eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
354 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
❃ا﷽ا❃ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ در هفدهمین سحر ، حرم زد به سرم یا رب ! نظــــری به حــق ارباب کرم با قلــب شکســـته بر درت آمـده ام بالــی بــده تا به کربلایـــش بپـــرم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ۱۴۰۳/۱/۹ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @Maddahankhomein
❃﷽❃ ❤️ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آقا ســلام ، هفتـــه به آخر رسیده است صــبر تمام منتـــظران سر رسیده است نزدیک جمعه هست و به درگاهت آمدم کار دلم دوباره به این در رسیده است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۱/۹ @Maddahankhomein
مداحی_آنلاین_ای_کاش_می_شد_با_تو_قرآن_سر_بگیرم_مطیعی.mp3
3.69M
🌙 🍃ای کاش میشد با تو قرآن سر بگیرم 🍃در آسمان چشم هایت پر بگیرم 🎤حاج 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
مداحی آنلاین - من هنوز چشمم بیماره - رسولی.mp3
3.34M
🌙 ویژه 🍃من هنوز چشمم بیماره 🍃من هنوز دلم بیماره 🎤 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
265.3K
فزتُ وَ ربِ الکعبه می آید ز کوفه زد نخل غم برجان و بر دلها شکوفه مولای عالم ، در خون تپیده وقت غروبِ ، عمرش رسیده مولا علی جان ، مولا علی جان 🥀🥀 قرآن به قدر با ضربتی ازهم دوتا شد محراب و سجاده پر از خون خدا شد بک یا الله ، در گفتگو بود یارب و یارب ، آوای اوبود مولا علی جان ، مولا علی جان 🥀🥀🥀 ایتام کوفه بر علی آورده اند شیر روی علی رنگین شده بازخم شمشیر ازفرق مولا، خون میزندجوش قرآن ناطق ، گردیده مدهوش مولا علی جان ، مولا علی جان 🥀🥀🥀🥀 دربسترافتاده محاسن غرق خونست ذکر علی انا الیه الراجعون است دارد به سینه ، سوزوگدازی نبود به دارو ، دیگرنیازی مولا علی جان ، مولا علی جان 🥀🥀🥀🥀🥀 امشب زمین و آسمان ماتم گرفته پیر جزامی ذکر حیدر دم گرفته امشب نیامد ، آرام جانم بایدگرسنه ، امشب بمانم مولا علی جان ، مولا علی جان 🥀🥀🥀 پرمیزند سوی جنان باحال خسته آید به استقبال او پهلو شکسته چشم انتظارش ، زهرای اطهر آید ملاقات ، دخت پیمبر مولا علی جان ، مولا علی جان سیدکمال میرصانعی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅ @Maddahankhomein
آمد شب قدر و بی قرار است دلم از فرط گناه غصه دار است دلم یا رب بپذیر عذر تقصیرم را بر مغفرتت امیدوار است دلم آمد شب قدر و لحظه ها نورانی است دلها شده نرم و دیده ها بارانی است از سوی خدا کتاب نازل شده است بر روی زمین ضیافتی قرآنی است آمد شب قدر و بی قرارم یا رب افتاده بسی گره به کارم یا رب گفتند که اشک، رمز مهمانی توست بسیار هوای گریه دارم یا رب آمد شب قدر و آمده بنده تو این بنده سر به زیر افکنده تو تو منبع جود و بخشش و احسانی من بنده پر گناه و شرمنده تو در این شب قدر، قدری آرامم کن من عبد فراری ام خودت رامم کن تقدیر مرا به رنگ خون امضا کن در راه خودت شهید گمنامم کن @Maddahankhomein
