#شب_قدر
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد
باید مفاتیح الجنان “شیخ عباس”
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد
یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده ات میثم بسازد
چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد
دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم
پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون “ابوموسی” نکوبم
دل می کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی
میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم
عزمی بده آماده ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم
نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده “فهمیده” باشد حاصل آن
جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت
هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه
زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از “جنگ اراده “ست
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
ما را سفارش می کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمونین است
حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمونین است
دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما
در سفره مان نان امیرالمونین است
هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمومنین است
عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمونین است
در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمومنین است
ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمومنین است
حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمومنین است
با دست او حق سفره اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمومنین است
زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمومنین است
شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می بارد برایش
مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه
می ریزد از غم های خود در جان دختر
وقتی که بابا می شود مهمان دختر
از غصه دیوار دل دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد
اماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد
سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد
دلواپس فردای بابا ام کلثوم
باید بخواند روضه ها را ام کلثوم
از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت
دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت
دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت
زیر سر سیلی سنگین سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت
چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت
علیرضا خاکساری
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_شب_قدر
با #امام_زمان_عج
در شب قدر رخ ماه تو دیدن دارد
ذکر یارب ز لبان تو شنیدن دارد
قدمی رنجه کن ای دوست که در این شبها
چهره بر خاک کف پات کشیدن دارد
به تمنای تو من آمده ام ، می دانم
در شب قدر گل از روی تو چیدن دارد
بنویسید در این شام پریشانی ها
قامت عاشق بیچاره خمیدن دارد
شب قدر است به بازار ولایت آیید
یوسفی می رسد از راه ، خریدن دارد
تلخی هجر به شیرینی وصل انجامد
عاقبت صبر به دلدار رسیدن دارد
در شب قدر یقینا" به رسد در کویت
هر که در راه غمت پای دویدن دارد
خورد بر فرق علی تیغ شقاوت ، ای وای
خون دلهاست که از داغ چشیدن دارد
جامه بر تن بدرید از غم مولا امشب
غم جانسوز علی جامه دریدن دارد
"یاسر"از هجربه لب آمده جانش، گوید
دل به وصل رخ گل شوق تپیدن دارد
محمود تارى
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5992055165530672399.mp3
زمان:
حجم:
2.2M
نوحهیِ واحد شبِ قدر
وذکر امام علی علیه السلام
شبِ قدره با ذکرِ تو پر میگیرم
روزیمو از دستایِ مادر میگیرم
اگه قسمت شد که بیام کربوبلا
تویِ صحنِ تو ذکر حیدر میگیرم
یاحیدر شبِ اِحیا پرچمَم میره بالا
وقتی که میشه ذکرم علی ولیُّ اللّه
یاحیدر ولیُّ اللّه/۴/
تا قیامت پرچمِ حق روشونهَتِه
خوش به حالِ هرکسی که دیوونهَتِه
تو و ایل و تبارِ تو بینظیر و......
خودِ خالق عاشقِ اهلِ خونهَتِه
یاحیدر به فدایِ دخترها و پسرهات
رویامه که بمیرم پایِ اِیوونْطلات
یاحیدر...
می دونی که بهشتِ نوکر وَاللّهِه
بینالحرمینِ اباعبداللّهِه
حوالهیِ زیارتیِ اربابم
توی دستِ پنجرهفولادِ شاهه
اَلسّلطان به گدایِ حَرمت کُن عطایی
نوکرِ خونهَتو کُن یه کربلایی
ثاراللّه ثاراللّه/۴/
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_قدر #امیرالمومنین_حیدر
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
به آنچه در حق من میکند خوشم اما
خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند
کسی که جانب بیگانه را نگه دارد
نمیشود که نگاهی به آشنا نکند
به خانه زادی او کعبه میکند اقرار
دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟
کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد
اگر اشاره به دست گرهگشا نکند
سزد به حضرت او منصب ید اللّهی
که غیر او گره از کار خلق وا نکند
مرا حواله به لعل لب مسیح مده
که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند
خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر
مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند
چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت
که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند
شاعراستاد #محمدعلی_مجاهدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شد اميد من بابا- نوحه ٢١ ماه رمضان.mp3
زمان:
حجم:
426.1K
نوحه ماه رمضان...زبان حال
حضرت زینب(س) با امیرالمومنین
سبک نوحه: مسجد کوفه امشب...
