eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
423 ویدیو
238 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
و امّا و امّا و امّا علی غریب است و مظلوم و تنها علی سحر شد - منادی - شنیدم که گفت دریغا دریغا دریغا علی به یک ضربه ارکان دین شد خراب جدا شد به یک لحظه از ما علی شب قدر ، آیا چه باید سرود؟ به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟ کجا می توان رفت ؟ غیر از نجف؟ مگر می توان بود جز با علی؟ مناجات ، دیدی به جز ذکر او؟ غزل خوانده ای شاعر ! الّا علی؟ علی گفتم و خواندم از فاطمه که مولاست زهرا و زهرا علی گرفته است قرآن به سر مصطفی حسن گفته در حال احیا علی الهی الهی الهی حسین خدایا خدایا خدایا علی محسن ناصحی 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم قسم به خالق کعبه که رستگار شدم همین که خون سرم ریخت روی سجّاده برای دیدن زهرا امیدوار شدم همه جوانی من ختم شد به یک مصرع گل خزان زده در موسم بهار شدم به روزگار من آن شد در این دو روزه ی عمر که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم به پیش اشک یتیمان از آن تنم لرزید که خود به فصل جوانی یتیم دار شدم به چاه گفتم ای چاه گریه کن بر من که من به کینه یاران خود دچار شدم چه سال ها که ز عمرم گذشت بی زهرا خدا گواست که آب از فراق یار شدم به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم» که من اسیر ستمهای بی شمار شدم استاد حاج غلامرضا سازگار 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت علی جراحت سر را همیشه در دل داشت نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز دلی به سینه چنان مرغ نیم بسمل داشت دمی که آینهٔ آب چاه را می‌دید هزار حنجره فریاد در مقابل داشت بلند دست کریمش ز دیده پنهان بود چو بوته‌ای که در آغوش خاک حاصل داشت به نخل عاطفه اش دست هیچ کس نرسید به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت اگر شبانه به اطعام سائلان می‌رفت به جان فاطمه شرم از نگاه سائل داشت پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت غلامرضا شکوهی 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح از نگاه پسرت سمتِ سرت ریخت دلم دست تو سرد شد و چشم ترت ریخت دلم از سخنهای طبیبی که تو را کرد جواب از نگاه همه در دور و برت ریخت دلم مادرم فاطمه را در نظرت می بینم ریخت از فرق تو خونِ جگرت ریخت دلم دست عباس سپردی همۀ ما را بعد از نگاه تو به دست قمرت ریخت دلم نفس من به نفسهای تو بند است پدر از نفسهای کم و مختصرت ریخت دلم سمتِ کوچه نظرم جلب شد و آنجا ، با دیدنِ جمعیتِ پشت درت ریخت دلم رخ مهتابیِ تو روز مرا چون شب کرد خون فرق سر تو خون به دل زینب کرد این غم آنست که یک روزه مرا پیر کند کیست تا حال منِ غمزده تفسیر کند بس که این زخم عمیق است و ز تو خون رفته شیر هم سخت ، بعید است که تأثیر کند کاش می مُردم و این گونه نمی دیدم که رنگ رخسار تو هر ثانیه تغییر کند پشت در گفت یتیمی که مگر سابقه داشت بی غذا باشم و خرمای علی دیر کند رحمت حق به دو چشمی که به قصد قربت گریه بر غربت این زخمیِ شمشیر کند کاش پیک اجل این بار کند صرف نظر لااقل کاش کمی هم شده تأخیر کند کاش فکری تو به حال دل و آهم بکنی چشم خود باز کنی باز نگاهم بکنی ظاهراً زخم ، عمیق است و شفا نیست که نیست