در ماه ضیافتیم شکرا لله مشمول عنایتیم شکرا لله با تشنگی و گرسنگی در این ماه در فکر قیامتیم شکرا لله مهمان ضیافت الهی هستیم آری همه دعوتیم شکرا لله مأنوس شدیم با نماز و روزه مشغول عبادتیم شکرا لله دلداده حضرت امیریم آری ما اهل ولایتیم شکرا لله از حضرت مجتبی گرفتیم الگو دریای سخاوتیم شکرا لله در وادی عاشقان ثاراللهیم در کوی محبتیم شکرا لله روی لب ماست نام زیبای حسین دلبسته هیئتیم شکرا لله این روزه ما روضه هرروزه ماست دلداده حضرتیم شکرا لله ما مرد جهاد و مرد میدان هستیم شهره به شجاعتیم شکرا لله در عرصه انقلاب ثابت قدمیم سرباز ولایتیم شکرا لله در خط امام و شهداییم آری مشتاق شهادتیم شکرا لله از حجب و حیا دست نخواهیم کشید گلواژه غیرتیم شکرا لله مهدی شریفی @Maddahankhomein
❃﷽❃ ناله مادر ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســحر هجدهم آمد ، دل از اغیار گرفت دلم از روضــهٔ سخت در و دیوار گرفت نالهٔ مـــادری از پشـــت دری آمـد و باز نفـــس یاس کبــود از تب مسمار گرفت آتش کیـــن به دل منزل وحی افتاد و شعله هم سوخت دلش از غم این کار گرفت سحر هجـدهم و رفت دلم سمت بقیع از نبــودِ حــرم و غربت بســیار گرفت امشب انگار خبرهای بدی در راه است دلم از یاد غــم حیــــدر کــــرار گرفت ســـحر نوزدهم را که خــدا خـــیر کند راه چشــمان مرا اشک شــرر بار گرفت روضهٔ فرق سر و غربت و محراب و علی دلم از غربت این روضهٔ خونبـــار گرفت ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ۱۴۰۳/۱/۱۰ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @Maddahankhomein
voice-changer-۲۰۲۴-۰۳-۲۹-۰۰-۵۶.mp3
3.53M
✨سبک: زمینه 🔹برای: شب های قدر 🎼به سبک ای قبله ی آفاق 💫✨💫✨💫✨ 💔بند ۱ اَسئَلُكَ یا رَب که لیلة القدره اغفرلنا امشب که لیلة القدره به چهارده تا نور یا الهی قسمت می دم از پر گناهی تو ببخش بنده ی پر گناه و تو پناه دل بی پناهی یا عماد من لا عماد له پناه بده بهم پناه بده خط امونی به همین دل سیاه بده بهم پناه بده (الهی به علی یا الهی به علی) 💫✨💫✨💫✨ 💔بند ۲ الهی به حیدر بهم بده فرصت پناه آوردم باز بهت تو این هیئت به علی به علی به علیٍ رو زبون منه تا ببخشی اینقدر میگم این یاعلی رو جونمو بگیری یا ببخشی یا عماد من لا عماد له صدات زدم جوابمو بدی یا الهی تسکره ی رهاییِ من از عذابمو بدی (الهی به علی یا الهی به علی) 💫✨💫✨💫✨ 💔بند ۳ دستش برا مردم نمک نداشت انگار چه قدری دونستن از یک اباالاحرار اون از اون کوچه و در و دیوار اون از اون منبر و تکفیر هاشون آخرش کشتنش نانجیبا با زبون و تیغ شمشیرهاشون آرزومه که خوبه خوب (برات گریه کنم)۲ با عمر نوح مثل یعقوب (برات گریه کنم)۲ (الهی به علی یا الهی به علی) ✨💫✨💫✨ نذر فرج عج ✍عماد عباس زاده «منتظر» @Maddahankhomein
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎༅࿇༅ ❃ا﷽ا❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 💔 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ماه ، در سجدهٔ خود روی جبین افتاده تیغ کیــــن ، روی سرِ حبل متین افتاده کشته شدحیدر وارکان هُدیٰ ریخت به هم این نـــدا بر لب جبــــریل امیــــن افتاده کیست اینگـــونه تکان داده دل دنیــا را صـــد و ده بار به پای شَــــهِ دین افتاده یکصدا حور و ملک ناله کنـان می گویند آســـمان است که بر روی زمیـــن افتاده خیمهٔ ماتم عظمیٰ شده برپا در عــرش لرزه ای بر فلــک و عـــرش برین افتاده از دَمِ "یا اَبَتـــا"هــای یتیـــمان عــــرب اضـــطراری به دل اهــل یقیــــن افتاده بر نمی خیزد از آن سجدهٔ خونین ، مولا او که در بستر محراب ، چنیــن افتاده فاطمـــه کــاش به داد دل زینب برســد زینبی که چنـــین زار و غمیـــن