eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
388 ویدیو
229 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بنام خدا احوالات شام و گریز به خطبهٔ پر شور پرچمدار کربلا حضرت زینب س ___ سلام بر زینب و حس غریبش سلام برحال و احوال عجیبش امان از شهر شام و قصه هایش امان از کوی و بام و کوچه هایش چه آمد برسَرآل نبوت در آن شهر پر از جهل و جهالت اسیران تا که بر آنجا رسیدند نوای شادی از هرجا شنیدند توگوئی برترین جشن جهان بود زن و مرد پیر و برنا شادمان بود اسیران رامعطل کرده بودند تدارک بهر آنان دیده بودند سر هر کوی و برزن ازدحامات کلام ناروا و اتهامات به هرسختی اسیران تا رسیدند چه زشتی ها که درآنجا ندیدند خلاصه بگذریم از شرح وتفسیر بشد در شام ویران زین اَب پیر رقیه؛ جان سپرد کنج خرابه کفن پیدا نشد بر آن سه ساله شماتت بر لب پیرو جوان بود چه توهین ها که ورد این و آن بود بگفتند اجنبی بر آل حیدر شد آن دم زینب کبرا مکدر نگویم حال آن بانو چه سان شد گمانم قامتش آندم کمان شد ادامه دارد...🔰 کربلائی مسلم فرتوت https://eitaa.com/Maddahankhomein
بنام خدا احوالات شام و گریز به خطبهٔ پرشور حضرت زینب س قسمت دوم "" "" "" "" یزید آن دشمن قرآن و عترت امیر. و سرسپاه آل نفرت بنا کرد مجلس شور و نشاطی بساط عیش و نوش و سور و ساطی نشاند بر صدر مجلس ناکسان را تنی از ناکسان آن زمان را در آنجا بود افراد فراوان یکایک جیره خوار آل سفیان خطیب و قاضی و سردار و تاجر هنرمند و آخوند؛مداح و شاعر ‌ ‌ ‌ ‌خلاصه شد عوض آهنگ مجلس بشد پررنگ لعاب و رنگ مجلس به فرمان یزید آل امامت بالاجبار آمدند بر آن عمارت اسیران مرد و زن آشفته بودند یکایک خسته تر از خسته بودند ولی حال یزید ناخلف خوب ز عالی هم فراتر بود و مطلوب ببود آن سنگدل سرمست و مدهوش غریق بحر عیش و عشرت و نوش بلی با این همه توضیح و تفسیر بشد پیروز خون بر زور و شمشیر کشید زینب چو شمشیر زبان را به وجد آورد او پیر و جوان را چنان بود آتشین گفتار زینب که ماندند در عجب از کار زینب چه نطقی پر اثر گیرا و شیوا چو لحن حیدر کرار گویا بیکفند لرزه بر ارکان اشرار تن و روح و روان و جان اشرار یزید از جا جهید و کرد فریاد چو یک مرده به جای خویش ایستاد به زینب گفت سکوت بنما و بنشین مزن دم بیش از این از دین و آئین دهان خویش را دیگر مکن وا مکن صحبت دگر از آل طاها خروشید حضرت زینب دوباره نمود بر رأس خونین او اشاره بگفتا گرچه من دلخون و زارم هزاران داغ من بر سینه دارم ولاکن راه ما پر رمز و راز است طریق ما بسی طول و دراز است طریق ما بود راه شهادت ره جنگ و جهاد و استقامت من اکنون پرچمی بر دوش دارم به سینه شعله ای خاموش دارم بگردم همچو دریا من خروشان شرار شعله ام گردد فروزان شکست معنا ندارد در مرامم پر از صهبای پیروزیست جامم بدان این نکته را ای مردک پست کنون پشت و پناه ما خدا هست شما گلهای باغم را بچیدید برادرهای من را سر بریدید به ظاهر سایه ای بر سر ندارم ندارم هیچ کس یاور ندارم ولی من با دو دست بستهٔ خویش دل رنجور و جان خستهٔ خویش نمایم یکسره کار ستم را کنم من پاره طومار ستم را زنم من بر دهان یاوه گویان نمایم من شما را خانه ویران بدانید ایهاالاقوام کافر که پیروزی از آن ماست آخر التماس دعا مسلم فرتوت "" "" "" https://eitaa.com/Maddahankhomein
