eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
389 ویدیو
229 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
◾به بهانه شهادت ◾حضرت ام‌البنین(س) مادر آب آور و سردار دشت کربلایم همسرشاه نجف حیدرعلی شیرخدایم درمدینه همچو نای نی همیشه درنوایم خاک پای کوثر قرآن و نص هل اتایم باب علم مصطفی خوانده مرا ام البنینم من کنیز خانه ی آقا امیرالمومنینم من پرستار گلان باغ و بستان ولایم من در این خانه کنیز جمله ی آل کسایم بین این گلها حسین شاه است منهم چون گدایم فاطمه بنت کلابم مس بدم حالا طلایم از همان اول مطیع امر رب العالمینم من کنیز خانه آقا امیرالمومنینم باغبان گلشن گلهای یاس مرتضایم من به اذن حق تعالی بنده ی حاجت روایم چون علی شیرخدا کرده دعا هر شب برایم راضی از کردار من در خانه گردیده خدایم رشته های چادر زینب شده حبل المتینم من کنیز خانه ی آقا امیرالمؤمنینم تا عدو در کربلا از کینه بی بال و پرم کرد زین مصیبت در مدینه خاک عالم بر سرم کرد جای من زهرا کنار علقمه دیده ترم کرد بهر عباس علمدارم چنان نوحه گرم کرد از رخ زهرای اطهر مادرانه شرمگینم من کنیز خانه ی آقا امیرالمومنینم شد علمدار حرم عباس سبط بوترابم من به نام نامیش در شام تیره آفتابم سنگ ریزه بودم از مهر علی چون دَُرِ نابم داده زهرا مادر سادات  اینگونه جوابم مادری کرده به جایم بانوی مهر آفرینم من کنیز خانه آقا امیرالمومنینم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
خلاصه زندگی فاطمه کلابیه"س" نامش فاطمه کلابیه‌ بود و با قلبی مالامال از عشق به امامت مولایش، پا به خانه‌ی علی(ع) گذاشت. به قدری نجیب و پاک بود،و دلی پر خلوص داشت که تا اذن دختر بزرگ خانه امیرالمومنین حضرت زینب کبری‌(س) را نگرفت، داخل حریم ولایت نشد. و این نهایت ادب او را به ساحت فرزندان فاطمه‌ی زهرا‌‌(س) می‌رساند. پس از مدتی از مولا و شوهرش درخواست کرد او را ام‌البنین(س) صدا زند تا دل طفلان زهرا(س) با شنیدن نام مادر حزین نشود و همواره می‌گفت من کنیز فرزندان فاطمه(س) هستم. بانوی ادب ام‌البنین (س) تمام هستی‌اش را در راه عشق به علی(ع) و پس از آن عشق به اربابش حسین(ع) تقدیم کرد. ثمره ازدواج حضرت علي‌(ع) با او، چهار پسر رشيد بود به نام‌هاي عبّاس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان؛ که همگي در کربلا به شهادت رسيدند. حضرت ام‌البنین‌سلام‌الله‌علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی‌امیه برآمد و با اشعار جانسوز و عزاداری‌های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی‌لیاقتی حکام وقت می‌نمود. امروز سالروز شهادت فاطمه بنت حِزام ،ام‌البنین، است. روزی که در تقویم به عنوان " روز بزرگداشت مادران و همسران شهدا" نام‌گذاری شده‌است. ایثار و فداکاری و صبر و پایداری مادران و همسران شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهیدان راه حق بر هیچ کسی پوشیده نیست و این روز را به پاس قدردانی از این مادران بزرگوار، گرامی می‌داریم.  😥شهادت حضرت ام‌البنین سلام‌الله ‌علیها بر عاشقان حضرت ابوالفضل ع تسلیت باد.🖤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🏴 مرثیه منسوب به علیهاالسلام لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ واى بر تو ای مدینه! مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‌ام می‌‏اندازى كانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام‌البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم أرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات، به مرگ پيوستند تنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ بر پیکر بی‌جان آن‌ها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند يا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ اى كاش می‌دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دستش قطع شده است؟ 📗 ادب الطف، ج۱، ص۷۱ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