افتاده ابر چشــم حسَنین است که باران دارد از شکافی که روی حِصن حصین افتاده از همان لحظه که دیده ست شکاف سرِ ماه خون به چشمان یل ام بنیـــن افتاده کربلا از نظــر حضــرت عبـــاس گذشت دید در علقــــمه یک ماه_جبیـــن افتاده دید ، می سوزد از آهِ لبِ او آب فرات روی آن نهر خجالت زده ، چین افتاده یارب امشب به علمداریِ عباس ، ببخش هر که به درگه لطف تو حزین افتاده ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ۱۴۰۳/۱/۱۱ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @Maddahankhomein
با چشمه بجوش و همه‌دم در جرَیان باش با رود رفاقت کن و هر لحظه روان باش با پنجره ها اُخت شو، اَخمی بگشایند با باد سبکسر نَپَری ها! نگران باش تا رخوت و نخوت ننشیند به جهانت گنجشک شو و پر بزن و پرهیجان باش فریاد بزن شوق شکوفایی خود را از ماذنه بیرون بزن و شور اذان باش تا چند فقط سنگ؟ بیا آینه تر شو دیروز چنین زیستی امروز چنان باش مردانه بمان پای غروری که شکوه است نازک دل و پر عاطفه، اندوه زنان باش ای آتش پرنبض شبان قبل نبوت دلگرم ترین لحظه‌ی شب های جهان باش آن شب که تو بیدار بمانی شب قدر است بیدار بمان ای دل و ماه رمضان باش @Maddahankhomein
هدایت شده از ......
موریم که داریم سلیمان نجف را دادند به ما کنج شبستان نجف را من رعیت سلطان خراسانم و دارم عمری به سرم منّت سلطان نجف را افتاده بهشت از نظرش وقت سحرگاه هر کس گذری داشت خیابان نجف را عمریست نمک گیر علی هستم و دارم در سفره افطاری خود نان نجف را تا سجده کنی هرشب و هر روز به حیدر معمار چنین ساخته ایوان نجف را پرونده من را بده در دست یدالله بعدش بنگر چهره خندان نجف را باید که خدا از لب سرچشمه کوثر... سیراب کند تشنه باران نجف را والله وَ باالله وَ تاالله که داریم... در سیر اِلی الله ، بیابان نجف را دامان علی جای حسن،جای حسین است پس گوش کن از عرش حسن جان نجف را دستم نرسیده است به انگشتر مولا دادند به من وصله دامان نجف را با شوق زیاد و عجله آمده زهرا تا باز کند روزه مهمان نجف را باید بروم کرببلا گوشه گودال آنجا که گرفتند همه جان نجف را پیش تن عریان حسین گفت بنیّ این کیست بهم ریخته ارکان نجف را اینقدر نزن چنگ به مویی که سفید است اینقدر نکش زلف پریشان نجف را کو مکه کجا رفته مدینه که ببیند کوفه به روی نی زده قرآن نجف را https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم من و این نَفسِ گرفتار الهی العفو تویی و این دل بیمار الهی العفو عوضم کن عوضم کن عوضم کن اینبار خسته‌ام زینهمه تکرار الهی العفو روبروی حرم و چشم به گنبد دارم سرم و شانه‌ی دیوار الهی العفو نکند بگذرد این ماه و نبخشی ما را بُگذر ای حضرت غفار الهی العفو دلِ ما را بتکان تاکه بریزد جز تو... آه از غلفت غمبار الهی العفو چند شب مانده از این سُفره ، الهی ارحم چند شب مانده به دیدار الهی العفو نکند آدمِ قبل از  رمضان باز شوم باز  نااهل و گنهکار الهی العفو نگذاری بروم ، رو بزنم بر غیرت آه از خاری اصرار الهی العفو به همان حامی تنهای علی در کوچه به همان مادر تبدار الهی العفو به همان دست که از شال علی کنده نشد مگر از ضربه‌ی بسیار الهی العفو به همان چادر خاکیِ در آتش مانده در میان در و دیوار الهی العفو به نفَسهای حسن ، آه حسن داد حسن -آی لعنت به تو مسمار - الهی العفو @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم منم و این شب