eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
227 عکس
78 ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6034915756573985774.mp3
986.2K
❣﷽❣ ♦️ ♦️ ♦️ ای صفای قلب زارم آمده باغ و بهارم زآن سبب من بی قرارم کرده عالم را منوّر پنجمین زیبا نگارم ستون غم شکست به دل شادی نشست همه ازمَقدمِ امام باقراست ♦️اَباجعفرمدد اَباجعفرمدد ساقی آور باده ای نو مستِ مستم کن تو از نو از زبان اَلکنِ من مدح مولا را توبشنو وقارش مصطفی شکوهش مرتضی ببین درصورتش حسین و مجتبی ♦️اَباجعفرمدد اَباجعفرمدد ماه گردون ولادی حجت حی علادی هفتمین معصوم عالم عشقینه دیل مبتلادی سُلاله ی حسن او شاه ممتحن دامارلاریندا دا حسین قانی گَزَن ♦️اَباجعفرمدد اَباجعفرمدد باقرعلم نبی دی وارث تیغ علی دی گویده کی خورشید رخشان گول یوزوندن مُنجلیدی سِپهرآسمان امام اِنس و جان مُرید و نوکری اولوبدی شیعیان ♦️اَباجعفرمدد اَباجعفرمدد (بیکَس) و بی یاورم من محو خال دلبرم من درگهوندن ای پناهیم تاقیامت گیتمرم من سنی من سسلرم منه ایله کَرم اَزل یاز بیر بقیع صورا بین الحرم ♦️اَباجعفرمدد اَباجعفرمدد ( مهدی عبادی)
4_6033118609113353496.mp3
1.27M
❣﷽❣ 💢 ⭕️ 💢 السلام ای خاتم پیغمبران ⭕️ ای صفای قلب زارم تو ولی کبریایی نور چشم مصطفایی میوه ی قلب حسین و تو عزیز مجتبایی مدینه با صفا ،‌ شده از مقدمت بده عیدی بما ، ز لطف و مرحمت ⭕️گل زهرا مدد .. جلوه ی نور خدایی قبله ی اهل ولایی تو شکافنده ی علم ها هفتمین معصوم مایی امید عالمین ، علی را نور عین عزیز مجتبی ، گل باغ حسین ⭕️گل زهرا مدد... شکر خدا می کنم من که شدم مهمان کویت تو امام پنجم هستی دست ما مولا به سویت تویی نور دلم ، تمام حاصلم به جان مادرت ، نما حل مشکلم ⭕️گل زهرا مدد ... در شب میلادت ای گل این دلم رفته بقیعت به فدای قبر خاکیه تو و قدر رفیعت دلم گردیده آب ، بود قبرت خراب چنان جد و پدر ، میان آفتاب ⭕️گل زهرا مدد ... مهدی زهرا کجایی این دلم کرده هوایت کی شود مولا بیایی جان من گردد فدایت گل پیغمبری ،‌ تو یابن العسکری به خلق این جهان ،‌ پناه و یاوری ⭕️اباصالح بیا ... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مظهر حی کبریا آمد نور پیغمبر خدا آمد پسر زین العابدین باقر هستی ام النجبا آمد پنجمین نور دیده ی زهرا جانشین شیر خدا آمد امشب از لطف خالق منان ز مدینه نور و ضیاء آمد در سحرگه ز لطف ذات حق نوه ی پاک مجتبی آمد شهر یثرب ز مقدمش گلشن پنجمین غنچه ی ولا آمد روشن از نور او شده عالم به جهان ماه دلربا آمد پور دلبند حضرت سجاد همنشین خون خدا آمد پای تا سر چو مادرش زهرا رحمت و عصمت و حیا آمد معنی نور و هل اتی و فجر روشنی ارض و سماء آمد اسوه ی علم و حلم آل الله جان تقوا، روح دعا آمد همزبان رقیه و اصغر رهنورد کرب و بلا آمد گل باغ محمدی باقر در جهان خوش آمدی باقر شد به پایان دگر شب هجران آمدی ای تو جلوه ی یزدان خانه ی ساجدین شده روشن از قدومت مدینه گل افشان مادرت فاطمه بنت حسن بوسه زد بر تو با لب خندان عالم از بوی تو شده سرمست پر ز عطر تو لاله و ریحان نور رخسار تو گل زهرا روشنی‌بخش عالم امکان شب میلاد پر سرور تو همه عالم بود به تو مهمان ای امید همه جهان باقر محوری تو به عترت و قرآن عالم علم احمدی هستی از تو پاینده مذهب و ایمان شد ودیعه ولایت و مهرت در دل ما ز خالق سبحان بس کریمی چو جد و آبائت عالمی را تو می کنی احسان میشود ای مه سپهر ولا درد ما با نگاه تو درمان از ازل ای امید خلق جهان شیعیان را مدینه ات رضوان گل باغ محمدی باقر در جهان خوش آمدی با قر کبریا را تو مظهری باقر توز نسل پیمبری باقر در کمالات خود تو زهرای ی در شجاعت چو حیدری باقر در بلاغت چو احمد مرسل در فصاحت چو مادری باقر در سپهر ولایت و عصمت تو فروزنده اختری باقر حق نموده مدح تو در قرآن معنی نور و کوثری باقر در دریای عترت و قرآن بحر دین را تو گوهری باقر جانشین علی و پیغمبر عالمی را تو رهبری باقر بین خوبان عالم هستی همه دیگر تو دیگری باقر درمدیح تو ای گل زهرا هر چه گویم تو برتری باقر در مصائب، تمام سختی ها شیعیان را تو یاوری باقر همه شرمنده ی عطای تو در کرامت تو محشری باقر من گدای سرای تو هستم شکر حق ذره پروری باقر گل باغ محمدی باقر در جهان خوش آمدی باقر محو در ذات کبریایی تو گل بستان مصطفایی تو پنجمین منجی همه عالم جان تقوا روح دعایی تو روشنی بخش عالم هستی در دل مانور و ضیائی تو تا صف حشر بر همه عالم رهنمایی و مقتدایی تو ای امید همه جهان تا حشر در دو عالم امید مایی تو ای گل فاطمه ،امید دل منشأ جودی و سخایی تو عالم از عطر و بوی تو غرق است گلی از گلشن ولایی تو از هر انگشت تو کرم بارد رحمت بیحد خدایی تو هر گره وا شود به لطف تو شیعیان را گره گشایی تو ماهمه ریزه خوار خوان تو بس کریمی و با صفایی تو جان نثار رقیه و اصغ ر همدم شاه کربلایی تو ای فدایی عترت و قرآن بر رضای خدا رضایی تو گل باغ محمدی باقر در جهان خوش آمدی باقر شکر حق گشته مبتلای تو قلب من پر شد از ولای تو از تو طفولیتم به لطف حق بنشستم تحت لوای تو لطف خاص خدا بود آقا شدم از طفلی آشنای تو خانه ی تو بود بهشت من نروم از در سرای تو شده ام از کرامت و جودت ریزه خوار خوان عطای تو از کرامات خاص حق باشد همه چیز من از دعای تو شکرلله زکودکی گشته شاملم لطف تو عطای تو ای گل فاطمی نسب باشد گوش جانم پر از صدای تو گره از کار شیعه بگشاید دست های گره گشای تو جنت شیعیان بود تا حشر آن بقیع پر از صفای تو آرزوی مدینه دارم من در سر من بود هوای تو من (رضایم) غلام درگاهت فخرم این بس منم گدای تو گل باغ محمدی باقر در جهان خوش آمدی باقر https://eitaa.com/Madahankhomein
