#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
حضـرت صــادق مگـــر فــرزنـد پیغمبر نبود
یا مگـــر ریحــانه ی صــدّیقـه ی اطـهر نبود
با چه تقصیر و گنـه بر خـانه اش آتش زدند
اجـــر نـشـــر دانـــش او شـعلـه ی آذر نبود
اجـر و پاداش رســول و عتـــرت مظلوم او
در دل شــب حــمله بر باب الله اکبــر نـبود
نیمه شب کزخانه می بردندصاحب خانه را
بر روی دوشش عبا عمامه اش بر سـر نبود
از بــرای بــردن مولا کـــس از ابــن ربیـــع
سنگدل تر، بی حــیاتر، بلکه ظالـم تر نـبود
اوپیاده می دویدو این به اسب خود سوار
گوئیا در سینه ی تنگــش نفس دیگــر نبود
دیـدن بابا در آن حــالت پسـر را می کشـد
خوب شد همــراه بابا موسی جعــفـر نبود
از شرار زهـر مثل شمــع ســـوزان آب شد
غیر تصویری به جا زآن نازنین پیکـر نبود
پاره پاره قلبــش از انگور زهــر آلوده شد
از بنی العبّاس جز این شیـعه را باور نبود
بعد عمـری ســوختن بر قلب او آتش زدن
این ســـتم بالله روا بـر آل پیغمـــبر نبود
«میثم»آن روزی که شد پیکر پاکیزه دفن
محشــر شهر مدینه کــمتر از محشـر نبود
شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار
https://eitaa.com/Maddahankhomein
﷽ #روضه_شهادت
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
روضه ای باز به نام پسـرِ فاطمه است
باز هـم شــالِ عزا روی ســرِ فاطمه است
هر کجا بزمِ غـم حضـرت صـادق باشـد
صحبت از روضهٔ دیوار ودَرِ فاطمه
است
باز هـم پشتِ در و آتش کیــن شد تکـرار
فاطمـه بار دگـر نقش زمیــن شـد انگــار
بار هم در وسـط کــوچه علی را بردند
غـم دیگر به سرِ شیعــه نمــودند آوار
آتش افتـاد به در ،حرمـت دیوار شکست
پای سجـاده نماز شب از این کار شکست
وحشتی در دل اهل حـرم افتاد به شب
دلِ آیینه ترین صادق از اغیار شکست
آه از آنـانـکـه مراعـات نمــازش نکننـــد
اعتـنـا بر حــرم و راز ونیـازش نکننـــد
آه از آن دم که ببندند دو دستش به طناب
پیکرش نقـش زمیــن باشد و بازش نکنند.
بی عبا ، بی سر و دستار کشاندند چـرا؟
وسـط کوچـــه و بـازار کــشاندند چــرا؟
نیمه شب پای پیاده پِیِ چنــدین مَــرکَب
باچنیــن حالت دشــوار ، کشــاندند چرا
آسمان در وسط کوچه ، زمین می افتاد
آسمان نَه! که خودِ عرش برین می افتاد
زنده میشد به دلش غربت زهــرا و علی
تا که بر پهلو و ،یا روی جَبیـن می افتاد
باهمان حالت غم، روضه مادرمی خوانـد
روضهٔ بی کسی و غربت حیدر می خواند
دلش از گریه اهل حرمش خــون می شد
زیر لب زمـزمه غارت معجــر می خوانـد
خیمــهٔ ســوخـته و خواهـر نالان حسین
تکیـه بر نیـزه و آن حال پریشان حسین
غــم اهـل حـرم خویش فراموش نمــود
چون که افتاد به یاد غم طفلان حسین
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#السلام_علیک_یا_جعفر_ابن_محمد_ایها_الصادق
سر چشمه جاودانگی ها
تشنه به وصال توست دریا
روی تو به ماه نور بخشید
آن روی چو آفتاب زیبا
شد آیتی از خدا جمالت
شهد نبوی دهد کلامت
صد دسته فرشته هر شب و روز
از عرش خدا دهد سلامت
اسلام چه هست؟ مکتب تو
شیرینی دین ز مذهب تو
