eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
712 ویدیو
369 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
ای گل باغ خدا متی ترانا و نراک ای امید شهدا متی ترانا و نراک چه شود در وسط روضه بیایی مولا جان خود کنم فدا متی ترانا و نراک لطف کن ای پسر حضرت نرجس خاتون نظری کن به گدا متی ترانا و نراک در تمام سختی زندگی‌ِ ما تنها تویی آرامش ما متی ترانا و نراک مادرت پشت در سوخته از پا افتاد می‌زند تو را صدا متی ترانا و نراک می‌زند تو را صدا آن بدنی که گشته است زیر مرکب جابجا متی ترانا و نراک عمه‌ات بالای تل، می‌دید که راس الحسین پیش چشمش شد جدا متی ترانا و نراک https://eitaa.com/Maddahankhomein
هستی ما ز هستیِ آقای عالم است از دوری تو خون، به دل نسل آدم است افسوس؛ ما به کوی تو راهی نداشتیم ای خوش به حال آنکه به کوی تو مَحرم است با بودنِ تو باغ خزان هم بهشت ما بی روی تو بهشتِ خدا هم،جهنم است مجروح شد ز زخم زبان، قلب شیعیان بر زخم قلب شیعه، ظهور تو مرهم است تنها نه خضر غاشیه‌دارِ* حریم توست وقت نماز پشت سر، عیسی بن مریم است ای کعبه‌! کعبه نیز اسیر نگاه توست بی تو سیاه‌پوش و دلش غرق ماتم است مولا بیا که تا تو نیایی هنوز هم پاسخ به اشکِ طفل، لگدهای محکم است مولا قسم به ساقیِ بی‌دستِ علقمه دست حسین بر کمر و قامتش خم است با یک عبا علی بدنش جمع شد ولی از بهر این بدن، دوسه تا هم عبا کم است تا دست برد سمت بدن، سر گسسته شد تن نامنظم است و سرش نامنظم است *غاشیه دار: خادم . مطیع https://eitaa.com/Maddahankhomein
2025_02_10_10_04_09.mp3
زمان: حجم: 667.9K
دل شده بر تو آواره مهدی نگاهم کن از گهواره مهدی تو جان و جانان منی آقا تو دین و قرآن منی آقا یا اباصالح یا اباصالح 🌸🌸🌸 نقل هر مجلس آمد خوش آمد نرگس نرجس امد خوش امد آسمان ماهش غرق تماشاست روی او روی حسین زهراست یا اباصالح یا اباصالح 🌸🌸🌸 هرجا تو باشی آنجا مطاف است کعبه به دور تو در طواف است جبرییل امشب باشورو شادی پای گهواره در اعتکاف است یا اباصالح یا اباصالح https://eitaa.com/Maddahankhomein
من از تو دور، نگارم خدا کند که بیائی چگونه اشک نبارم خدا کند که بیائی تویی که بِه ز گلی ای گل همیشه بهارم منم که کوچک و خارم خدا کند که بیائی فقط نه جان خودم نه، فقط نه اهل و عیالم فدات ایل و تبارم خدا کند که بیائی ببین که تیره شده از، فراقِ تو همه عالم تو ماه، در شب تارم خدا کند که بیائی شکسته قامتم از هجر تو بگو که چسازم نمانده صبرو قرارم خدا کند که بیائی نبودنت چه جگرها، که خون‌نکرده به دنیا گره فتاده با کارم خدا کند که بیائی تمام خواهشم از تو، همین بُوَد که عزیزم فقط شبی به کنارم خدا کند که بیائی به مادری که پس از آن، کشیده گفت به مهدی کبود گشته عذارم خدا کند که بیائی خدا گواست که شائق، همیشه ورد لبش هست تمام دار و ندارم خدا کند که بیایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
