eitaa logo
کانال مـادر ایرانـــ🇮🇷ی
1.9هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
899 ویدیو
44 فایل
توان مادری را دست‌کم نگیرید/اینجا مکانی است برای تجربیات ناب مادرانه🥰 آیدی ادمین: @Fatima_banoo99 ساعت پاسخگویی: ۴ تا ۸ شب لینک گروه: https://eitaa.com/joinchat/885064037Ca87932df89 لینک کانال: 🆑 @Madar_irani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰آیت الله : 📛همین که کسی سقط کند آدم کشی است 🔴 انسان از مرحله نطفه دیه دارد. 🦋 ╲\╭┓ 🦋 ╭⁦🌸🍃 ❀گروه مادر ایرانی❀ ┗╯\╲ 🔴 عضو شوید 👇 و حداقل 1⃣ نفر رو به گروه مادر ایرانی دعوت کنید😉 ╭━━━⊰ ~ ❀ 🧕 ❀ ~⊱━━━╮ https://eitaa.com/joinchat/885064037Ca87932df89 🆑@Madar_irani ╰━━━⊰ ~❀ 🇮🇷 ❀~ ⊱━━━╯
17.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴بیماران قلبی نبینن! بعد از دیدن این کلیپ باور جدیدی در شما شکل می گیرد... ╔═•. 🤱 .•╗ @Madar_irani ╚═ •. 🇮🇷 .•╝
📍کلیپ های با موضوع در کانال جهاد تبیین ۱.نسخه کامل خارجی مامی من زنده ام https://eitaa.com/jamiyat/58 ۲. بابا مامان من زنده ام https://eitaa.com/jamiyat/847 ۳.نسخه دیگری از مامی من زنده ام https://eitaa.com/jamiyat/46 ۴.برنامه محفل https://eitaa.com/jamiyat/5300 ۵.لطفا مرا نکشید(مینیمال موشن) https://eitaa.com/jamiyat/253 ۶.قاتل شناسایی شد https://eitaa.com/jamiyat/252 ۷.عوارض سقط https://eitaa.com/jamiyat/251 ۸.عوارض سقط https://eitaa.com/jamiyat/247 ۹.تیزر حق حیات(عالی) https://eitaa.com/jamiyat/5241 ۱۰.تجربه گر مرگ از سقط می گوید😱 https://eitaa.com/jamiyat/5248 ۱۱.قرار بود مغز متفکری شود https://eitaa.com/jamiyat/1376 ۱۲.به اندازه یه سیب خوردن، یک قتل جنین https://eitaa.com/jamiyat/1377 ۱۴.بدون شرح https://eitaa.com/jamiyat/1378 ۱۵.مگه میشه https://eitaa.com/jamiyat/1379 ۱۶.به وقت هدیه الهی https://eitaa.com/jamiyat/1380 ۱۷.قتل مفاخر https://eitaa.com/jamiyat/1381 ۱۸.آرزوهای خونی https://eitaa.com/jamiyat/1382 ۱۹.مستند https://eitaa.com/jamiyat/5191 ۲۰.زندگی حق اوست https://eitaa.com/jamiyat/1745 ۲۱.هزار منهای یک(عالی) https://eitaa.com/jamiyat/70 ۲۲.تجربه گر مرگ خارجی https://eitaa.com/jamiyat/77 ۲۳.موشن مرگ و زندگی https://eitaa.com/jamiyat/88 ۲۴.حجت الاسلام انصاریان https://eitaa.com/jamiyat/104 ۲۵.عهدنامه ناجی شو https://eitaa.com/jamiyat/108 ۲۶.با یک گل بهار میشه https://eitaa.com/jamiyat/325 ۲۷.آزادی سقط😢 https://eitaa.com/jamiyat/558 ۲۸.غربالگری https://eitaa.com/jamiyat/1266 ۲۹.آثار روانی سقط جنین https://eitaa.com/jamiyat/1669 ۳۰.برنامه محفل، حجت الاسلام قاسمیان https://eitaa.com/jamiyat/5306 ۳۱.برنامه محفل،دکتر مرضیه امیر آبادی https://eitaa.com/jamiyat/5305 ۳۲.مقایسه آمار سقط با تصادفات جاده ای https://eitaa.com/jamiyat/3198
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش 🔸 قسمت اول: لانه امن 🔻در عمق تاریکی مطلق، جایی که زمان معنایی نداشت، دنیای من آغاز شد. دنیایی کوچک و گرم، با نبضی آرام که لالایی شبانه‌ام بود. ضربان قلب مادرم، موسیقی دلنشینی بود که مرا در آغوش می‌کشید و آرامم می‌کرد.☺️ هر روز، با لمس نوازش‌هایش، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد. انگار که او با هر حرکتش، آیه‌ای از عشق را در وجودم زمزمه می‌کرد.🥰 🔺پاهای کوچکم، اولین لمس‌هایشان را به دیوار نرم رحم او می‌رساندند و قلبم از شوق این کشف کوچک، تندتر می‌تپید. من در این لانه امن، رویا می‌بافتم. دنیایی پر از رنگ و نور را تصور می‌کردم که روزی در آن قدم خواهم زد. دنیایی که مادرم در آن منتظرم خواهد بود.🤩 🔻در این تاریکی مطلق، من تنها نبودم. مادرم همیشه همراه من بود. گرمای وجودش مرا احاطه کرده بود و به من آرامش می‌داد.❤️ هر روز، با او صحبت می‌کردم. به او می‌گفتم که چقدر دوستش دارم و چقدر مشتاقم که او را ببینم.😍 🔺هر لحظه، برای من یک معجزه بود. من در حال رشد بودم، قوی‌تر می‌شدم و به دنیای بیرون نزدیک‌تر می‌شدم. هر روز، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد و من با شوق و اشتیاق، این تغییرات را در خودم احساس می‌کردم.👼 🔻اما هنوز نمی‌دانستم که این آرامش و امنیت، چقدر کوتاه خواهد بود...🥺 ادامه دارد... 📚 گروه مادر ایرانی https://eitaa.com/joinchat/885064037Ca87932df89