سرِ مُنشق شده را هیچ دوا نیست که نیست می روی بعدِ تو شاید که بفهمد کوفه هیچ کس مرد تر از شیر خدا نیست که نیست کیسۀ نان و رطب هم به تو می ریزد اشک که گرسنه است یتیمیّ و غذا نیست که نیست کوفه نشناخت تو را بعدِ نبودِ تو چه سود پشت در جمع شده مَردُم و جا نیست که نیست داغ تو داغ بزرگیست که تا آخر عمر مرهمی بر جگر خستۀ ما نیست که نیست با اشاره به من و تشنه لبت فهماندی هیچ داغی چو غم کرببلا نیست که نیست چشم تو ماتِ ابالفضل شد و ماتِ حسین روضه خواندی دمِ رفتن به مصیباتِ حسین وای اگر کرببلا ختم به گودال شود سیلی شمر و سنان قسمت اطفال شود وای اگر کار به غارت بکشد وای اگر باز از پای زنان زینت و خلخال شود وای اگر سید و سالار شهیدان روی خاک آنقَدَر خون زتنش رفته و بی حال شود وای اگر پیکر بی جان تمام شهدا زیر پا داخل گودال لگد مال شود وای اگر باز شود پای عدو سمت حرم یک دقیقه ز غمش بیشتر از سال شود وای اگر نیزه و شمشیر خورَد از چپ و راست تا پرستوی حرم بی پر و بی بال شود وای اگر اینکه جدا از بدنش سر گردد با نوک چکمۀ ملعون بدنش بر گردد مهدی مقیمی 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
شهادت امشب سیاه، خیمۀ هفت آسمان شده آثار مرگ در رخ مولا عیان شده امشب طبیب هم به علی گریه میکند تنها نه اشک دیدۀ زینب روان شده طفلان کوفه شیر نیارید بر علی کو عازم سفر به ریاض جنان شده امشب شود به خلد هم آغوش مصطفی سرو قدی که از غم زهرا کمان شده ای نخل ها به جای رطب خون دل دهید زیرا که لاله زار ولایت خزان شده امشب به یاد شیر خدا سفرۀ غذا در هر خرابه سفرۀ بی آب و نان شده قنبر تو هم بلال شو و یک اذان بگو کامشب سیه بدیدۀ زینب جهان شده هر شب اذان شیر خدا بود و کوفه بود امشب خروش کوفه صدای اذان شده با خون او به خاک مصلی نوشته اند محراب، قتلگاه امام زمان شده (میثم) غم علی نتوان گفت یا نوشت کار از قلم گذشته و اعجز، بیان شده استاد حاج غلامرضا سازگار 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
دردودل با چرا جانِ صدا کردن نداری چرا حالِ دعا کردن نداری تو مردِ خیبری باور ندارم توانِ پلک وا کردن نداری چه میشد سایه‌ات بر خانه می‌ماند چه میشد شمع این پروانه می‌ماند به من بر میخورَد اینطور هستی سرت ای کاش  رویِ شانه می‌ماند زِ چشم بی قرارم سو گرفتی به فکرم هستی؟ از من رو گرفتی سرت را باز کرده تیغ اما چرا یک دست بر پهلو گرفتی تمامِ روضه‌هایم  را شمردی شمردی و مرا گودال بردی سپردی زینبت را بر حسین و... حسینت را به عباست سپردی به من گفتی  دلت جانکاهِ  زخم است که با هر ضربه با هر آه  زخم است به من گفتی که عصری رویِ دستت هزار و نهصد و پنجاه زخم است مرا با شش برادر می‌گذاری ولی با زخم خنجر می‌گذاری  کنارِ محسن خود میروی و مرا با داغِ اصغر  می‌گذاری * * * *گریز چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین   شیر دارم دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش  مرا آزار با زنجیر می‌داد به من نان‌خشک با تحقیر می‌داد زنِ شامی دلم سوزاند وقتی... کنارم طفل خود را شیر می‌داد حسن لطفی 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات با خدا خدایا مستحق هر عذابم زجرم معصیت در التهابم پشیمانم سویت برگشته ام نما بار دگر بنده خطابم گناه و جرم و عصیان گشته کارم شده جرم و معاصی