برکت بسیار دارد روضه های خانگی رحمت سرشار دارد روضه های خانگی مشتری زهراست جنس اشک و فروشنده دو چشم رونق بازار دارد روضه های خانگی می توان با قطره ای شش دانگ دریا را خرید تجریَ الانهار دارد روضه های خانگی خانواده زیر پرچم با بصیرت می شوند معجز عمار دارد روضه های خانگی روضه های خانگی را فاطمه سر می زند عطر و بوی یار دارد روضه های خانگی منزل بی روضه ظلمانی ست با روضه بهشت حاصل پر بار دارد روضه های خانگی زرق و برق ظاهری خواب و خیالی بیش نیست با درونت کار دارد روضه های خانگی نیست کمّیت مهم، چون با حضور فاطمه میهمان بسیار دارد روضه های خانگی بر حرم نزدیک شو تا دور باشی از گناه حال استغفار دارد روضه های خانگی صاحب اصلیّ مجلس مهدی آل عباست مطلع الانوار دارد روضه های خانگی مهدیا جانم فدایت روضه مادر بخوان سوزش مسمار دارد روضه های خانگی آجرک الله مولا، خاطرات سهمگین از در و دیوار دارد روضه های خانگی گو «کلامی» با توسل مشکل آسان میشود نسخه بر بیمار دارد روضه های خانگی https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود در گذر ها مشـعل بسیار ، روشن کرده بود مـاه ِتـابان ِ سـر تو ، بـر فـراز ِ نـیزه هـا راه پیش روی ما را خوب روشن کرده بود ای برادر عـطر زلـفت ، کوچه های شهر را باغ لاله ، باغ سوسن ، باغ زنبق ، کرده بود خواست قلبم را بسوزاند خودت دیدی چطور؟ جامه ات را نانجیبی پست بر تن کرده بود از فـراز نیـزه ها ، دیـدی چـگونه ، بی حیــا دست های بسته ام را طوق گردن کرده بود قلب ما می سوخت از داغ تو اما ، ساربان روضه خوانی را میان راه قدغن کرده بود مشعل ِ خشم ِ یهودی زاده های ِ "قِیْنُقاع" شعله شعله ، باغ ِ آتش سهم دامن کرده بود من خودم دیدم ، چگونه هرزه ای یک لا قبا در میان خورجینش خود و جوشن کرده بود جارچی با نعره هایش ، در میان کوچه ها کوفیان ِ شام را دعوت به دیدن کرده بود آه ، آه از کل کشیدن های روی پشت بام اهل بیتت را ، غریب ِ کوی و برزن کرده بود کاتب دارالاماره ، نرخ کلـفت ها ، دقیق بر اساس سن و سال ما معیّن کرده بود اینچنین زیـنب ، تـمام آیـه های صـبر را در کتابی سرخ ، با یادت مدوّن کرده بود مٰا بَعَدْ روحی حَبیبی ، یا اَخٰا یٰا نور ُعین مٰا رأیت ، الّاٰ جَمیلا ، مٰا رأیت ، الّاٰ حُسین روح الله قناعتیان https://eitaa.com/Maddahankhomein
الشام الشام الشام.. دور محمل چه شلوغ است مکافات شده قافله وارد دروازه ساعات شده سنگ در دست رسیدند و خوش امد گفتند بین هر کوچه ای از آل علی بد گفتند وسط اینهمه خنده شرر آهم هست دور من هرکس و ناکس که نمیخواهم هست این جماعت که همه راهزن و دزد رهند زشت باشد که تو باشی و مرا هل بدهند سوره ناس بخوانید که شر کم بشود چشم ها خیره نماند سرشان خم بشود ای حسین از تو چه پنهان به خودم لرزیدم معجرم را به سر یک زن شامی دیدم اول ماه صفر بدسفری بود حسین ساربان من عجب بدنظری بود حسین از سر نیزه ببین رد کبودی هارا لال کن جان ابالفضل یهودی هارا مشکلی کاش ز هجران تو حل میکردم سرت از نیزه می افتاد بغل میکردم طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود بی ادب تر ز همه دوروبرم حرمله بود نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین دوست داری که بگوییم کجاییم حسین وسط اینهمه روضه فقط این غم کم‌ بود اخرین منزل ما مجلس نامحرم بود حسین قربانچه پوریا هاشمی https://eitaa.com/Maddahankhomein
تازه رسیده از سَفَرِ کربلا سرت بینِ تَنِ تو فاصله افتاده تا سرت با پهلوی شکسته و با صورت کبود کُنجِ تنور کوفه کشانده مرا سرت پیشانی ات شکسته و موهات کم شده خاکستر تنور چه کرده است با سرت؟ رگ های گردنت چقدر نامرتب است ای جان من چگونه مگر شد جدا سرت؟ این جای سنگ نیست، گمان می کنم حسین افتاده است زیر سُمِ اسب ها سرت... باید کمی گلاب بیارم بشویمت خاکی شده است از ستم بی حیا سرت چشمان تو همیشه به دنبال زینب است تا اربعین اگر برود هر کجا سرت علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/Maddahankhomein
عرض ارادت تمام عشق و ایمانم حسین است همه روح و همه جانم حسین است خدا داند به هر بزم محبت فروغ شمع سوزانم حسین است ندارد تیرگی هرگز دل من که هر شب ماه تابانم حسین است ندارم جز وجود او طبیبی فقط دارو و درمانم حسین است به دریا گوهر تابان هستی به صحرا دُر غلتانم حسین است رهایی بخش دل از هر چه اندوه میان موج و توفانم حسین است به روی خاک درگاهش نوشتم من آن عبدم که سلطانم حسین است به قبرم چون که بگذارند یاران طلوعِ صبح رخشانم حسین است به دشت بی کسی های دو عالم نه تنها سر که سامانم حسین است تمام حاصل عمرم همین بود مرا جان است و جانانم حسین است پریشانی ندارم جز غم او غم قلب پریشانم حسین است بریزم اشک چون «یاسر» که دانم زلال چشم گریانم حسین است حاج محمود تاری «یاسر» https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داغت همیشه بر جگر داغدار ماست تا بامداد روز جزا این قرار ماست بوی بهشت می شنود از درون خاک هرکس عبورش از روی سنگ مزار ماست دریا که اختیار ز طوفان گرفته است پیوسته غرق گریه ی بی اختیار ماست آوارگان خانه به دوش ولایتیم هر جا رویم شهر محبت دیار ماست ما سینه را به سینه زدن سرخ کرده ایم پای تو سر به سنگ زدن افتخار ماست هر جا ندای "ینصرنی" از تو بشنویم "لبیک یا حسین" به پاسخ شعار ماست ما را ز گیر و دار جهنم هراس نیست دوزخ ز اشک دیده ی ما لاله زار ماست با ما شرار خشم جهنم چه میکند جایی که سیدالشهدا در کنار ماست شاعر:غلامرضا سازگار @Maddahankhomein
عشق، مدیون غم توست اباعبدالله(ع) عقل، مات از کرم توست اباعبدالله(ع) هرچه خیراست وسعادت به خداوند قسم همه زیر عَلَم توست اباعبدالله (ع) عاشقانت ره صدساله به یک شب رفتند این هم از فیضِ دم توست اباعبدالله(ع) چشم گریان من از لطف شما لبریز است اشک،سوغات غمِ توست اباعبدالله (ع) نقد عشقت نفروشیم به چیزی که بهشت شمّه ای از حرم توست اباعبدالله (ع) خاک صحرای طف و این همه اوصاف ومقام اثرِ پاقدم توست اباعبدالله (ع) دمِ مرگم قدمی بر سر و چشمم بگذار که امیدم کرم توست اباعبدالله(ع) ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
باز یاد تو رقیه کرده ام دست خالی سوی تو آورده ام باز امشب یاد تو کرده دلم روشن از نور تو گشته محفلم از کرامات تو و احسان تو یا رقیه گشته ام مهمان تو نام تو زینت فضای عالم است ریزه خوار سفره ی تو حاتم است جود و احسان و کرم زیبنده ات مهربانی تا ابد شرمنده ات یا رقیه عالمی حیران توست ریزه خوار سفره ی احسان توست دخت مولانا حسینی، بی قرین شیعیانت را تویی حبل المتین شیعه تا روز جزا مدیون توست یاری دین خدا قانون توست در نایابی تو در بحر شرف جد تو باشد علی شاه نجف در کرامت تو شدی زهرا خصال همچو زینب در جلال و در کمال رنج ها را تو تحمل کرده‌ای بر خدایت تو توکل کرده ای بر تو ای نور خداوندی سلام لطف تو باشد بر این عالم مدام ای سه ساله دختر زهرا نشان صحن و ایوانت بود دارالامان صحن و ایوانت حریم کبریاست هرکه آید سوی تو حاجت رواست از همه مشکل گشایی می کنی هر دلی را کربلایی می کنی شیعیان را تو شدی یار و حبیب ما سراپا درد و تو هستی طبیب گرد شمع تو چنان پروانه ایم عمریه ما سائل این خانه ایم شامل لطف فراوان تو ایم یا رقیه ما مسلمان تو ایم ای که هستی یا رقیه هست من آمدم تا که بگیری دست من گرچه بد هستم خریدار تو ام از طفولیت گرفتار توام گرچه بر درگاه تو بیمایه ام حب و مهر تو بود سرمایه ام یا رقیه آمدم بر تو پناه بر گدای خود نما امشب نگاه گرچه با دستان خالی آمدم سوی تو مولی الموالی آمدم ای سه ساله دختر خون خدا درد من را از کرم بنما دوا نور ایمان را بر این مسکن بده از کرامت درد من تسکین بده ای که چون زهرا تویی خیر کثیر یا رقیه از کرم دستم بگیر من (رضا) هستم غلام کوی تو کن دعا تا که بگیرم بوی تو https://eitaa.com/Maddahankhomein