eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
413 ویدیو
238 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
425.4K
بسم الله الرحمن الرحیم دسته اول: در میان دود و آتش همدم غمها شدی "وارث زهرا شدی"۲ بین کوچه در میان ظالمان تنها شدی "وارث زهرا شدی"۲ یاصادق آل عبا۴ ➖➖➖➖➖➖➖ دسته دوم: دشمنت غارت نکرد انگشت با انگشترت "تا ببینید خواهرت"۲ بین این غمها نبوده مادرت بالا سرت "گم نگشته دخترت"۲ ای وای از کرب و بلا۴ ➖➖➖➖➖➖ مهدی کبیری @Maddahankhomein
4_5798680855803079472.mp3
314.2K
بسم الله الرحمن الرحیم ثواب این نوحه برسد به روح بلند شهدای گمنام خوشبخت کل خلایقیم مدیونیم اگر که عاشقیم با لطفت اسیر هیاتیم شاگردای قال صادقیم رسید به ما تا مکتبت زنده شدیم پا مکتبت از نوه هات کرامتت معلومه پدر بزرگ حضرت معصومه یا مظلوم صادق آل عبا ➖➖➖➖➖ کاش باشم بین سپاه تو شیعه ی واقعی راه تو آرزوی غلامته فقط توفیق گوشه نگاه تو خورده دلم به نام تو رد نکنی غلامتو فقیره اونکه از نگات محرومه پدر بزرگ حضرت معصومه یامظلوم،صادق آل عبا ➖➖➖➖ نه لشکر داری، نه سنگری مظلومی، وارث حیدری با دست بسته میون دود گریون روضه ی مادری تو کوچه ها کشوندنت به مادرت رسوندنت غمت غم فاطمه ی مظلومه گریه کنت فاطمه ی معصومه یا مظلوم صادق آل عبا ➖➖➖➖➖➖➖ شعر و سبک: @Maddahankhomein
369.9K
◾️زمینه شهادت امام صادق علیه السلام◾️ ▪️بند اول▪️ شهر مدینه دارالعزا شد در کوچه هایش محشر به پا شد از ناله های زهرای اطهر خون گریه سهم آل عبا شد از آسمان بر گوش جان این نغمه آید شیخ الائمه صادق آل محمد مدینه غوغاست دیده ها دریاست رو لب شیعه آه و واویلاست آه و واویلاه ▪️بند دوم▪️ آقا شنیدم حُرمت دریدند کاشانه ات را آتش کشیدند آقا شنیدم در بین آتش طفلان بی تابت می دویدند یاد چه افتادی تو ای شیخ الائمه؟ رفته دلت کرب و بلا شیخ الائمه در میان آن آتش سوزان شدی گریان عمه حیران آه و واویلاه ▪️بند سوم▪️ گرچه شکستی عطشان نبودی تو زیر سم اسبان نبودی گرچه شهید جور و جفایی بر خاک صحرا عریان نبودی اما بمیرم بر حسین ارباب تنها افتاده بود عریان تنش بر خاک صحرا مادرش با اشک خواهرش با اشک یا حسین می گفت در برش با اشک آه و واویلاه محسن طالبی پور https://eitaa.com/Maddahankhomein
883.7K
💠 اللهم عجل لولیک الفرج 💠 ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ این لحظه های آخر نگاهته به اون در چشات شده بارونی تا دیدی اومد مادر ...... اومده با قد خمش تازه شده برات غمش آتیش زهر به یک کنار میسوزی یاد ماتمش ..... واویلا هرچی شنیدی راس بود این کاره یه عده ایی خناس بود گل یاس به شعله ها حساس بود میخ در چقده بی احساس بود واویلا واویلا ...... بند2⃣ شدی اذیت آقا از ظلم این نامردا اما دلت بی تابه از غصه ی کربلا جدت غریب وبی پناه افتاده بود تو قتلگاه سرش تا رفت به نیزه ها آتیش رسید به خیمه گاه ..... واویلا از این همه جسارت ناموس علی کجا ! اسارت باضربه سیلی و تازیونه زیور و معجرا رفته غارت واویلا واویلا .... بند3⃣حضرت رقیه(س) میگم با سوز و گریه وای از غم رقیه وقتی که رفت دنبالش زجره بنی امیه ..... لگد میزد از روی کین مردک بی رحم و لعین طوری میزد تو کمرش رقیه جان میخورد زمین ..... واویلا سه ساله و قد کمون از سیلی تو صورتش داره نشون از بس که خورده کتک تو شهر شام رقیه از ترس گرفت لکنت زبون واویلا واویلا 💠💠💠💠💠💠 به قلم: https://eitaa.com/Maddahankhomein
