eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
دارد دلم هوای شب جمعهٔ حسین پر می‌زند برای شب جمعهٔ حسین العفو گفته‌ایم فراوان و گشته‌ایم دلتنگ ربَّنای شب جمعهٔ حسین حالا که سفرۀ رمضان هم تمام شد ماییم و سفره های شب جمعهٔ حسین در روضه‌ها به سینه زدیم آخرش بگیر... این دست را خدای شب جمعهٔ حسین ما عاقبت به خیر تریم از تمام دهر البته با دعای شب جمعهٔ حسین با غم غریبه نیست که با گریه آشناست این چشم آشنای شب جمعهٔ حسین بالای قتلگاه بخوانیم و جان دهیم... دارد دلم هوای شب جمعهٔ حسین @Maddahankhomein
سلامِ رو به ضریحم؛جواب می‌خواهم جواب، از لبِ عالیجناب می‌خواهم سراب، آمده سیراب، از حرم برود چقدر، تشنه‌ام از تشنه آب می‌خواهم پُر است،از بتِ طاغوت، کعبه‌ی دل من به دستِ بت‌شکنت انقلاب می‌خواهم اگر چه بی‌ادبم، از خجالت آبم کن غرورِ کوهِ یخم؛ آفتاب می‌خواهم به سمتِ دستِ کریمت قنوت می‌گیرم دعایم و نفسی مستجاب می‌خواهم تمامِ نوکری‌ام "قُربة اِلی‌العشق" است که گفته است،که از توثواب میخواهم؟! سرِ دوراهِ بهشت و زیارتِ حرمت من اختیار، در این انتخاب می‌خواهم 🔸شاعر: @Maddahankhomein
❇️❇️❇️ هرکس که در خانه ی ارباب مقیم است مشمول عنایات خداوند رحیم است هرگز ندهد دل به کسی غیر کریمان آنکس که حسینی شدۀ دست کریم است تنها نه فقط روزی ما دست تو افتاد روزی خور درگاه تو موسای کلیم است سرمایه نداریم به جز قطرۀ اشکی لیک ارزش آن بیشتراز هر زرو سیم است از دوری شش گوشه ی تو جان به لبم شد احوال گدایت به خدا زار و وخیم است سینه زن و مداح و گدا فرق ندارد هرکس به توانش دراین خانه سهیم است ماگریه کن و روضه نشین غم‌ عشقیم درد وغم جانسوز تو برسینه عظیم است ✍علی بهرامی نیا @Maddahankhomein
شب جمعه شب زیارتی ارباب اباعبدالله الحسین(ع) شب جمعه کنار شش گوشه دل من حالت عجیبی داشت می‌شنیدم صدای قلبم را چشم من حس بی شکیبی داشت حرمش از ملائکه پُر بود انبیاء در طواف شش گوشه و ثواب هزار حج را داشت به خدا هر طواف شش گوشه شب جمعه ضریح اطهر او غرق نور حضور فاطمه بود به خودم آمدم و فهمیدم بر لبم این نوا و زمزمه بود: شب‌های جمعه فاطمه،با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا،گردد به دور خیمه‌ها گوید حسین من چه شد؟نور دو عین من چه شد؟ سمت پائین پا که می‌رفتم ناگهان چشم‌های من تر شد آنقدر اشک ریخت تا آخر روضه‌خوان علی اکبر شد یک به یک گفت روضه‌ها را تا پای شش‌گوشه از نفس افتاد آه گویا کنار پیکر او حضرت عشق ناله سر می‌داد: جوانان بنی‌هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید از نگاه پُر از تلاطم من زمزم عشق و اشک جاری شد آه از خیمه تا کنار فرات عطش و داغ مشک جاری شد خنکای شریعه هم می‌خواند دم به دم از غریبی سقا هم نفس با صدای موج فرات مادری دم گرفته بود آنجا: سقای دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل آن طرف‌تر نگاه می‌کردم شکوه و اشک و ناله و گله را می‌شنیدم کنار غربت تلّ دم به دم ضجه‌های سلسله را ناگهان در حوالی گودال محفل گریه‌های زینب شد زینب آمد کنار شش‌گوشه کربلا کربلای زینب شد رفت قلبم کنار بالا سر آه انگار سر به پیکر نیست همۀ کائنات می‌لرزند گوش کن این صدای خواهر نیست؟ این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست @Maddahankhomein
