📚#معرفی_کتاب
🌸بوی بهشت من!
🌸فرزند عزیزم!
تو که هستی، خانهام بوی خدا میدهد و خدا هم با وجود تو، بهانهای برای مهر ورزیدن به من پیدا میکند.
🌸روشنای خانهام!
تا تو هستی، خیالم آسوده است که آشیانهام، نظرگاه یارِ مهربان است.
🌸قرار دلم!
تو بودی که بهشت را زیر پای مادر آوردی و وقتی آمدی، خانهام را بهشت دیدم و نفس کشیدن در این بهشت، شوق مرا برای دیدن بهشت خدا، بیشتر و آرامش را میهمان که نه، میزبان دلم کرده است.
🌸پرندۀ کوچک خوشبختی!
وقتی خدا تو را به من داد، بارِ تربیت تو را بالِ صعود من به سوی خودش قرار داد. تو، راز پرواز من هستی تا خدا.
🌸میوۀ دل پدر!
بار تربیت تو سنگین است؛ بیش از آن که بلند کردنش در توانِ ناتوانی چون من باشد.
🌸زیبای من!
دنیای نامرادی، دنیای هفت رنگ روزگار ما، با نقشههای زشتی که برای تو کشیده، این بار را برای دوشِ پدر سنگینتر از همیشه کرده است.
🌸دلْپاک من!
تو که قلبت، آینه است و دستان کوچکت، متّصل به سقف آسمان! میشود برای من دعا کنی و میوۀ اجابت این دعا را با همین دستهای کوچک، از آسمان بچینی و برایم بیاوری؟
🌸شیرینزبانِ بابا!
به یار مهربان بگو:
خدایا! بار تربیت من روی دوش بابا، سنگینی میکند و ترس وا ماندن زیر این بار، قرار او را فرار داده و تشویش را مهمان دل پریشش کرده است.
تو مرا به امانت پیش او سپردی و عظمتِ صاحب این امانت که خودت باشی، دل پدر را توفانی کرده. پدر نمیداند آیا از عهدۀ امانتداری تو بر خواهد آمد یا نه؟ امّا خوب میداند که اگر یاری تو باشد، هزاران بارِ سنگینتر از این برای او پَرِ کاهی خواهد بود که با نسیمی از سر راه، برداشته میشود. او محتاج یاری توست. خدای مهربان من! یاریاش کن.
🌸نازنینم!
حالا با همان دستان کوچکت که متبرّک به آسمان است، دستان سِترگ پدر را که به سقف خانه هم نمیرسد، چه رسد به سقف آسمان، بگیر تا با هم آمین بگوییم: آمین!
📚من دیگرما، کتاب دوم، ص11
#من_دیگر_ما
#کتاب_دوم
#تربیت_فرزند
💠➣┅──────────────
@Madar_irani