کوله بارم نگاهی کن ز رحمت بر روی من کسی را جز تو در عالم ندارم دوباره شامل احسان شدم من کنار سفره ات مهمان شدم من اگرچه غرق عصیان و گناهم نگاهم کردی و درمان شدم من به درگاه تو یارب روسیاهم شده ره توشه ام بارگناهم کنون که دعوتم بر درگه تو به حق مرتضی بنما نگاهم گنهکار و بدم ای حی داور به حق فاطمه دخت پیمبر به فرق و چهره ی در خون حیدر زمن از لطف و اکرامت تو بگذر قسم بر حیدر و فرق شکسته قسم بر مادر پهلو شکسته نگه کن بر گنهکاری که امشب کنار خوان احسانت نشسته خدایا از گناهان خسته ام من چومرغ بال و پر بشکسته ام من شب قدرو شب غفران و رحمت کنار سفره ات بنشسته ام من به درگاهت خدایا روسیاهم کنار سفره ات بر تو پناهم به حق مرتضی در این شب قدر ز لطف و مرحمت بنما نگاهم گرفتار خود ونفس وهوایم سراپا جرم و عصیان و خطایم به حق حنجر پر خون اصغر زبند غم نمایارب رهایم شده ره‌ توشه ام بار گناهم نگر امشب تو بر این اشک و آهم بیا بگذر زمن از لطف و رحمت که هم مهمان و هم بر تو پناهم به سویت آمدم قلب‌شکسته زبار معصیت گردیده خسته به امید آمدم بر درگه تو کنار خوان احسانت نشسته 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات با حضرت حق خدایا خسته از بار گناهم ز بار معصیت ها رو سیاهم در این ماه ضیافت ماه رحمت به حق فاطمه بنما نگاهم رو سیاهم روسیاهم روسیاه خسته از سنگینی بار گناه ای امید خستگان دستم بگیر دست خالی آمدم با اشک و آه ای خدا مانده ز راهم چه کنم خسته از بار گناهم چه کنم شب قدر و شب بخشایش تو نکنی گر تو نگاهم چه کنم ندارم کوله‌باری جز تباهی به درگاهت من دلخسته آهی به حق مرتضی امشب نظر کن به دست خالی من یا الهی نگر یارب بر این حال تباهم کرم کردی به من بر تو پناهم به حق حیدر و زهرا و احمد خدایا بگذر از جرم و گناهم ز سر تا پا همه جرم و خطایم بود امشب همه شور و نوایم امید عالم هستی خدایا ز بار معصیت بنما رهایم شب قدر و منم در تاب و در تب نگر بر اشک چشمانم تو یارب بیا بگذر خدایا از گناهم کنار سفره ات مهمانم امشب بر علی و آل پیغمبر قسم ای خدای مهربانم بی کسم گشته ام بار دگر مهمان تو یک نگاه تو بود یارب بسم دل غمین و خسته از بار گناه آمده این روسیه بر تو پناه کن به حق طفل عطشان حسین از کرامت بر من مسکین نگاه خسته از بار گناه و دل غمین آمدم سوی تو یا حی مبین بگذر از جرم و خطای بنده ات حق مولانا امیرالمومنین سراپا جرم و عصیان و گناهم به درگاهت خدایا روسیاهم شب قدر و شب مظلوم عالم نگاهم کن نگاهم کن نگاهم نیم بیگانه هستم آشنایت همیشه شاملم لطف و عطایت گنه کارم ولی امیدوارم نمایی بر من مسکین عنایت من ز افعال بد خود خسته ام لیک امشب از همه بگسسته ام بگذر از من ای خدای مهربان بر حسین و آل او دلبسته ام 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
گدای حیدرم من ز طفلی آشنای حیدرم فخر من باشد گدای حیدرم لطف برمن کرده حی لم یزل شامل لطف و عطای حیدرم بار دیگر گشته مهمان علی شاملم گردیده احسان علی در شب قدر و شب نور وامید دست من باشد به دامان علی شامل لطف و عطای داورم ریزه خوار سفره ی پیغمبرم فخر من تا روز محشر این بود شیعه ای از شیعیان حیدرم ماشیفتگان آل طاها هستیم دلسوختگان غم زهرا هستیم از بسکه کریم و مهربان است علی دلباخته ی حضرت مولا هستیم به مسجد شد به پا غوغای محشر به محراب دعا افتاده حیدر ز ظلم و کینه های ابن ملجم شده فرقش دوتا ساقی کوثر الاای شیعیان شد موسم غم حسن همراه زینب غرق ماتم علی مرتضی فرقش شکسته به شمشیر جفای ابن ملجم از این غم قلب هر شیعه حزین شد امیرالمومنین نقش زمین شد به محراب دعا نفس پیمبر فدایی ره قرآن و دین شد دوباره در زمین شوری به پا شد همه عالم ز غم ماتم سرا شد امیرالمومنین جان پیمبر به شمشیر ستم فرقش دوتا شد 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای غربت مجسم تاریخ یا علی دلبسته ی ولای توام مرتضی علی غیر از خدایی اش که نداده به کس تویی آئینه ی تمام نمای خدا علی چون اسم اعظم است ، گره باز می کند هر وقت بشکفد به لبم ذکر یا علی ساقی تویی و کوثر تو مهر فاطمه است شد جرعه نوش جام تو آب بقا علی تا از تو کسب نور کند در مدار چرخ خورشید با تو گفته سخن بارها علی خلقت به یمن مقدم تو آبرو گرفت ای دست شسته از همه ی ماسوا علی از مشرق نگاه تو خورشید می دمد مهتاب بر فروغ تو باشد گدا علی کعبه طواف دور مقام تو می کند دارد صفا به کوی تو سعی صفا علی مدیون ذوالفقار تو باشد حیات دین گل کرده در بهار تو باغ دعا علی با ناله های نیمه شبت همنواست چاه فهمیده طعم اشک تو را نخل ها علی اشک تو طعم غربت دیرینه می دهد دردی که غیر صبر ندارد دوا علی سوگند بر تو مادر گیتی سترون است تا آورد دوباره مثال تو را علی در کوچه ها سلام تو مانده است بی جواب دنیا نداشت با تو زمانی وفا علی بیچاره روزگار که نشناخت قدر تو فرق تو را شکافت به تیغ جفا علی وقتی گشود فرق تو آغوش پیش تیغ لبخند زد به روی تو خیر النسا علی یعنی ببین که بی تو بهشت است بی صفا پایان گرفت فرصت هجران بیا علی عین اللهی و چشم زمان بیقرار توست آیا شود کنی نظری سوی ما علی همچون "کمیل" هرکه شود پایبست تو با رمز و راز عشق شود آشنا علی ﮐﻤﯿﻞ ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
تو را با کینه و آزار کشتند تو را تکرار در تکرار کشتند نه دیروز و نه امروز است، عمریست تو را مردم هزاران بار کشتند تو را در مسجد کوفه نه، بابا تو را بین در و دیوار کشتند تو را با تیزی شمشیرشان نه تو را با تیزی مسمار کشتند تو را در کوفه در مسجد ولیکن مرا در کوفه در انظار کشتند مرا دروازه ی ساعات بابا مرا در شام در بازار کشتند شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein
أَتَيْتُكَ يَا مَوْلاَيَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكَ‏ اى آقاى من اى فرزند رسول خدا با معرفت به حق امامتت و خلافتت بدين درگاه به زيارت حضرتت آمده ‏ام و دوست با دوستانت شبِ قدر است و دلم کرب و بلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد یا حسین اِبنِ علی(ع) نوکرِ خود را دریاب دلِ آلوده ی من از تو جلا می خواهد روضه ی آب و عطش گر چه ملول است ولی دلِ بشکسته ی پُر شور و نوا می خواهد شبِ قدر و به سرم شورِ حرم افتاده است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا جانِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهد عاشقم در سرِ خود شوقِ زیارت دارم زیرِ پرونده ام امضای شما می خواهد باز پروانه ی دل طالبِ شمعِ رُخ توست این تبِ عشق مگر چون و چرا می خواهد کی شود قسمتِ من هم بشود کرب و بلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد! 😢 https://eitaa.com/Maddahankhomein