شد اُمید من، بابا، نااُمید آخر
بْنْگر این حالِ، زارم، ای یلِ خیبر
اولین مظلومِ عالم ای پدر
میرَوی با فرقِ بْشکسته سفر
از اسارت میدهی من را خبر
بی قراری تو از غمِ فردا
کرده ای عزم دیدارِ با زهرا
(یا اباالمظلوم یا اباالمظلوم
کُشته ی جور دنیا اباالمظلوم)(۴)
قلب من خون شد، وقتی، زخمی ات کردند
تا برادر هام، جسمَت، را می آوَردند
فرق تو بْشکسته با دستی پلید
صوت قتل تو به گوش ما رسید
شد طبیب از ماندن تو نااُمید
هر یتیمی از رفتَنَت غمگین
داغ تو در دلِ ما بُوَد سنگین
(یا اباالمظلوم یا اباالمظلوم
کُشته ی جور دنیا اباالمظلوم)(۴)
در دم آخر، هستی، غرقِ در احساس
شد سفارش هات، دیگر، با منو عباس
گویی از حال و هوای کربلا
گویی با عباس و من این نکته را
از حسین من نشید یک دم جدا
وعده ی ما چون مادرِ بَد حال
روز عاشورا باشد تَهِ گودال
(يا اخاالمظلوم یا اخاالمظلوم
پاره ی قلب زهرا اخاالمظلوم)(۴)
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Maddahankhomein
@tekyenokariحب علی مث آب زلاله.mp3
زمان:
حجم:
2.68M
#امیرالمؤمنین علیه السلام
#شور
بند1⃣
حب علی مثه آب زلاله
اثر لقمه پاک و حلاله
ذکر علی عباده یعنی
همه ذکرا بی تو قیل وقاله
عالم شده محو مقام توحیدر
قران میریزه از کلام تو حیدر
یا علی گفتم و از گفته خود دل شادم
چه کنم نام دیگر یاد نداد استادم
عالی و اعلا هستی و اعلا جنابی
مالک محشر هستی و فصل الخطابی
دست تو رازق همه کایناته
دریای رحمت و کرم بی حسابی
بند2⃣
علی تو جلوه ذات خدایی
جمع تموم صفات خدایی
تویی ابا الحسن و تا قیامت
آینه حسنات خدایی
عالم به تقدیروبه آینده حیدر
موندن خدایی تو یا که بنده حیدر
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
ها علی بشر کیف بشر می گوید
دریا کنار وسعت فضلت حقیره
یک قطره از فضائل تو الغدیره
هرکی نداره حب تو عمرش تباه
هرکی نداره عشقتو باید بمیره
بند3⃣
جنگ و بهم زدی با جبروتت
با غضب نگاهت با سکوتت
هر دو عبادته فرقی نداره
رجز رزم تو ذکر قنوتت
خیبر شده مات تماشای حیدر
میدون میلرزه با رجزهای حیدر
در هوا تیغ دو دم نعره هوهو می زد
نعره حیدری این تفرو می زد
فاتح پیکار اومده مرحب فرار کن
شیر لافرار اومده مرحب فرار کن
انگار نمیدونی چه کسی روبروته
حیدرکراراومده مرحب فرارکن
شعر و سبک: #ایمان_عاقل
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#ماه_رمضان #شب_قدر #مدح_امام_علی
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف…
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانه او هر که هست تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
شاعر: #رضا_دین_پرور
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امیرالمومنین_ع_شهادت
صدای "فزت و رب ال..." به گوش آمد و آه
به حق رسیدی علی! لا اله الا الله
چگونه بعد تو از هم نپاشد این دنیا؟
چگونه سر کند این خاک با غمی جانکاه؟
تو را چنان که تویی در جهان کسی نشناخت
نبود هیچکس از جایگاه تو آگاه
عزا گرفته برایت در آسمان خورشید
عجیب نیست اگر تا ابد نتابد ماه
سرت اگرچه به شمشیر کین شکافته شد
قسم به وعده حق خون تو نگشت تباه
تو دست عدل خدایی چه با فقیر و یتیم
چه قاتلت که به دامان عدل برد پناه
محبت تو فقط خاص شیعیانت نیست
که داری از همه ادیان چقدر خاطرخواه!
به خون نشسته در اندوه رفتنت دنیا
به انتظار تو صدها فرشته چشمبراه
سلام زینب و اشک حسین را برسان
به دست دختر دردانه رسول الله
از او بپرس که آنروز بین کوچه چه شد
که میکند ز بیانش حسن هنوز اکراه
همین که جان عزیزت به عرش اعلی رفت
ز گوشهگوشهی دنیا بلند شد ناگاه،
صدای آه یتیمان عالم از یکسو
ز سمت دیگر دنیا صدای هقهق چاه...
