eitaa logo
مداحی ترکی و فارسی
4.2هزار دنبال‌کننده
218 عکس
602 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍روزى ابراهیم ادهم که پادشاه بلخ بود، بار عام داده ، همه را نزد خود مى پذیرفت . همه بزرگان کشورى و لشکرى نزد او ایستاده و غلامان صف کشیده بودند . 🔸ناگاه مردى با هیبت از در درآمد و هیچ کس را جرأت و یاراى آن نبود که گوید: تو کیستى ؟ و به چه کار مى آیى ؟ آن مرد، همچنان آمد و آمد تا پیش تخت ابراهیم رسید . 🔹ابراهیم بر سر او فریاد کشید و گفت : این جا به چه کار آمده اى ؟ مرد گفت : این جا است و من مسافر ، کاروانسرا، جاى مسافران است و من این جا فرود آمده ام تا به استراحت بپردازم. 🔸ابراهیم به خشم آمد و گفت : این جا کاروانسرا نیست ؛ قصر من است . مرد گفت : این سرا، پیش از تو، خانهٔ که بود؟ ابراهیم گفت : فلان شخص . 🔹گفت : پیش از او، خانه که بوده. گفت : خانه پدر فلانی . گفت : آن ها که روزى صاحبان این خانه بودند، اکنون کجا هستند؟ 🔸گفت : همهٔ آنها مُردند و این جا به ما رسید. ✍مرد گفت : خانه اى که هر روز، سراى کسى است و پیش از تو، کسان دیگرى در آن بودند، و پس از تو کسان دیگرى این جا خواهند زیست ، به حقیقت است ؛ زیرا هر روز و هر ساعت ، خانه کسى است .👌