(ع) آدم میان روضه سبکبال می شود مست می محول‌الاحوال می شود بزم عزا بهشت زمین است و آسمان از دیدن بهشت زمین لال می شود بال عروج ماست سلام علی‌الحسین روضه برای روح پر و بال می شود شادی واقعی ست دم یاحسین ما با یاحسین، فاطمه خوشحال می شود چشمی که بود کاسۀ خون بین روضه‌ها جای قدوم کشته‌ی گودال می شود گودال‌قتلگاه چه با اهل‌بیت کرد یک کاروان الف ز غمش دال می‌ شود از قتلگاه زینب کبری دو داغ دید بالای تل دو مرتبه بی‌حال می‌ شود هم سینه ی حسین لگدمال شمر شد هم زیر سم اسب لگد‌مال می شود @Maddahankhomein
(ع) بده در راهِ خدا ، من به خدا محتاجم من به بخشندگیِ آل عبا محتاجم از قنوت سحرِ مادرتان جا ماندم پسرحضرت زهرا به دعا محتاجم مهربان، كاش زهيریِ بغلم می كردی من به آغوش پُراز مِهر شما محتاجم فُطرُسِ نَفس مرا گوشه چشمت کافیست با پروبالِ شكسته به شفا محتاجم شوق پرواز بده روح زمينگير مرا به جنونِ سرِ ايوان طلا محتاجم دودِ اين شهر مرا از نفس انداخته است به هوایِ حرم كرببلا محتاجم چقدر گريه كنم تا نبری از يادم!؟ در سراشیبیِ قبرم به شما محتاجم @Maddahankhomein
کربلا وُشبِ جمعه حرمِ حضرتِ عشق در کجا بوده چنین بخت میسّر باشد در حرم روضۀ مقتل چقدر می چسبد چه شود مرثیه خوان،حضرتِ مادر باشد هرگزم بهتر از این بخت نباشد یارم جای من در حرمِ آلِ پیمبر باشد جای دارد نفسی تازه کنم از سحرش به اذانی که در آن طعمِ معطر باشد چه نسیمِ سحری می وزد از باغِ حرم آسمانش چقدر رقصِ کبوتر باشد جنتی را که خدا وصف کند اینجا هست باغِ هفتاد و دو تن لاله ی پرپر باشد پیشِ چشمانِ تو زیباست فراوان زیباست که دو گنبد دو ضریح از دو برادر باشد یا که در هر طرفِ مرقدِ شش گوشه ی عشق خواهرش آمده وُ روضه ی اصغر باشد هر که اینجا به خدا می رسد امّا باید در سرش شوقِ طوافِ علی اکبر باشد ای خوش آنکس که در این سعی و صفا فیض برَد یک شبه سائلِ این خانه توانگر باشد کاش باشی و ببینی چه صفایی دارد این که چشم همه عشاق به دلبر باشد محشری است شب جمعه ببینی اینجا خواهری نوحه گرِ داغِ برادر باشد! @Maddahankhomein
(ع) دوباره یک شب جمعه!دوباره آه حسین! رسیده تا همه جا بوی قتلگاه! حسین! دوباره فاطمه دارد بُنَیّ میخواند گرفته زمزمه دارد بُنَیّ میخواند لباس دوخته بودم کجاست پیرهنت؟! گرفت‌ پهلوی من وقت دست وپا زدنت! هرآنچه نیزه که آمد درآمد از پشتت! عقیق رفته که رفته!کجاست‌ انگشتت؟ 🔸شاعر: @Maddahankhomein
سلام حُسنِ زمین و زمان...سلام حسین سَرت سلامت و ماهِ رُخت تمام،حسین! چقدر دور سَرت آفتاب می گردد ستاره ها همه محوِ تو  صبح و شام...حسین! تو سَروَری وعجب نیست پیشِ پای سَرت بِایستند درختان به احترام حسین سَرت به نیزه بلند است در برابرِ من... چنان بلند که شد رَشکِ خاص و عام حسین اسارتِ سَر و داغِ فراق و از طرفی غمِ اهانتِ پسکوچه های شام  ، حسین! دلم که تنگ تر از دستِ مردمانِ شب است، شکسته مثل سَرت بین ازدحام،  حسین خدا اگر بپذیرد، قشنگ خواهد شد هرآنچه بر سَرم آمد در این قیام ،حسین! "سَرم خوشست و به بانگِ بلند میگویم" همیشه درد، حسین است و التیام،حسین ✍عارفه دهقانی @Maddahankhomein