میقات الهی العفو تویی و اینهمه حاجات الهی العفو شب قدر است الهی به رسول‌الله ات شب عفو است و ملاقات الهی العفو به صحیفه به مفاتیح به قرآن عظیم به زُمر ، غافر و صافات الهی العفو به ابوحمزه ، کمیل و به دعاهای سحر به شب اهل خرابات الهی العفو مَسَّنا الضُّر فَتَصَدَّق به علیٍ به علی آه جِئناک بِمُزجاة الهی العفو قدر زهراست الهی به پَرِ چادر او به دلِ مادرِ سادات الهی العفو به کریمی به غریبی به یتیمیِ حسن به کَرَمخانه‌ی حاجات الهی العفو به حُسینت به حُسینت به حُسینت به حسین زیر رگبارِ جراحات الهی العفو به دو دستان گره خورده‌ی سجاد میان زنجیر به اهالی مناجات الهی العفو به غم خاطره‌ی کرببلای باقر توبه از اینهمه آفات الهی العفو عمرِ من رفت الهی به امام صادق خط بکش بر همه مافات الهی العفو من و زندان خطاهام به موسی‌الکاظم من و زنجیرِ مجازات  الهی العفو به همین پنجره‌فولاد به زوارِ رضا به تمامیِ زیارات الهی العفو هیچ جز شرم نداریم الهی به جواد جان این کعبه‌ی خیرات الهی العفو به دل محترم حضرت هادی یارب که نکردند مراعات الهی العفو و الهی به حسن از همه کوتاهی‌ها یا که از اینهمه افراط الهی العفو همه گفتیم بگوییم به مهدی الغوث به همین صاحب اوقات الهی العفو آه بر گریه‌ی صبح و شبِ او بر زینب پشتِ دروازه‌ی ساعات الهی العفو به رُباب و به سکینه به غم گهواره موقع غارت و سوغات الهی العفو به زمین خوردن بی دست علمدار حرم وای از خیمه‌ی سادات الهی العفو به شهیدان حرم‌ها به سلیمانی‌ها می‌رسد روز مکافات الهی العفو حسن لطفی @Maddahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم سرِ ما است و آستان نجف چشم ما است و آسمان نجف ما نگفتیم  غیرِ یا مولا ما نخوردیم غیرِ نان نجف هر شب قدر ؛ فاطمه شخصاً داد بر دستِ ما امان نجف بی نیازیم از همه  بجان رضا با علی از همه بجان نجف پیش غیرش نشستنم هیات که  نشستیم پیش خوان نجف هرکجا می‌روید می‌شنوید بین ایرانِ ما اذان نجف تا به  مشهد که می‌رسم دارم حسِ بودن در آستان نجف رو به ایوان طلا نگاه من است حرم مرتضی پناه  من است کس ما مرتضاست کس علی است تپش ما علی  نفَس علی است اول و انتهای عمرم اوست همه‌ی عمر، پیش و پس علی است اولین رکن ؛ اولین شمشیر آخرین مردِ داردرس علی است ما از أَتْمَمْتُ نِعْمَتی  خواندیم همه عالم کم است  بس علی است فاطر و فجر و انفطار و فلق قصص و کوثر و عبس علی است همه ایرانِ ما علی جان است از خلیج‌اش و تا ارس علی است خالی از غیرِ او شوی بچشی عشق، شوق، آرزو، هوس علی است حرف ما نیست حرفِ فاطمه است که غرض مرتضی نفَس علی است شُکر ممنون دست تقدیریم با علی آمدیم و می‌میریم بعد از این كوفه ساكت و سرد است كوفه تلخ است  کوفه پُر درد است كوفه امشب نميرود در خواب كوفه گرچه عجيب نامرد است چشمهایِ يتيمها پُر خون سرِ راهِ اميرِ شبگرد است كاسه‌ها خالی است از شير و... چهره از فرطِ گريه‌ها زرد است آه مادر ، غريبه امشب نيست نانِ ما را پدر نياورده است چند شب می‌شود نیامده است آنکه با بوسه خوابمان کرده است جگرم سوخت خونجگر شده‌ام من يتيمم يتيم‌تر شده‌ام پيرمردی كه می‌رسید اينجا مو سپيدی كه در دلِ شبها رویِ دوشش هميشه زخمی بود ردّی از بارِ كيسه‌ی خُرما در كنارِ تنور  نان می‌پخت خنده‌اش می‌ربود غمها را جایِ بازیِ ما به دامنِ او پهلوان بود و بود مَركبِ ما آه مادر بگو كجا رفته؟ آه بابا دلم گرفته بيا چهره‌اش بينِ خانه ديدن داشت حرفهایِ دلش شنيدن داشت گفت با ما كه طعنه‌ها نزنيد دستِ رد بر من و خدا نزنيد گريه می‌كرد و زيرِ لب ميگفت كه نمک رویِ زخمِ ما نزنيد روزگاری يتيم اگر ديديد خنده بر اشک بی صدا نزنيد پيشِ چشمانِ دختری كوچک سنگها را به نيزه‌ها نزنيد سرِ زنجیر هر طرف نکشید عمه‌اش را در آن عزا نزنيد اُف به آن روزگار و این دنیا وامصیبت به یَومِ عاشورا وای از  شهر بی وفا ای وای آه ؛ ای داد ای خدا ای وای کودکانی که شیر نوشیدند شیر گشتند کربلا ای وای نوه‌های علی کتک خوردند از همین جمعِ بی‌حیا ای وای کودکی زیرِ بوته در آتش دختری زیر دست‌و پا ای وای عمه می‌گفت: این عزیزِ علی است می‌زنی بی هوا چرا ای وای بچه‌های یتیم را کشتند پیرمردهای با عصا ای وای آخر انداخت نان خورِ مولا تکه‌نان پیش بچه‌ها ای وای بغض در سینه از علی دارند چقدر کینه از علی دارند حسن لطفی ۴۰۳/۰۱/۱۳ @Maddahankhomein
به مسجد می رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می برد با خود علی امشب شهادت را دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب فرادا می کند در سجده ی دوم جماعت را مگر اینبار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده است عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب ، راه افتاد ندیدم هیچ جا از تیغ ، تا این حد سماجت را چنان آغوش واکرده است رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر ، در کمتر از یک لحظه ارکان هدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را ؟! رها شد نغمه ی فزت و رب الکعبه در عالم علی می خواست دریابیم معنای سعادت را بلی گفتیم عشقش را و اینک چارده قرن است به دوش شیعه می بینم غم بار امانت را شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
جز گریه نداریم به پیشِ تو هنر هیچ تاکیم که جز اشک نداریم ثمر هیچ هیچیم ، اگر جلوه نماییم به واقع ماییم ، بگیرد به خودش شکل اگر هیچ اوهام تو هیچ است و خیالات تو هیچ است بیهوده چرا دل بنهی اینهمه بر هیچ؟! بیداریِ دل شرطِ طریق است نه چشمت جز تیره دلی دزد چه دارد ز سحر ؟ هیچ بیچاره ی مژگان سیاهش شدم ای دل تیغ اینهمه بر ما بکشد یار و سپر هیچ شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
بیدارم و اما دل بیدار ندارم در توشه به جز این دل بیمار ندارم گفتی که بیا توبه کن و بنده ی من باش صد حیف که من گوش بدهکار ندارم صد بار به رویم در این خانه گشودی اما من بیچاره به تو کار ندارم این چشم خطاکار شده مایه ی خجلت در روضه دگر چشم گهربار ندارم این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را من جز تو در این شهر، خریدار ندارم من در دو جهان دل به علی داده ام و بس جز با علی و آل علی کار ندارم می سوزم از این سوز که سربار حسینم سربار شدم، همت عیّار ندارم می سوزم از این روضه که با گریه حسین گفت: ای اهل حرم میر و علمدار ندارم شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الرحمن الرحیم غزل کور بینا شد فلج پا شد گدا حاجت گرفت سائل بی دست و پا آمد حرم دولت گرفت هر که با قلبی شکسته بر در این خانه رفت حاجتش را در حرم از شاه ، بی نوبت گرفت درد می آید در این درگاه درمان می رود مبتلا رنگ شفا از خوردن تربت گرفت روزها خورشید و شب ها ماه اینجا خادمند آسمان روزی خود را از همین ساحت گرفت بود هر کس که مجاور با حرم شد محترم خاک هم از همجواری با طلا قیمت گرفت سال ها از بوسه بر گرد و غبار صحن ها زندگی ساده ای که داشتم برکت گرفت این زیارت ها فقط عرض ارادت نیست که شیعه اصلا با زیارت کردنش عزت گرفت @Maddahankhomein
