eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
680 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه ‏زمینه: رکمان فرق علی منشق چو از تیغ کین شد گریان ملک در ناله روح الامین شد شاه ولایت مرتضی شد کشته از تیغ جفا مرآت رب العالمین نور یزدان شاه ولایت شیر حق رکن ایمان شد کشته از تیغ جفا ای عزیزان عالم ز داغ ماتمش دلغمین شد در مسجد و محراب و وقت عبادت اندر نماز و سجده و وقت طاعت خصم لعین فرقش درید از شقاوت لرزان فلک در ناله عرش برین شد شمشیر زهرآلوده را ابن ملجم بنواخت بر فرق علی اندر آن دم از این عمل در ناله شد خلق عالم خون از سر مولی روان بر جبین شد شمشیر کین بن ملجم شوم غدار بر تارک حیدر چو زد آن ستمکار شق القمر از تیغش آمد پدیدار فزت و رب الکعبه اندر طنین شد روح الامین در عرش حق گشت بی تاب داد این ندا شد کشته حیدر به محراب از تیغ ابن ملجم شوم ناباب غرقه به خون سر علی شاه دین شد خیل ملایک بر علی ناله سر کرد این ناله ها بر قلب زینب اثر کرد اشکش روان از دیده بهر پدر کرد قلبش دگر با محنت و غم قرین شد شبیر و شبر چون ندا را شنیدند آن گه به سرعت سوی مسجد دویدند آغشته در خون چون پدر را بدیدند شوری به پا در آسمان و زمین شد پس پیکر مجروح آن شاه ابرار بردند سوی خانه با چشم خونبار حال پدر را دید چون زینب زار شیون به پا بنمود و زار و حزین شد شد کشته از شمشیر کین-مولی امیرالمؤمنین چون دید منشق فرق باب آن دل افگار خون از سرش گشته روانه به رخسار شد روز روشن پیش چشمش شب تار از بهر بابا خاطرش بس غمین شد آیا در آن لحظه چه بگذشت به زینب کز سوز دل ناله زد و گفت یا رب دیگر رسیده جانم از غصه بر لب بهر چه بر ما این قدر ظلم و کین شد یا رب به حق حرمت شاه مردان طوف مزارش کن نصیب محبان انصاری این نعمت تو را داده یزدان مهر و ولایش در دلت چون عجین شد @Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(امام علی ع) فرق علی منشق چو از تیغ کین شد گریان ملک در ناله روح الامین شد شاه ولایت مرتضی شد کشته از تیغ جفا @Maddahankhomein
شاید که برده ز خاطر قرار را دستان خالی چشم انتظار را امشب به کوچه ی ما سر نزد چرا؟ مردی که داشت به کولش بهار را او ساده بود ولی وقف کوچه کرد عمری تمامی دار و ندار را سر کرده ایم در آشوب و غصه ها با مهربانی او روزگار را امشب نیامد و از دست داده ایم یکباره طاقت و صبر و قرار را پیچیده بوی خزان باز هم محاق از ما گرفته تماشای یار را آورده اند ولی گریه های شهر پیغام حادثه ای ناگوار را تیغ جهالت و کینه، شکافته فرق سر یل شب زنده دار را از ما چه دیده که در سجده گفته است بعد از قسم به خدا، «رستگار» را آن کوچه گرد صمیمی همیشه داشت تصویر و عطر خداوندگار را مانند کوچه ی ما نیمه های شب می گشته کوچه به کوچه دیار را آن بی بدیل ابر مرد روزگار می بسته بر کمرش ذوالفقار را حق را گرفته اگر روزگار، باز ناحق نکرده لبِ روزه دار را با استخوان درون گلو ،به چشم یک عمر کرده تماشای خار را تنها علی است که در پادشاهی اش فهمانده معنی خدمتگزار را @Maddahankhomein
