#جای_تقیه_نیست_پیمبر_شهید_شد
مرده مخوان کسی که مکرّر شهیدشد
در راه عشق حضرت داور شهید شد
تا کی بگو مگوی برادر شهید شد
جای تقیه نیست پیمبر شهید شد
دراصل ازجفای دوهمسر شهید شد
لعن خدا برآن دو لعینه برآن دوزن
دو قاتل نبی ِ خداوند ذوالمنن
با طعنه گفته شاعر این شعر، این سخن
نام خدیجه روی لبش بود دائما
حتما به جرم عشق به مادر شهیدشد
با زهر کینه تلخ نمودند کام خلق
اعلام میکنم به همه بر تمام خلق
کشته شده است حضرت خیرالانام خلق
بعداز غدیرخم که علی شد امام خلق
احیا گر ولایت حیدر شهید شد
قلب رسول، زخمی زخم زبانشان
طعنه براو شده همه دم آب ونانشان
آتش زنم به منبر طاها به جانشان
ازاولی ودومی و دخترانشان
بغضی رسید و صاحب منبر شهیدشد
گریه کنید داغ دمادم شده شروع
طاها که رفت غصه و ماتم شده شروع
رخ داده آن چه ماه محرم شده شروع
بعداز صفر مصیبت اعظم شده شروع
محسن به دست امت کافر شهید شد
داغ تو یارسول به دل، غصه دوخته
خصم تو کین خرید و وفا را فروخته
قافیه ها، زهر جفاگشته سوخته
زد دومی لگد به در ِ نیمه سوخته
یک سوم سلاله ی کوثرشهیدشد
اجر رسالت تو چه خوش می شود ادا
یامصطفی چگونه بگویم ز کوچه ها
درپیش چشم ِخون شده ی شاه اولیا
قنفذ مغیره، ثانی و چل مرد بی حیا
جوری زدند حضرت مادر شهید شد
آن روز قلب شیعه به غم مبتلا شدو
دلها اسیر غصه ودردو بلا شد و
این داغ ،ذکر نوحه کربوبلا شد و
تیرسقیفه روز دوشنبه رها شد و
با شعبه های آن علی اصغرشهید شد
مانند( عبدمحسن )زهرا به روضه هات
ای (روضه خوان) بگو غم این قلب مبتلات
فریاد زن ز سینه که زهرا کند دعات
شیعه نکن جفا به پیمبر مگو "وفات"
جای تقیه نیست پیمبر شهید شد...
✍حاج علی پاکدامن
*تضمین از شعر علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حق_رسالت
السلام علیک یا رسول الله
صلوات الله علیه وآله و سلم
عمری به لطف بی حد تو اعتنا نشد
حقّ رسالت تو پدر جان ادا نشد
مثل خدیجه همسر اُمّ الوفای تو
دیگر کسی برای تو اهل وفا نشد
اجر تو از هدایت این قوم ناسپاس
غیر از اهانت و کتک و ناسزا نشد
جشن سقیفه مانع دفنت شد و کسی
دیگر برای داغ تو صاحب عزا نشد
یک تن به عهد روز غدیرش وفا نکرد
صاحب برای منبر تو مرتضی نشد
بابا سرت شکسته شده از جفا ولی
دیگر سر تو زخمی تیر و عصا نشد
رأست به روی نیزه نرفت و تنت دگر
در زیر نعل تازه ی مرکب رها نشد
آورده اند یک کفن قیمتی ز عرش
شکر خدا پدر کفنت بوریا نشد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#روضه_حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
هنوز ای پدرجان تنت بر زمین است
میان سقیفه سخن اینچنین است
که از قومِ ما رهبرِ مسلمین است