حضرت زهرا و حضرت رقیه علیهماالسلام از بعد غیبتت به سر ما چه ها رسید لحظه به لحظه محنت و درد و بلا رسید پایین نرفته آب خوشی از گلوی ما از لحظه ای که پای تو در ذی طُویٰ رسید چندی ست کار ما شده اثبات بودنت بنگر که کار نوکر تو به کجا رسید آقا خودت برای ظهورت دعا نما بنگر که صبر و حوصله ها انتها رسید آمد دوباره یک شب جمعه،نظاره کن مادر کنار مقتل کربوبلا رسید دستی گرفته بر کمر و بین لطمه ها پیش تنی که پُر شده از ردّ پا رسید شد روضه های گودی مقتل مرور و شمر با چکمه روی سینه ی خون خدا رسید شد آسمان کربوبلا تیره، ناگهان خنجر میان حنجر نورالهدی رسید از باب سرخ کردن موی سفید شاه خون از رگ بریده به جای حنا رسید نعش یزیدیان، همه غسل و کفن شدند اما به شاه کربوبلا بوریا رسید پیش رقیه، کاش نمی خورد خیزران وقتی سرش میانه ی طشت طلا رسید آرام شد رقیه میان خرابه چون بر روی دامنش، سر  ِ از تن جدا رسید گفت ای پدر به روی لبت جای بوسه نیست از چه به روی لعل تو چوب جفا رسید بابا ببین که مادر پهلو شکسته ات بهر ظهور منتقمت با دعا رسید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5-8.mp3
8.01M
﷽🎶 واحد سنگین کربلا دوباره دلم هواتو کرده سبک واحد سنگین فراق کربلا کربلا دوباره دلم هواتو کرده سینه از فراقِت پُر آه و داغ و درده کِی میشه ببینم تو صحن تو بشینم لَک زده دلِ من دلتنگه اربعینم.. آرزومه بازم، پیاده، راهی بشیم سوی حرم به مشام جان ها، بیادِش، بازم آقا بوی حرم فوقِ هر بهشته، ضریحت، که خونه ی اَمنِ منه من رو باز بیارم، که قلبم، داره براتو می زنه.. من گداتم حسین مُبتلاتم حسین عاشقه کرببلاتم.. عاشقه کرببلاتم.. رویِ تربتِ تو سرم رو می گُذارم از فراق و دوری شب تا سحر می بارم تقصیره گناهه خودم شده که دورم یک نگاه به من کُن آقا شکست غرورم تو که مهربونی، می دونی، دردِ دلِ این نوکرو.. مثل حُر می بخشی، گناهه، این نوکرِ در به درو.. توکه حتی آقا،میخواستی،بگیری دستِ دشمن و.. حقِ دستِ خونینِ عباس، رها نَکن دستِ منو.. من گداتم حسین مُبتلاتم حسین عاشقه کرببلاتم عاشقه کرببلاتم.. @Maddahankhomein
مناجات با امام حسین علیه السلام دنیا دلش برای شما شور می زند بَهرِ غریبیِ تو خدا شور می زند ابن الکریمی و کرمت کوهِ رحمت است در قُلّه ی تو خیلِ گدا شور می زند مسکین و سائلم، که به کوی تو آمدم دیدم به کویتان همه جا شور می زند معلول جسمی آمده در زیرِ قُبه اَت از جان و دل بِقصد شفا شور می زند بَروی گُنبدِ حرم تو به اِهتزاز سُرخیِ پرچمت به هوا شور می زند در علقمه که مَهدِ وفا و اَدب بُوَد ساقی فِتاده، دستِ جدا شور می زند شبهای جمعه مادرتان بین قتلگاه ما بین پیکر شهدا شور می زند روزِ جزا به دور تن بی سرت حسین هر شیعه ای به آه و نوا شور می زند روح القدس به ماه عزا بین تکیه ها در لا به لای اشک و بُکا شور می زند خواندم مُصیبت و دم نوحه گرفته ام لیکَن مَلک به ارض و سَما شور می زند یک دستمان به سینه و دستی دگر به سر سینه زن شما سر و پا شور می زند هر کربلا نَرفته که دلتنگِ کربلاست دائم میانِ صَحنِ رضا شور می زند چَندی بُوَد حریم تو تهدید می شود قلبم برای صحن و سرا شور می زند آرام می شود دل شوریده ام حسین در بین روضه هر دفعه تا شور می زند @Maddahankhomein
4_6042063883529620019.mp3
766.2K
به سبک شب های جمعه شد مثله جسمت چو آیات قرآن ریزد سرشکم برایت عمو جان دیدم وجود چو گل پرپرت را نقش زمین غرق خون پیکرت را آه / که با تو چه کرده عدویم آه / که خون عقده شد در گلویم آمده درد و غم ها به سویم (ای، عمو جان عموجان عمو جان)۳ جسم تو خونین و قلبم شکسته بنگر که زهرا کنارت نشسته برخیز و بر غربتم کن نگاهی بی تو عمو جان ندارم سپاهی آه / ز داغت قدم شد کمانی آه / عدو میکند شادمانی از خوشی ها ندارم نشانی (ای، عمو جان عمو جان عمو جان)۳ محمد مبشری https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5798567739249396996.mp3
5.98M