منم و این شب میقات الهی العفو تویی و اینهمه حاجات الهی العفو شب قدر است الهی به رسول‌الله ات شب عفو است و ملاقات الهی العفو به صحیفه به مفاتیح به قرآن عظیم به زُمر ، غافر و صافات الهی العفو به ابوحمزه ، کمیل و به دعاهای سحر به شب اهل خرابات الهی العفو مَسَّنا الضُّر فَتَصَدَّق به علیٍ به علی آه جِئناک بِمُزجاة الهی العفو قدر زهراست الهی به پَرِ چادر او به دلِ مادرِ سادات الهی العفو به کریمی به غریبی به یتیمیِ حسن به کَرَمخانه‌ی حاجات الهی العفو به حُسینت به حُسینت به حُسینت به حسین زیر رگبارِ جراحات الهی العفو به دو دستان گره خورده‌ی سجاد میان زنجیر به اهالی مناجات الهی العفو به غم خاطره‌ی کرببلای باقر توبه از اینهمه آفات الهی العفو عمرِ من رفت الهی به امام صادق خط بکش بر همه مافات الهی العفو من و زندان خطاهام به موسی‌الکاظم من و زنجیرِ مجازات  الهی العفو به همین پنجره‌فولاد به زوارِ رضا به تمامیِ زیارات الهی العفو هیچ جز شرم نداریم الهی به جواد جان این کعبه‌ی خیرات الهی العفو به دل محترم حضرت هادی یارب که نکردند مراعات الهی العفو و الهی به حسن از همه کوتاهی‌ها یا که از اینهمه افراط الهی العفو همه گفتیم بگوییم به مهدی الغوث به همین صاحب اوقات الهی العفو آه بر گریه‌ی صبح و شبِ او بر زینب پشتِ دروازه‌ی ساعات الهی العفو به رُباب و به سکینه به غم گهواره موقع غارت و سوغات الهی العفو به زمین خوردن بی دست علمدار حرم وای از خیمه‌ی سادات الهی العفو به شهیدان حرم‌ها به سلیمانی‌ها می‌رسد روز مکافات الهی العفو شعر: دکتر حسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای کاش قطره باشم، دریای من تو باشی ای کاش بنده باشم، مولای من تو باشی از خویش پر گرفتم، قرآن به سر گرفتم احیا گرفته‌ام تا، محیای من تو باشی دیروز بی تو بودم، امروز بی تو بودم امشب رسیده‌ام تا، فردای من تو باشی از شرم از ندامت، از برزخ و قیامت دیگر چه باک وقتی دنیای من تو باشی گفتم الهی العفو، بخشد خدا اگر که آمین التماسِ، شب‌های من تو باشی گفتند که کریمی، گفتند اباالرحیمی خوشبخت من اگر که بابای من تو باشی امشب دلم هوای میخانه کرده ساقی رفتم نجف اگر که، امضای من تو باشی شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
با چشم تر بر روی سر قرآن گرفتیم ذکر بِکَ یا رب و یا رحمن گرفتیم با ذکر آن سرچشمه ی رحمت، محمد در راه دریای خدا جریان گرفتیم جانی نمانده بود بین سینه هامان گفتیم فورا بِعَلیٍ، جان گرفتیم بِفاطِمَه گفتیم، مادر سر رسید و از دست هایش رزق آب و نان گرفتیم ذکر لب ما سینه زن ها بِالحَسَن شد خیر دو دنیا را از آقامان گرفتیم گفتیم یاد رأسِ بر نی، بالحُسَینِ آتش گرفتیم و سپس باران گرفتیم از خیر ذکر بِعَلیِ بنِ الحُسَینِ از خوان زین العابدین ایمان گرفتیم وقتی به ذکر حضرت باقر رسیدیم فهم معارف را ز رب آسان گرفتیم بردیم نام حضرت شیخ الائمه قول نجات از آتش سوزان گرفتیم بر روی لب آمد دم موسی بن جعفر از برکت این دم، سر و سامان گرفتیم تا نوبت ذکر علی موسی الرضا شد رفتیم با هم دامن سلطان گرفتیم آمد میان، نام جواد و از سخایش خیر کثیر و برکت و احسان گرفتیم با بردن نام علیِ بنِ محمد قول وصالِ جنت و رضوان گرفتیم گفتیم ذکر بِالحَسَن را، روزی خود از سامرا با دیده ی گریان گرفتیم یعقوب وار از هجر یوسف گریه کردیم بِالحُجةِ... بوی غم کنعان گرفتیم قرآن به سر، سر شد... الهی بِالرقیه از غربتش بر آستین دندان گرفتیم از شام قدرش که سر بابا بغل کرد ویرانه غوغا شد، دل ویران گرفتیم آن قدر ناله زد " أبَ..." کنج خرابه ما نوکرانش درد بی پایان گرفتیم شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد باید مفاتیح الجنان “شیخ عباس” دل را که شد ویرانه دست کم بسازد یارب به من اشکی بده سازنده باشد اشکی بده از بنده ات میثم بسازد چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد دستی بده دست از تهیدستان بگیرم دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم پایی بده جز در ره مولا نکوبم پا جای پایی چون “ابوموسی” نکوبم دل می کند وابسته از دنیا به سختی دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی میلی بده از جام همدردی بنوشم در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم عزمی بده آماده ی ایثار باشم وقت ضرورت راهی پیکار باشم نسلی بده عشق شهادت در دل آن نسلی بده “فهمیده” باشد حاصل آن جانی بده سرشار از نور ولایت لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه من هم بخوانم از شهادت عاشقانه زیباترین نثر مناجاتم جهاد است امروزه وقتی صحبت از “جنگ اراده “ست جزو مجاهدهای در راه خدایم سجاده ام حکم کفن دارد برایم بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم با معنویت در دو عالم سربلندم بیش از چهل سال گذشته پای کاریم وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم رمز بقا قطعا به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست ما را سفارش می کند آقا به تقوا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا درس دبستان امیرالمومنین است گوشم به فرمان امیرالمومنین است نص اشداء علی الکفار یعنی منشور قرآن امیرالمونین است حکم پدر دارد برای خاک یعنی ایران هم ایران امیرالمونین است دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما در سفره مان نان امیرالمونین است هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا مدیون احسان امیرالمومنین است عمری محدث بودن و از غیب گفتن این کار سلمان امیرالمونین است در کعبه مولایم علی آمد به دنیا پس صاحب خانه امیرالمومنین است ساعات خوب زندگی ما همیشه در زیر ایوان امیرالمومنین است حبل المتینم هست و فردای قیامت دستم به دامان امیرالمومنین است با دست او حق سفره اش را پهن کرده هر بنده مهمان امیرالمومنین است زهرای مرضیه همیشه دوست دارد چشمی که گریان امیرالمومنین است شخص پیمبر بانی بزم عزایش چشمان زهرا نیز می بارد برایش مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه حلوای ختم مرتضی در کام کوفه می ریزد از غم های خود در جان دختر وقتی که بابا می شود مهمان دختر از غصه دیوار دل دختر ترک خورد وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد اماده دارد میشود بر قتل حیدر قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد دلواپس فردای بابا ام کلثوم باید بخواند روضه ها را ام کلثوم از خانه که بابای از گل بهترم رفت گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر پشت سر بابا دوباره مادرم رفت دیدم از این کوچه شروع کربلا را هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت زیر سر سیلی سنگین سنان بود از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت چشم علی مرتضی را دور دیدند در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت علیرضا خاکساری 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
با در شب قدر رخ ماه تو دیدن دارد ذکر یارب ز لبان تو شنیدن دارد قدمی رنجه کن ای دوست که در این شبها چهره بر خاک کف پات کشیدن دارد به تمنای تو من آمده ام ، می دانم در شب قدر گل از روی تو چیدن دارد بنویسید در این شام پریشانی ها قامت عاشق بیچاره خمیدن دارد شب قدر است به بازار ولایت آیید یوسفی می رسد از راه ، خریدن دارد تلخی هجر به شیرینی وصل انجامد عاقبت صبر به دلدار رسیدن دارد در شب قدر یقینا" به رسد در کویت هر که در راه غمت پای دویدن دارد خورد بر فرق علی تیغ شقاوت ، ای وای خون دلهاست که از داغ چشیدن دارد جامه بر تن بدرید از غم مولا امشب غم جانسوز علی جامه دریدن دارد "یاسر"از هجربه لب آمده جانش، گوید دل به وصل رخ گل شوق تپیدن دارد محمود تارى 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5992055165530672399.mp3