شهر یثرب گشته چون وادی طور عالم هستی بود غرق سرور در سپهر دین حق ماه آمده نور حق با عزت و جاه آمده نخل دین مصطفی داده ثمر گل ز بستان علی شد جلوه گر جلوه گر ماهی دلارا آمده ساجدین را مه به دنیا آمده در مدینه گشته چون خلدبرین آمده روشنگر دنیا و دین روحبخش جان و دل ها آمده حضرت باقر به دنیا آمده رفته از قلب همه رنج و محن آمده نور دل بنت الحسن آمده خیل ملائک از جنان در شعف از مقدمش کروبیان بوی عطر یاس و سنبل می رسد از گلستان نبی گل می رسد غرق در شادی علی بن الحسین نور می‌بخشد مهش بر عالمین در جهان پیچیده عطر و بوی او مادرش بوسه زند بر روی او آن صفابخش دل و جان آمده نور قلب هر مسلمان آمده او بود بر شیعیان حبل‌المتین او بود حق الیقین حصن حصین هستی زهرا گل پیغمبر است او را نسل شیر یزدان حیدر است او بود نور خدای لایزال فاطمی خصلت بود حیدر کمال روز میلادش جهان مهمان اوست عالمی شرمنده ی احسان اوست من (رضایم) بر رضایت باقرا عبد درگاه خدایت باقرا https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام ای هادی دین خدا السلام ای دومین ابن الرضا اسلام ی نور پاک منجلی دهمین نور ولا،چارم علی السلام ای زیب شهرسامرا نور تو روشنگر ارض و سما السلام ای بر همه نور امید شیعیان تو در عالم روسپید آن حریم با صفایت جنت است شیعیان راحب ومهرت عزت است کعبه ما مرقدت در سامراست مرقد تو ملجا و ماوای ماست‌ هادی دین نور چشم امتی پای تا سر نور وجود و رحمتی شیوه تو در جهان پیغمبری دستگیر شیعیان حیدری کار تو مولاست ذره پروری با ولایت از همه دل میبری مهر تو نوروضیای دیده ام گل ز گلزار ولایت چیده ام ای که هستی نور خلاق مبین نجل مولانا امیرالمومنین با گلم مهر و ولای تو عجین شد ولایت شیعه را حصن حصین در وجود تو بود اسرار ها دیده ای از دشمنان آزارها آتشی در قلب تو افروختند نیمه شب در خانه تو ریختند قلب شیعه گردد از این غم کباب حضرت هادی کجا بزم شراب زین همه ظلم و ستم جان برلبی یاد سوز و اشک های زینبی همچو شمعی عمه جانت گشت آب تا که بردندش سوی بزم شراب دم سر ببریده از محبوب زد بر لبش دشمن ز کینه چوب زد زین مصیبت خون دل افلاک کرد زینبش اینجا گریبان چاک کرد دیده ای از دشمنان رنج و محن خون شده از داغ تو قلب حسن عسکری از داغ تو شد خون جگر ریزد از سوز غمت اشک بصر گشته تشییع تو روی دست ها پیکر جدت به زیر اسب ها بی حیا مردم به جای هر کمک بر یتیمان می‌زدند از کین کتک کودکان را ظالمانه می زدند کعب نی یا تازیانه می زدند https://eitaa.com/Madahankhomein
جانم فدای آن امام مهربانی که عرشیانش دست بر دامان گرفتند یعنی امامی که گرفتاران دنیا حاجات مشکل را ازو آسان گرفتند قطب هدایت شد ازو توحید تابید هادی شد و مردم ازو ایمان گرفتند یک عده ای در ذِیل نورش رشد کردند یک عده ای از دست خیرش نان گرفتند یک عده، نم بودند و با لطف دعایش مانند رودی ناگهان جریان گرفتند یک شب درون خانه اش بی اذن، ناگاه وارد شدند از دست او قرآن گرفتند بردند او را بزم مِی با قصد تحقیر ظرفی سویش با خنده نا اهلان گرفتند اسکان که نه، در گوشهء خانِ صعالیک جایی برایش گوشهء ویران گرفتند کندند قبرش را جلوی چشمهایش اینگونه ذره ذره از او جان گرفتند وقت گریز روضه شد که روضه خوانان با هم دمِ یا سیدالعطشان گرفتند عمامه و پیراهن و انگشترش را زینب زِ تل می دید این و آن گرفتند قربان آقایی که با هم نیزه داران با نیزه ها از پیکرش تاوان گرفتند با نعل تازه جانِ زینب را به ناگاه با رفت و آمد بر تن عریان گرفتند دیدند که جسمش شده با خاک هم سطح وقتی که گرد و خاکها پایان گرفتند 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
من گدای توام امام جواد خاک پای توام امام جواد عاشقم التیام درد منی مبتلای توام امام جواد تو برای دل شکسته من من برای توام امام جواد از چو من ذره پروری کردی که فدای توام امام جواد من اگر نوکرم به دربارت با دعای توام امام جواد من غریبم ولی خوشم آقا آشنای توام امام جواد من مسلمان اگر شدم والله باصدای توام امام جواد پر گشودم به سمت آغوشت در هوای توام امام جواد روی چشمم قدم بزن از لطف خاک پای توام امام جواد ای بهشتِ همیشه ام حرمت دست من پر شده ست از کرمت ✍ https://eitaa.com/madahankhomein
