🥀 یا اباعبدالله...
نگاه از زائرِ خود بر نداری
ز گریه نوحهای بهتر نداری
زیارتنامهی بالایِ سر را
کجا باید بخوانم؟ سر نداری
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
✿ اَللّهُمَّ ارْزُقنـٰا زِیٰارَۃَ الْحُسَیْن ✿
#امیرالمومنین_علی_و_مدح_شهادت
بشنوید ای عاشقان احمد روایت میکند
هر که میگوید علی دارد عبادت میکند
یا علی ، شد بر تو نازل روح همراه ملک
مطلع فجر از جبین تو روایت میکند
لیله ی قدر است افضل از هزاران ماه اگر
قدر ، از زهرای تو کسب فضیلت میکند
پاک میگردد دو گوشی کز ثنایت بشنود
پاک میگردد زبانی کز تو صحبت میکند
گر که خلقت جمع گردد بر تولایت ، خدا
شعله های نار را سرد و سلامت میکند
دوستش دارد خدا و دوستش دارد رسول
هر که بر آل تو ابراز محبت میکند
خیر هر کس را که میخواهد خداوند علیم
دوستیِ تو به قلب او عنایت میکند
آیه ی اکملت بر دوش نبی تکلیف بود
دین به تایید تو تکمیل رسالت میکند
سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده اند
در شبی که مشک آب تو سقایت میکند
می شود فهمید که از بعد "منذر" ، "هاد" کیست
هر کس آیات برائت را قرائت میکند
نان و خرما روی دوش و سنگ بستن بر شکم
بین خلق و خود ، علی اینگونه قسمت میکند
طشت رسواییِ باطل از سر بام اوفتاد
چون علی در مسجد کوفه قضاوت میکند
هر قدم یک حج و در برگشت دو حج میشود
آن مثال کعبه را هر کس زیارت میکند
تا نجف را دید آدم روی خاکش سجده کرد
در بهشت آمد دوباره شکر نعمت میکند
در عزایش قامت محراب ها از غم خمید
در رثایش منبر از ناله قیات میکند
همچو خورشیدی شفقگون گشت در مغرب نهان
آنکه با ایمای او خورشید رجعت میکند
نوحه خوانش جبرییل است و میان آسمان
نوحه از ویرانیِ رکن هدایت میکند
ای مسلمانان به مسجد حرمت قرآن شکست
گریه ها ختم رسل بر این مصیبت میکند
بر روی سجاده اش گلبرگ های لاله ریخت
مسجد از خون خدا کسب طهارت میکند
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🥀 یا اباعبدالله...
نگاه از زائرِ خود بر نداری
ز گریه نوحهای بهتر نداری
زیارتنامهی بالایِ سر را
کجا باید بخوانم؟ سر نداری
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
✿ اَللّهُمَّ ارْزُقنـٰا زِیٰارَۃَ الْحُسَیْن ✿
#ورود_به_ماه_محرم
روييدن هلال كه كمكم شروع شد
در نبض واژهها، تپش غم شروع شد
بغض زمان شكست و دل آسمان گرفت
اشك زمين ز چشمهي زمزم شروع شد
عالم دوباره، رنگ قيامت گرفته است
شاعر بخوان، قيامت عالم شروع شد
«باز اين چه شورش است» كه در جان عالم است؟
«باز اين چه شورش است»، محرّم شروع شد
سال تولّد غم او، شصت و يك نبود
با گريههای توبهی آدم شروع شد
قرآن گشودهايم، براي تلاوتش
از ابتدای سورهی مريم شروع شد
از كاف و ها گذشت و سوي يا و عين رفت
با صاد صبر، نالهزنان تا حسين رفت
#میثم_مؤمنی_نژاد
@Maddahankhomein
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
پابه پای من و دل، عرش عزا میگیرد
میکشم آه و دل آینهها میگیرد
بر دلم، حسرت یک بوسه و میدیدم از او
بوسهها تیر جدا، نیزه جدا میگیرد
چه کنم وقت تماشای تنِ پامالش
دست اشک آمده و چشم مرا میگیرد
سر زانو کمکم کرد که کم کم برسم
روضهی مرگ من اینجاست که پا میگیرد
یک عبا دارم و یک دشت گل پاشیده
مگر این باغ در این باغچه جا میگیرد؟
آخرین لحظه صدایش جگرم را سوزاند
دلم از خاطرهی یا ابتا میگیرد
پهلویش زخم شده، سینهی او مجروح است
این هم ارثیست که از مادر ما میگیرد
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_جمعه
#مناجات_با_ارباب_مقاتل
#امام_حسین_علیه_السلام
بخشی از یک #مثنوی
دلتنگ آن حرم شدهام باز، ای امام!
ای مصحف ورق ورق عشق! السلام!
