eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
429 ویدیو
239 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سه شنبتون امام زمانی🌸 از نو شکفت نرگس چشم انتظاری‌ام گل کرد خارْخار شب بی‌قراری‌ام تا شد هزارپاره دل از یک نگاه تو دیدم هزار چشم در آیینه کاری‌ام گر من به شوق دیدنت از خویش می‌روم از خویش می‌روم که تو با خود بیاری‌ام بود و نبود من همه از دست رفته است باری مگر تو دست بر آری به یاری‌ام کاری به کار غیر ندارم که عاقبت مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری‌ام تا ساحل نگاه تو چون موج بی‌قرار با رود رو به سوی تو دارم که جاری‌ام با ناخنم به سنگ نوشتم : "بیا"، بیا زان پیشتر که پاک شود یادگاری‌ام https://eitaa.com/Maddahankhomein
سه شنبه های جمکرانی مناجات با امام زمان(عج) طالبِ خونِ خدا، مَتی تَرانا وَ نَراک یابنَ مِصباح الهُدی، مَتی تَرانا وَ نَراک چه شود با تو کنم گریه سرِ قبرِ حسین در مزار شهدا، مَتی تَرانا وَ نَراک همه دم ناله ی من أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاست می زنم تو را صدا، مَتی تَرانا وَ نَراک چه شود ببینمت کنارِ بین الحرمین سر و جان کنم فدا، مَتی تَرانا وَ نَراک چه شود از گُلِ رویت بدهی یک صدقه سرِ راهی به گدا، مَتی تَرانا وَ نَراک می زند تو را صدا از سرِ نیزه ها هنوز سرِ از بدن جدا، مَتی تَرانا وَ نَراکَ اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/Maddahankhomein
شنبه های مهدوی 🍂سه‌شنبه‌ها و دلم جمکرانی از احساس.... سه ‌شنبه ‌ها و نسیمی پـراز شمیم یاس... 🍂چکیده اشک فراقت به روی گونه ی من... چه قیمتی شده اشکم، شبیه یک الماس... https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽• جانم فدای نام تو يا صاحب‌ الزمان قـربان آن مقام تو يا صاحب‌ الزمان جان ميدهم بخاطر يک‌لحظه‌ديدنت دل‌عاشقِ سلامِ تو يا صاحب‌ الزمان سلام حضرت موعود مهدی جان سلام نا قابل مارا دراین روز سه شنبه پذیرا باشید # صبحتون مهدوی # سه شنبه های جمکرانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
سه شنبه روزسجاداست وباقر همانا دین  و  قرآن  را  مفاخر بیاد صادق وموسی ابن جعفر سلامی کن به فرزندان  حیدر بیقرار اصفهانی التماس دعا https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا سر میگذارم روی قالی‌های صحنَت تا دردهایم اندکی تسکین بیابد دل را به دریای پر از نورت سپردم تا آفتاب مهر تو بر من بتابد http://eitaa.com/Maddahankhomein
امون از این زمونه_290424200455.mp3
2.39M
🏴بند اول: امون از این زمونه یه عده بی بهونه به پا کردن باز آتیش دوباره سوخت یه خونه اینبار، خونهٔ، پسر زهرا رو، سوزوندن بی حرمتیو، دیگه به آخرش، رسوندن آقای ما رو، با حرف بد همش میخوندن ای وای «ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند مثل حیدر در میان کوچه هایش می کشند نامسلمانان به فکر سنّ و سالش نیستند پا برهنه، بی عمامه، بی عبایش می کشند» مظلوم (امام صادق ۳) 🏴بند دوم: یه پیره مرد خسته با یک قلب شکسته رو خاکا پشت مرکب میره با دست بسته هربار که زمین، میخوره میگه با چش تر ای وای بمیرم، تو کوچه چی کشیده حیدر وقتی که میدید، هی رو زمین میفته مادر ای وای «بی مروّت ها سوار مرکب و دنبال خود پیرمردی را پیاده، بی عصایش می کشند با طناب و دست بسته، سیلی و آتش به درب لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند» مظلوم (امام صادق ۳) 🏴بند سوم: دلش از غم کبابه نفس واسش عذابه میسوزه تا می بینه جلوش جام شرابه افتاده یاده، خیزرون و سر بریده انگار که الان، وسط مجلس یزیده می بینه قد، دختر فاطمه خمیده ای وای «روضه ها را در خیالش هی مجسم می کنند از مدینه ناگهان تا کربلایش می کشند زینت دوش نبی افتاده بی سر بر زمین وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند» «شاه غیرت روی خاک افتاده و بی غیرتان نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند» ای وای (حسین زهرا ۳) شعر و ملودی: (یاحسین) تضمین ها: » https://eitaa.com/Maddahankhomein