به نام نور ای عروس سپید بخت علی که سرآمدترینِ دنیایی در مقامت چه میتوان گفتن? که تو اُمّ الائمه ،زهرایی ای مزار تو کعبه ی خاکی این دل بیقرار،زائر توست توهمانی که ذات حق فرمود خلق دنیا فقط بخاطر توست منم ام البنین که آمده ام بازهم در سکوت قبرستان با نگاهی پُراشک میگویم السلام علیکِ زهرا جان ام کلثوم و زینبت هرشب سرشان هست روی دامن من آب دست حسین میدهم و مادری میکنم برای حسن ای وجود چهار فرزندم به فدای چهار فرزندت حاضرم از صمیم دل همه را بدهم در ازای لبخندت سالیانی و گذشت و ام بنین خسته افتاده بود در بستر عرق سرد روی پیشانی ونگاهی که مانده بود به در آسمان دلگرفته از بغضش شهر در آرزوی لبخندش دور خود را نگاه کرد و نبود اثری از چهار فرزندش نه توانی به دستها مانده نه دگر قوتی به زانویش درهمین حال ناگهان حس کرد درکنارش نشسته بانویش از دلش غصه رفت تا زهرا سر او را گرفت بر دامن گفت ام البنین نگاهم کن این منم مادر حسین وحسن مادر بچه های من بودی از حضورت همیشه ممنونم ای فدایت پسر فداکردی به فداکاری تو ،مدیونم به تلافی اینکه گهگاهی دامنت بود جای بغض حسن تاکه افتاد بر زمین پسرت سر او بود روی دامن من تا گرفتی سرشک زینب را دیدم افتاد شعله بر جگرت یاد آن لحظه پاک میکردم خاک وخون را زصورت پسرت تا نباشد مقابل احدی ساقی سرشکسته عباست در قیامت شفاعت همه را میسپارم به دست عباست ✍مهدی کبیری https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
489.6K
نوحه ی سنتی حضرت ام البنین (س) کاروان درد و ماتم آمد از دشت ستم ها چهره ها همه کبود و دیده ها مثال دریا ناگهان همه شنیدن در دل مدینه پیچید صوت جانسوز بشیر و ناله ی بنات زهرا +آمد ام بنین با اشک بی کران تا اینکه بشنود نجوای کاروان از داغ علقمه مرثیه ها شنید اما بهر حسین باشد دل نگران گفتا بشیر دست عباس تو بریدن گفتا چه شد حسینم؟ گفتا مشک آب عباس تو دریدن گفتا چه شد حسینم ؟ ام البنین ببین دیگر پسر نداری در آسمان خود (شمس و قمر نداری۲ ____________ شهر پیغمبر خاتم غرق اندوه و عزا شد در میان بیت سادات مجلس روضه بپا شد حضرت زینب کبری راوی روز عطش بود او هماره روضه می‌خواند محشری به کربلا شد گلها به خاک و خون سرها به نیزه ها واویلتا از این غوغای نینوا اما ام بنین گفتا روضه بخوان از شاه تشنه ی صحرای کربلا گفتا زینب راس آقای من جدا شد گفتا فغان و فریاد گفتا جسم پاکش در کربلا رها شد گفتا فغان و فریاد ام البنین غم هجران کجا برم من روزم سیه شده( چون بی برادرم من ۲ شعر و ملودی: امیرحسین حجتی 🙏التماس دعا🤲 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثنوی حضرت ام البنین سلام الله علیها من که از نسل دلیر عربم امّ العبّاسم و امّ الادبم مادر چهار یل رعنایم من کنیز حرم زهرایم آسمان خاک نشین حرمم عرش در تحت لوای کرمم معرفت مسئله آموز من است عاشقی سائل هر روز من است دل من محو تولّای ولیست سِمتم خادمی بیت علیست من سفارش شده ی زهرایم آبرو یافته از مولایم وه از ان روز که قابل گشتم با در بیت مقابل گشتم آمد آن لحظه چه خوش اقبالم دختر شاه به استقبالم قبله ی نور به کاشانه ی من حرم الله کجا خانه ی من دست بانوی حرم بوسیدم خاک پایش به بصر مالیدم گفتم این بیت حریم لاهوت من کنیزم به دیار ملکوت آمدم خادم این در باشم خادم دختر حیدر باشم لیک آن روز زغم رنجیدم وای دل، صحنه ی سختی دیدم هر دو ریحانه حق تب دارند بین خانه حسنین بیمارند گفت زینب به دو چشمانی تر نذر روزه بنما ای مادر عرق از صورتشان تا شد جمع سوختم در غمشان همچون شمع آنقدر خرج ولایت گشتم مورد لطف و عنایت گشتم تا خدا مزد ولایم را داد که به من گل پسری زیبا داد صاحب جنة الاحساس شدم مادر حضرت عباس شدم در وفا یار بلا فصل شدم مادر فضل و ابا الفضل شدم شوری افتاد