لبریز اشک، دیدهی هفت آسمان بُوَد
شبهای جمعه مادر او روضه خوان بُوَد
ای شعر! رو به محفل ما کن ز غم بخوان
مداح را بگو، که کمی محتشم بخوان
جان حسین آمده بر لب، شروع کن
از روضههای حضرت زینب شروع کن
آن لحظهای که آتش غم بر جگر نهاد
آن لحظهای که دست خودش را به سر نهاد
(پس با زبان پُر گله آن بضعة البتول
رو بر مدینه کرد که: یا ایها الرّسول!
این کشتۀ فتاده به هامون، حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون، حسین توست...)
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
دوبیتی های میثم تمار
آیینه اش از غبارها تار نبود
بر لوح دلش به غیر دلدار نبود
بر دار زبان او بریدند ولی
از گفتن عشق دست بردار نبود
▪️
فرجام دل پریش را می دانست
خونخواری زخم نیش را می دانست
همسایه ی نخل ها که شد فهمیدند
او قصه ی مرگ خویش را می دانست
▪️
چون نخل ، در ایستادگی ، خفتن توست
دل مشتری شیوه ی دُر سفتن توست
هر چند رطب های تو شیرین باشد
شیرین تر از آن علی علی گفتن توست
▪️
هر چند بریده بار و برگت دیدند
آزرده ز شلاق تگرگت دیدند
با زمزمه ی "فمن یمت " ، " انت معی"
هر لحظه در آرزوی مرگت دیدند
▪️
۱_ امیرالمؤمنین فرمودند: فمن یمت یرنی...هر کس بمیرد مرا می بیند
۲_ امیرالمؤمنین خطاب به میثم تمار فرمودند: انت معی فی درجتی .....تو در قیامت با من هستی در درجه من....
#میثم_مؤمنی_نژاد
🖤
میثم تمار را گفتند از حیدر نگو
جار می زد لا امیرالمومنین الا علی
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
جان میثم ها شود قربان نامت یا علی
#محمد_حبیب_زاده
▪️
میثم که دل از به غیر دلبر برداشت
خود یک تنه در کوفه دو صد محشر داشت
دانی که چه رتبه داشت در نزد علی؟
آن رتبه که سلمان برِ پیغمبر داشت
#جواد_هاشمی_تربت
@Maddahankhomein
#ورود_به_ماه_محرم
روييدن هلال كه كمكم شروع شد
در نبض واژهها، تپش غم شروع شد
بغض زمان شكست و دل آسمان گرفت
اشك زمين ز چشمهي زمزم شروع شد
عالم دوباره، رنگ قيامت گرفته است
شاعر بخوان، قيامت عالم شروع شد
«باز اين چه شورش است» كه در جان عالم است؟
«باز اين چه شورش است»، محرّم شروع شد
سال تولّد غم او، شصت و يك نبود
با گريههای توبهی آدم شروع شد
قرآن گشودهايم، براي تلاوتش
از ابتدای سورهی مريم شروع شد
از كاف و ها گذشت و سوي يا و عين رفت
با صاد صبر، نالهزنان تا حسين رفت
#میثم_مؤمنی_نژاد
@Maddahankhomein
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
پابه پای من و دل، عرش عزا میگیرد
میکشم آه و دل آینهها میگیرد
بر دلم، حسرت یک بوسه و میدیدم از او
بوسهها تیر جدا، نیزه جدا میگیرد
چه کنم وقت تماشای تنِ پامالش
دست اشک آمده و چشم مرا میگیرد
سر زانو کمکم کرد که کم کم برسم
روضهی مرگ من اینجاست که پا میگیرد
یک عبا دارم و یک دشت گل پاشیده
مگر این باغ در این باغچه جا میگیرد؟
آخرین لحظه صدایش جگرم را سوزاند
دلم از خاطرهی یا ابتا میگیرد
پهلویش زخم شده، سینهی او مجروح است
این هم ارثیست که از مادر ما میگیرد
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
«هر بار کارم زار شد
گفتم علی موسی الرضا» *
وقتی گره در کار شد
گفتم علی موسی الرضا
آهویم و در دام تن
وقتی به گرداگرد من
غم حلقهی پرگار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای بضعهی مدفون به طوس
ای آسمانت خاک بوس
نامت امان از نار شد
گفتم علی موسی الرضا
باب حرم اذن دخول
أَ اَدخُلُ یَاابن الرسول
تا فرصت دیدار شد
گفتم علی موسی الرضا
بر زائرانت ای صَنَم
گفتی سه جا سر می زنم
من نیز بختم یار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای شاهد بزم ازل
ای نامت اَحلی مِن عسل
چه لذتی تکرار شد
گفتم علی موسی الرضا
صد رنگ و بو دادی مرا
تو آبرو دادی مرا
یک بار چون اظهار شد
گفتم علی موسی الرضا
دیوارها شد پنجره
با اشک خود بستم گره
چشمم پُر از گفتار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای عرش از تو مُنجلی
ای اسم اعظم یا علی
مکشوف این اسرار شد
گفتم علی موسی الرضا
هر بار با یاد غریب
با روضهی ابن شبیب
این دیده گوهر بار شد
گفتم علی موسی الرضا
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
*محمدجواد غفورزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein