرم آماده نهادم کفنم را تشییع تن سالم من کار ندارد غارت ننموده است کسی پیرهنم را https://eitaa.com/Madahankhomein
غزل مصیبت امام هادی علیه السلام در آسمان سامرا پیچیده بوی من یادِ مدینه مانده بُغضی در گلوی من هرشب بیادِ مادرِخود جامعه خواندم شرحِ صفاتِ مادرم شد گفتگوی من با دستِ بسته از مدینه راه افتادم در هرنمازم اشک شد آبِ وضوی من با بی ادب های عرب تبعید مشگل شد رویِ سپاهی واشده دیگر به روی من منزل به منزل رفته ام با پیکیری سالم بر هم نخورده با تکانِ نیزه موی من طعمِ شبِ سردِ خرابه را چشیدم من بازی شده در چند جا با آبروی من شکرِ خدا ناموسِ من در پرده پنهان بود آن شب میانِ خانه وقتِ جستجوی من چون عمه در بزم شرابی گیر افتادم شد مرگ آن لحظه تمام آرزوی من بی تربیت ظرفِ شرابش را تعارف کرد چشمان یک جمعیتی خیره به سوی من بر خورد بر شخصیتم با آنکه مَردَم من تصویر ِ زنها زنده شد در روبروی من قرآن نه، شعری خواندم ومجلس عوض گردید اصلا نخورده دست بر ترکیب روی من شکر خدا بازی نکرده با لبم چوبی باخیزران ضربه نخورده بر سبوی من بر خیزران و طشت و هرچه مست لعنت بر آنکه دندان حسین بشکست لعنت https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام ای هادی دین خدا السلام ای دومین ابن الرضا اسلام ی نور پاک منجلی دهمین نور ولا،چارم علی السلام ای زیب شهرسامرا نور تو روشنگر ارض و سما السلام ای بر همه نور امید شیعیان تو در عالم روسپید آن حریم با صفایت جنت است شیعیان راحب ومهرت عزت است کعبه ما مرقدت در سامراست مرقد تو ملجا و ماوای ماست‌ هادی دین نور چشم امتی پای تا سر نور وجود و رحمتی شیوه تو در جهان پیغمبری دستگیر شیعیان حیدری کار تو مولاست ذره پروری با ولایت از همه دل میبری مهر تو نوروضیای دیده ام گل ز گلزار ولایت چیده ام ای که هستی نور خلاق مبین نجل مولانا امیرالمومنین با گلم مهر و ولای تو عجین شد ولایت شیعه را حصن حصین در وجود تو بود اسرار ها دیده ای از دشمنان آزارها آتشی در قلب تو افروختند نیمه شب در خانه تو ریختند قلب شیعه گردد از این غم کباب حضرت هادی کجا بزم شراب زین همه ظلم و ستم جان برلبی یاد سوز و اشک های زینبی همچو شمعی عمه جانت گشت آب تا که بردندش سوی بزم شراب دم سر ببریده از محبوب زد بر لبش دشمن ز کینه چوب زد زین مصیبت خون دل افلاک کرد زینبش اینجا گریبان چاک کرد دیده ای از دشمنان رنج و محن خون شده از داغ تو قلب حسن عسکری از داغ تو شد خون جگر ریزد از سوز غمت اشک بصر گشته تشییع تو روی دست ها پیکر جدت به زیر اسب ها بی حیا مردم به جای هر کمک بر یتیمان می‌زدند از کین کتک کودکان را ظالمانه می زدند کعب نی یا تازیانه می زدند https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا