مصائب اول ماه صفر
از این خلق شامی خدا نگذرد
از این بد مرامی خدا نگذرد
به توهین بر اهل بیت ِ ولا
ز بی احترامی خدا نگذرد
خدا نگذرد از گروهی پلید
از آل شیاطین از آل یزید
چها شد به حال دل اهل بیت
عزا خانه شد محفل اهل بیت
به طشت طلا راس سالارشان
چه ویرانه ها منزل اهل بیت
پذیرایی از قافله ننگشان
شکسته دل لاله از سنگشان
حرام ازل روح طاعاتشان
نبوده محبت مراعاتشان
به دروازه های جهنم رسد
عذاب ابد کل ساعاتشان
مبدل شود بر عزا ، هروله
که شد موجب شادی حرمله
مسیری که شد کاروان در عبور
خلایق تمامی به جشن و سرور
یکی مست باده به رقص آمده
به پای سر ِ آمده از تنور
لگد زد به نیزه که شد آن چنین
سر روی نی واژگون بر زمین
بلند مرتبه شاه ِ کرب و بلا
در افتاده از نیزه در کوچه ها
دوباره رخ ماه و خدالتریب
به زیر سم مرکب و دست و پا
همه ناکسانه هجوم آورند
لگد میزنند و ثوابی برند
تمام گذرها پر از کینه بود
که بغض ِ علی کنج هر سینه بود
زدند و شکستند به هر چه که شد
پر از رَد سنگی بر آئینه بود
یهودی گرفته کمین وای من
خریدار ناموس دین وای من
چه بر حال غم بار زینب گذشت
تمامش به آزار زینب گذشت
به بازار و انظار نا محرمان
خدا تا کجا کار زینب گذشت
در آن کاروان آب و تابی نبود
بر اهل پیمبر حجابی نبود
دل قافله جمله در التهاب
جراحاتشان زخم ضرب و عتاب
کشیده شده کار غم دیده گان
به جمعی حرامی به بزم شراب
الهی مداوم غروب یزید
خدا بشکند دست و چوب یزید
به هر ضربه ای گوهر جان شکست
چرا حرمت روح قرآن شکست
به مستی چنان ضربه زد ناگهان
لبش زخمی و دُر دندان شکست
یکی زد صدا ضربه ها را نزن
به لب های فرزند زهرا نزن
#محسن_غلامحسینی✍
https://eitaa.com/Maddahankhomein
در آن گــرمـــا نــخـوردی آب عــبــاس
عطش بعد از تو شد بیتاب عباس
در آن صــبـح عـــطــشـنــاک قـیـامـت
مــنِ لـــبتــشـنـه را دریـاب عــبــاس
#یا_ساقی_العطاشا
#جواد_محمدی_دهنوی
روضهٔ #دیر_راهب
اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي
از بزم این جماعت مهمانکش آمدي
دیریست وا نگشته به این دِیْر پای غیر
تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر
در کسوت مسیح به مهمانی آمدي
وقتی به دِیْر راهب نصرانی آمدی
تو قصد کردهای همه دنیای من شوی
ترسا شدم كه حضرت عیسای من شوی
بي پيكر آمدي سر و جانم فداي تو
اي سر! بگو چگونه نهم سر به پاي تو
اي سيب سرخ! آمدهاي تا ببويمت
بگذار با گلابِ نگاهم بشويمت
اين دِیْر كربلا شده قربانيات شوم
قربان زخم گوشهي پيشانيات شوم
دامن مكش ز دستم، دستم به دامنت
رأست چنين شدهست، چه كردند با تنت
از وضع نامرتب رگهاي گردنت
پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت
"زخم لبت" گمان كنم اين زخم، كهنه نيست
اين خرده چوبها كه نشسته به لب ز چيست؟!