Milad_emam_javad_Babolharam_Banifateme.mp3
3.71M
|⇦•دوباره سَرَم در هوایِ.. و توسل ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه_سید مجید بنی فاطمه
و توسل به حضرت و حضرت علی اصغر سلام الله علیه 🎤سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── دوباره سَرَم در هوایِ شماست تمامِ دلم سر سرایِ شماست به سویِ خدا رفتم و دیده‌ام فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست خدا هم فقط از شما گفته است گمانم خدا هم خدایِ شماست گدایی برازنده‌یِ ایلِ ماست برازنده بودن برای شماست ندارد تفاوت کجا می‌رسی که هر انتها ابتدای شماست خیالم از این و از آن راحت است گره‌هام دست دعای شماست مرا پای حیدر هلاکم کنید به عشق رضا سینه چاکم کنید دلی دارم و خانه زادِ رضاست فقط یاد دارد که یاد رضاست نجف ، کربلا رفتم و گفته‌اند که راهش دهید از بلادِ رضاست گره می‌خورد زندگی ام ولی همین نا مُرادی مُرادِ رضاست به خود آیم و باز بینم سرم رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست جوادش درِ بسته را باز کرد گره‌های من را رضا باز کرد خبر را مسیح از مسیحا شنید خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید اگر گوشِ دل را دهی می‌توان که از کعبه هم ذکر مولا شنید زمین خشکسالی تَرک خورده بود ولی ناگهان بویِ دریا شنید دلِ انبیا بر دری می‌تپید که از آن صدایِ شما را شنید خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد شبی که رضا ذکرِ بابا شنید زِ تو کوچه‌ها تا معطر شدند حسودانِ این شهر ابتر شدند به کوریِ چشمان ناباوران همه محوِ رویِ پیمبر شدند عسل‌های کندویِ لبهای توست گر این روزها شهد و شِکر شدند برای تماشای لبخند توست علی اکبری‌ها کبوتر شدند کریمی کرامت جوادی و جود چه خوش کُنیه‌هایت مکرر شدند شبی که اذان گفت بابا همه پُر از یادِ میلادِ اصغر شدند خدا دید چشم پُر احساس تو از آن ابتدا غرقِ مادر شدند کسی را نگاهت معطل نکرد دو دست مرا هیچ معطل نکرد تو دریایی و در تماشا رُباب تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب تو تا آمدی آبرو دادی اش که خندید با تو به زهرا رُباب شبیه حسینی و ماتِ تو اند همه دورِ گهواره حتی رُباب تو ذات بزرگی و جایت بلند تو را داده بر دوشِ سقا رُباب تبسم کن و خیمه را شاد کن بیا زنده کن عمه را با رُباب به دستان بابا هواست نبود که چشمش به راه است آنجا رُباب نگو مادرت را صدا می‌زدی به دست پدر دست و پا می‌زدی شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باب الحوائج... رسیدی بین آغوش رقیه در شعف باشی رسیدی تا برای بوسه ی عمه هدف باشی علی اکبر رسید و چون عقیق دست بابا شد ولی تو آمدی در دست او دُرِّ نجف باشی گرفتی خو تو با بوی عبای حضرت ساقی تو باید مثل مروارید در قلب صدف باشی علی حق است و حق هم باعلی من خوب می دانم که تو معیار حق هستی اگر در هر طرف باشی تویی که از پر جبریل پیراهن به تن داری بنازم هیبتی مثل عمو جانت حسن داری نوشته بر سر هر طاق و هر منبر، علی اصغر تو هستی ساقی و خم و می و ساغر، علی اصغر رقیه گوشه ای او را به روی پاش می گیرد و می خواند که ای همبازی خواهر، علی اصغر تویی که با نوازشهای پیغمبر صفا کردی شدی در بند آغوش علی اکبر، علی اصغر ربابه بوسه های پشت هم می زد به لبهایت تو هستی آشنا با بوسه ی مادر، علی اصغر ز رویت موج می زد هیبت مردانه ی حیدر چه غوغا می کنی ای بچه شیر خانه ی حیدر برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد چه رویی دلربا داری، چه گیسویی رها داری قیامت زودتر از موعدش انگار بر پا شد چنان باب الحوائج می شوی کز مهر و احسانت غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد خدا را شکر ما هم نوکر این آستان هستیم که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد تویی که پیش پاهایت پر پروانه می ریزد کسی بی بردن نامت ز جایش بر نمی خیزد زمین دور سرم چرخید و شعرم را رها کردم برای مادرت نذر عجیبی ادعا کردم که شاید عاقبت روزی کنار این حسینیه مکانی را به عنوان "ربابیه" بنا کردم دلم می خواست روزی خادم صحن شما باشم نمی دانم چرا اینگونه نذرم را ادا کردم تویی باب الحوائج، استجابت می کنی ما را فقط با چشم بارانی دعا کردم دعا کردم شب عید است و ما هم نوکر آل عبا هستیم کرامت کن که ما چشم انتظار کربلا هستیم... شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