شاعر: #نفیسه_سادات_موسوی
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
❃﷽❃ #دمی_با_حافظ
وقتـی از تیــغ غـمـت حــکـم ممــاتـم دادند
شـــهـد شیــــرین تـو را بـا صلــواتـم دادند
با اذان لـــب تو اذن صـــلاتـــــم دادند
« دوش وقـت سـحـر از غصه نجـاتم دادند
ونــدر آن ظلمـت شــب آب حــیاتـم دادند»
در شـــب قــــدر قــریــــن بـرکاتــــم کردند
فکـــری از راه وفــا بهـــر نجـــاتـم کردند
ســــاکــن بارگه صــــبـر و ثبـاتـــــم کردند
« بــی خــود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند
بـاده از جـــام تـجــــلی صــفـاتـــم دادند »
آمد از جـــانـب گل جـلوه ی تابنــده شبــی
سحر از چهره ی او ساختـه زیبنـده شبـــی
بـود بـر عاشــق دلباخــته بالـنـده شبـــی
«چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی
آن شـب قــدر که ایــن تازه بـراتـــم دادند»
می بــرد نام تـو از دیـــده و دل گــرد ملال
چـکد از لعل لبــت در همـــه جـــا آب زلال
پرده از چــهـره بینداز که شد وقــت وصال
« بعـد ازین روی من و آینه ی وصف جمال
که در آنجـا خــبـر از جلوه ی ذاتــم دادند»
ای که دادی به جگرسوخته منزل چه عجب
برده ای جــان مرا جــانب ساحل چه عجب
شده ای راهــبر گـم شـده محـمل چه عجب
«من اگرکامروا گشتـم وخوشدل چه عجب
مـستحــق بودم و اینــهـا به زکاتــم دادند»
کــرم و لطف تو ای دوست مرا خجـلت داد
عـشـق تو آمـد و بـر عـاشـق تو عـــزت داد
جلوه ات باز مــرا جــرآت این صحـبت داد
« هاتـف آن روز به من مژده این دولت داد
که بـدان جـور و جـفا صبر و ثباتـم دادند»
شـــبنم از دیـده ی تـــر در چــمنم می ریزد
شـمعـم و شـعلـه ز افــروخــتـنــم می ریزد
عطــر از مهر تو بر جــــان و تنــم می ریزد
« این هـمه شهدو شکر کز سخنم می ریزد
اجــر صـبری ست کزان شـاخ نباتم دادند»
ای حــرمخــانه وصلت همه جا رشک جنان
آمـــدم جــــانــب درگاه تـو جـــارو کشـــان
تا کـنم بـنده گی کــوی تو را از دل و جــان
« کیمیایی سـت عجـب بنـده گی پیر مغان
خاک او گــشتـم و چندین درجـاتـم دادند»
ماه و خــورشــید در آیــینـه او پـنهـان بود
هر سخـــن با نفسـش آیـه ای از قــرآن بود
آنچـــه «یاسـر» ز طلوع رخ او بر جان بود
« همـت (حافـظ)و انفاس سحرخیزان بود
که ز بنــــد غـــــــم ایام نجــــاتــــم دادند»
شعر:استاد حاج محمود تاری«یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
خدایا دامنی آلوده دارم
به درگاه تو باز افتاده کارم
شنیدم مونسی با دلشکسته
نظر کن از کرم بر حال زارم
کریما، منعما، پروردگارا
ببین خوبیتو بد کرده ما را
گنه کردیم اگر پرده دریدیم
تو اما پردهپوشی کن خطا را
خدایا من کیام عبدی که دانی
ز تو غافل، پی لذات آنی
نمیآید ز من غیر از خطا، لیک
نمیآید ز تو جز مهربانی
نسیم عفو تو امشب وزیده
دو قطره اشک از چشمم چکیده
ملک در نامهی اعمالم امشب
به جز لطفت ندیده که ندیده
الهی محضرت را دوست دارم
تضرع بر درت را دوست دارم
مقرم در بساطم جز گنه نیست
ولیکن حیدرت را دوست دارم
دو دست سائل و دامان حیدر
من و احسان بیپایان حیدر
الهی بعلیٍ بعلیٍ
ز من بگدر خدایا، جان حیدر
فقیرم، زیر دِین العفو گفتم
به رب عالمین العفو گفتم
شب قرآنبهسر آمد، دوباره
الهی بالحسین العفو گفتم
امام مهربان العفو میگفت
لبتشنه چنان العفو میگفت
به زیر دشنه آقا فکر ما بود
برای شیعیان العفو میگفت