ای شوق بی کرانۀ شب های جمعه ام  تنهاترین بهانۀ شب های جمعه ام  از لطف آفتاب نگاهت هنوز هم  گرم است آشیانۀ شب های جمعه ام  هر هفته التماس تو را دارم از خدا  با نالۀ شبانۀ شب های جمعه ام  سنگینی گناه مرا می کشد به دوش  دریای عفو شانۀ شب های جمعه ام  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  نجوای عاشقانۀ شب های جمعه ام  در کربلا؟ مدینه؟ کجا گریه می کنی  آقای بی نشانۀ شب های جمعه ام  انگار بی مقدمه کرب و بلاییم  وقتی گدای خانۀ شب های جمعه ام  از سفرۀ حسین بلندم نکن که من  محتاج آب و دانۀ شب های جمعه ام ای شوق بی کرانه ی شب های جمعه ها  تنهاترین بهانه ی شب های جمعه ها  از لطف آفتاب نگاهت هنوز هم  گرم است آشیانه ی شبهای جمعه ها  شب جمعه وقتی که از حرم بوی سیب میاد  تو صفای سینه زنها صدای حبیب میاد  شب جمعه ها پای روضه ها یه غریب میاد  میخونه با دل مضطر میزنه به سینه و سر  الهی برات بمیرم یا حسین غریب مادر  حسین حسین حسین ......  یه خیابونه که به خون نشونده چشامونو  یه خیابونی که دیوونه کرده دلامونو  یعنی میشه باز ببینم من این خیابونو  به خدا بهشت قلبم خود http://eitaa.com/Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
من و هجر تو و این سیاهی پروندم حلالم کن آقاجون ،قدر یه عمر شرمندم روز و شب تو شاهد خطاهامی‌ میدونم دل تو رو میشکنه شکستن پیمونم عهد و پیمونی که بعد هر نماز صبح همیشه بستم با تو گفتم که تا عمر دارم همیشه هستم با تو عهد و پیمونی که با تو بستم زیر قبه ی حسین،خون خدا گفتم یا مهدی نمیشم تا ابد ازت جدا حالا با گناهام دلتو شکستم ادعا دارم که چشم به رات نشستم الغوث یا صاحب الزمان.... میدونم خیلی بدم ولی آقا دریابم میدونی که تشنه ی زیارت اربابم آره! هست یه بار سنگین‌گناه رو دوشم ولی دلتنگ یه روضه کنار شیش گوشم کنار شیش گوشه میون زمزم اشک و ناله و روضه ی آب به خدا میشه دعای فرج تو مستجاب کنار شیش گوشه مادرت تو رو صدا زده میون درد و آه وقتی که به رگهای بریده میکنه نگاه العجل أبانا به سر بریده به تنی که بین خاک و خون تپیده الغوث یا صاحب الزمان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
"اَلْعَجَل یَابْنَ الْحَسَن،اَلْغَوث یَابْنَ الْعَسکری" (مخصوص مجالس استغاثه‌ی بر فرج) ما چه داریم ارزشی؟ مادر صدایت می‌زند مادرت را لحظه ای بِنْگر! صدایت می‌زند بازوی گَشته کبود و صورتِ نیلی شده پهلوی صدّيقه‌ی اطهر صدایت می‌زند فاطمه، چشم‌انتظارِ توست موعودِ غدير! هر که دارد بر خدا باور صدایت می‌زند اَلْعَجَل احیاگرِ دين خدا یَابْنَ الْحَسَن! خونِ پیشانیّ پیغمبر صدایت می‌زند دست‌های بسته‌ی مولا میانِ كوچه‌ها فرقِ تا گردیده‌ی حیدر صدایت می‌زند گوشه‌ی حُجره، كنار طشتِ سرخ از خونِ دل مجتبی را زخم ِ در حنجر صدايت می‌زند آه، هجده رأس، بر نیزه دعایت می‌کند از تهِ گودال، يک بی سر صدایت می‌زند یک هزار و نهصد و پنجاه زخم ِ ناگزیر يا اباصالح! ز يک پیکر صدایت می‌زند اَلْعَجَل گوید تو را از قتلگه، یک پیرهن تواَمان، انگشت و انگشتر صدایت می‌زند دستِ عبدُ اللّه از گودال، می‌گوید بیا قطعه‌های پیکر اکبر صدایت می‌زند قلب سقّا استغاثه می‌کند که اَلْعَجَل گوش تا گوش ِ علی‌ْاصغر صدایت می‌زند روضه‌ی اَلشّامْ اَلشّام ِ تو ما را می‌کُشَد کُنج یک ویرانه، یک دختر صدایت می‌زند اشکِ زینُ الْعابدین گوید بیا یَابْنَ الْحَسَن! باقرِ محزون و غم‌پرور صدایت می‌زند جا نماز از زیر پای صادقِ آل