نشسته‌ام بنویسم گدا نمی‌خواهی؟ میان خانه‌ی خود بینوا نمی‌خواهی؟ نشسته‌ام بنویسم کریم یعنی تو کریم‌ زاده تو حاجت روا نمی خواهی شنیده‌ام که عطایت زبانزد همه است نیازمند برای عطا نمی‌خواهی به خاک تیره اگر بنگری طلا گردد تو علم و معجزه و کیمیا نمی‌خواهی قسم به روی شما خوب می‌شوم آقا فقط بیا و نگو که مرا نمی‌خواهی منم اسیر نگاه پر از عطوفت تو من از نگاه تو خواندم شما نمی‌خواهی… … که من جدا شوم از تو؛ وَ خوب دانستم که می‌کنی ز محبّان خود هواخواهی هرآنکه بسته به چشمت دخیل سیّدنا نشسته روی پر جبرئیل سیّدنا من آمدم که بگویم به تو سپاسم را و جمع می‌کنم این بار من حواسم را که تا دگر نبرم یأبنَ فاطمه هرگز به غیر کوی شما دست التماسم را برای آنکه بیایم به محضرت آقا روا بُود که مرتّب کنم لباسم را برای جلب نظر از شما بسوی خودم من استفاده کنم عطر ناب یاسم را میان آیِنه‌کاری چنان شدم تکثیر هزار مرتبه دیدم من انعکاسم را به غیر نان شما که نخورده ام هرگز ببین زبان و دهان نمک‌شناسم را میان دغدغه ها عطر عاشقی آید فرو نشاند در این دل غم و هراسم را دلم کنار شما خانه در فلک دارد جواد فاطمه نامت عجب نمک دارد برای ذات خداوند امتدادی تو دوباره نور خدا را به سینه دادی تو زمینِ مُرده‌ی مردم دوباره احیا شد از آن زمان که بر این خاک پا نهادی تو تجلّی نبی و حیدر و حسین هستی که با تهاجم هر فتنه در جهادی تو تو از مریضی هر شیعه غصّه می‌خوردی ز شادمانی دلهای شیعه شادی تو تمام جود خدا را اگر کنم تفسیر رسم دوباره به نامت ز بس جوادی تو نثار روی تو خواندم وَ أن یَکادم را به عالمی ندهم ذکر یا جوادم را به پیش نام شما پا شدم خدا را شکر دوباره مست تولّا شدم خدا را شکر من از ولایت ‌تو آبرو گرفتم پس کنار نام تو آقا شدم خدا را شکر از آن قدیم که مهر تو در دلم افتاد مقیم عالم بالا شدم خدا را شکر تو در نهایت اکرام و من تُهیدستم مقابل تو تمنّا شدم خدا را شکر هزار مرتبه مُردم ز دیدن رویت هزار مرتبه احیا شدم خدا را شکر تو در کرانه‌ی یا ربّنای من هستی من از دعای تو دریا شدم خدا را شکر من از علاقه و عشقت به مادرت زهرا مُحبّ حضرت زهرا شدم خدا را شکر هزار غبطه به پای نگات می‌ریزم تمام عمر خودم را به پات می‌ریزم من از نگاه مدامت دوام می‌گیرم ولایت از سخنان امام می‌گیرم به خاک میکده من سر فرود آوردم فقط ز دست کریم تو جام می‌گیرم من آنقَدَر به شما می دهم سلام آقا که آخر از تو عَلَیکَ السّلام می‌گیرم اگرچه بال و پرم زخمی از زمانه شده من از دوای شما التیام میگیرم کبوترم که شدم جلد گنبد زرّین فقط پر از سر این برج و بام می‌گیرم به سنگ‌فرش حریم تو می‌کشم دستم تبرُّکاً در بیت الحرام می‌گیرم تو رتبه ای بده تا خاک پایتان باشم چه خوب پیش شما من مقام می‌گیرم غلام هیچکسی جز شما نخواهم شد گدای کس به جز إبن الرّضا نخواهم شد تو آمدی که شوی قبله‌گاه مردم ما تو آمدی شده دلشاد امام هشتم ما تو آمدی که رود غم ز سینه ها دیگر و تا همیشه بماند به لب تبسّم ما تو آمدی که به مردم نشان دهی حق را فقط صفا بنویسی بر این تلاطم ما من و دلم به تو سوگند عاشقت هستیم محبّت تو بُود باعث تفاهم ما تو آمدی که شوی با گدات همسفره که نان جو بخوری جای نان گندم ما کنار حضرت معصومه یادتان کردم چه وقت بهر زیارت تو می‌روی قمِ ما؟ دلم دوباره به یادت به شور و شین آمد به سر هوای پریدن به کاظمین آمد امیر هر دو سرا یا جواد ادرکنی نظر نما به گدا یا جواد ادرکنی به حقّ مادرتان فاطمه قسم آقا بخر مرا ز وفا یا جواد ادرکنی خدای جودی و جود خدای منّانی به سائلت کن عطا‌ یا جواد ادرکنی طواف کوی تو برتر بُود ز بیت‌الله قسم به سعی و صفا‌‌ یا جواد ادرکنی رود به سوی بهشت خدا هر آنکس که تو را نموده صدا یا جواد ادرکنی فقط ز راه ولای تو یا ولیَّ الله روم بسوی خدا یا جواد ادرکنی نشسته‌ام که بگیرم برات رفتن خود به شهر کرب و بلا یا جواد ادرکنی تویی تو زاده‌ی شمسُ الشّموس یا مولا علیّ اکبر سلطان طوس یا مولا نشسته مرد غریبی کنار گهواره کنار گریه‌ی بی اختیار گهواره رضا نشسته بخواند نوای لالایی برای کودک زیبا عُذار گهواره چقدر شب به سحر درد و دل کند با این گلی که شد همه باغ و بهار گهواره چقدر طعنه شنیده ز دیر آمدنت چقدر سخت گذشت انتظار گهواره دوباره صحبت گهواره و نوای لالایی دوباره مرثیه‌ی شیرخوار گهواره میان هُرم عطش مادری صدا می‌زد بخواب کودک دل بیقرار گهواره امان ز اشک رباب و غم علی اصغر چه بد شد عاقبت آن روزگار گهواره نشد که لب بزند کودکش به آب ای وای نشد که قد بکشد کودک رباب ای وای 🖊شاعر: محمد جواد پرچمی http://eitaa.com/Madahankhomein
حضرت علی علیه السلام و _ سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── آیینۀ تمام‌ نمای خدا علی‌ست نقشی که زد رقم، قلمِ ابتدا علی‌ست دست خدا، زبان خدا، صورت خدا در بندگیش بندۀ بی‌انتها، علی است جانِ رسول و لَحمِ رسول و دَمِ رسول شیرخدا و شیر رسول خدا علی‌ست بعد از نبی به هر زن و هر مرد مؤمنی مولا علی، امام علی، مقتدا علی‌ست ذکر علی به وقت دعا یامحمد است ذکر نبی به درگه معبود، یاعلی‌ست مولای دیگران دگری بود و دیگری یارب گواه باش که مولای ما علی‌ست زیباترین دعا به لب شیعۀ علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی‌ست دانید جای شیعه به روز جزا کجاست؟ سوگند میخورم به خدا هر کجا علی‌ست نَفْس رسول، آنکه به جای رسول خُفت تا جان کُنَد به راه پیمبر فدا، علی‌ست دشمن، به دشمنی خود اقرار می‌کند مردی که داشت بازوی خیبرگشا علی ‌ست بسم اللهِ کتاب خداوندگار را هرکس که باعلی‌ست بداند که «با» علی‌ست چشم خدا، قسیم جحیم و جنان به حشر دست خدا و لنگر ارض و سما علی‌ست تنزیل و نور و مریم و طاها و مؤمنون یاسین و توبه و زمر و هَل اتا علی‌ست گفتم دعا کنم که نگاهی به ما کند دیدم که استجابت و ذکر و دعا علی است بر حشر چون لوای خدا سایه افکَنَد گردد عیان به خلق که صاحب‌لوا علی است آن بت‌شکن که در حرم ذات کبریا بگذاشت جای دست خداوند پا، علی است در «اُنَّما وَلِیُّکُمُ اللّه» سیر کن تا بنگری ولی دگرانند یا علی‌ست؟ روز غدیر گفت نبی در غدیر خم یارب تو باش ناصر هرکس که با علی‌ست آن‌کس که از ولادت خود تا شهادتش یک لحظه دل نداد به دست هوا علی‌است این قول شافعی‌ست که در شعر ناب خود گفتا مرا علی است خدا، یا خدا علی‌ست؟ میثم هنوز صوت محمد رسد به گوش فریاد می‌زند که امام شما علی‌ست شاعر : https://eitaa.com/Madahankhomein
اول دفتــر به نام مـردِ مردستـان علیـست بعدِ حق، شایستهٔ زیباترین عنوان علیست کلّ قرآن، حمد وکلّ حمد، بر"بِسمِ اللَّه" است نقطهٔ(باء)، بر روی "بِسمِ اللَّه"ِ قرآن علیست مظهر آیات "تطهیر" و "ولایت" حیدر است معنی "اِطعام" هم در سورهٔ "انسان"علیست غیرت الله و ولی الله و روح الله  اوست هم "قَسیـمُ الجَـنـَّةُ وَالنّار"و هم میزان علیست غیر ممکن ها به اِذنَش ساده ممکن میشود شهــریار بی بدیل عالَم امکان علیـست فاتح خیبر که می نازدنبی بر دست او صاحبِ تیـغِ دو دَم در عرصهٔ میدان علیست گر عصا یکباره در دست "کلیم" اعجاز کرد رمزِ اعجازِ عصـایِ موسـیِ عمران علیست مردگان را گر که می بخشیده جان، هر دم، مسیح یاعلی می گفت و ایمان داشت، سرّ جان علیست گر بر ابراهیـم شد آتش ، گلستــانی عظیــم آب و آتش، باد سرکش، تحتِ فرمـانِ علیست نوح اگر آسوده خاطر دل به دریا زد ،بدان! ناخــدای کشتـی او در  دلِ طوفان علیست ذکر نامـش جان و دل را نور ایمـان می دهـد اعتبــار و سنجــش گلـواژهٔ ایمــان علیست هر نفس در هر دَم و هر بازدم  گویم علی عاشق مولایم  و هم جان و هم جانان علیست دل که شد همچون صدف، گنجینهٔ عشق علی صاجبِ دل، صاحبِ آن گوهـرِ  پنهان علیست "کیمیا"! گر خیـر می خواهی وحُسنِ عاقبت خیر دنیا، خیر عُقبا، بهرِ اِنس وجان علیست اول دفتـر علــی گفتیم  و آخــر هم  علی زینت هر شعر در آغاز و در پایان علیست ✍(رقیه سعیدی "کیمیا") https://eitaa.com/Madahankhomein
ابتــدا می ایستــم  بر  احتــرامت یا علی رو به ایوان نجـف گویم ســلامت یا علی در پیِ یک واژه ام ، نام تو  را معنــا  کنم واژه ای پیدا  نشد در وصف نامت یاعلی با گذشـت قرنها عطــر  کلامت تــازه است چیـسـت سـِرّ این بلاغت در کلامت یا علی کیستی یا مظهــر کلّ عجایب  در جهــان؟ مانده ام حیران،چه گویم در مقامت یاعلی " لٰا فَتیٰ اِلّا عَلی" گوید خدا ، وقتی که شد رسم  و  آیین جوانمردی ،  مرامَت یا علی در پـیِ "لٰا سَیْـفَ اِلّا ذوالفـقـارَ"ت بشکنــد تیغــهــا ، تا برکشــی تیـغ از نیامت یاعلی گردش دور زمین از چرخش شمشیرتوست آسمـان خَـم می شود از احتــرامت یا علی می بَرَد گویِ سعادت ، در  اذانش هر کســی بسته در هر أشهَدَش دل را به نامت یا علی در نمـــاز عاشقــی باید  بیــاموزیــم   مــا بنــدگی را در قُـعــود و در قیــامت یا علی شکـر می گویم که ازاهـل سقیفــه نیستم چون تویی اوّل امام و من غلامت یا علی ساقیــا ! دلدادگان را جـام کوثــر کن عطــا عاشقی یعنی شدن سرمستِ جامت یا علی لذت دنیا به کامت ذره ای جایــی نداشت مرگ ،"اَحلی مِن عسل" باشد به کامت یاعلی بوترابــی و  اگر بر  ذرّه ای لطفــت  رسد آفتـــابی گــردد  از لطف تمـامت ، یا علی باز  هـم دلتنــگِ ایوان نجـف  شد" کیمیا" رو  به ایوان نجف ، گوید ، سلامت یا علی 🖊شاعر:رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Madahankhomein
تمام حجم تنت زیر یک عبا مانده به روی پهلوی تو چند جای پا مانده نفس کشیده‌ای و بند آمده نَفَست به سینه‌ات چقدَر استخوان، رها مانده خدا کند تو دگر مثل فاطمه نشوی خدای، رحم کند بر تنِ بجا مانده به سجده می‌روی و مثل بید می‌لرزی قیام کن که تسلّای ربّنا مانده به‌فرض‌هم‌که‌خودت ازجهان،خلاص‌شوی هنوز، غربتِ معصومه و رضا مانده کمی اگر غُل و زنجیرها امان بدهد صدا هنوز در این اشکِ بیصدا مانده دوباره روضۀ جانسوز پنج تن داری بخوان که روضۀ مکشوفِ کربلا مانده بخوان که شمر، نشسته به سینه‌ای خسته اگرچه سینه شکسته ولی صدا مانده به التماسِ صدای حسین، یا زینب! برو حرم که غم گوشواره‌ها مانده 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