ز عشقش به دلم دید از فاطمه بودن خجلم حق نمود این شرفم نقش جبین حضرت فاطمه شد ام بنین گفتم عباس گل ریحانی به امیرت تو بلا گردانی نه برادر و نه من مادرشان من کنیز و تو غلام درشان روزی اید که به همراه حسین از مدینه بروی نور دو عین چون حسینم تو خدایی گردی عاقبت کرب و بلایی گردی یک وصیت کنم این لحظه تو را جان تو جان عزیز زهرا رفتی و همره تو شادی رفت از مدینه دگر آزادی رفت وای زان روز که غمها برگشت کاروان گل زهرا برگشت جان هر دل شده بر لب آمد بی حسین حضرت زینب آمد گفت با من همه اسرار مگو ماجرا های تو وآن بغض گلو گفت لب تشنه سوی آب شدی از خجالت به خدا آب شدی گفت با قدّ کمان جان دادی من شنیدم نگران جان دادی تا که مشک و علمت را دیدم دست پاک تو ز دور بوسیدم باورم نیست سر زین وسجود فرق عباس من و ضرب عمود یاد تو روضه به پا می سازم تا ابد برپسرم می نازم نزد زهرا تو وجیه اللّهی فانی حضرت ثار اللّهی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی غزل امام زمان با گریز به حضرت ام البنین دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن رفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد این جگر سوخته ، رسوای همه عالم کن من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار الطفاتی کن و این فاصله ها را کم کن گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن می رسد بوی تو اما خبری نیست زتو یوسفا چاره این شام پر از ماتم کن کاش می شد که شبی خواب ترا می دیدم دوستم داری اگر ، قلب مرا محکم کن دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی گوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن نازداری تو و ، ناز تو کشیدن سخت است رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن به علمدار قسم پای رکابت هستم شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من هوس یک سحر کرببلا دارم من https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
کیستـی بـانـوے تـقـوے حضـرت ام البنـیـن بوده ای از بعد زهرا بانـوے حبل المتـین بچـه هایـت شـد بلا گــردون شـاه کـربـلا نام تو رخشدبه ائین محمد(ص)چون نگین بعــد زهـرا خـانه حیدر چنان غمخانه شد بهــر طفلان عـلے این خانه ماتم خانه شد تا نـگاه کودکان سـوے همـان در میرود گوئیـا بر قلب حیدر نیــش خنــجر میرود دور از چشـم علے در خانه غــوغا میکـنند نالــه اے جانکـاه در فقدان زهــرا مے کنند گاه میگویــنـد با هـم قـصــه دیوار و در گاه میـســوزنـد از تـنـهـائے و رنــج پـدر خوب میدانندبابا دل غمـین وخسته است از غم جانسوزمادر بال وپربشکسته است خانه دار بیت حیدرعصمت صغــرے شده غمگسار ایــن یتیمـان زینــب کـبرے شده خوب میداند علے ان مقتداے انس وجان همـدمے دلـسوز میخـواهند این نوباوگان ازبراے شیرحق یڪ همسرے شد منتخب دخترے از نـسل خوبان و شجـاعان عرب آمـده در بیـت حـیـدر زندگے جـارے کنـد غنچه هاے یاس را ازجان ودل یارے کند در مقام و شان این پاکیـزه نیکو سـرشت مصحف تاریخ شیعه بس فضیلتها نوشت خواست تا وارد شود درخانه حبل المتین همـسـر ثـانـے حـیـدر فاطـمـه ام البـنـیـن گفـت تا آیند نـزدش غنچـه هاے فاطـمه بوسه زد بردست وپاے بچه هاے فاطمه گفت باحیدرعلے جان نام من دیگرمخوان تا تو گـوئے فاطـمه سـوزند این فرزانگان بعد از ان شدنام این بانوے ایمان ویقین مام فـرزندان حـیـدر حضـرت ام البنـیـن این رشیده عاشق ان غنچه هاے یاس بود کـوه تـقوے و فضـیلت مـادر عـباس بود چار فـرزندش عطا بنمـوده رب العالمین جـان نثـار ال طاها پـیرو قـران و دیـن اولین فـرزند او قـرص قـمر عبـاس بود قهـرمان کـربلا دریائـے از احـساس بود دراطاعت از امام عصرخودجان داده است تا ابد درس ادب بـر اهل ایمان داده است بعـد عاشورا مدینـه شهــر پیـغمـبر ببـین شد سیه پوش عزاے سبط ختم المرسلین در ورودے مدیـنـه روزهــا ام البـنـین مے نشست و ناله میزد با نـوائے دلنشین کاروان کربلا را غمــگسارے کـرده است زینبش را با نوا و اشڪ یارے کرده است ســالـگرد رحلت این بانــوے تقــوے بود این زمان صاحب عزایش مهدے زهرابود نزداهل معرفت نامش درخشدچون نگین هرکسے دسـت تـوسل زد سـوے ام البنین مادر باب الحوائج ملجا ء اهل یقین میشود حاجت روا در این جهان واپسین اے "کیانے"هرکه شد سرمست از خم غدیر یاورش باشـد علے ان مقتـداے بـے نـظیر 🖊️شاعر: استاد محمد رضاکیانے https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