رسول... خانه‌اش را شعله‌ی بر در صدایت می‌زند قعر زندان‌های تنگ و سرد و تاریک و نمور ساق‌های موسیِ جعفر صدايت می‌زند حنجرِ مسموم ِ مولانَا الرّضا روی زمین بینِ بستر با دمی مضطر صدایت می‌زند روی پشت بام خانه، جسم بی‌جانِ جواد با نوای حنجری پرپر صدایت می‌زند با دلی محزون به یاد زينب و بزم ِ شراب حنجرِ هاديّ بی‌یاور صدایت می‌زند آه، بابای غریبت با نوایی سوزناک... خسته و محصور در عسکر صدایت می‌زند "اَلْعَجَل یَابْنَ الْحَسَن، اَلْغَوث یَابْنَ الْعَسکری" منتظِر، تا لحظه‌ی آخر صدایت می‌زند یا وصالِ بر فَرَج يا مرگ، مجنونِ غمت... تا بگیرد رخصت از داور صدايت می‌زند https://eitaa.com/Maddahankhomein
شب جمعه که شود جرم و خطا می بخشند دست خالی نرو با شوق بیا می بخشند این کریمان همه احوال مرا می پرسند این کریمان همه عصیان مرا می بخشند ثروتِ فقر که دارم همه سرمایه ام است اغنیا را به نیاز فقرا می بخشند رزق ما را برسانید ز بازار نجف از همان سفره که نعمت به گدا می بخشند مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است قطره اشکی که بر این بی سر و پا می بخشند ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر مثل فطرس به تو هم بال دعا می بخشند یازده ماه اگر بار گناه آوردی آخر ماه خدا آنهمه را می بخشند نوکری گریه کنان گفت اباعبدالله کِی به ما تذکرهء کرببلا می بخشند مادرت گفت فدای لب عطشان حسین... همه را بین فغانش به خدا می بخشند شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه ی قتلگاه می آیم با دم آه آه می آیم مادرش آمده است می دانم روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس ميزد بيشتر ميزدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را) شب جمعه است روضه خوان زهراست مجلسی گوشه ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می خواند یک نفر روضه اینچنین می خواند (لب گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده) (آن طرف تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه است مبتلا شده ایم باز مهمان کربلا شده ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای دل بیا که با غم ارباب خو کنیم وز خاک کوی او طلب آبرو کنیم ای دل بیا که همچو شهیدان کوی او قدقامت الحسین را همه از خون وضو کنیم خوش آرزوست اینکه فقط در تمام عمر ما از حسین در همه جا گفتگو کنیم باید که در میان هزاران سبو و می از باده ی حسین فقط در سبو کنیم یعنی شود که یک شب جمعه به کربلا آن عطر سیب را که حسینی ست بو کنیم ؟ یعنی شود که در صف محشر به روز حشر تشنه ، گرسنه ، بر در ارباب رو کنیم باید برای آنکه به گودال قتلگاه جان داده است ، دادن جان آرزو کنیم او کشته ی دوشنبه و مذبوح جمعه است جان جهان کم است اگر نذر او کنیم بر آن هزار و نهصد و پنجاه زخم ، ما از دیده ها روان همه دم آب رو کنیم راوی بخوان تو ماجرای گلوی بریده را تا اشک خویش مرهم خون گلو کنیم باید به یاد آن بدن زیر و رو شده دلهای خواب و شبزده را زیر و رو کنیم با نعل تازه بس که تنش جا به جا شده ماندیم پیکرش به کجا جستجو کنیم شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
