#غزل #فاطمیه
#حضرت_فاطمه_علیهاالسلام
🔸داغ تو🔸
آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد
باید از شعلۀ آن تا به ابد شیون کرد
قامت صبر مرا داغ تو در کوچه شکست
ماجرای در و دیوار چهها با من کرد
ماندهام بر دل تو میخ در آتش زده است
یا دل سوختهات خون به دل آهن کرد؟
شمع چشمان کبودت ز غمم سوخت چنان
که غریبی مرا بر همه کس روشن کرد
جامۀ رزم به تن داشت علی، پیش از این
بعد تو پیرهن صبر، دگر بر تن کرد
✍🏻 #یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح حضرت علی علیه السلام
ای جذبهیِ نگاهِ شما اوجِ جاذبه
ای بهترین دلیل برایِ مراقبه
ای ذکرِ بینظیرِ تو حلّالِ مشکلات
معیارِ بندگی و عَیارِ محاسبه
اِی جلوهیِ جلالِ خداوندِ لاٰشریک
وِی صاحبِ تمامِ صفات و مراتبِ....
ذاتِ خدایِ عَزَّوَجَل یاعلی مدد
حکمِ کسی که منکرِ تو شد مُحاربه
عینُالیقین و حِصنِ حَصیٖن مقتدایِ دین
ذکرم علیعلیسْت به وقتِ مصاحبه
در انتظارِ آمدنِ وارثِ شماست
ایران به زیرِ بیرقِ آقا و نائبِ.....
#غزل #مدح #مدح_مولا #نجف
#حضرت_علی_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیتی فاطمیه
به این پرچم قسم فردایِ محشر
شفاعت میکند آقایِ بیسر
از این دستی که بر سینه نشست و....
لبی که ناله میزد وای مادر
#دوبیتی #فاطمیه #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🌸سلام امام زمانم 🌼🌻
🔹نامت بلند و اوج نگاهت همیشہ سبز؛
آبےترین بهانہ دنیاے من سلام!!
🔹ما بےحضور چشم تو این جا غریبہایم
دستے،سرے تڪان بده،مولاے من؛سلام!
🔹تقدیم چشمهاے تو این شعر ناتمام
زیباترین افق بہ تماشاے من سلام!
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
سند غربت
کوکب روشن من، ای مه منظومه ی من
آه ای دخترک خسته ومظلومه ی من
مدتی می گذرد خواب نداری بنشین
به روی پای خودت تاب نداری بنشین
ازچه بردیده ی من دیده ی خود دوخته ای
توچه دیدی به رخ من که چنین سوخته ای
گرچه روزمحن من شب یلدای شماست
این کبودی سند غربت بابای شماست
سعی کن غم به دلت اینهمه غالب نشود
دخترم چون توکسی ام مصائب نشود
آنقدرداغ ببینی که دلت داغ شود
لاله های جگرت زینت هرباغ شود
چهره ی غرق به خونی زپدر می بینی
آه ازآن لحظه که در تشت جگرمی بینی
دل شرر دارد وچشمان ترم می سوزد
تا تو را می نگرم من، جگرم می سوزد
شدسرشته غم واندوه به آب وگل تو
همه فریاد برآرند امان از دل تو
گل یاس چمنم، ای گل دردانه ی من
گوش کن برسخنم روشنی خانه ی من
دل تو چون دل من همدم اندوه وبلاست
پیش روی تو عزیزم سفرکرب وبلاست
باخبرباش که من پیرهنی دوخته ام
پیرهن که چه بگویم، کفنی دوخته ام
گرچه دربین مصیبات وبلا تنهایی
تودرآن وادی طف نایبة الزهرایی
روشنی بخش دلم دل زغمت تاریک است
دخترم گریه مکن روز دهم نزدیک است
صحبت ازقتلگه وسینه ی افروخته است
لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
کلمینی فاطمه
چشم خود را باز کن ای یار تنهای علی
یک نگاهی کن به اشک سرخ سیمای علی
حالتی چون محتضر دارم ز پا افتاده ام
باز احیا کن علی را ای مسیحای علی
کلمینی فاطمه ،جان علی برلب رسید
رفته تاب وطاقت از جان توانای علی
یاس من گلبرگ رویت را چرا کردی نهان؟
رنگ نیلوفر شده رخسار زهرای علی
زینبت یک سو حسینت باحسن در یک طرف
از جگر نالند در این شام یلدای علی
نیست تسکینی مرا در این فراق سینه سوز
غیر غم ناله نمی جوشد ز آوای علی
گرکه دود آه من، سر می کشد بر آسمان
آتش داغ تو افتاده براعضای علی
با کدامین حال ،روی دوش خود گیرم تو را
قوتی دیگر نمانده در سراپای علی
ای «وفایی» آمده وقت نماز غربتم
کو اذان گوی غریبی در مصلای علی
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
نمازآخر
ازروی بستر برنمی دارم سرم را
آهسته می بندم دوچشمان ترم را
تاآن كه پرپر گشتنم راكس نبيند
کردم برون گُل های یاس و پرپرم را
پوشانده ام رخسار نيلی را،كه شايد
حيدر نبيند گوشه ی چشم ترم را
چون روبرو گشتند با من غنچه هايم
اسماتوخود درياب حال دخترم را
هجده ورق از دفتر عمرم تمام است
آماده ام بندد شهادت دفترم را
كردم وضو ازاشك وهنگام شهادت
خواندم دراين بسترنماز آخرم را
چيزی نمانده تا نهان ازچشم دشمن
پنهان كند در شب علی خاكسترم را
ترسم علی از پا بيفتد ای «وفایی»