شد لب به لب دلت پر از نور
قرآن چکد از دو تا لب تو
ای منبع فیض آسمانی
بر مرغ خرد تو آشیانی
خاموش شود چراغ دانش
یک لحظه اگر ز خود برانی
هرچند نکرده ای معطل
آموختی علم را مفصل
ای ساقی باده های توحید
نوشیده ز دست تو مفضل
شاگرد تو عالمی سراسر
خورشید که خاک را کند زر
آموخته علم کیمیا را_
در مکتب کی؟ امام جعفر
از سر جهان تویی خبردار
یک لحظه بیا و پرده بردار
بگذار که مستفیض گردم
با نطقت از آن لب شکربار
امید من و همه خلایق
عالم شده بر در تو عاشق
میمیرم اگر مرا برانی
از خانه ی خود امام صادق
🔸 #میلاد_خانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_علیه_السلام
گرچه از خانه ی ما چوبه ی در سوزاندند
جگر خون مرا هم به شرر سوزاندند
ما ازین سوختن در چه مصائب دیدیم
چه بگویم که چه از مردم یثرب دیدیم
بر لبم ذکر خدا بود که فریاد زدند
سر سجاده رسیدند و سرم داد زدند
روضه ی غربت و مظلومیتم را خوانده
جای این چکمه که بر روی عبایم مانده
مست ها نیمه ی شب بین حرم ریخته اند
خانه ام را سر پیری چه بهم ریخته اند
فرصتی را به من آن دشمن خودکامه نداد
فرصتی قدر به سر کردن عمامه نداد
نه فقط بر روی مرکب ننشاندند مرا
پابرهنه به سوی کوچه کشاندند مرا
با تمسخر قد چون دال مرا می دیدند
پشت مرکب به زمین خوردم و می خندیدند
اهل این شهر اگرچه همه شاگرد منند
جای یاری به تماشا همه بر گرد منند
گرچه خوردم به زمین، هیچ کسی سنگ نزد
به لباسی که تنم بود کسی چنگ نزد
هیچ کس با نوک نیزه به سویم حمله نکرد
خنجری کُند به قصد گلویم حمله نکرد
پابرهنه شدم اما بدنم عریان نیست
در دل سوخته ام دلهره ی طفلان نیست
در سرم شور حسین و حرمش افتاده
جان فدایش که به مقتل، نگران جان داده
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
صداقت گوشهای از بی نهایت حُسن رفتارش
هزاران جابر و صدها ابوحمزه بدهکارش
شعاعی از رُخَش تابید و توحید مفضّل شد
کمال شیعه مدیونِ کلام پُر هوادارش
تقّیه کرد و همچون پیله شد پروانهی دین را
نمایان گشت بعد از سالها آثار ایثارش
سرِپاییم اگر از لطف قال الصادق اوییم
که عنوان رئیس مذهبِ شیعه سزاوارش
هزاران لعنت و نفرین به منصور دوانیقی
که آمد با سلاح طعنه و تهمت به پیکارش
خدا لعنت کند هر کس به او بی احترامی کرد
امام شیعه را بردند ابترها به اجبارش
ربیع بی حیا مهلت نداد عمامه بگذارد
عزادارم عزادارم عزادارم عزادارش
شباهتهای بسیاری میان اوست با زهرا
چه از پهلو، چه از سینه، چه از بازو، چه رخسارش
مدینه خاطراتی تلخ همچون کربلا دارد
پُر از داغست در سینه، چه از کوچه، چه بازارش
به روی نیزه میبردند رأسِ پور حیدر را
بمیرم آفتابِ داغ هم میداد آزارش
خودش فرمود هرکس گریه بر جد غریبم کرد
نمیبینند او را در صف محشر گرفتارش
✍ #محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_علیه_السلام
گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست
مثل جدش شده در کنیه اباعبدالله
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست
شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد
جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست
من اگر مورم اگر هیچ ولی می دانم
(( او سلیمان جهان است که خاتم با اوست))
زندگی نامه ی او سطر به سطرش روضه است
که مصیبات همه عالم و آدم با اوست
در غمش اشک ، اگر ریخت اگر جاری شد
بانی روضه ی سقاست و زمزم با اوست
لفظی از کوچه در این مرثیه محزون تر نیست
وارث محنت زهراست اگر غم با اوست
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شهادت امام صادق علیه السلام
شیخ الائمه از غمِت
دائم به ما غم میرسه
شوّاله و با روضه هات
بوی محرم میرسه
گریونه چشمای ترت
از روضه های مادرت
در و دیوار حرم دیدن چی سرِت اومد تو دل خونه
عبات افتاد و عصات افتاد بُردنِت از خونه غریبونه
دوباره یادم افتاد
تو کوچه ها چی رخ داد
طناب و دست بسته
علی شکسته دادِبیداد
مردم هجوم آوردن
این پیرمرد و بردن
ظلمی که شد به آقا
دیدن ولی نمُردن
####
با روضه هات میسوزم و
داغم من از داغ علی
هیزم آوُردن پشت در
میسوزه باز باغ علی
قلبِت شکسته وای من
دست تو بسته وای من
پسِ در از روضه ی مادر با دل مضطر با خبر بودی
توو آتیش بودی ولی داغ از داغ دل سوزِ میخ در بودی
دوباره آتش و دود
خلیل و ظلم نمرود
هجوم و خونه ی وحی
غلاف و تازیونه هم بود
مردم هجوم آوردن
این پیرمرد و بردن
ظلمی که شد به آقا
دیدن ولی نمردن
####
یه عمری از داغ حسین
خوندی تو با سوز و نوا
حالا خودت روضه شدی
ای روضه خون کربلا
مونده کبودی رو تنت
مثل حسین بد زدنت
دلت خون و چشم تو گریون سینه سنگین و تن شده پر تب
توو اون آتیش خیمه رو دیدی داد زدی ای وای از دل زینب
آتیش به قلب ما زد
وقتی به خیمه ها زد
از روی تل دوباره
زینب حسینش و صدا زد
مردم هجوم آوردن
این پیرمرد و بردن
ظلمی که شد به آقا
دیدن ولی نمردن
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_علیه_السلام
بر دور کمر شال بهم ریخته دارد
اندام کهنسال بهم ریخته دارد
آتش نکشانید بر این خانه که این مرد
از فاطمیه حال بهم ریخته دارد
مانند علی رد طناب است به دستش
در بند، پر و بال بهم ریخته دارد
در پشت فرس از نفس افتاده، بمیرم
آخر قدِ چون دالِ بهم ریخته دارد
حالا سر پیری به روی خاک نشسته
پیراهن پامال بهم ریخته دارد
افتاده زمین پشت فرس، یاد رقیه
چشم تر و احوال بهم ریخته دارد
خون از کف پایش به زمین ریخت و فریاد
از آن همه خلخال بهم ریخته دارد
مثل همه ی عمر فقط گریه و زاری
بر روضه ی گودال بهم ریخته دارد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
سروده ای دیگر در مرثیت امام صادق (ع)
---------
در غم نشست سینه ی لبریز آذرش
در شعله سوخت قلب شریف و مطهرش
با آن که داشت موی سپید و قد کمان
رحمی نکرد خصم لعین ستمگرش
در خانه دید دشمن خود را شبانه او
آمد به یاد غربت جانسوز مادرش
در پیش چشم پر از اشک کودکان
بستند دست او به طنابی چو حیدرش
بردند سر برهنه برون آن امام را
آتش زدند قلب لبالب ز اخترش
یک سو پسر گریست به اندوه این پدر
یک سو فغان و ناله به لب داشت دخترش
خونش نریخت خصم ستم پیشه اش ز کین
