4_5810158172354120336.mp3
1.96M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحهیِ زمینه پنجم محّرم حضرت عبداللّه ابن حسن علیه السلام
لاٰ اِلٰهَ اِلَّا اللّه از روضهیِ عبداللّه
قتلگاهم شده یا اَللّه رو سینهیِ ثارُاللّه
ببین
بازوم مثلِ علمداره عمو دیگه چشام تاره
خداروشکر نیستم وقتی که بهغارت میره گهواره
سر من و عمو رویِ نیزه حرم میسوزه /۲/
حرم علی و چشمِ هرزه دلم می سوزه/۲/
وَاللّه لاٰ اُفاٰرِقُ عَمِّی
حتّی بینِ گودال
حتّی رویِ نیزه
وای از جسمِ پامال
وای از چشمِ هرزه
واویلا واویلا ۴
لاٰ اِلٰهَ اِلَّا اللّه از روضهیِ عبداللّه
یکی میشه جسمِ من و عمو زیرِ سُمِ اَسبا آه
عمو
بابام اومده دنبالم
من بیقرارِ گودالم
خونِ مجتبی تویِ رگهامِه کشتهیِ معجر و خلخالم
سرِ من و عمو دور از بدن حَرمو میزنن/۲/
پایِ بوتهیِ خار که جون میدن دلمو میکَنن/۲/
وَاللّه لاٰ اُفٰارِقُ عَمِّی
حتّی تویِ کوفه
حتّی مجلسِ شام
روضهیِ مکشوفه
عمّه بزمِ حرام
واویلا...
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Madahankhomein
4_5810158172354120334.mp3
1.11M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحهیِ واحد پنجم محرّم حضرت عبداللّه ابن حسن علیهالسلام سبکِ از روزِ اوّل.....
سلامٌ علیٰ اِمامُ الکریم
پیامِ وِلا نیکی بر یتیم
الهی پایِ تو تا پایِ جان باشم
وَ با اَعمالِ خود زینتِتان باشم
حسنی کُن مرا که نانرسان باشم برایتان باشم
پسرِ سردارِ جمل شیرِ دربار
رَجزَش مثلِ عموجانِ علمدار
در صفِ پیکار حیدرِ کرّار
یکصد وُ ده بار حیدرِ کرّار
مگر از درِ خانهی تو بهتر داریم
که دَمی زِ تو وُ عَلمت دست برداریم
با مدد از یار حیدرِ کرّار
یکصد وُ ده بار حیدرِ کرّار
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Madahankhomein
4_5917740656373008405.mp3
936K
#زمینه_عبدالله_الحسن_ع
🎼#سبک_تسبیحات
☑️بند اول
یا عبدالله(ع)
یا ابنُ الکریم بی همتا
ای میوه ی قلب مجتبی (ع)
سلاله ی حضرت زهرا(س)
....
ای نجل زیبای امام حسن (ع)
تو قمر در قمر در قمری
دلخوشیِ عمو حسینی و
آئینه به آئینه حیدری
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
☑️بند دوم
ای عمو جان
مگه مرده باشه عبدالله
ببینه که با غمی جانکاه
رفتی تو گودی قتلگاه
.....
همیشه میگفتم به تو پدر
همیشه میگفتی به من پسر
حالا وقتشه که بشم فدات
دستم و میکنم برات سپر
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
☑️بندسوم
ای عبدالله (ع)
از جور یه لشکر کافر
پیش چشم من زدی پرپر
خنجر خورد به زیر اون خنجر
....
با تیغ شمر و تیرحرمله
روی خاکای داغ کربلا
جون دادی رو دست عمو حسین
پر پر زدی توو گودال بلا
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
https://eitaa.com/Madahankhomein
4_5965475687404930477.mp3
562.4K
#زمینه_لطمه_زنی_عبدالله_ع
#سبک_بین_جنجال
🔘🔘۸۷۵🔘🔘
☑️بنداول
چه به هم ریختنت عموجون
زیر پا موند تنت عمو جون
شده دعوا میونه این قوم
سر پیرو هنت عمو جون
....
تنه تو زخمیه نیزه هاس
روی پهلوت جای چکمه هاس
زینت دوش مصطفایی
جای تو کی زیر دست و پاس
....
برای حنجرت
به پای حنجرت.
می دم سرم عمو عمو عمو عمو
به خاطر گلوت
برای تار موت
می دم سرم عمو عمو عمو عمو
....
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
زخمی از تیر و نیزه هایی
بمیرم زیر دست و پایی
یکی روی تنت راه می ره
پر از رده چکمه هایی
....
عقده از سینه خود وا کرد
نیزه شو تو تن تو جا کرد
پیشه چشمای عمه زینب
تن تو پشت رو با پا کرد
ببین چشه ترم.
منت بزار سرم
عمه بزار برم برم برم برم
می بینی مضطرم
ای همه باورم
عمه بزار برم برم برم برم
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/Madahankhomein
4_5803368898505999596.mp3
1.8M
#واحدشلاقی_یازنجیرزنی_حماسی
#شب_پنجم_عبدالله_بن_الحسن_ع
🌷🌷🌷
✅بنداول
رسیده شب یتیمه مجتبی(ع)
مرغ دل داره یه بوم و دو هوا
گاهی میره تو بقاع مدینه
گاهی هم میره حریم نینوا
🌷
عبدالله بن الحسنه
داروی دردای منه
از لطفش و از کرمش
همه جا حرف وسخنه
🌷
عبدالله یتیمه مجتبی (ع)
عبدالله شهیدکربلا
_____________
✅بنددوم
مثل بابا حسنش ماریه
توی میدون نبرد محشریه
اسمش عبدالله وعبدالحسین (ع)
نعره هاو رجزاش حیدریه
🌷
یک نفری یه لشکره
رزم آوره دلاوره
حسین میگه برای من
مثل علی اکبره
🌷
عبدالله یتیمه مجتبی (ع)
عبدالله شهیدکربلا
______________
✅بندسوم
چشمش افتاده به لشکرو سپاه
داره به عمه میگه باسوز و آه
دستامو رها کنید تا من برم
که عمو مو می کشن توقتلگاه
جونم بره به جا عموم
برم بشم فدا عموم
دستم قلم بشه براش
سرم بره برا عموم
🌷
عبدالله یتیمه مجتبی ع
عبدالله شهیدکربلا
مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/Madahankhomein
4_912022625834762503.mp3
5.24M
#واحد_عبدالله_بن_الحسن_ع
#سبک_کنارقدمهای_جابر
🌷🌷🌷
✅بنداول
رها کن دو دستم رو عمه
بزار تا برم سمت میدون
ببین دوره کردن عمومو
بانیزه و باشمشیراشون
رهام کن که طاقت ندارم
ببینم موهاشو کشیدن
چه سخته ببینم نامردا
گلوی عمو مو بریدن
رهام کن ای عمه
ببین بی قرارم
امونم بریده
قراری ندارم
لبیک عمو حسین (ع)
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
✅بند دوم
اگرچه میون شلوغی
برید دستمو دشمن تو
سرم رو میدم من برات ای
سرمن فدای سرتو
ازین دشمنای حرومی
تقاص شما رو میگیرم
محاله که ازتو جداشم
تا اون لحظه ای که بمیرم
به شوق شهادت
ببین مست مستم
فداییه عمه
فدای توهستم
لبیک عمو حسین ع
مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/Madahankhomein
عبدالله بن الحسن علیه السلام
افتاده باز کار به دستِ کریم ها
مارانوشته اند گدا از قدیم ها
شانه زده به زلف کمندی نسیم ها
باید کشید نازِ نگاهِ یتیم ها
دستِ دعا به خاکِ قدم های او بزن
عبدِ خداست کودکِ ده سالة حسن
ده ساله بود قامتش اما وقار داشت
بالایِ چشم خویش دوتا ذوالفقار داشت
مثلِ ابالحسن سخنش اقتدار داشت
بر یاریِ عمو جگری بی قرار داشت
شهر مدینه با پدرش عهد بسته بود
از کودگی کنارِ بزرگان نشسته بود
با چشمِ خویش رفتنِ عشاق دیده بود
شش ماهه هم به فیضِ شهادت رسیده بود
او را عمو به بندِ محبت کشیده بود
دستش به دستِ عمة قامت رشیده بود
بوسید دست عمه به او التماس کرد
جان کند تا زخیمه خودش را خلاص کرد
پایِ برهنه جانب گودال می دوید
در بین ازدحام عجب موقعی رسید
فریادهای مادرت ِ سادات را شنید
فوری حسین پیکر او در بغل کشید
می خواست تا که ضربه نبیند ولی نشد
نیزه به پهلویش ننشیند ولی نشد
لعنت به حرمله گلویِ تشنه باز شد
این خون به رویِ چشم حسین چاره ساز شد
اصلا تمام کشتن این طفل راز شد
اما مقابل پدرش سرفراز شد
می خواست دست وپا بزند نیزه ها نذاشت
بابایِ خود صدا بزند نیزه ها نذاشت
در قتلگاه هر دو بدن زیرو رو شده
نیزه به رویِ نیزه به پیکر فرو شده
با پنجه های گرگ تنش جستجو شده
عریان به دستِ لشگرِ بی آبرو شده
مقتل نوشته با عجله مو کشیده اند
مثل کبوتری سر او را بریده اند
در قتلگاه روی تن او قدم زدند
با نعل تازه هر دوبدن را بهم زدند
یک عده جا نبود اگر ضربه کم زدند
بر نیزه جسم بی سر او چون عَلَم زدند
زینب گرفته دست به سر می کند نگا ه
درهم شده حسین و حسن بین قتلگاه
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Madahankhomein
حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم
این نفس ها فدای هر نفسش
من بمیرم برای هر نفسش
با نفس هاش خون زند بیرون
از تنش روی صفحه ی هامون
به کدامین گناه کشته شود؟
اینقدر بی پناه کشته شود؟
یک نفر یک سپاه عدالت نیست
عمه بگذر ز من که مهلت نیست
او که امید لحظه هایم بود
هم عمو هم پدر برایم بود
نفسش در تلاطم افتاده
زیر شمشیر مردم افتاده
زخم هایش ستاره باران است
نه یکی نه دو تا هزاران است
بدنش نیزه زار گردیده
زیر پا چند دست چرخیده
پنجه ای می رسد به گیسویش
خنجری می رود به پهلویش
سهمش از هر کرانه شمشیر است
از زمین نیزه از هوا تیر است
من یتیمم ولی جگر دارم
غیرت از حضرت پدر دارم
می شوم چون پسر، عمویم را
پیش کش میکنم گلویم را
آمدم من ولی نگو دیر است
چقدر قتله گاه دلگیر است
سنگ ها وحشیانه می بارند
با عمویم چه دشمنی دارند؟
صبر کن مهربان که در راهم
تو نباشی نفس نمی خواهم
ای که دست تو بوده مأمن من
دست بی تو وبال گردن من
قتله گاهت شبیه کوچه و من
سپرت می شوم به جای حسن
قامتم مثل قاسمت گر نیست
از علی اصغرت که کمتر نیست
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein
حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم
پرچم سبز افتخار حسن
نور در نور یادگار حسن
روح بی باک ذولفقار حسن
مردِ رزمِ جملْ شکار حسن
چون پدر از سقیفه بی زار است
یازده ساله مرد پیکار است
عزت مجتبی ست عبدلله
روح قالو بلاست عبدلله
سپر نیزه هاست عبدلله
غرق خون خداست عبدلله
از لبش یا حسین می بارد
دست از این عشق بر نمی دارد
ناگهان دید کربلا لرزید
عمو افتاد خیمه ها لرزید
دست عمه که بی هوا لرزید
تن فرزند مجتبی لرزید
عمو از صدر زین غریب افتاد
گیر یک عده نا نجیب افتاد
خسته از زخم ها عمویش شد
نیزه ای تشنه ی گلویش شد
هر چه شمشیر روبه رویش شد
وای من پنجه پنجه مویش شد
داد زد لا اُفارِقُ عَمي
تا ابد لا اُفارِقُ عَمي
گفت بر نسل خویش می نازم
جملی از دوباره می سازم
نیزه ها، من هنوز سربازم
دست ها را سپر می اندازم
تا عمو لحظه ای بیاساید
یا ز گودال پا شود شاید
سنگ ها بگذرید از سر او
نیزه ها پاشوید از بر او
جای سالم بود به پیکر او؟
رفته از حال،عمه خواهر او
بدنش را به خاک ها نکشید
رمقی نیست در تنش بروید
من یتیمم پسر نمی خواهی؟
من که هستم سپر نمی خواهی؟
دست من را مگر نمی خواهی؟
عکسی از پشت در نمی خواهی؟
پدرم بغض های خود را برد
حسرت کوچه را فقط می خورد
استخوان های دست وا اُمّا
لحظه اي كه شكست وا اُمّا
تنش از هم گسست وا اُمّا
حرمله حاضرست وا اُمّا
هدف تیر سهمگین گردید
با عمو نقش بر زمین گردید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_حسین_علیه_السلام
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein
AUD-20220802-WA0014.m4a
196.4K
(حضرت عبد الله ابن الحسن ع)
سوزانده غربتت مرا،گریم برای تو
جانم فدای تو
این گریه های من شده،شمع عزای تو
جانم فدای تو
عبد اللهم از کودکی،دل بر شما بستم
من عاشقت هستم
تا لحظه ی آخر کنم،مدح و ثنای تو
جانم فدای تو
عمه رهایم کن شود،پیکر عبد الله
فدای ثار الله
سوزم ز تنهایی تو،در کربلای تو
جانم فدای تو
بس که غریبی می کنم،از بهر غمخواری
عمو تو را یاری
عالم فدای غربت و،صبر و رضای تو
جانم فدای تو
مولای عالم یا عمو،کم شد شکیب تو
غم شد نصیب تو
کرب و بلا پر گشته از،نور و ضیای تو
جانم فدای تو
بر من همیشه یا عمو،آرامش جانی
تو روح قرآنی
دستم به دست عمه و،کردم هوای تو
جانم فدای تو
عموی مظلومم شده،وقت وصال من
بنگر تو حال من
خون شد دل من از تن،در خون شنای تو
جانم فدای تو
تو در مناجاتی عمو،در چنگ آن قاتل
بر من شده مشکل
سوزانده قلب عالمی،شور و نوای تو
جانم فدای تو
شمر آمده در قتلگه،با نیزه و خنجر
تا از تو برد سر
گریند همه اهل حرم،در خیمه های تو
جانم فدای تو
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Madahankhomein
AUD-20220802-WA0008.m4a
155.6K
(حضرت عبد الله ابن الحسن ع)
رها کن دگر عمه جان دست من
عمویم بود عمه جان هست من
عمو غم نصیب است
در عالم غریب است
عموجان حسین۲
شدم عمه جان دلغمین عمو
بدیدم شکسته جبین عمو
عمو غم نصیب است
در عالم غریب است
عموجان حسین۲
عموی غریبم فتاده زمین
عدو در کنارش ستاده ز کین
عمو غم نصیب است
در عالم غریب است
عموجان حسین۲
ز بس که بود دشمن دین پلید
کنار عمو خنجرش را کشید
عمو غم نصیب است
در عالم غریب است
عموجان حسین۲
کجا می توانم رهایش کنم
روم جان خود را فدایش کنم
عمو غم نصیب است
در عالم غریب است
عموجان حسین۲
من عبد الله هستم یتیم حسن
چنان عمه گردیده غرق محن
عمو غم نصیب است
در عالم غریب است
عموجان حسین۲
الا دشمن دین رهایش نما
بیا جان من را فدایش نما
عمو غم نصیب است
در عالم غریب است
عموجان حسین۲
کنار عمویم به اویم پناه
شد آغوش او بهر من قتلگاه
عمو غم نصیب است
در عالم غریب است
عموجان حسین۲
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Madahankhomein
بسمالله الرحمن الرحیم
#شب_پنجم_محرم_حضرت_عبدالله_ابنالحسن_علیهالسلام
تمامِ ماهِ محرم کران کران حسن است
حسن حسین شده پس"حسین جان"حسن است
حسن حسین شده تا حسین جلوه کُنَد
اگر حسین شنیدی بدان که آن حسن است
اگر ظهور کُنَد خیره خیره میبینیم
به هر نَفَس حسن است و به هر زبان حسن است
حسن شُکوهِ حسین و حسن شُکوهِ علی
حسن شبیهِ رسول است پس اذان حسن است
بر آستانِ علی آمدیم و فهمیدیم...
هم آستان حسن است و هم آسمان حسن است
به شانهی حَسَنش تکیه داد زهرا گفت :
که تکیه گاهِ تمامیِ خاندان حسن است
حسین گفت "اَخی خیرُ مِنّی و یعنی
امامِ کربُبلا نیز بی گمان حسن است
بیا به میمنه و میسره زمانِ نَبَرد
ببین به کرببلا شورِ هر جوان حسن است
که ضربِ تیغِ علیاکبرست یا حسن و
که تیرِ حضرت عباس را کمان حسن است
حسن غریب شد اما خدا گواهِ من است
تمامِ مقصد این روضهها همان حسن است
✍حسن لطفی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
شب ششم شد و قلبم در اضطراب شده
ز حجم مرثیه در سینه انقلاب شده
هوای مرثیه امشب خراب و طوفانی ست
بخوان که روضه از آن روضه های بارانی ست
حسین گفتم و این بهترین عمل شده است
دوباره روضه ی احلی من العسل شده است
کشیده ام نفسِ اعتقادیه روضه
زدم به نام حسن دل به وادیه روضه
دوباره روضه ی مردی کریم میخوانم
شب ششم ز بلایی عظیم میخوانم
کسی که در دل میدان زره نپوشیده
چو شیر شرزه ی در تاب و تب خروشیده
دل حسین از این حُسن عارضش لرزید
دل سپاه ز هل مِن مبارزش لرزید
ز اهل کوفه به جنگش چه آبروها برد
به غیرتی_که ندارند_ کوفیان برخورد
همینکه شعله ی ان تنکرونی اش پیچید
اجل به دور سر نحس کوفیان چرخید
نشست تیغ نگاهش به پیکر ازرق
پرید زود به یک ضربه اش سر ازرق
حکایت ضرباتش به مرتضی رفته
غرور سرخ نگاهش به مجتبی رفته
ولی چه حیف زمان حماسه کوتاه است
بخوان به روضه که باران سنگ در راه است
ز سنگ ها خطِ سرخی روی جبین افتاد
به نیزه ای بدنش بی هوا زمین افتاد
چه زخم ها که نشسته به دست و بازویش
رسیده پنجه ی یک بی حیا به گیسویش
چقدر خم شده این جسم زخمیِ درهم
نمای چهره اش از تیغ ها شده مبهم
چه زخم های مهیبی زده بر این پیکر
شکسته تر شده حتی ز قامت اکبر
چقدر جای سُمِ مرکب است روی تنش
چقدر کم شده از حجم کوچک بدنش
غبار کوچه نشسته است روی گیسویش
کشیده نیزه عمو از شکاف پهلویش
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد
انتقام نفس خسته ی مادر باشد
همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است
بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد
ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها
قاسم ابن پسر فاتح خیبر باشد
سیزده ساله ولی خوب به او می آید
که به فرزند علی مالک اشتر باشد
آرزو داشته تا چند صباحی دیگر
ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد
نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده
کشته هایش ولی امروز فراتر باش
ازرق شام نفهمید که در محضر او
لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد
آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم
همه گفتند که شاید علی اکبر باشد
کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت
اجل کوفه و شام است و مقدر باشد
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸یكباره دلم گفت
✨كه بنویس كلامی
🌸دروصف بلند مرتبه
✨و شاه مقامی
🌸دستی به روی سینه نهادم
✨ونوشتم....✍
🌸از من به
✨حسین بن علی(ع)
🌸عرض سلامی
🌷اَلسلامُ علی الحُسین
🌿وعلی علی بن الحُسین
🌷وَعلی اُولاد الـحسین
🌿وعَلی اصحاب الحسین
https://eitaa.com/Madahankhomein
#حضرت_علی_اصغر #شب_هفتم
به صد هزار بلا مبتلا علی اصغر
شهید کینه و جور و جفا علی اصغر
رضیع تشنه لب بینوا علی اصغر
نشان غربت خون خدا علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
گرفت روی دو دستش رضیع عطشان را
همان خلاصه ترین آیه های قرآن را
نشاند روی رخش قطره های باران را
فدای تشنگی ات ماسوی علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
به قطره قطره اشکش علی رجز می خواند
سلاح گریه او خصم را عقب میراند
دوجرعه آب اگر میرسید او میماند
میان اینهمه جنگی چرا علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
سه شعبه آمد و نهج البلاغه پرپر شد
دوباره دیده قرآن کربلا تر شد
گلوی کوچک طفلش سه آیه کوثر شد
بگو سه شعبه کجا و کجا علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
کنون نشسته و خون جای آب میبیند
سه شعبه را به سوالش جواب میبیند
نگفت حرمله شاید رباب میبیند
و یَسکُنُ دَمُهُ فی السما علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
بخواب تشنه لب نینوا خداحافظ
بخواب طفل ذبیح منا خداحافظ
بخواب ای نوه مرتضی خداحافظ
حریم پاک تو باب الشفا علی اصغر
ذبیح 'اکبر' کرب و بلا علی اصغر
#محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Madahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل هفتم محرّم مدح حضرت علی اصغر علیه السلام
هر نخِ قنداقِ این نوزاد یک حبلُالمتین است
این علیِ ابنِ حسینِ ابنِ امیرالمؤمنین است
کودکِ این خانواده مردِ میدانِ نبرد است
هِقْهِقِ این شیرخواره حَقْحَقِ فتحالمبین است
تشنگی تنها بهانه میشود این نازدانه
عزمِ میدان دارد و عینیتِ عینُالیقین است
ظاهراً او کودکی بیدستُوپا وُ تشنه امّا....
روزِ محشر مثلِ جدَّش مرتضی حِصْنِحَصیٖن است
رویِ دستِ شاه میدان رفت و طوفانی بهپا کرد
او علمدارِ حرم مثلِ یلِ اُمُّالبنین است
عالمان روزیِ خود را پایِ این روضه گرفتند
چون عمو جانَش حسن روزیرسانِ مؤمنین است
یاعلیاصغر مدد ذکر تمنّایِ وصال است
روضهخوانِ شیرخواره دلبرِ پردهنشین است
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Madahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهارپاره هفتم محرّم حضرت علیاصغر علیهالسلام
درد دارم که پایِ این پرچم
روضهیِ شیرخواره میگیرم
هر کجا چارهای ندارم زود
پَرِ این گاهواره میگیرم
با همین دستهایِ کوچکِ خود
گِرِهیِ کورِ کارِمان وا کرد
آخرین بار در حرمْ سلطان
با همین روضه حکمَم امضا کرد
بغلی بوده ظاهراً امّا
بغلم میکند چه مردانه
بیرقِ افتخار میگیرد
مثلِ ساقیِ خیمه بر شانه
به تَرَکهای بر لبَش سوگند
گریه در روضهاش دوایِ من است
ذکرِ او نسخهیِ خداوند است
علیاصغر مدد شفایِ من است
رویِ دستِ حسین شد روضه
تیر بر او زدند یا نیزه!!!