زمان: حجم: 2.2M
نوحه‌یِ واحد شبِ قدر وذکر امام علی علیه السلام شبِ قدره با ذکرِ تو پر می‌گیرم روزیمو از دستایِ مادر می‌گیرم اگه قسمت شد که بیام کرب‌و‌بلا تویِ صحنِ تو ذکر حیدر می‌گیرم یاحیدر شبِ اِحیا پرچمَم می‌ره بالا وقتی که می‌شه ذکرم علی ولیُّ اللّه یاحیدر و‌لیُّ اللّه/۴/ تا قیامت پرچمِ حق روشونه‌َتِه خوش به حالِ هرکسی که دیوونه‌َتِه تو و ایل و تبارِ تو بی‌نظیر و...... خودِ خالق عاشقِ اهلِ خونه‌َتِه یاحیدر به فدایِ دخترها و پسرهات رویامه که بمیرم پایِ اِیوون‌ْطلات یاحیدر... می دونی که بهشتِ نوکر وَاللّهِه بین‌الحرمینِ اباعبداللّهِه حواله‌یِ زیارتیِ اربابم توی دستِ پنجره‌فولادِ شاهه اَلسّلطان به گدایِ حَرمت کُن عطایی نوکرِ خونه‌َتو کُن یه کربلایی ثاراللّه ثاراللّه/۴/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه زادی او کعبه می‌کند اقرار دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب ید اللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند شاعراستاد https://eitaa.com/Maddahankhomein
شد اميد من بابا- نوحه ٢١ ماه رمضان.mp3
زمان: حجم: 426.1K
نوحه ماه رمضان...زبان حال حضرت زینب(س) با امیرالمومنین سبک نوحه: مسجد کوفه امشب... شد اُمید من، بابا، نااُمید آخر بْنْگر این حالِ، زارم، ای یلِ خیبر اولین مظلومِ عالم ای پدر میرَوی با فرقِ بْشکسته سفر از اسارت میدهی من را خبر بی قراری تو از غمِ فردا کرده ای عزم دیدارِ با زهرا (یا اباالمظلوم یا اباالمظلوم کُشته ی جور دنیا اباالمظلوم)(۴) قلب من خون شد، وقتی، زخمی ات کردند تا برادر هام، جسمَت، را می آوَردند فرق تو بْشکسته با دستی پلید صوت قتل تو به گوش ما رسید شد طبیب از ماندن تو نااُمید هر یتیمی از رفتَنَت غمگین داغ تو در دلِ ما بُوَد سنگین (یا اباالمظلوم یا اباالمظلوم کُشته ی جور دنیا اباالمظلوم)(۴) در دم آخر، هستی، غرقِ در احساس شد سفارش هات، دیگر، با منو عباس گویی از حال و هوای کربلا گویی با عباس و من این نکته را از حسین من نشید یک دم جدا وعده ی ما چون مادرِ بَد حال روز عاشورا باشد تَهِ گودال (يا اخاالمظلوم یا اخاالمظلوم پاره ی قلب زهرا اخاالمظلوم)(۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
@tekyenokariحب علی مث آب زلاله.mp3
زمان: حجم: 2.68M
علیه السلام بند1⃣ حب علی مثه آب زلاله اثر لقمه پاک و حلاله ذکر علی عباده یعنی همه ذکرا بی تو قیل وقاله عالم شده محو مقام توحیدر قران میریزه از کلام تو حیدر یا علی گفتم و از گفته خود دل شادم چه کنم نام دیگر یاد نداد استادم عالی و اعلا هستی و اعلا جنابی مالک محشر هستی و فصل‌ الخطابی دست تو رازق همه کایناته دریای رحمت و کرم بی حسابی بند2⃣ علی تو جلوه ذات خدایی جمع تموم صفات خدایی تویی ابا الحسن و تا قیامت آینه حسنات خدایی عالم به تقدیروبه آینده حیدر موندن خدایی تو یا که بنده حیدر روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید ها علی بشر کیف بشر می گوید دریا کنار وسعت فضلت حقیره یک قطره از فضائل تو الغدیره هرکی نداره حب تو عمرش تباه هرکی نداره عشقتو باید بمیره بند3⃣ جنگ و بهم زدی با جبروتت با غضب نگاهت با سکوتت هر دو عبادته فرقی نداره رجز رزم تو ذکر قنوتت خیبر شده مات تماشای حیدر میدون میلرزه با رجزهای حیدر در هوا تیغ دو دم نعره هوهو می زد نعره حیدری این تفرو می زد فاتح پیکار اومده مرحب فرار کن شیر لافرار اومده مرحب فرار کن انگار نمیدونی چه کسی روبروته حیدرکراراومده مرحب فرارکن شعر و سبک: https://eitaa.com/Maddahankhomein