✍ #محمدعلي_بياباني
https://eitaa.com/Maddahankhomein
دلتنگ #زیارت_کربلا_مناجات
#امام_حسین_ع
دلتنگ کربلای توأم اى حسین جان
مشتاق یک عطای توأم ای حسین جان
با دست خالی ام به تو رو می زنم فقط
محتاجم و گدای توأم ای حسین جان
دردم زیاد هست و شفایم زیارت است
من طالب شفای توأم ای حسین جان
با اینکه پر گناه شدم از هوای نفس
پیوسته در هوای توأم ای حسین جان
ای آفتاب، ذرّه ی بیچاره را ببین
در زیر دست و پای توأم ای حسین جان
تا آخرین نفس همه وقف توییم و بس
تا آخرش برای توأم ای حسین جان
ای لنگر زمین و زمان روضه های تو
دلتنگ روضه های توأم ای حسین جان
عالم فدای خواهر دلخسته ات که گفت:
دلبسته ی صدای توأم ای حسین جان
قربانِ کودکانِ به صحرا دویده ات
گریان ماجرای توأم ای حسین جان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شام ی(1).mp3
128.5K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
کاروان اسیران،آمده شام ویران
خم شده زین مصیبت،قامت غم نشینان
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
امان از مردم شام،بی وفایند و بد نام
می زدند بر سر ما،سنگ کین از لب بام
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
آن چه بر ما روا بود،همه جور و جفا بود
شام غم بر اسیران،بدتر از کربلا بود
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
همه با دست بسته،از سفر گشته خسته
بوده همراه آن ها،زینب دل شکسته
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
اهل بیت محمد،همگی بی قرارند
جور و کین گشته افزون،جز خدا کس ندارند
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
دشمنان ظالمانه،از ستم وحشیانه
می زدند کودکان را،کعب نی تازیانه
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
شامیان بهر زینب،بوده این غم عذابش
دشمن دین و قرآن،برده بزم شرابش
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
امان از ظلم عدوان،تشت زر صوت قرآن
بر لبان حسینش،می زند چوب خزران
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
گل زهرای اطهر،می زند دم ز محبوب
یزید بی مروت،می زند بر لبش چوب
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شام ی(2).mp3
214.8K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
کنار دروازه ی ساعات
خون شد دل عمه ی سادات
در شام غم محشر به پا بود
بدتر ز داغ کربلا بود
سر حسین بر نیزه ها بود
ای شاه دین ابی عبد الله۳
کرد از حسین و کربلا یاد
گفتا چنین حضرت سجاد
امان ز ظلم مردم شام
کف می زدند در ملاء عام
بر ما زدند سنگ از لب بام
ای شاه دین ابی عبد الله۳
این سر خونین حسین است
بر فاطمه نور دو عین است
در کربلا سویش دویدند
در قتلگه خنجر کشیدند
از پشت سر سرش بریدند
ای شاه دین ابی عبد الله۳
دست اسیران را ببستند
قلب یتیمان را شکستند
گرد اسیران می زدند صف
هر دم زدند چنگ و نی و دف
در پیش سرها می زدند کف
ای شاه دین ابی عبد الله۳
گل های دین پژمرده بودند
کتک ز دشمن خورده بودند
در بین مردم ولوله بود
زینب امید قافله بود
پاهای شان پر آبله بود
ای شاه دین ابی عبد الله۳
از این مصیبت در عذابند
عازم سوی بزم شرابند
همه ز عشق حق لبالب
جان همه رسیده بر لب
سوزد دل حضرت زینب
ای شاه دین ابی عبد الله۳
بزم می آن بی حیا بود
رو به رویش تشت طلا بود
حسین دم از محبوب می زد
یزید به لب ها چوب می زد
بر آن امام خوب می زد
ای شاه دین ابی عبد الله۳
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شام ی(3).mp3
166.4K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
آورده اند اسیران،امروز به شام ویران
وارد به شهر شامند،با ستم فراوان
امان ز مردم شام۴
شلوغ و ازدهام است،دروازه های ساعات
دشمن چه ها نموده،بر عمه های سادات
امان ز مردم شام۴
در شام غم رسیدند،جز رنج و غم ندیدند
از دشمنان بی دین،زخم زبان شنیدند
امان ز مردم شام۴
این جا امام سجاد،جانش رسیده بر لب
بهر حسین بگویند،کلثوم سکینه زینب
امان ز مردم شام۴
خون شد دل اسیران،زین همه ظلم و بیداد
زین داغ و این مصیبت،گفتا امام سجاد
امان ز مردم شام۴
ای کاش مرده بودم،این سان ندیده بودم
در شام در کنار،سر بریده بودم
امان ز مردم شام۴
این جا همه به عترت،ظلم فزون نمودند
دل همه اسیران،از کینه خون نمودند
امان ز مردم شام۴
می زد عدو به آنان،زخم زبان و دشنام
زدند بر اسیران،سنگ ستم ز هر بام
امان ز مردم شام۴
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شام ی(4).mp3
258.1K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
#سبک_زینب_زینب_زینب
لبریز همه مردم(دروازه ی ساعات است)۲
ظلم و ستم دوران(بر عمه ی سادات است)۲
شهر شام در سرور و جشن و شادی
بر اهل حرم شد ظلم و بیدادی
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
بر اهل حرم کردند(ظلم و ستم بسیار)۲
هر لحظه ز کین دیدند(از مردم شام آزار)۲
دل ها خون گردیده زین ظلم و بیداد
در سینه غم دارد حضرت سجاد
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
در شام بلا هر دم(شد غربت شان معلوم)۲
چه ظلم و ستم ها شد(بر زینب و بر کلثوم)۲
در شام بلا بی جرم و بهانه
می زدند بر یتیمان تازیانه
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
از کینه سر نیزه(سرهای شهیدان بود)۲
با اهل حرم زینب(دلخون و پریشان بود)۲
بر روی نی سر ماه مدینه
خون شد دل رقیه و سکینه
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
رأس پسر زهرا(بر نیزه نمایان بود)۲
بر نیزه سر مولی(همچون مه تابان بود)۲
اهل حرم جان شان آمد بر لب
خون گریه می کردند کلثوم و زینب
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
از ظلم و ستم در شام(دستان همه بستند)۲
زین جور و جفا هر دم(قلب همه بشکستند)۲
امان از ظلم و کین مردم شام
بر اسیران زدند سنگ از لب بام
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شام ی(5).mp3
99.8K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
وارد شده در شام ویران
محمل کاروان ایمان
خون شده قلب این اسیران
امان ز ظلم مردم شام۳
پر شده دروازه ی ساعات
در سوز و غم روح مناجات
خون شد دل عمه ی سادات
امان ز ظلم مردم شام۳
در کاروان غم حجله بسته
بر روی محمل ها نشسته
با دل خون قلب شکسته
امان ز ظلم مردم شام۳
غرق ستم شام بلا بود
سرها به روی نیزه ها بود
در کاروان سوز و نوا بود
امان ز ظلم مردم شام۳
اهل حرم همه عزادار
بر روی نی رأس علمدار
کرب و بلا گردیده تکرار
امان ز ظلم مردم شام۳
در شام غم چه وحشیانه
بر کودکان زدند نشانه
با کعب نی با تازیانه
امان ز ظلم مردم شام۳
نامردمان از ظلم و کینه
بر سر نی ماه مدینه
زد بر سر و سینه سکینه
امان ز ظلم مردم شام۳
بر اهل بیت از مردم شام
زخم زبان بوده و دشنام
سنگ ستم از روی هر بام
امان ز ظلم مردم شام۳
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#اسارت
🩸یکی از وقایع عجیب و دردناک در نزدیکی شام ...
در نقلی آمده است:
🥀 در نزدیکی دمشق، کاروان اسرای آل الله، به سرزمینی به نام "مرشاد" رسیدند؛ وقتی که مردم آنجا باخبر شدند که أسراء در نزدیکی شهرشان منزل کردهاند،
📋 خَرَجَ المَشايخُ و المُخدّراتُ و الشّبانُ يَتفرّجونَ عَلَى السَّبيّ و الرُّؤوسِ
▪️پیرمردها و زنها و جوانانشان از شهر بیرون آمدند و اهلبیت سیدالشهدا علیهالسلام را به تمسخر گرفتند و با این کار، خوش گذاری و شادمانی میکردند.
📋 وَ هُم مَعَ ذلكَ يُصلّونَ عَلَى مُحمّدٍ و آله، و يَلعَنونَ أعداءَهم و هو مِن العَجائب.
▪️و در همین حال نیز، بر محمد و آل محمد صلیاللهعلیهوآله ، صلوات میفرستادند و دشمنانشان را لعنت میکردند. و این از عجایب روزگار بود.