مدینه بار دیگر در سرور است به هر جا بنگری شادی و شور است ندایی می رسد از آسمان ها که می آید دوای خسته جان ها رسیده در زمینه حوران جنت زبهر تهنیت بر آل عصمت گل زهرا نما می آید امشب سرور سینه ها می آید امشب دوباره نخل دین حق ثمرداد عروس فاطمه امشب قمر زاد جهان از مقدم او گشته گلشن حسین فاطمه چشم تو روشن به لبهایش حسین لبخند دارد در آغوشش یکی فرزند دارد در عالم کعبه ی دلها رسیده صفا بخش همه دنیا رسیده گل زهرا امام العارفین است علی بن الحسین نور مبین است قلوب شیعه امشب منجلی شد دوباره جلوه‌گر نام علی شد دل هر مومن امشب شاد گشته گل هر محفلی سجاد گشته ز دریای شرف گوهر رسیده حسین را یوسف دیگر رسیده همه دلها شده روشن ز نورش مدینه شاد از این درک حضورش حسینی باشد او در خصلت و خو زند بوسه به رویش شهربانو مدینه پر شد از عطر وجودش کرامت در تمام تار و پودش تو نورذات حی ذوالجلالی علی سیرت حسین خوی و خصالی تو حبل محکم حبل المتینی تو با جانت فدای راه دینی تو امید تمام شیعیانی تو بر اهل ولا آرام جانی تویی روح وفا و عشق و ایثار شده شیعه ز گلبانگ تو بیدار صحیفه مرهم آلام شیعه شود شیرین زنامت کام شیعه تو جان عصمت و روح دعایی شود دلها ز مهر تو خدایی شب میلاد مهمان تو هستم کنار خوان احسان تو هستم شب میلاد تو بر تو پناهم به حق مادرت بنما نگاهم نگر امشب تو این شور و نوایم در این محفل به شوق کربلایم تویی مولای من تنها امیرم تویی در هر دوعالم دستگیرم نظر بنما به حالم یوسف دل نگاه تو شود حلال مشکل الا ای یار بی مثل و قرینه درون دل بود شوق مدینه گل زهرا مدینه قسمتم کن کنار مرقد خود دعوتم کن (رضایم)عبد درگاه و غلامت کبوتر گشته ام بر روی بامت دهد این نکته تا محشر کفافم به دل دور حریمت در طوافم تمام عمر با یاد بقیعم تو در محشر شوی مولا شفیعم بود این آرزو ماه منیرم بقیعت ببینم و آنگه بمیرم http://eitaa.com/Madahankhomein
بار دیگر شور و غوغایی به پاست جشن شادی در زمین و در سماست سر زده نور خداوند مبین آمده دنیا امام چهارمین شادمان گشته قلوب مومنین در شب میلاد زین العابدین شهربانو گل پسر آورده است یک پسر همچون قمر آورده است چهارمین منجی و روشنگر رسید در کرامت ثانی حیدر رسید روح تقوا و مناجات آمده شیعیان را باب حاجات آمده عالم هستی ز نورش منجلیست این‌ آل الله اودوم علیست پنجم شعبان شب میلاد اوست هر دلی امشب در عالم یاد اوست چهارمین گل از گلستان ولاست این پسرپیغمبر کرب و بلاست اوگلی از گلشن پیغمبر است شیر مردی از تبار حیدر است مادر او بانوی ایران بود او ز نسل بیشه شیران بود جمله خوبان جهان سرمست او هستی عالم بود از هست او از همه مشکل گشایی می کند هر دلی را کربلایی می کند هر نگاهش کارعیسی می کند هر گره از کار ما وا می کند ای که هستی روح تقوا و دعا از کرامت کن نگاهی بر( رضا ) کن نگاهی از کرم بر این گدا بار دیگر دعوتم کن کربلا http://eitaa.com/Madahankhomein
"ای خالق راز و نیاز عاشقانه در پیشگاه عشق مخلوقی یگانه ای آسمان پیشانی‌ات، ای ابر ای کوه سجادۀ تو دشت‌های بی‌کرانه دارند در دستانِ هنگامِ قنوتت گنجشک‌های بی‌شماری آشیانه تسبیح می‌گویی تمام طول شب را با اشک‌هایت دانه دانه دانه دانه فرزند زمزم! کیستی، اهل کجایی؟ در چشم‌هایت داری از کوثر نشانه فریاد عاشوراست موج پرچمی که وادی به وادی می‌بری بر روی شانه وقتی که در حال مرور کربلایی عالم سراسر می‌شود پروانه‌خانه این بیت آخر با خودش دارد درودی بر مادرت، آن شهربانوی زمانه" 🔸شاعر: http://eitaa.com/Madahankhomein
شبیهِ سیبِ غلطانی که از جوی تو می‌آید دلِ سرگشته‌ی ما از شبِ موی تو می‌آید تو آنقدر از خدا سرشار هستی که نمی‌دانیم که این عطرِ خداوند است یا بوی تو می‌آید تو از آن جلوه‌هایِ ذاتیِ حقی که  از لاهوت علی حق و علی حَی  از دَمِ هویِ تو می‌آید حسین آنقدر عادت بر تماشایِ علی دارد به هرجا میرود تنها دلش سوی  تو می‌آید حسین است و علی اکبر رسول الله را آورد امیرالمومنینش هم که با روی تو می‌آید کنارِ شهربانو فاطمه ذوقی دگر دارد که از این مادرِ ایرانیان بویِ تو می‌آید خدا می‌خواست میدان داری‌ات پنهان شود وَرنَه سلحشوری  علمداری  به بازویِ تو می‌آید گره بر اَبرویت ای کاش می‌دادی و می‌گفتند کجیِ ذوالفقار  آری به اَبرویِ تو می‌آید خدا می‌خواست دستت بسته باشد وَرنَه با تیغی سرِ گردن‌کشان در زیرِ زانویِ تو می‌آید خدا را شکر در بیچارگیِ ما در این ایام به دادِ ما دعاهای تو دارویی تو می‌آید بخوان "یا مَن تُحَلُّ..." تاکه حل گردند مشکل‌ها که هرجا سائلی باشد سرِ کویِ تو می‌آید چه خاکی خطبه‌هایت بر سرِ آلِ یزید آورد هنوز از کاخِ ویرانش هیاهویِ تو می‌آید دلِ زینب کنارت قرص می‌شد در تمامِ راه که پایش بعد عباسش‌ به زانوی تو می‌آید « ندانم دل کجا می‌نالد از دردِ گرفتاری صدایِ چینی‌ای  از چینِ گیسوی تو می‌آید» نمی‌دانم چه آمد بر سرت از کوفه تا شام صدایِ فاطمه از دردِ پهلویِ تو می‌آید 🔸شاعر: http://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یا اباالفضل العباس ~~~~~~~؛~~~~~~~~ ماه فــــرو مانـده از جمـــالِ اباالفضل دیده چو رخســارِ بی مثــالِ اباالفضل رُخ  نگشــود آفتاب ، تا که درخشیــد جلوه ای از هیئـت و جــلال اباالفضل قـدّ فلک شـد از آن خمیده ، که دیدست مــاه ترین  اَبــرویِ  هـــلال  