هلهله میکنند حرملهها
یا خدایا شده زمینلرزه
خونِ او را به آسمان پاشید
اَشکهایِ خدا شده جاری
وای از قلبِ بیقرارِ رباب
بَه بر این قدر آبروداری
چه عروسی عجب حیایی داشت
داغِ خود ریخت داخلِ جگرش
سینه زد با نوایِ وای حسین
از نِی اُفتاد تا سرِ پسرش
آفتابِ عجیبِ صحرا را
با تمامِ وجود میگیرد
اَلسَّلامُ علیکَ یا عطشان
از غمِ تو چه زود میمیرد
وسطِ روضهیِ علیاصغر
یادِ آن جسمِ بیکفن کردم
آه این روضه گریهکُن دارد
هوسِ روضهیِ حسن کردم
پیشِ چشمِ حسن زمین اُفتاد
تکّهای گوشواره گم شده بود
اِرثِ زهراست رویِ فاطمهها
رویِ ناموسِ حیدر است کبود
روزِ محشر که میشود مادر
کودکش رویِ دست میگیرد
ندبهخوانهایِ داغِ طفلِ رضیع
به همین گریه دست میگیرد
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Madahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت هفتم محرّم حضرت علی اصغر علیه السلام
تیر آمد و حنجرِ علیاصغر رفت
آبی نرسید و آبرو دیگر رفت
با آهِ حسین حرمله هلهله کرد
شرمنده و لرزان به حرم آخر رفت
حلقوم که نیست لختهِخونِ مظلوم
تا عرشِ خدا به دیدن داور رفت
با روضهیِ ششماهِه دلِ آلِ علی
لرزید و به سویِ میخِ داغِ در رفت
ششماههیِ فاطمه چه آمد به سرت
وقتی لگدی به طرفِ کوثر رفت
با روضهیِ فاطمیه و کربوبلا
باید به سراغِ ندبهیِ دلبر رفت
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت علی اصغر علیه السلام
#شب_هفتم
این هفتمین شب است که هیأت قیامت است
امشب مسیر روضه به سمت خجالت است
داغ عطش گرفته رمق از گلویمان
امشب به آب گو رود از روبه رویمان
امشب تمام روضه شده آب آب آب
خون گریه میکنیم برای غم رباب
"کار جنون ما به تماشا کشیده است"
ای اهل روضه ها شب هفتم رسیده است
امشب برای تعذیه کودک بیاورید
تصویر تیر و حنجر کوچک بیاورید
تا بیشتر به قلب شما غم بیاورم
ناچارم اسم حرمله را هم بیاورم
امشب دخیل بسته ی یک گاهواره ایم
خون گریه های حنجره ای پاره پاره ایم
لطمه زنان مقتل یک شاهزاده ایم
انگار روبه روی حرم ایستاده ایم
وقتی که دید نیست دگر راه چاره ای
گل کرد روی دست پدر ماه پاره ای
فرمود این پسر نفسم نور دیده است
کار گلوی او به تلظی کشیده است
چشمان تنگ کوفه از این داغ تر نشد
مُنُّو عَلَیَّ گفت حسین و خبر نشد
مولا اشاره کرد به خشکیده روی او
برقی زد از سپیدی زیر گلوی او
دشمن مجال یک کلمه بیشتر نداد
جز با سه شعبه تیر جواب پدر نداد
خشکیده بود چونکه گلو زودتر شکست
قلب پدر شبیه گلوی پسر شکست
هر شعبه ای به یک طرف حنجرش نشست
انگار تیر بر جگر مادرش نشست
با چشم اشکبار و دل خون و نا امید
آهسته تیر از گلوی نازکش کشید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein
دوبیتی #حضرت_علی_اصغر
به روی برگ گل شبنم نشسته
به سوگ تشنه ای زمزم نشسته
به روی حنجر ششماهه با تیر
سه تا بوسه کنار هم نشسته
پر قنداقه را در خون کشیدند
ز دستان سحر، مهتاب چیدند
دل آهن به حال آن گلو سوخت
که با تیر سه شعبه ، سر بریدند
از فرط عطش نفس بگیرد ،سخت است
رحمی دل دشمن نپذیرد سخت است
این را همه ی حرمله ها می دانند
بر دست پدر ، پسر بمیرد سخت است
عطش را روی لب تفسیر داری
نخوابیدی ، ولی تعبیر داری
نمی دانم چه کرده تیر با تو؟
که بر حنجر ، خط شمشیر داری
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
https://eitaa.com/Madahankhomein
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت علی اصغر علیه السلام
#شب_هفتم
شده آب آب حرم بی جواب
کمی روی دستان مادر بخواب
ببین مادرت از خجالت شد آب
چه کردی تو با حال و روز رباب
لبانت ترک خورده شرمنده ام
از این چشم آزرده شرمنده ام
لبت چون دل مادرت سوخته
از آن بیشتر حنجرت سوخته
ز هرم عطش پیکرت سوخته
گل اشک چشم ترت سوخته
تو با جان این خسته بازی مکن
تلظی مکن دل نوازی مکن
علیِ مرا خواهش شیر نیست