کربلایت به خدا قبله ی دلهاست حسین شب جمعه حرمت محشر کبراست حسین «مادرت» آمده با ذکرِ «بُنَیَّ قَتَلوکْ» عطر سیب حرمت جلوه ی زهراست حسین «حوریان از غم تو لطمه به صورت بزنند» روضه خوان حرمت اکبر لیلاست حسین هر که آمد به حرم تا که شهادت خواهد او سفارش شده ی زینب کبراست حسین تا که بر نیزه سرت همسفر زینب شد خواهرت بین حرامی تک و تنهاست حسین بی گمان فاطمه بعد حرم زیبایت زائر و گریه کن حضرت سقاست حسین سینه زن های تو دل تنگ محرم هستند روزی گریه ما دست تو آقاست حسین نوکران را بطلب یک شب جمعه به حرم حرمت تا به ابد آرزوی ماست حسین https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸ای زینت دوش نبیّ ... در روایتی آمده است: 🥀 هرگاه که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حضور جمعی از اصحاب خود نماز می‌خواندند، سیدالشهداء علیه‌السلام در حالی که خردسال بودند، می‌آمدند و در کنار آن حضرت می‌نشستند. 📋 فَلَمّا سَجَدَ النَّبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله قامَ الحُسَینُ علیه‌السلام و رَکبَ عَلَی ظَهرِهِ فَصارَ النَّبیّ یُطیلُ الذِّکرَ فِی سُجودِه 🔻 همین‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به سجده می‌رفتند، سیدالشهداء علیه‌السلام از جا به پا خواسته و بر دوش آن حضرت سوار می‌شد. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تا که وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام را بر دوش خود حسّ می‌نمود، سجده خود را طول می‌داد. 📋 فإذٰا أرادَ النّبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله أنْ یَرفَعَ رأسَهُ أخَذَهُ أخْذاً رَفیقًا و وَضَعَهُ إلیٰ جانبِه 🔻و هرگاه که اراده می‌نمود سر مبارک را از سجده بردارد، با ملاطفت و آرامی وجود نازنین سیدالشهداء علیه‌السلام را گرفته و در کنار خود می‌نشاند. 🥀 و هرگاه سجده دیگری می‌نمود، باز وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام بر دوش آن حضرت می‌رفت و روال به همینگونه ادامه داشت تا که نماز آن حضرت تمام می‌شد. 🔖 در نقلی دیگر نیز آمده است: 📜 فإذٰا فَرغَ النّبیُّ مِن صَلاتِه یَأخُذُهُ إلَیهِ و یَجلِسُهُ عَلَی رُکبَتَیه و یُقَبّلُهُ و یَرشُفُ ثَنایاه و یَضُمُّه إلیٰ صَدرِه، 🔻همین‌که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از نماز فارغ می‌شدند، سیدالشهداء علیه‌السلام را گرفته و بر روی زانوان مبارک می‌نشاند؛ لب و دندان آن دُردانه را بوسیده و وجود مبارکش را به سینه می‌چسباند. 📚المنتخب،طریحی، ص۸۴ 📚المناقب،ج۴ ص۷۱ (اندکی تفاوت) ✍ السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سر مجروح کلیسا دیده با چه وضعی تَه گودال کشاندند تورا ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده زینت دوش نبی بودی و بی وجدان‌ها سر بریدند و گرفتند تو را نادیده ای که شد مهریهٔ مادر تو آب فرات ترک روی لبت را لب دریا دیده؟! خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سر پیرهنت، فاطمه دعوا دیده دختری که همهٔ دلخوشی اش بابا بود عوض دیدن بابا ، سر بابا دیده @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد روز محشر به جز این، حسرت دیگر نخورد پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته ای هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد بشکند دستم اگر گوش من این را شنود "پای مرکب به تنش وا شد" و بر سر نخورد گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد شدنی نیست که بی یار شود خون خدا به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد اول روضه ی شش ماهه به خود گفت کسی: کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد مرضیه نعیم امینی @Maddahankhomein