📚 المنتخب،ج۲ ص۴۸۱
✍ شامیان خون به دل خون شدهٔ ما نکنید
خنده بر گریهی ذریهی زهرا نکنید
ما عزادار عزیزان خداییم ولی
پیش چشم اسرا هلهله برپا نکنید
پای سرهای بریده همگی رقصیدید
لااقل سنگ,نثارِ سر بابا نکنید
گاهی از نیزه زمین خورد سرِ دلبر ما
نقش مرکب دگر آن راس دل آرا نکنید
سر بازار اگر قافله را هو کردید
عمّه ام را سر بازار تماشا نکنید
گرچه ناموس مرا بزم شراب آوردید
صحبت از طفل و کنیزی دگر اینجا نکنید
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#اسارت
🩸نفرین زینب کبری «سلاماللهعلیها» تمام نشده بود که کاخی ویران شد ...
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که أسرای آل الله نزدیک به شهر دمشق شدند، از کنار قصر بلند و بالایی گذر کردند که یک پیرزنی در آن نشسته بود و نامش "امّ هجّام" بود و همراه او کنیزان و غلامانش نشسته بودند.
🥀 وقتی که آن پیرزن نگاهش به سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام در حالی که بر نیزهای بلند سوار بود و محاسن شریفش با خون خضاب بود، افتاد و گفت: این سر که جلوی همه سر هاست، سر کیست؟ و آن سر هایی که بر نیزه هستند، سر چه کسانی هستد؟
🥀 به او گفتند: آن سر، سر حسین علیهالسلام است و دیگر سر ها، سر برادران و اولاد و خاندان اوست. آن عجوزه بسیار خوشحالی کرد و گفت:
📋 ناوِلِيني حَجَراً لِأضرِبَ بِهِ وَجهَ الحُسينِ عليهالسّلام، فأَتَتْها،
▪️سنگی را برایم بیاورید تا آن را بر سر حسین «علیهالسلام» بزنم. پس سنگی را برایش آوردند.
📋 فضَرَبتْ بِهِ رَأسَ الحُسينِ عليهالسّلام، فَسٰالَ الدّمُ عَلَى وَجهِهِ و شَيبِهِ
▪️آن عجوزه، سنگ را گرفت و با آن بر سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام زد که خون از سر مطهر امام علیهالسلام بر صورت و محاسن شریفش جاری شد.
📋 فَالْتفَتَتْ إلَيه أمُّ كُلثوم، فَرَأتْ الدَّمَ الجَديدَ سٰائلًا عَلَى وَجههِ و لِحيتِه، فلَطَمتْ وَجهَها
▪️ حضرت امکلثوم علیهاالسلام تا نگاهش افتاد، دید خون تازه بر صورت و محاسن سر برادر جاری شده، لذا بر صورتش لطمه زد و فریاد میکشید: وا غوثاه! وا مصيبتاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا فاطمتاه! وا حسناه! وا حسيناه! سپس از هوش رفت.
🥀 در این هنگام زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: چه کسی این کار را با صورت برادرم و نور چشمانم کرد؟گفتند: آن پیرزن ملعونه. اینجا بود که زینب کبری سلاماللّهعلیها آهی از دل کشیدند و فرمودند:
📋 اللّهمَّ اهْجِمْ عَلَيها قَصرَها و أحرِقْها بِنارِ الدّنيا قَبلَ نارِ الآخرة.
▪️خدایا! قصرش را بر سرش ویران کن و او را قبل از آتش جهنم با آتش دنیا بسوزان.
🥀 هنوز کلام زینب کبری سلاماللّهعلیها تمام نشده بود، که قصر فرو ریخت و آتش از آن بلند شد و آن پیرزن ملعونه و هر آن کس که در قصر بود، آتش گرفتند و به درک واصل شدند.
📚أسرار الشّهادة، ص۳۱۱
✍اینجا که بال چلچله را سنگ میزنند
ماهِ اسیر سلسله را سنگ میزنند
ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل
یاران پاک و یکدله را سنگ میزنند
یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» میکشند
یا «آیۀ مباهله» را سنگ میزنند
وقتی که دستهای علمدار قطع شد
پاهای غرق آبله را سنگ میزنند
با آنکه هست آینۀ عصمت و عفاف
پرچم به دوش قافله را سنگ میزنند
محراب اگر کهخَمشوداز غم،عجیب نیست
روح نماز نافله را سنگ میزنند
تفسیر عشق بود و پریشانی حسین
وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین
https://eitaa.com/Maddahankhomein