اباالفضل سَــرو ترین سَــرو، هـمچنان نرسیدست در قـــد و قامت ، به اعتــدال اباالفضل داده  به او مادرش چــو  شیـــرِ ادب را با  ادب  آرایه شـــد ، خِصــال اباالفضل فرصــت سبــزی قلم ، گرفته ،  بگوید از ادب و دســـتِ با  کمـــال اباالفضل کلـکِ خیــالم  هــوایِ  علقـمـــه دارد بُــرد  مـــرا  باز  در خیـــال اباالفضل باز  به  تصــویر می کشیــــد خیــالم جلـــــوه ای از غیـــرتِ زلال اباالفضل غیرت او را ، فرات ، خوب ، سُرودست دشت ، عیان گفته ، وصفِ حال اباالفضل ریخت به هم از همان دَمی که به هم ریخت حالِ حسیـــن از غــم و مَـــلال اباالفضل واژه به واژه غزل شد اشک و فرو ریخت مَشک ، خجــل گشــت در قبـــال اباالفضل زمزمـــه خوانـیِ آب ، روضـــهٔ مَشک است خوانده شد از آن زمان به حــال اباالفضل تا به ابد چشمــه سار و منبــع نور است مــــاهِ جهــانتــابِ بــی زوال  اباالفضل هســـت ، مــدال وفــا به گردن عبـــاس نام حسیــن اســت بر مـِـدال  اباالفضل ~~~~~~~~~~~~~ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۱۲/۱۶ http://eitaa.com/Madahankhomein
و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه یا ربِّ الحُجَّه بِحَقِّ الحُجَّه اِشفِ صَدرِ الحُجَّه بِظُهورِالحُجَّه ای دل طوفانیم آرام باش یک تپش با قلب من همراه باش واژه هایم را پر از احساس کن دیده را از اشک پر الماس کن وا کن از پایِ قلم زنجیر را بشکن این بغضِ شب دلگیر را تا نویسم از چنین هنگامه ای سویِ آن صحرا نشسته نامه ای کعبه آباد حجازِ من توئی مستحبات نماز من توئی ای تو آرام دل هر بی شکیب مستجاب آخرین اَمَّن یُجیب یادت ای قامت قیامت هر کجا کرده غوغای قیامت را بپا صبح جمعه رقص شور انگیز باد حلقه زلف تو را آرد به یاد چیست این دلشوره های بیکران پشت کاشی های سبز جمکران کشتی امید در گِل تا به کی بانگ اللّهم عجّل تا به کی تا به کی از داغ هجران تو صبر جلوه کن ای آفتاب پشت ابر اشکهایم هر پگاه انتظار گُل کند در وعده گاه انتظار کاروان سالار لختی صبر کن یوسفی دارم به چاه انتظار کی به دریای ظهورت می رسد زورق این آبراه انتظار بی تو در سرمایِ شب بی طاقتند کودکان بی پناه انتظار کاش مست چشم نازت می شدم ریشه ای از جانمازت می شدم کاش برگردی که باز آید بهار کاش گردد دست بوست ذوالفقار کاش یکدم میهمانت می شدم نیمه ی شب روضه خوانت می شدم کاش یک ساعت عنان گیرت شوم یا جوان مرگ تو یا پیرت شوم دادم از کف جمله صبر و تاب را تا که بوسیدم کفِ سرداب را بانگِ هل مِن ناصر از کعبه برآر کعبه را از این سیه پوشی درآر ذوالفقار حیدری را تاب ده کافران را بیم از مرداب ده خیز و برهم زن همه آرامشان کام شیرین تلخ کن بر کامشان محو کن فرعونیان نیل را از فلسطین نقش اسرائیل را کربلای دیگری آغاز کن روزه صبر خدا را باز کن کودک ششماهه را خوابی رسان خیمه های تشنه را آبی رسان اهل بیت عشق را دریاب زود خیمه عباس مانده بی عمود https://eitaa.com/Madahankhomein
مـریــض آمــده اما شــفـا نمی‌خــواهد قسم به جان شما جــز شما نمی‌خواهد برای پیــش تو بودن بهانه‌ای کافی‌ست بهـشت لطــف کــریـمان بها نمی‌خواهد دلـیل نالـه‌ی من یک نگاه محبوب است وگــرنـه درد غـلامــان دوا نمی‌خــواهد فقـیر آمــدم و دلشــکســته پرســـیـدم: مگر که شــاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟ دلم به عشـق تو تا آســمان هشتم رفت نماز در حَـرَمت «اهــدنا» نمـی‌خــواهد همین قـدر که غــباری بـر آستـان باشد رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد تو آشـــنای خــدایی، کــدام رهگــذری در این جهان غــریب آشنا نمی‌خواهد؟ ببیـن به گوشــه‌ی صحــنت پناه آوردم مگـــر کــبوتر آواره جــا نمی‌خــواهد؟ به حکم آنکه «علیک الرفیق ثم طریق» دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی‌خــواهد خدا مرا به طواف تو مبتلا کـرده‌سـت طواف کعبه بخواهـم، خدا نمی‌خواهد نگفته است، حیا کـــرده شــاعرت آقا نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خـواهد شعر:استاد قاسم صرافان http://eitaa.com/Madahankhomein
میلاد امام حسن علیه السلام شاه و ماه ستاره ها سر زد ماه و شاه ستاره ها سر زد مشتری هم برای استهلال سر راه ستاره ها سر زد شب تاریک کهکشان ها دید به پگاه ستاره ها سر زد عزت هر چه آسمان تابید عزّ و جاه ستاره ها سر زد او دمید و به زُهره ها گفتند که پناه ستاره ها سر زد حُسن یوسف به باغ ها وا شد غنچه ی چل چراغ ها واشد این شکوفا ، سَجِیت ُ الکَرم است گل زیبا ، سَجِیت ُ الکرم است پسر ارشد قبیله ی عشق هم چو بابا سَجِیت ُ الکرم است مادرش پیروهن به سائل داد مثل زهرا سَجِیت ُ الکرم است نفسش میدهد صلا به عطا این مسیحا  سَجِیت ُ الکرم است پای تا سر دل از سخا برده او سرا پا سَجِیت الکرم است روی گلهای یاسمن بنویس سطر دلها حسن حسن بنویس گل به دوش نهال می خندد مثل خود بی مثال می خندد بلبل مست از طلوع رُخش نغمه خوان بی مجال می خندد لحظه ی اول ِ نگاه بر او هفته و ماه و سال می خندد فلق ازِ صبح روز میلادش دائمی  بی زوال می خندد رود جاری به جویبار ولا می درخشد زلال می خندد  قد و بالای دلبری دارد حَسن و صبر حیدری دارد صبر کرده دین به پا ماند پرچم مسلمین به پا ماند آسمانی قیام صبرش با دوستی در زمین به پا ماند مجمع عاشقانه ی سادات نام زهرا چنین به پا ماند تا قیام قیامت مهدی یاد حق آفرین به پا ماند گریه میکرد از برای حسین ذکر آن نازنین به پا ماند گفت لایوم کیومک ای مظلوم قتلگاه و رضائک ای مظلوم ✍ غلامحسینی... https://eitaa.com/madahankhomein