شاعر: #امیر_عظیمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امیرالمومنین_علی_و_مدح_شهادت
بشنوید ای عاشقان احمد روایت میکند
هر که میگوید علی دارد عبادت میکند
یا علی ، شد بر تو نازل روح همراه ملک
مطلع فجر از جبین تو روایت میکند
لیله ی قدر است افضل از هزاران ماه اگر
قدر ، از زهرای تو کسب فضیلت میکند
پاک میگردد دو گوشی کز ثنایت بشنود
پاک میگردد زبانی کز تو صحبت میکند
گر که خلقت جمع گردد بر تولایت ، خدا
شعله های نار را سرد و سلامت میکند
دوستش دارد خدا و دوستش دارد رسول
هر که بر آل تو ابراز محبت میکند
خیر هر کس را که میخواهد خداوند علیم
دوستیِ تو به قلب او عنایت میکند
آیه ی اکملت بر دوش نبی تکلیف بود
دین به تایید تو تکمیل رسالت میکند
سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده اند
در شبی که مشک آب تو سقایت میکند
می شود فهمید که از بعد "منذر" ، "هاد" کیست
هر کس آیات برائت را قرائت میکند
نان و خرما روی دوش و سنگ بستن بر شکم
بین خلق و خود ، علی اینگونه قسمت میکند
طشت رسواییِ باطل از سر بام اوفتاد
چون علی در مسجد کوفه قضاوت میکند
هر قدم یک حج و در برگشت دو حج میشود
آن مثال کعبه را هر کس زیارت میکند
تا نجف را دید آدم روی خاکش سجده کرد
در بهشت آمد دوباره شکر نعمت میکند
در عزایش قامت محراب ها از غم خمید
در رثایش منبر از ناله قیات میکند
همچو خورشیدی شفقگون گشت در مغرب نهان
آنکه با ایمای او خورشید رجعت میکند
نوحه خوانش جبرییل است و میان آسمان
نوحه از ویرانیِ رکن هدایت میکند
ای مسلمانان به مسجد حرمت قرآن شکست
گریه ها ختم رسل بر این مصیبت میکند
بر روی سجاده اش گلبرگ های لاله ریخت
مسجد از خون خدا کسب طهارت میکند
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#ماه_رمضان #ایام_شهادت
#مولا_امیرالمومنین_علی_ابن_ابیطالب
امشب زمین وآسمان را غم گرفته
با نالة محزون زینب دم گرفته
بابای ِ ما حاجت روا می گردی امشب
از داغِ سی ساله رها می گردی امشب
از خونِ سر بر رخ حنا می بندی امشب
چشمانِ خود بستی ولی می خندی امشب
امشب دگر وا می شود دستانِ بسته
چشمِ انتظارت مادرم پهلوشکسته
باید که امشب زخم، چون مادر بِبَندم
باچادرِ زهرا سرِ حیدر بِبَندم
باآهِ خود آتش کشیدی آسمان را
دورِ دهانِ خود بچرخانی زبان را
اِذنم دهی بایاد کوچه ای عزیزم
خاکِ تمام ِ کوفه را بر سر بریم
من خاطراتی تلخ از بیمار دارم
لبهایِ خود را رویِ زخمت می گذارم
با پاکشیدن بر زمین ،تو در بَرِ خود
بازی نکن با گیسوانِ دخترِ خود
بارِ دگر بر زخمِ ما مَرهَم نیامد
چون پهلویِ مادر سرِ تو هم نیامد
من نذر کردم مثلِ پیشانیت بابا
درشهرِ کوفه بشکند دشمن سرم را
با بودنِ تو حرمت من حفظ گردد
ای کاش دیگر زینب اینجا برنگردد
اصلا بَدَم می آید از این شهرِ ویران
ای کاش بعد از تو بمیرم من پدرجان
در نیزه سازی جمله قهّارند اینان
وقتِ غنیمت گُرگِ بازارند اینان
پرتابِ سنگِ کوفه مشهور است بابا
حتی هدف بر نیزه ای دور است بابا
ترسم غرورِ دخترِ تو لطمه بیند
راسُ حسینم روی خاکستر نشیند
چشمِ حرامی ها ببندد دست و پایم
بوسیدنِ او دردِ سر گردد برایم
می دانم آخر قبلة سیار گردم
آواره بین کوچه و بازار گردم
جز سفره تو دست بر نانی نبُردم
یک تکه حتی نانِ خیراتی نخوردم
می ترسم اینجا کوفیان فکر چه چیزند
درپیش پایم نان و خرمایی بریزند
🔸شاعر: #قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/Maddahankhomein