یارب ازعشق حسین توعز وجاهم داده ای دربهشتت منزلی وبارگاهم داده ای سرخوشم از روز اول من حسینی مذهبم فخرم این بس تا ابدآقاپناهم داده ای من گدایی را بلد هرگز نبودم آمدی کردیم عبدحسین وتوسپاهم داده ای سرزمین کربلا را کرده ای قبله گهم درکنارش خانه ای درخیمه گاهم داده ای کرده ای مارا اسیر صحن شش گوش حسین همچو اربابم حسین توقبله گاهم داده ای همچو عباسی که شیر ازترس او درلرزه است سرخوشم بایاد او پشت وپناهم داده ای یارب این (مجنون) تورا حمد وثناخوانی کند درعزای شاه خوبان اشگ وآهم داده ای آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
❣﷽❣ 🌙🌟 🌙🌟 🌙🌟 سی روز گذشت و عید فطرت آمد بوی خوش همدلی و وحدت آمد خندید خدا و شد گلستان دنیا ای دل شدگان ! بهار رحمت آمد 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ ماه رمضان می رود و توشه ندارم در مزرعه ی عفو خدا خوشه ندارم با روزه خدایی نشدم، باز امیدی جز گریه‌ی بر صاحب شش گوشه ندارم 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ بخشید و چه خوب غرقِ تغییر شدم مانند حصیرِ کهنه تعمیر شدم دل کندنم از ماه خدا دشوار است بس که سرِ این سفره نمک گیر شدم! 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ گفتی دلمان در آرزویت باشد چشمان امیدمان به سویت باشد عید رمضان هم آمد اما ای ماه عید دل ما رؤیتِ رویت باشد 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ یک ماه اگر خدا خدا می کردیم ما بهر ظهور تو دعا می کردیم ای کاش نماز عید فطر خود را در پشت سر تو اقتدا می کردیم 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ لباس خادمی و نوکری مناسب ماست حسین در دل طوفان خودش مراقب ماست تمام سال ، سر سفره اش نمک خوردیم غذای روضه ی ارباب قوت غالب ماست 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ صد شکر که غرق نور ایمان شده ایم مستوجب آمرزش یزدان شده ایم سی روز تو میزبان ما بودی و باز بر سفره ی عید فطر مهمان شده ایم 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ اى روح بلند عرش اعلى برگرد سرسبزترين بهار دنيا برگرد يک ماه پر از عطر حضورت بوديم اى "صاحب عيد"،جان زهرا برگرد 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ عید است و ملک مژده ی دلدار آورد پیغام خوش از عالم اسرار آورد فطر رمضان آمده و پیک بهشت در دستْ "برائت من‌ النار" آورد 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ آقایِ زمین و ماه و خورشید بیا در این شبِ عید، نورِ اُمیّد بیا ما مُنتظرِ عیدِ حضورت هستیم ای صبحِ ظهورِ برترین عید بیا 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ می رسد از سوی خلاق جهان پیک نوید عید فطر است به الطاف خدا چنگ زنید هست امید خدا عفو نماید ما را ای خوش آن کس که سعید است در این عید سعید 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ چو عید فطر رسیده ز بعد ماه صیام برای حفظ عبادات خود نمای قیام که تا به سال دگر حرمتش نگه داری علی الدوام شوی از سوی خدا اکرام 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ طی شده ماه مناجات و دعا ماه مهمانی رب اعلا عید فطر