به چشمان تو ترسِ شمشیر نیست
اگر چه گریزی ز تقدیر نیست
گلوی تو اندازه ی تیر نیست
پدر را ز قول من ای جان بگو
بپوشان سپیدیِ زیر گلو
برو مرد مادر خدا یاورت
الهی بلایی نیاید سرت
خراشی نگیرد به بال و پرت
برو بعد تو وای بر مادرت
تو را می سپارم به دست پدر
تویی هستی من و هست پدر
ببین بی قرار توام بی قرار
بمان تا بهارم بیاید،بهار
ندارد تنت طاقت کارزار
گلوی تو را با سه شعبه چه کار
به زیر گلو مثل یک نیزه خورد
رد بوسه های مرا تیر برد
#حسن_کردی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/Madahankhomein
مرثیه حضرت علی اصغر ع
بی هوا تیر سه پر بوسه به حلقومت زد
دست من هست اگر نه سر تو می افتد
گردنت بند به مویی شده بر دستانم
بدنم بی حرکت مانده و سرگردانم
موجی از خون گلویت به رخم پاشیده
اثر شدت این تیر سرت چرخیده
چهره ات زود در این فاجعه تغییر نمود
شمر با خنده ای از حرمله تقدیر نمود
مانده ام تیر چگونه به گلویت جا شد
ناگهان پشت سرت مثل شکافی وا شد
مادرت کاش سر قبر تو زایر نشود
کوچه کوچه به هوای تو مسافر نشود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت علی اصغر علیه السلام
#شب_هفتم
صورتت ماه بود بی تردید
غرق خون هم لب تو می خندید
سرعت تیر بسکه بالا بود
کار بابا فقط تماشا بود
تا که تیر سه پر لبت را دوخت
دلش از خشکی گلویت سوخت
تیزی تیر یک طرف اما
داغی این سه شعبه واویلا
می چکد جای شیر از لبهات
خون قلب تو و من و بابات
خنده ها می دهد جوابم را
سر بریدند آفتابم را
تا ابد در غمت عزادارم
بعد تو من ز سایه بی زارم
تیر تا با گلوت در افتاد
جان بابات در خطر افتاد
شرم دارد صدای بابایت
نگرانم برای بابایت
تیر داده به ظاهرت تغییر
گلویت را شکست چون شمشیر
پدرت را ببین که حیران است
بی حرکت میان میدان است
می شود از حسین مگر پرسید
تیر را از گلو چگونه کشید
مرد مادر برو خداحافظ
گل پرپر برو خداحافظ
حرمله کودک مرا کشت و
بعدها می زند مرا مشت و
خنده های پلید و مستش که...
بدتر از تیر ضرب دستش که...
می کشد انتظار چشم مرا
وای بر بی کسی ما اسرا
بگذرم_ در حرم چه می کارند؟
نیزه ها گم شده مگر دارند؟
خاک ها را که زیر و رو کردند
حرمله ها پی چه می گردند؟
می روی از حرم خداحافظ
پسر بی سرم خداحافظ
تا بسوزند قلب مادر تو
نیزه بازی کنند با سر تو
#اثر_جدید #حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#حضرت_علی_اصغر_ع
#غزال_شهادت
سر آورده بود
گلش را دم آخر آورده بود
برای نبرد
پدر سوره کوثر آورده بود
یکی طعنه زد
حسین اینچنین لشکر آورده بود؟
سه شعبه رسید
برای علی نوبر آورده بود
و برق گلو
چه بد موقعی سر برآورده بود
بگو نانجیب
علی تازه دندان در آورده بود
خجالت کشید
علی بُرده بود، اصغر آورده بود
چرا حرمله؟
چرا باز هم بی هوا حرمله؟
چرا هیچ وقت
نرفته ست تیرت خطا حرمله؟
خجالت بکش
زدی طفل شش ماهه را حرمله
و با خنده گفت
شماها کجا و کجا حرمله
گلو را ببین
علی را زده چند تا حرمله
صدا زد رباب
که شیر آمده منتها... حرمله
شاعر: #محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#شعر_دکلمه
#شهادت_حضرت_علی_اصغر_ع
همه ی اهل حرم در اضطراب
همگی توو حسرت یه جرعه آب
ای خدا اصغر دیگه تاب نداره
یعنی کربلا دیگه اب نداره
طاقت اهل حرم طاق شده
لبای خشک علی داغ شده
ای خدا چی میشه بارون بباره
یا عمو از شریعه آب بیاره
داره ارباب ما گریه ش میگیره
دعا میکنه که اصغر نمیره
علی اصغر داره بازی میکنه؟
ولی نه انگار تلظی میکنه😭
چرا اینقدر نفساش تنگ شده
صدا گریه هاش بد آهنگ شده😭
بابا جون اصغرو داره میبره
پس چرا نگاش به سمت لشکره
بابا برگرد اینا شرم نمیکنن
حتی به یه بچه رحم نمیکنن
میگه لشگر کودکم تشنه لبه
محاله دوباره جونی بگیره
بگیرید از من و سیرابش کنید
ندارید با لب تشنه بمیره
حرمله الهی آتیش بگیره
وقتی که سپیدی گلو رو دید
یه سه شعبه به تیر وکمون گذاشت
حنجر کودک شیرخوار و درید
آسمون چقدره بی حیا شده
جای بارون داره ماتم میباره
کاری کرده با دل بابای من
روی برگشت به خیمه نداره
یه قدم میره به سمت لشکرو
یه قدم میاد به سمت خیمه ها
از رباب خیلی خجالت میکشه
نمیدونه چی بگه به بچهها
پشت خیمه ها اومد بی سر صدا
چاره ی دیگه ای جز همین نداشت
دو رکعت نماز براش خوندبا غم و
نعش دلبندش و رو خاکا گذاشت
یه صدایی رو شنید حسین من
بزار تا برای بار آخرم
ببوسم کودکم و بهش بگم
علی جان من و حلال کن پسرم
نتونستم تو رو شیرت بدم
نتونستم که تو رو ساکِت کنم
لالا لالا لالا لالا گل رباب (س)
مادرم بخواب باید خاکِت کنم
#کربلایی_مجید_مرادزاده
https://eitaa.com/Madahankhomein
#حضرت_علی_اصغر_ع
#غزال_شهادت
کوثر علیاصغر
امشب به مستان میدهد ساغر علیاصغر
غوغا به پا کرده
آیینهی کوچکتر حیدر علیاصغر
ارباب میخندد
بر سینهاش تا میگذارد سر علیاصغر
با سنوسال کم
در جنگ برپا میکند محشر علیاصغر
"هل من معین" آمد
طاقت ندارد در حرم دیگر علیاصغر
تیر سهپر خورده
پس شد علیاصغر، علیاصغر، علیاصغر
هم اکبر آورده
هم روی دستانش علیِ اصغر آورده
از باغ خود انگار
زیر عبا سیب گلاب نوبر آورده
در کربلا ارباب
یکساقی و هفتاد و اندی ساغر آورده
بر روی دستانش
انگار حیدر را به روی منبر آورده
تیر سهشعبه، آه!
اشک مرا این جمله هردفعه در آورده
پیش عمو بر نی
ششماهه حالا بین سرها سر درآورده
هربار جان میداد
تا روی نیزه اصغر خود را نشان میداد
تا دق کند مادر
هی حرمله گهوارهی او را تکان میداد
مثل علیاکبر
جنگاوری میشد اگر دنیا امان میداد
مثل عمو میشد
تیر سهشعبه چندسالی گر زمان میداد
آن وقت مادر هم
داماد خود را هی نشان این و آن میداد
باید رباب امروز
ششماه درس عاشقی را امتحان میداد
دنیای ششماهه
شد تیره تا خشکیده شد لبهای ششماهه
رو زد برای آب
" مُنّوا عَلَیَّ " بر لب بابای ششماهه
اُف بر تو ای دنیا
خالیست در آغوش مادر جای ششماهه
حالا رباب است و
لالایی و گهواره و رویای ششماهه
تنها امید ماست
کوچکترین بابالمراد، آقای ششماهه
هرکس حسینی شد
پای براتش میخورد امضای ششماهه
✍شعر از گروه #یاقوت_سرخ
دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد
https://eitaa.com/Madahankhomein
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
عارفان را اینچنین در باور است
طفل این گهواره شیخ اکبر است
این علی ابن حسین ابن علیست؟
یا خدایا عیسی پیغمبر است
در کرامت با عمو هم شانه است
در امامت با پدر همجوهر است
صبح محشر فاش خواهد شد به ما
این پسر میزان روز محشر است
نسل زهرا خیر زهرا میدهد
شعبه کوثر خودش هم کوثر است
امتحانش کن به هنگام خطر
از دوصد مرد خطر غوغا تر است
حرمله تیر و کمان آورد اگر
این پسر راهی میدان با سر است
در کمان انگار تیر آماده است
یا رب این تیر است یا که خنجر است
تیر لازم نیست این لب تشنه را
از عطش این شاخهی گل پرپر است
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
زمزمه؛ کی فکرشو میکرد.mp3
1.75M
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#زمزمه
🔹کی فکرشو میکرد🔹
کی فکرشو میکرد، که تو بری از پیش مادر
تو آروم گرفتی، ولی آروم نمیشه مادر
دلم آتیشه، چطوری میشه
ببرم خندههاتو از یاد
شنیدم مادر، لحظۀ آخر
سر تو روی شونهت افتاد
ای وای، خوب شد که مادرت ندید
ای وای، موندم که بابا چی کشید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غوغایی به پا شد، تموم خیمهها بههم ریخت
نالهای شنیدم، نمیدونی چطور دلم ریخت
الهی مادر، بشکنه دستی
که سهشعبه به حنجرت زد
نه فقط تیرو به گلوی تو
به دل خون مادرت زد
ای وای، از وقت تشییع تنت
ای وای، کجا به خاک سپردنت
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
https://eitaa.com/Madahankhomein