شنبه های امام زمانی(عج) آن حضرت عشق خواهدآمد آن صولت عشق خواهدآمد آن روح ادب .خدای احساس آن غیرت عشق خواهدآمد باشدهمه جا همیشه سردار آن دولت عشق خواهدآمد او قبله ی عیسای مسیح است باهیبت عشق خواهدآمد از روز ازل منجی عشق است باغربت عشق خواهدآمد بر پایه ی عرش پرچم اوست باهمت عشق خواهدآمد مستان همه جرعه نوش جامش آن ساحت عشق خواهدآمد قدسی نفسان اسیر اویند آن وحدت عشق خواهدآمد رویش شده خورشید جهانی باهیبت عشق خواهدآمد رویش همه جلوه ی حسین است آن حضرت عشق خواهدآمد ازجلوه ی او نماز برپاست قدقامت عشق خواهدآمد مهدی ع.به تو(مجنون)زمانم آن کثرت عشق خواهدآمد شاعرآرمین غلامی @Maddahankhomein
صاحب الزمان تسلیت آقا ذکر لب ما یا علی مولا آجرک الله بقیه الله ای بقربان شال عزایت وارث حیدر گریم برایت آجرک الله بقیه الله کعبه از داغ مولا سیه پوش در جنان حتّی زهرا سیه پوش آجرک الله بقیه الله وامصیبتا از غم حیدر مهدی زهرا می‌زند بر سر آجرک الله بقیه الله پیکر حیدر تا که کفن شد خون به دل حسین و حسن شد آجرک الله بقیه الله @Maddahankhomein
شب قدر است به عشق رخ تو بیدارم کاش با دیدن رخسار تو جان بسپارم کاش میشد که ببینم رخ نورانی تو کاش میشد سر خود بر قدمت بگذارم خواستم تاکه تو را یار شوم حیف نشد عفو کن ای گل نرگس که فقط سربارم منکه سربار توام با همه‌ی جرم و گناه همه جاو همه دم لطف تو بوده یارم به امید آمده‌ام در شب احیا آقا چه شود تا که نگاهم کنی ای غمخوارم برکت و لطف تو باشد که در این لیله‌ی قدر روزی‌ام روضه و گریه شده ای دلدارم یوسف فاطمه در این رمضان با گریه همه شب روی لبم ناله‌ی یا رب دارم قسمت می‌دهم آقا بِعلیٍّ بِعَلی بِعلیٍّ نظری کن تو به حال زارم به همان لحظه که فرق علی از هم وا شد یاد پیشانی مجروح علی بیمارم تا که ضربه به سرش خورد صدا زد زهرا بین محراب به یاد غم تو می‌بارم به سرم ضربه زد و پهلوی من تیر کشید مثل تو فاطمه محتاج در و دیوارم http://eitaa.com/Maddahankhomein
(جلوه پنجم) یابن شبیب اشک بریز از غم حسین لطمه بزن برای غم و ماتم حسین در قتلگاه هیچ کسی همدمش نبود شمشیرو نیزه بود فقط همدم حسین یابن شبیب حنجر خشکیده دیده ای یابن شبیب گردن پاشیده دیده ای افتاد جد ما جلوی چشم قافله کردند دور قتلگه شاه هلهله تیر سه شعبه سینه‌ی مظلوم را شکافت بیرون زده است از کمرش تیر حرمله یابن شبیب عمه ما رخ خراش داد شمر آمدو به سینه‌ی او زانویش نهاد یابن شبیب شمر در آنجا چها نکرد هرچه که شد محاسن او را رها نکرد پا را گذاشت بر روی رگهای گردنش با راحتی سر از تن جدم، جدا نکرد کام مرا به غصه و غم، زهر کرده اند یابن شبیب جد مرا نحر کرده اند یابن شبیب داغ به دلها گذاشتند داغ حسین بر دل زهرا گذاشتند تا نعل، جایِ خود بکند باز، اسبها محکم به روی پیکر او پا گذاشتند یابن شبیب دست عمو تا بریده شد موی سه ساله عمه‌ی ماهم کشیده شد یابن شبیب سینه‌ی او را سنان شکست سربسته گویمت که بدان استخوان شکست جوری یزید چوب به لبهای خشک زد دندان شکست در دهن و، خیزران شکست یابن شبیب عمه‌ی ما شد تنش کبود با شمر هم‌کلام شدن حق او نبود http://eitaa.com/Maddahankhomein
بابا فراق و داغ مرا انتخاب کرد درد مرا توان که به صدها کتاب کرد با من بگو چرا گلویت نامرتب است؟ بابا که کاکل تو بخونت خضاب کرد؟ از عمه جان شنیده‌ام این را که نعل اسب چون گندم، عضو عضو تو را آسیاب کرد پوشیه‌ی مرا که ربودند از رُخم سیلی به روی سوخته، کار نقاب کرد معجر نداشتم که بپوشم سرخودم عمه برای طفل تو، فکر حجاب کرد آن شب که زجر موی من از پشت سر کشید توهین چقدر بر پسر بوتراب کرد محکم مرا زمین زدو از گیسویم گرفت بازوی من شکست و مرا بد عذاب کرد عکس عمو کشیده‌ام این‌بار با غضب خولی رسید و ابروی او را خراب کرد از نیزه تا که خورد زمین راس اصغرت با تازیانه حرمله رو به رباب کرد مُردم همان زمان که یزید شرابخوار نزدیک چشم‌های تو جام شراب کرد منکه ملیکه‌ی همه آفاق بوده‌ام یک سرخ مو مرا به کنیزی خطاب کرد https://eitaa.com/Maddahankhomein
2025_07_05_15_03_41.mp3
زمان: حجم: 1.5M
از توو حرم با شتاب می‌دویدم یا اخا دیدم که شمشیراشون میره پایین و بالا گیر کردی و دیدم توی اوج غربت از رو مرکب آخر افتادی با صورت وَفِرقَه بِالخَشَب وَفِرقَه بِالسِّنان خودم دیدم که سَنان نیزه‌شو زد بر دهان خون تازه میریخت از دهنت جای چکمه است به روی بدنت آبروی همه عریان شده دست اینه و اونه پیراهنت خنجر شمر یه عدد رو حلق آقا نوشت ملا آقا دربندی از حال آقا نوشت بند اومد نفس‌هات شمر اومد توو گودال دیدم از بلندی جسمت شد لگدمال خودم دیدم از رو تل چه کاری کرد بی‌ادب سرتو از مو گرفت کشید به سمت عقب پاگذاشت بی حیا رو کمرت چندتا ضربه زد جدا شد سرت دید جدا نمیشه تا از گلو از ستون فقرات کرد شُرو @Maddahankhomein
جز حسینِ من، گلی پرپر در این گلشن نداشت لاله‌ی پرپر شده که زیرو رو کردن نداشت عالمِ امکان کسی مانند زینب غم ندید مادری هم مثل من خونین جگر اصلاً نداشت آبرودار جهان عریان به روی خاک بود بر تنش غیر از سِنان و تیر، پیراهن نداشت یوسف من بی‌کفن نه بوریایش شد کفن پس کفن دارد حسین من ولیکن تن نداشت قسمتی از پیکرش چسبیده زیر سم اسب غیر چندین تکه زینب بر روی دامن نداشت از تنِ دَرهم شده هرچه بگویم کم بوَد اینکه رگ‌ها نامرتب شد دگر گفتن نداشت سر به روی دامنم بود و جدا می‌کرد شمر دخترم زینب در آنجا طاقت دیدن نداشت کس نداند گوشه‌ی گودال حکم ذبح را طاقت این ضربه‌های دشنه را گردن نداشت باز صد رحمت به وضع حنجرِ یحیی، که او برگلویش نقشی از آثار سر کندن نداشت زینبم با اکبر و عباس و قاسم آمده رفت اما محرمی هنگام برگشتن نداشت دختر من با چه دشواری سوار ناقه شد بی کمک باشد اگر زن اینکه خندیدن نداشت با که گویم که مهار ناقه دست شمر بود دلخوشی جز یک سر پر خون، عزیز من نداشت @Maddahankhomein
دیدم من ازروی بلندی یارم افتاد در زیر پای لشگری دلدارم افتاد دور و بر جسمش همه جنجال کردند آقای عالم را همه پامال کردند هر کس که می‌آمد به جانش ضربه می‌زد هر کس به دستش بود با هر حربه می‌زد دیدم یکی میزد به پهلو با سِنانش دیدم سَنان با نیزه میزد بر دهانش دیدم یکی خیره‌ست بر انگشتر او خورجین به دست آمد یکی بهر سر او دیدم یکی انداخت پنجه بین مویش دیدم به چشم خویشتن نحر گلویش شمر لعین با کینه از روی حسد زد بر استخوان صورت او بی‌عدد زد با قبضه‌ی شمشیر، رویش را به هم ریخت با کندی خنجر، گلویش را به هم ریخت با یک لگد آرام جانم، نیمه جان شد پشت عزیز ما به سمت آسمان شد ای کاش قاتل سمت و سوی تن نمی‌رفت ای‌کاش با چکمه روی گردن نمی‌رفت ای کاش جسمش زیر و رو اصلاً نمی‌شد با یک دو ضربه سر جدا از تن نمی‌شد دیدم سرِ فرصت سرش از تن جدا شد رگهای حلقوم حسینم جابجا شد https://eitaa.com/Maddahankhomein