شبونه_حمله_کردن_خونم_140523235722.mp3
793.7K
بند اول: شبونه حمله کردن خونم زدن آتیش به مال و جونم انقده که جسارت کردن که شکست دیگه قلبِ خونم سجّاده میکِشَن از زیرِ پایِ من اینا چه قد بَدَن، بدن، بدن، بدن جلوی بچه ها همش با ناسزا میزننم صدا، صدا، صدا، صدا سَیِّدُ نَ الْغریب سَیِّدُ نَ الْغریب، غریب‌، غریب، غریب بند دوم: دست بسته، با حالِ مضطر میبرن من رو مثلِ حیدر تا که دیدم آتیشِ در رو افتادم یادِ ‌داغِ مادر اونجا که از جفا چهل تا بی حیا دَرو آتیش زدن، زدن، زدن، زدن مادره من میسوخت میونِ شعله ‌ها‌‌‌‌‌ صدا میزد حسن، حسن، حسن، حسن امون از این زمون امون از این زمون، زمون، زمون، زمون بند سوم: اونا که حقِّ ما رو خوردن منو به کاخ ظلمت بردن خنده کردن به حال و روزم منه پیر و چه بد آزردن با زهر کینه و با حرف ناسزا به قلبِ من زدن، شرر، شرر، شرر غرورمو شکست دشمنِ رذل و پست چشام شدن پر از، گوهر، گوهر، گوهر امون از این زمون امون از این زمون، زمون، زمون، زمون بند چهارم: رسیده دیگه جونم رو لب میسوزم بد جوری توی تب با دلی غرقِ خون میخونم از غم و غصّه های زینب واویلا شهر شام سنگای روی بام واویلا مجلسِ، شراب، شراب، شراب امون از ازدحام طعنه های مدام وای از غمِ، رباب، رباب، رباب، رباب امون از این زمون امون از این زمون، زمون، زمون، زمون ✍️به قلم: (یاحسین) https://eitaa.com/Maddahankhomein
تنم_میسوزه_ازسم_140523235818.mp3
1.2M
🏴🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴 بند اول: تنم میسوزه از سَم زیرِ لب هر دم مرگمو میخوام از خدا کم کم شده این زهرِ کاری تو خونم جاری با لبِ تشنه جون دارم میدم میسوزم از زهر، این دمه آخر رویِ لبهامه مادر ای مادر ندارم نایی و، شدم رنگ خزون شبیه مادرم، شدم قامت کمون یا صادق یا غریب بند دوم: زده این زهرِ کینه آتیش به سینه بی حُرمتی ها خیلی سنگینه دلم دریای درده پاییز و سرده شِکوه دارم از شهرِ مدینه زخمیِ کُلِّ بال و پره من کردن جسارت، به مادره من منو رو خاک غم، کشیدن بی هوا شبیه مرتضیٰ، میون کوچه ها یا صادق یا ‌غریب بند سوم: مُدام میونه بستر با چشمای تَر روضه میخونم از شاه بی سر نکش خنجر رو حنجر دست بردار از سر داره می بینه مادری مُضطر وقتی که رأسش، رو نیزه ها رفت زینب به کاخِ طشت طلا رفت امون از بزمِ مِی، امون از ازدحام امون از کوچه ی، یهود و شهرِ شام غریب آقای من ✍️به قلم: (یاحسین) https://eitaa.com/Maddahankhomein
بازخداروضه_خونه_140523235454.mp3
1.01M
بند اول: باز خدا روضه خونه دوباره سوخت یه خونه دوباره حمله کردن خونه ای رو شبونه آسمون تیره تر شد خونه تا شعله ور شد انگاری باز تداعی روضه ی میخ و در شد باز هیزم و باز طناب باز بوی آتیش و دود باز تازیونه زدن باز شونه ای شد کبود تو کوچه آقای ما همه دیدن می برید پیره مردی شصت ساله پشت مرکب می دوید امون از این روزگار بند دوم: بدونِ یار و یاور با حالِ زار و مضطر کشیدنش تو کوچه شبیهِ باباش حیدر ناسزا می شنید و خونِ دل می کشید و با پاهای برهنه روی خاک می دوید و نه عمامه روی سر نه توی دستش عصا دائم میخورد رو زمین امام مظلومِ ما نفس نفس میزد و توون نداشت دست و پاش شکستن حُرمتشو جلو چِشِ بچه هاش امون از این روزگار بند سوم: میونِ کاخِ منصور روضه خونه با زهرا شده زنده دوباره کربلا واسه آقا تا که میبینه خنجر میباره اشکِ ماتم یاده راسِ بریده میسوزه تو تب و غم توون نداره تنش خونی شده پیرهَنش از شدته سَم داره ‌میاد خون از دهنش خدا رو شکر که نشد تنش دیگه بی کفن خدا رو شکر که سرش جدا نشد از بدن امون از این روزگار ✍️به قلم: (یاحسین) https://eitaa.com/Maddahankhomein