کبوتریم و پی دانه‌ی امام‌حسن رسیده‌ایم درِ خانه‌ی امام‌حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد گرفته هرکس عیدانه‌ی امام‌حسن هزارشکر که نام تو بر زبان من است "حسن" قشنگ‌ترین واژه‌ی جهان من است تمام شهر سر سفره‌ی ضیافت اوست که روزی همه‌ی خلق از کرامت اوست اگر چه خم نشده پیش هیچ‌کس، اما همیشه گردن ما زیر بار منّت اوست کریم قابل تعریف نیست، پس چه عجب! اگر که دشمن او شامل شفاعت اوست عجیب نیست که لبخند و مهربانی و عشق جواب آن‌همه بی‌حرمتی به ساحت اوست "سکوت" حکم خدا و رسول بود، ولی جمل نمونه‌ای از قدرت و شجاعت اوست فقط نه این که کرم کرد و رزق ما را داد نفس کشیدن ما نیز با عنایت اوست مرا به حج چه‌نیازی‌ست تا حسن دارم اگر به کعبه بیایم هدف زیارت اوست وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشا به حال هر آن‌کس که شاعر حسن است همان که با ادب و با‌وقار می‌بخشد فقط به خاطر پرودگار می‌بخشد به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می‌بخشد تمام زندگی من فدای مردی که تمام زندگی‌اش را سه‌بار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که بین معرکه‌ی کارزار می‌بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده‌ست کدام شیر به وقت شکار می‌بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می‌شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می‌بخشد نمی‌دهم به دوعالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می‌بخشد همیشه گفته‌ام از تو ولی کم است حسن غلام کوی تو آقای عالم است حسن کریم اوست که در اوج بی‌مرامی‌ها نشسته است سر سفره‌ی جزامی‌ها که نیک‌نام‌ترین است و خورده‌اند قسم به نیک‌نامی او کل نیک‌نامی‌ها کج است گردن‌شان پیش او، چرا که شدند به احترام حسن محترم گرامی‌ها غلام آل علی باش چون که می‌ارزد به پادشاهی عالم همین غلامی‌ها در این مقام که شهرت در اوج گمنامی‌ست همیشه در پی گمنامی‌اند نامی‌ها به یک نگاه کریم تو می‌شود شیرین برای دشمن تو اوج تلخ‌کامی‌ها همیشه گرم بماند به حق حضرت عشق به شوق دم زدن از او دم "کلامی" ها " چه مِدحتی بنویسیم در مقام حسن که هم غلام حسینیم و هم غلام حسن" تو را که دیده غم از شوق ریشه‌کن شده است همه اویس شدند و جهان قرن شده است برای هرکه تو را دیده نیست جای گله که هم‌ردیف ترانی همیشه لن شده است زبان شعر کم آورده است هرجایی که از فضائل بسیار تو سخن شده است به رمز و راز مسیحایی تو پی بردم از آن کویر که تا رد شدی چمن شده است حرام باشد اگر دست بی‌وضو بزنم به هر نگین که مزین به یاحسن شده است مگر به خواب ببیند شترسوار جمل کسی حریف تو در جنگ تن‌به‌تن شده است! تمام شهر برای حسین سینه زدند ولی حسین برای تو سینه‌زن شده است‌... امید ما کرم توست یا امام‌حسن زیارت حرم توست یا امام‌حسن 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
تو آمدی که به ظلم و ستم بگویی: نه به اختلاف عرب با عجم بگویی: نه تو آمدی که بگویی به شیعیان آری جلوی فتنه و راه عدم بگویی: نه ز لطف بی عددش هم نمی‌توان حتی به روی سفره ی شاه کرم بگویی: نه پیام آور صلحی شبیه پیغمبر که در مقابل جنگ هر قدم بگویی: نه ز کودکی تو که غمخوار مادرت بودی همین بس است برای حرم بگویی: نه 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
برای زائری چون من که محتاج دعا باشد چه جایی بهتر از یک گوشۀ صحن و سرا باشد؟ مکن هرگز ملامت آنکه با دست تهی آمد که پیشِ شاهِ عالم،دستِ پر رفتن خطا باشد اگر ماننـــــد سلمانیِ حضرت با وفا باشی نمیخواهی متاعی را ز او ، حتی طلا باشد برای پر زدن تا آســــــــمانِ هفتــــــــم دنیا چه ذکری بهتر از سلطان علی موسی الرضا باشد فلج بود و زیارت کرد و برگشت از حرم اما بدون آنکه در دستش نشانی از عصا باشد به یک یابن الشبیبت حفظ تعظیم و شعائر شد بدینسان گریه کردن هر کجا باشد بجا باشد حصیر حجره ات را جمع کردی، خادمت فهمید گریز روضه ات باید به دشت کربلا باشد شده خاکی تنت مانند او آقا ؛ ولی باید برای مثل او بودن ؛ کفن از بوریا باشد برای آن که در گودال خود در فکر خواهر بود چگونه زینبش در بین چندین بی حیا باشد؟ اگرچه قافیه تکـــــرار می گردد ولی بهتـــــر ک پایان غزلهایـــــم رضـــــا باشد رضـا باشد https://eitaa.com/Madahankhomein