با آن که دید تیغ عدو را برابرش
گرچه غریب بود و ستم دید از عدو
دیگر ندید خنجر دشمن به حنجرش
شد عاقبت ز زهر جفا بی قرار آه
کشتی شکست در دل امواج لنگرش
باید گریست در غم جانسوز آن امام
کز زهر کینه گشت خزانی صنوبرش
دارد بقیع سینه ی پر خون ز داغ او
شد لاله گون تراب ز اشک مکرّرش
آخر فتاد بهر عزای امام نور
شال عزا به گردن موسی بن جعفرش
" یاسر" ز داغ خونِ جگر داشت آسمان
تأثیر درد آمد و بشکست شهپرش
،،،،،،،،،،،
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا امام جعفر صادق علیهالسلام
السلام ای زلال آیینه
ششمین افتاب نسل علی
مڌهب جعفری بنام تو است
باتو هستیم وصل علی
گر مزار تو خاکی است اما
اختر اسمان عشقی تو
نور دادی از آسمان به زمین
دلبرسایبان عشقی تو
مثل مادر غریب هستی که
دست تو باطناب می بستند
کوچه ها ی مدینه شاهد توست
حرمتت را چگونه بشکستند
میرسد یک زمان مزار بقیع
مثل مشهد شود چراغانی
به ضریح تو میزنم بوسه
در همین بیتهای پایانی
صله چشمهای بارانی
از تو باشد برات کرببلا
کاش ساقی ز مشک خود بدهد
جرعه ای از فرات کرببلا
انقدر روضه شما خواندم
همه فهمیده اند حیدری ام
من مسلمان راه تو هستم
مڌهبم شیعه است و ،،#جعفری،، ام
حسین جعفری:
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾یک منبر روضه
◾حضرت امام صادق (ع)
میان شعلههای آتشسوزان عبایم سوخت
شنیدم ناله های کودکانم تا ردایم سوخت
شبانه ریختند در خانه ام با شعله ی آتش
بهمثل نیمیان شعلههای کین نوایم سوخت
چنان عمامهام افتاده از سر پشت در گفتم
خدایا نیمهشب دربین آتشدست و پایم سوخت
به یاد درد و داغ مادرم کردم صدایش لیک
درآن آتش که گفتم مادرم راه صدایم سوخت
لوای شیعه را برپا نمودم در دل آتش
به یکدم دیدم آنجاپیش چشمانم لوایم سوخت
#روضه_امام_صادق(ع)
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
«مرثیه داغ شقایق»
ای مهر و ماه پُر فروغ آفرینش
ای یکه تاز عرصه ی ایمان و بینش
نام تو دارد علم و حلم و صبر اما
تو پُر فروغی گوهر تابان جانها
سر تا به پا تفسیر و تحلیل خدایی
بنیان گذار مذهبی داری فدایی
تو صادقی و صدق در گفتار داری
هستی رئیس مذهب شیعه تو آری
فرزند باقر هستی و بابای کاظم
تعظیم برعلم تو بر ما گشته لازم
شیخ الائمه جعفر صادق تویی تو
بر عالمیان مصحف ناطق تویی تو
از چند مظلوم مدینه صد نشانه
شرحِ حدیث تو برایم شد بهانه
روی لبانت ذکر یا زهرا مدد بود
دشمن برای کشتن تو در صدد بود
درنیمه های شب زمان قتل و غارت
بر اهل بیت پاک تو کردهِ جسارت
دل رفت سوی کربلا درعصر آن روز
شد تازیانه ،کعب نی، با آه جانسوز
مسموم زهر کینه و جور و جفا شد
شهرمدینه غرق غم چون کربلا شد
الحمدلله خواهری بالا سرت نیست
بالای گودال بلا هم مادرت نیست
جسمی به زیر نعل تازه پاره پاره
دختر نخواند روضه ای بر ماه پاره
روضه مدینه را به سوی کربلا رفت
دلهای ماتا روضه ی خون خدا رفت
امشب ندارد زائری صحن و سرایش
جز مهدی زهرا که جان ما فدایش
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
https://eitaa.com/Maddahankhomein