نه از خانه ی وحی رهبر گزینیم
که خود، جانشینِ پیمبر گزینیم
ببین چیست، بعد از تو مزد رسالت
ز خودکامگان منحرف شد خلافت
رها شد ولایت، رها شد امامت
ز خط نفاق اینچنین شیطنت شد
بجای عدالت، عیان سلطنت شد
پس از تو ز عصمت نمانده نشانی
ز قرآن و عترت نمانده نشانی
ز احکامِ دینت نمانده نشانی
به دلهای امت نمانده ترحم
به لبهای زهرا نمانده تبسم
نه در غم، خدا را توکل نمایند
نه فرمانِ ما را تحمل نمایند
به تخریب و آتش توسل نمایند
ببین چادر خاکی اَم را پدرجان
نگاهی، دلِ شاکی اَم را پدرجان
فراق تو از سینه آتش فشانده
غمی سخت بر جانِ زهرا نشانده
علی را به خانه نشینی کشانده
چه داغِ عظیمی به زهرا رسیده
چه ارثِ غریبی به مولا رسیده
نه تنها به کوچه بمن راه بستند
که حرمت ز ناموس حیدر شکستند
همه عهد و پیمان پس از تو گسستند
در خانهی تو به آتش کشیدید
به رخسار زهرای تو خش کشیدند
فدک را ز دستانِ زهرا ربودند
رهِ دشمنی را به سیلی گشودند
هجومِ بدی بر حریمت نمودند
ز روی تنِ خسته ام رد شدند و
تماشاچیان نیز مرتد شدند و
نه مانده سلامت دگر روی زهرا
نه دنده، نه سینه، نه پهلوی زهرا
نه در عافیت مانده بازوی زهرا
چگویم که بارم زمین ماند بابا
که ثلثی ز نسلم چنین ماند بابا
ترا خواندم آندم به قلب غمینی
علی را بخواندم به صوت حزینی
زدم ناله از درد، فضه خذینی
بیا محسنم را ز مسمار کشتند
ترا گوئی آنان، دگر بار کشتند
زدم دست و پا من اگر زیر این در
حسینم زنَد دست و پا زیر خنجر
ز سمِ ستوران شود لِه مکرر
سرِ او به نیزه، سوی شام عازم
اسیری رود زینبم بی محارم
حاج محمودژولیده
@Maddahankhomein
#روضه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
تنها نه اینکه زهر جفا قاتل من است
آری هزار درد و بلا قاتل من است
غربت تمام عمر، مرا در سکوت برد
بی یار بودنم بخدا قاتل من است
از یک سپاه، یک نفری هم بجا نماند
این بی کسی، به روزِ بلا قاتل من است
دشمن همه خواصِ سپاهِ مرا خرید
جهلِ خواص در همه جا قاتل من است
از بی بصیرتی، به دلم نیش میزدند
کج فهمیِ سرانِ سِپا قاتل من است
تنها نه خنجری که به رانم فرو نشست
زخم زبان، عیان و خفا قاتل من است
حتی خودی ترین قُرَبا طعنه اَم زدند
الفاظِ زشتی از صلحا قاتل من است
با اینهمه، گذشتم از این قومِ بی خِرد
در اصل داغِ مادرِ ما قاتل من است
عمریست مانده صحنه ی سیلی به چشمِ من
آنچه ز کوچه مانده مرا قاتل من است
با کس نگفتم از دو طرف ضربه خورده است
دیوارِ سخت و دستِ جفا قاتل من است
آن گوشوارِ پاره غرورِ مرا شکست
دستی که خورد ضربه ی پا قاتل من است
چون با هجوم، پهلوی مادر شکسته شد
فضه بیای خیرُ نسا قاتل من است
فریادهای بانوی پهلو شکسته، در...
مسجد میانِ قوم دغا قاتل من است
کِی انقلابِ مادرمان بی نتیجه ماند
صدیقه چون نشست ز پا قاتل من است
مادر بپای غربتِ مولا شهیده شد
پرواز مادرِ شهدا قاتل من است
حاج محمودژولیده
@Maddahankhomein
السلام علیک یا رحمة للعالمين
يارسول الله صلوات الله علیه واله وسلم
زبانحال حضرت زهرا س با پدر بزرگوارشان، قبل از شهادت
بعد از تو درد فاطمه بسیار می شود
همسایه ی قدیم گلت خار می شود
هرکس که در مدینه بدهکار لطف توست
در پشت درب خانه طلبکار می شود
دستان کینه باز شود بعد تو ولی
بسته دو دست حیدر کرار می شود
بعد از گرفتن فدک از دست غاصبان
دیگر گذر ز کوچه چه دشوار می شود
این دیده ای که بوسه زدی روز وشب برآن
در کوچه در کنار حسن تار می شود
پشت نقاب ، راز مگویم بماند و
پنهان ز دیده سرخی رخسار می شود
این سینه ای که مخزن انوار ایزدی ست
بشکسته از شراره ی مسمار می شود
گردد خلیل، دختر تو بعد رفتنت
در آتش سقیفه گرفتار می شود
در کوچه از عداوت چل مرد بی حیا
پیوستنم به سوی تو هموار می شود
ازاین دوشنبه کرب وبلا می شود به پا
آغاز هر جسارت و آزار می شود
از این سقیفه حرمله زد تیر و کربلا
اصغر اسیر زخم شرر بار می شود
شمر سقیفه رأس حسینم جدا کند
بر روی تل عقیله عزادار می شود
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_مهدوی_شهادت_پیامبر_صلوات_الله_علیه_و_آله_وسلم
السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
خورشید عصر ،منجی عالم ظهور کن
تنها دلیل خلقت آدم ظهور کن
دیگر نمانده صبر و قراری به سینه ها
هجرت شده ست درد دمادم ظهور کن
در قلب شیعیان، همه دم در فراق تو
برپا شده ست مجلس ماتم ظهور کن
آخر امام، منتقم آل فاطمه
نور دل رسول مکرّم ظهور کن
وقت عزای جدّ غریب تو مصطفاست
صاحب عزای حضرت خاتم ظهور کن
زخم جبین جدّ تو تازه ست العجل
بر زخم او دوایی و مرهم ظهور کن
او رفت و اشک فاطمه اش شد همیشگی
شد قامتش ز داغ پدر خم ظهور کن
او رفت و بعد او رخ یاسش کبود شد
در کوچه خورد سیلی محکم ظهور کن
روز دوشنبه، کوچه و بغض چهل نفر
شد مبدأ جفای محرم ظهور کن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
قصه ی خدمت
می شناسد برتر از هر نام ،نامِ خویش را
آنکه دید ارجح ز هر چیزی مقامِ خویش را
صرف خواهد کرد در راهِ بقایِ نام و نان
پست و میز خدمت و کار و کلام خویش را
خویشتن را کی کُند وقف امام مکتبش؟
می کند خرج خودش حتی امامِ خویش را
می کند پنهان نفاق خویشتن را در وفاق
آنکه داده دست گمراهان زمام خویش را
تلخ خواهد کرد کامِ مردم درمانده را
تا کند شیرین به هر تزویر،کام خویش را
می کُند قرآن حق یک روز رسوا،عاقبت
آنکه را گسترده با آیات،دامِ خویش را
هرکه باشد مرد خدمت شیوه اش اینگونه نیست
کی پسندد بر دوام حق،دوام خویش را
صرف خواهد کرد چون شمعی بدونچشمداشت
در مسیرِ نور بخشیدن تمام خویش را
غصه خواهد خورد از بهرِ ناهارِ کارگر
می برد از یاد از اندوه ،شام خویش را
جز برای یاریِ افتادگان و بی کسان
برنخواهد داشت در ایام ،گام خویش را
با عمل بر سیره ی مولایِ مظلومان علی(ع)
می فرستد برهمه عالم پیامِ خویش را
در دل ده کوره های دور پیدا می کند
در دوای درد مردم ،التیام خویش را
در میان موج تهمت های سخت و ناروا
وا نسازد جز به ذکر خیر ،کامِ خویش را
باهنر،آنکه شهادت را نصیب خویش ساخت
دید لبخندِ امام تشنه کامِ خویش را
چون رجایی یا رییسی تا ابد در قلبهاست
هر که نشناسد به خدمت صبح و شامِ خویش را
نیست هرگز خاکِ در خور بهر اهلِ آسمان
می برد حق،دوستانِ بامرام خویش را
خُرَّم آن مردان که نزد دوست دولت یافتند
می فرستم سوی شان ازجان سلامِ خویش را
#هفته_دولت
#شهید_جمهور
#احمد_رفیعی_وردنجانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شب جمعه ، کربلا باشی
بعد ساعت ها
پشت در باشی....
#امام_حسین_ع
چشم تو را به دیدن خود ، باز می کند
هم ناز می خرد زتو هم ناز می کند
هرگز گمان مبر که تو را پشت در گذاشت
لطفش دری به روی همه باز می کند
اشک تو را به قیمت الماس می خرد
اینگونه در معامله اعجاز می کند
پای غمش بروی گره ها که وا شود
دستان بسته را پرِ پرواز می کند
گوش زمانه گرچه پر از ظلم ظالم است
حق را رسا به هر طرف آواز می کند
در کاروان او همه از سر ، گذشته اند
با سر برو به جانبش، اغماض می کند
هرکس سوار کشتی او شد بدون شک
از نو دوباره زندگی آغاز می کند
#صامره_حبیبی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#جمعه_ماه_صفر
باز یک جمعه ی ماه صفر است
شیعه از صاحب خود بی خبر است
اشک در چشم همه حلقه زده
سالها شیعه نگاهش به در است
کی خبر می رسد از عرش خدا
آخرین جمعه ی هجر پدر است
چه کسی ضجّه زند وقت دعا
در بیابان پدرم دربه در است
ساکن کوه و بیابان شده او
چون که جانش همه دم در خطر است
او طرید است و شرید است و فرید
در همه عمر ِخودش خون جگر است
مانده او منتظر روز ظهور
روضه خوان در همه شام وسحر است
تا به کی صبح و مساء هستی ما
وسط روضه ی خود محتضر است
یک به یک منتظرین کم شده اند
آتش فتنه چنین شعله ور است
ای خدا رحم به حالم بنما
ماندنم بین سپاهش، هنر است
ای خدا رفته قرار از دل ما
چاره ی ما فرج منتَظَر است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شب_جمعه_کربلا
بیقرارم یـا امام المُنتظـر
التفاتی بر منِ بیتاب کن
یک شب جمعه مرا هم زائرِ
مرقدِ شش گوشه ی ارباب کن
#رحیم_فیضی_اردبیلی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شب جمعه یاد رفتگان باش
شب جمعه به یاد رفتگان باش
بخوان حمدی به یاد خفتگان باش
به یاد بستگان و مادرت باش
عمو عمه به یاد خواهرت باش
پدر را یاد کن جایش چوخالیست
که روحش منتظردراین حوالیست
ز خاله جان و دائی یاد بنما
عزیزان خودت را شاد بنما
دعا کن بر رفیقان ات که رفتند
که اکنون در مزار خویش خفتند
همه همسایگان و آشنایان
تمام شیعیان و جمله یاران
شهیدان وطن را یاد بنما
به حمدی روحشان را شاد بنما
الهی روحشان مسرور بادا
به شخص مرتضی محشور بادا
خدا بخشد جمیع رفتگان را
کند رحمت تمام خفتگان را
خداوندا ببخشا مادرم را
به همراه پدر تاج سرم را
دعا گوی شما من (بیقرارم)
شما را من به ایزد می سپارم
یا علی مدد. بیقرار اصفهانی
(پدر و مادر بیقرار را یاد کنید)
https://eitaa.com/Maddahankhomein