کانال مـادر ایرانـــ🇮🇷ی
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش #داستان_فکت 🔸 قسمت اول: لانه امن 🔻در عمق تاریکی مطلق، جایی که زمان مع
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش 🔸 قسمت دوم: سایه شوم شک 🔻آرامش لانه امنم به تدریج جای خود را به نگرانی داد. کلماتی مبهم و نگران‌کننده‌ای را از مکالمات مادر و پدر می‌شنیدم. «ناخواسته»، «اشتباه»، «مشکل»؛ این کلمات در ذهنم اکو می‌شدند و ترس عجیبی را در دلم ایجاد می‌کردند.🥺 🔺در ابتدا، این صداها را نادیده می‌گرفتم. دنیای من، دنیای عشق و آرامش بود و نمی‌خواستم به این صداهای ناهنجار توجه کنم. اما با گذشت زمان، این صداها بلندتر و واضح‌تر شدند. من متوجه می‌شدم که چیزی درست نیست.😥 مادرم دیگر آن آرامش سابق را نداشت. صدایش لرزان شده بود و گاهی اوقات می‌شنیدم که گریه می‌کند.😪 🔻نوازش‌های مادرم دیگر آنقدرها آرام‌بخش نبودند.🙍‍♀انگار که او هم درگیر یک نبرد درونی بود. من سعی می‌کردم با حرکاتم به او آرامش بدهم، اما فایده‌ای نداشت.😔 🔺یک روز، مادرم با صدایی لرزان به شکم من دست کشید و گفت: «تو ناخواسته بودی». قلبم از این جمله فشرده شد.💔 من نمی‌دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اما می‌فهمیدم که چیزی اشتباه است. 🔻من به مادرم نیاز داشتم. به نوازش‌هایش، به صدای آرامش‌بخشش. اما او خودش به آرامش نیاز داشت.🥺 من در این تاریکی مطلق، تنها بودم و از آینده می‌ترسیدم...😞 ادامه دارد... 📚 💠 گروه مادر ایرانی https://eitaa.com/joinchat/885064037Ca87932df89
کانال مـادر ایرانـــ🇮🇷ی
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش #داستان_فکت 🔸 قسمت دوم: سایه شوم شک 🔻آرامش لانه امنم به تدریج جای خود
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش قسمت آخر: درد مشترک 🔻دردی جانکاه به سراغم آمد، دردی که از عمق وجودم می‌آمد و تا اعماق روحم نفوذ می‌کرد. انگار که دنیایم در حال ترکیدن بود.🥺 صدای گریه‌های مادر را می‌شنیدم، صدایی که قلبم را می‌شکست. من بیشتر از خودم نگران او بودم. نگران این بودم که مبادا این درد، به او آسیب برساند.😰 🔺در آن لحظات تاریک، به چشمانش خیره شدم. چشمانی که زمانی پر از عشق و امید بودند، حالا غرق در غم و اندوه شده بودند. دلم می‌خواست به او بگویم که همه چیز خوب می‌شود، که این درد زودگذر است. اما می‌دانستم که این حرف‌ها، دروغ محض است.😞 🔻من به او نیاز داشتم. به نوازش‌های گرمش، به صدای آرام‌بخشش. می‌خواستم به او بگویم که چقدر دوستش دارم، که حضورش در زندگی‌ام، بزرگترین نعمت من بوده است. اما کلمات در گلویم حبس شده بودند.😓 🔺در آخرین لحظات، سعی کردم با تمام وجودم، به او عشق بورزم. می‌خواستم که این عشق، آخرین چیزی باشد که احساس می‌کند. من نمی‌خواستم او را با این درد تنها بگذارم. اما انبر درحال تکه‌تکه کردن بدنم بود.😫 🔻در آن تاریکی مطلق، به این فکر می‌کردم که چرا باید مادرم مرا قطعه قطعه کند؟ من که او را از خودم بیشتر دوست داشتم!💔 من که هنوز هم نگرانم که نکند به او آسیبی برسد! 🔺در آن لحظات، من فهمیدم که عشق، قوی‌تر از هر دردی است. عشقی که من به مادرم داشتم، و عشقی که او به من داشت. عشقی که در تاریکی مطلق، همچنان می‌درخشید.🤱 🔻در آغوش تاریکی، با دردی زیاد به خواب ابدی فرو رفتم. با این امید که روزی دوباره او را ببینم و به او بگویم که چقدر دوستش دارم.❤️‍🔥 پایان 📚 💠 گروه مادرایرانی https://eitaa.com/joinchat/885064037Ca87932df89