شجاع و با ادب... میخواست این زن بهترین باشد علے مے خواست بانویش همان امّ البنیــــن باشد همان امّ البنیــنے که جـــواهر سازِ تاریــخ است برایِ زینـــتِ دســــتِ خـــدا مثلِ نگیــــن باشد علـے در فکــرِ فــردا بــود ... در فکرِ مباداهــا و قسمت بوده این : امّ البنین ، مردآفرین باشد خدیجــه وار آرامــش دهد پیغمـــبرِ خــود را قــرارِ بـــے قـــراریِ امــیــرالمؤمنیــــن باشــد علے را دوسـت میـدارد به زهرا عشق مے وَرزد و باید خانه ے مـــولا برایش دِلنشیــــن باشد ادب دارد... خودش را فاطمه دیگر نمے خواند از این بانـــو نباید انتظارے غیر از ایـــن باشد ازاین بانو که هرلحظه به عبّاسِ خودش میگفت حسینِ فاطمه از نسلِ " ختمُ المُرسلیـــن " باشد به او هَرگــز برادر نه ... بگــو آقــا بگــو مــولا همیشه دست بر سیــنه ،نگاهت بر زمین باشد و شاید مادرش روزے تو را فرزندِ خود خواند اگر جسمـــت کنــارِ علقمه قطعُ الیمیـــن باشد ببینے مادرے قامت کــمان آغـــوش وا کـرده اگرچه از خجالت چشم هایت شرمگین باشد تو پایِ گریه هاے مادرش زهرا ،بمـــان شاید که زهرا دستگیرت لحظه هایِ واپسین باشد بیا فردایِ محشــر پیشِ زهـــرا روسپیدم کن فدایِ قدّ و بالایـــت شود امّ البنیــن، باشد ؟ ادب را شیر داد و ...شیرمردش را ادب داد و ادب یادِ عرب داد و از این پس نقطه چین باشد 🖊شاعر:ابراهیم زمانی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مدح کریمان همه مات ام البنین اند فقیر کرامات ام البنین اند نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ اسیر مناجات ام البنین اند همه ساقیانی که صاحب سبویند دخیل خرابات ام البنین اند مریدان عباسِ او در دو عالم به دنبال خیرات ام البنین اند پسرهای او یار خون خدایند دلیل مباهات ام البنین اند پسرهای نور و تجلی نورند تجلی آیات ام البنین اند به خورشید تابان قمرها می آید به ام البنین این پسرها می آید گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش عصایی ندارد دم پیری حالا نشانده زمانه به خاک سیاهش امان از صبوری... کشیده قبوری روی خاک و غم مانده در بین آهش خدای ادب شد، بصیر عرب شد ولی بوده هر جا به زینب نگاهش ندیده دو عالم، کسی جز یل او که دامان زهرا شود قتلگاهش بشیر از پسرهای او دم نزن تو بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟! پسرهای او نذر راه حسین اند قمرهای او نذر راه حسین اند غرورش شکسته ولی بازویش نه دلش گرچه خون شد ولی پهلویش‌ نه کسی دیده در بین خانه بیافتد شراره به جان سر گیسویش... نه کسی دیده در بین کوچه بیافتد رد پنجه ی لاله چین بر رویش... نه شده شوهرش را ببیند که از غم گذارد سرش بر روی زانویش.‌‌.. نه شنیده کسی که زن پا به ماهی در سوخته بیاید سویش... نه شده زیر در مادری باشد و بعد کسی با لگد رد شود از رویش... نه بهار دل آل حیدر خزان شد قد فاطمه در جوانی کمان شد محمد جواد شیرازی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین بانویی که اهل دل از او ادب آموخته عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر صِیحه ای زد، پاره شد بند دلش از این خبر وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین جان او جان عزیزانم به قربان حسین گرچه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9