است و عطا فرماید آن چه کل رمضان داده خدا 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ ای آن که هنوز خائفی از محشر خواهش بنما ز پیشگاه داور گر پاک نگشته ام به ماه رمضان در عید سعید فطر از من بگذر 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ دانی چه کسی در رمضان گشته سعید از لطف و عنایت خداوند مجید آن کس که سحرها به درِ خانه ی دوست با توبه بنالیده و فطرش شد عید 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ سی روز گذشت و سی سحر آیینه در پرتو روزه ،صیقلی شد سینه شد روزه و جمعه آمد و عید آمد ای خوب ! ظهور کن در این آدینه 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @Maddahankhomein
❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سحر بیست و هفتـــم است و دلم رو به ســمت نجـف ، روانه شـــده هفــت روز است یـار مظلــــــومان راهــیِ کـــوی جـــاودانــه شــــده چشم خورشیدهم نشسته به خون مـــاه ، رخــت عـــــزا بـه تــن دارد ابر چشـــــمان آســــــمان هـر شب در عـــزایش ستــــاره مــی بـــارد از زمـــین ، ســــوز ناله می خیـزد شــده دلتـــــنگ ِگامــــهای علـــــی گوش شب تشـــنهٔ شنیــدن هسـت مانده در حســرت صـــدای علــــی چنــد روز است کوچه هم تنهاست خبــر از کیـــسه های خرمـا نیست چشــم ایتـــام مـــانده بر راهــش خبـری از حضـــور بـابـا نیســت نه فقـــط کـــوفه ، داغ دل دیـده یک جهان در غمــش عزادار است شکـــر حق ، شیــعه ایم و دلـداده حضــرت بـوتـراب ، دلــدار است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ http://eitaa.com/Maddahankhomein
با ماه نزول وحی باید گفتا کای ماه نماز و روزه و اشک و دعا تا چشم به هم گذاشتم فرصت رفت ای ماه خدا تو را سپردم به خدا ای ماه نماز و روزه و اشک و دعا ای ماه خدا تو را سپردم به خدا در آخر این ماه به خود می گویم ای بنده سرگرم معاصی به خود آ 😢🕊😢 ای بنده سرگرم معاصی به خود آ ای عبد گناهکار عاصی به خود آ صد مرتبه از توبه خود برگشتی این مرتبه محکم و اساسی به خود آ ای ماه که میروی کنون از بر ما یک ماه قدم گذاشتی بر سر ما اینک شده لحظه غم انگیز وداع بنگر به دل غمین و چشم تر ما مهدی شریفی @Maddahankhomein
. مناجات شب‌های پایانی ماه مبارک رمضان آهسته آهسته ببندم بارِ خود را من می روم اما ندیدم یارِ خود را شب‌های خوبی بود حیف از دست دادم قدری نشد زیبا کنم رفتار خود را من توبهٔ شب‌های قدرم را شکستم پیچیده ام در هم دوباره کارِ خودرا شاهد میاور من گنهکارم قبول است اسبابِ تخفیفی کنم اقرار خودرا زانو بغل ؛ ساکت؛به پشت در نشستم خالی مکن از پشت من دیوار خودرا تو آن طبیبِ مثل مادر مهربانی باورکنم ؟!ردمیکنی؟ بیمار خودرا نور دعا قلب و زبانم شستشو داد تطهیر کردم هر سحر گفتار خودرا یک عمر پای سفره زهرا نشستم بامادرم گفتم کمی اسرار خودرا سنخیّتی بین من و آقای من نیست تطبیق دادم با علی کردار خودرا رو به نجف جان دادنِ ما کیف دارد وعده به ما داده علی دیدار خودرا زهرا رسانَد یاری ما در قیامت آقای محشر حیدر کرار خودرا وقتی دم ِ مغرب عطش آمد سراغم باگریه واکردم فقط افطار خودرا گفتم حسین و آب خوردم گریه کردم یادی نمودم غربت دلدار خود را شب‌های آخر سائل سلطان طوسم دارد هوای نوکر دربار خودر را من شاهرگ پایِ یکی یکدانه دادم عالم خبردارند من «عبدالجوادم» @Maddahankhomein