بردوش خود وقتی بگيردپيكرم را
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
شب وداع
امید جان خسته ام، ازبرمن سفرمکن
بمان به پیش من مرو، مرا توخونجگرمکن
بی تو غریب وبی کسم ، مرومرو هم نفسم
آتش سینه ی مرا ، بیا وشعله ور مکن
میان سوزو ساز خود، به چشم نیمه باز خود
به یاد محسنت دگر ، نظر به سوی درمکن
زدل که آه می کشی، مرا زغصه می کُشی
نثار قلب وجان من، زآه خود شررمکن
روح من وروان من، سوخت چوشمع جان من
برای غُربت علی گریه تواز جگر مکن
صبرمن وقرار من، دلبرو غم گسار من
به سوگ وهجرروی خود، مرا تونوحه گر مکن
بین حصار دردوغم، زسنگ هجران والم
توای شکسته بال من، مرا شکسته پرمکن
تو گفته ای که یاعلی ، مراکفن نما ولی
نگفته ای که بررُخ کبود من نظر مکن
غم دلت نهفته ای، شب وداع گفته ای
هیچ کسی راتو علی، زتربتم خبرمکن
«وفایی» شکسته دل ، که گشته ای زمن خجل
جز به عزای فاطمه، زاشک دیده ترمکن
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#روضه_وداع_حضرت_زهرا_صلوات_الله_علیها
باز دلهای پریشان را پریشانتر مکن
با وصایایت، علی را اینهمه مضطر مکن
حرف از رفتن مزن، آتش به قلبِ من مزن
نا امیدم از خودت ای روحِ پیغمبر مکن
آتشِ دیوار و در، یکبار ما را سوخته
بارِ دیگر، شعله بر جان و دل حیدر مکن
حرفی ای بانوی اطهر، از حلالیَّت مگو
با علی، صحبت از این شرمندگی دیگر مکن
اشک میریزی برایم، باز هم یارم شوی
اینهمه خود را فنای غربتِ رهبر مکن
لابد از غسلِ شبانه، هست منظوری ترا
صورت و بازوی خود را، مخفی از همسر مکن
عاقبت با من نگفتی از شکستِ بازویت
وقتِ غسلت، مبتلا بر نالهاَم آخر مکن
آیتاللهِ علی، آیاتِ تو از هم گسست
بیش از این، محروممان از سورهی کوثر مکن
تو فقط، یکبار کردی از برای خود دعا
اینهمه عجل وفاتی زیر لب یکسر مکن
یک دعا بهر علی کن، تا خدا صبرم دهد
مرتضی را با عروجِ خویش، بی یاور مکن
مجتبای خویش را دریاب، جان فاطمه
محرمِ سِرّ خودت را زود، بی مادر مکن
هِق هِقَت، این آخرین ساعات زجرم میدهد
با صدای گریهی خود، با خبر دختر مکن
هر سفارش را که از بهر حسینت میکنی
از عطش حرفی به پیش دیدهی خواهر مکن
حاج محمودژولیده
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
گل در آتش
از مجموعه شعر ریحانه بهشت
-----------
باغبان در باغ بود و باغ را آتش زدند
باغ را در پیش چشم لاله ها آتش زدند
آه ازین غم کشتی اَمن ولایت را خَسان
در میان موج خون با ناخدا آتش زدند
آتش افروزان گلچین در حصار شعله ها
غنچه را چیدند و گل را هم جدا آتش زدند
هست و بود مرتضی یک لاله بود آن هم بسوخت
یعنی آن که هرچه بود از مرتضی آتش زدند
کاش می آمد ، وَ می پرسید از آنان مصطفی
مَهْبَط وَحیِ الهی را چرا آتش زدند
خانه ی زهرا به یثرب سوخت امّا بنگرید
خیمه ی اولاد او را کربلا آتش زدند
باغ را در سوختند آنگاه «یاسر» بی امان
نخل هستی را ز کین سر تا بپا آتش زدند
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
4_5875032016977663621.mp3
1.25M
🏴 #فاطمیه۱۴۰۳
#زمینه مدح حضرت زهرا
#احسان_نرگسی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مادر / نفسش اعجازه
چادر خاکی شو / رو سرم می ندازه
مادر / دوای هر درده
قیامت دنبالِ / نوکراش می گرده
حضرت مادر
زیر پر چادرتن این همه نوکر
با تو تماشایی تره صحنه ی محشر
حضرت مادر
بارون رحمتی - من مثل یک کویر
ای مادر حسن - دست من رو بگیر
امنا فاطمه ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مادر / ضربان حیدر
سوامون کن توی / شلوغیِ محشر
شأنت / فوق هر ادراکه
پسرت ارباب / همه ی افلاکه
دل بی قراره
حاجت اگه داری بیا رد خور نداره
جز تو کدوم عشقی برا من موندگاره
دل بی قراره
بارون رحمتی - من مثل یک کویر
ای مادر حسن - دست من رو بگیر
امنا فاطمه ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مادر / چرا چشمات تاره
چش زینب سمتِ / خونِ رو دیواره
مادر / چِقَدِ دلتنگی
با چهل تا مردِ / بی حیا می جنگی
افتادی از پا
آخرشم با لگدش کَنْدْ درو از جا
افتادی توی کوچه ها یکه و تنها
افتادی از پا
هیزم آوردن و - در رو آتیش زدن
افتادی رو زمین - پیش چشم حسن
امنا فاطمه ۴
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9