شهادت امام صادق - www.YaemamHasan.ir.mp3
1.22M
من آخرین امامِ بی زائر بقیعم با قامتی خمیده مسافربقیعم دلخونِ مادرم من مهمونِ مادرم من راحت شدم من آخر ازغربت مدینه چون بوی خون شنیدم ازتربت مدینه گفتم ز زخمه پهلو ضرب قلاف وبازو برصفحه های تاریخ باخون دل نوشتن عالم همه بدونن مادر ما رو کشتن ضربه زمین گیرش کرد مسمار در پیرش کرد میونِ دودُ آتیش تاکه شدم گرفتار با زانوهای لرزون تکیه دادم به دیوار راه نفس رو بستن حرمتمو شکستن خونَم اگر خرابه ارث ابوترابه روبازوهای بستم کبودیِ طنابه مثل علی دلغمین تو کوچه خوردم زمین به پیشِ خانواده می دویدم پیاده جواب ناله هامو با تازیانه داده گرفته غم گلومو میبره آبرومو کسی خبر نداره چطور منو شبونه با موهای پریشون بیرون کشید ازخونه دویاره مثله گودال فاطمه رفته از حال تو کو چه ها بی حیا روی زمین کشیدم سربسته…خاکی شده محاسن سپیدم به یاد خد التریب به یاد شیب الخضیب @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع شهادت امام صادق علیه السلام پیرمرد است ولی حُرمتی از شهر ندیده فتنه او را پابرهنه وسطِ کوچه کشیده بی‌عصا پشتِ سرِ مَرکبِ کفّار دَویده نفسَش مثلِ همان عمّه‌یِ دردانه بریده پیرمرد است ولی روضه‌یِ او مثلِ سه‌ساله‌َست شده مأمورِ عذابَش دشمنِ بد دَهنِ مَست می‌زند عیب ندارد می‌کشد صابرم امّا .... وای از این زخمِ زبان و وای از آن بد دَهنی‌ها چه گناهی دیده از مادرِ ما حضرتِ زهرا باز هم کوچه شده داغِ دلِ زخمیِ مولا باز هم کینه‌یِ این شهرِ مدینه علنی شد روضه‌یِ شیخ‌الأئمّه‌‌ علوی و حسنی شد تیغِ عریان طرفِ این سر وُ حلقوم نیاید حکمِ مُثلِه شدنِ پیکرِ محکوم نیاید هیچ اَسبی به سویِ نعشِ تو مظلوم نیاید روضه هرگز طرفِ خانه و خانوم نیاید روضه این است اَراذل همه رفتند به گودال غارتی بعدِ تنَش رفته سراغِ زن و اطفال چنگها پیرُهنِ پاره و آویز کشیدند از قَفا سر که جدا شد لاله‌یِ گوش دَریدند پایِ نِی پایِ برهنه بچّه‌ها آه دویدند دیده‌هایی که پس از سیلیِ کین هیچ ندیدند کربلا تا خودِ کوفه تا خودِ شام ببارند‌‌‌ پایِ نیزه ندبه‌خوان تا سحرِ وصلِ نگارند @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت امام صادق علیه السلام دویده پشتِ سرِ اسب اگر چه پایِ برهنه نمانده پیکرِ عریان  به خاک‌هایِ برهنه عصا اگر چه به‌دست و عمٰامه بر سرِ او نیست به چنگِ گرگ نیفتاده که  عبایِ برهنه اگر چه سایه‌یِ شمشیرِ کینه بر سرش افتاد تنَش نَسوخته در هُرْمِ تیغ‌هایِ برهنه اگر چه زهرِ جفا پاره‌پاره کرده جگر را نبوده خیمه‌یِ پارهِ‌شده لِوایِ برهنه اگر چه آه کشیده  اگر چه کرده تقَلّا غنیمتی نشده  خاتم و رَدایِ برهنه به یادِ کرب‌وبلا گریه کرده او همه‌یِ عمر میانِ ندبه گرفته  عزا  برایِ برهنه @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه‌یِ شهادت امام صادق علیه السلام ای بهشتِ بهشتیان حَرمَت وِی ستونهایِ دینمان عَلَمت سَلسَبیلِ کلامتان جاری جبرئیل است جان‌نثارِ دَمَت خوش به حالِ کسی که زانو زد در کلاسِ کلام یا قلمَت آخرِ هر کلاستان روضه دستهایِ قلم شده قَسمَت به اباالفضل دین و دینداری عمل و علمِ توست‌‌ با عَلمَت کُنیهِ‌ات کُنیه‌یِ حسینِ شهید خودِ پروردگار محتشمَت عاشقِ خالقی و رازقِ عشق صادقی صادقانه هَمُّ و غَمَت .... به خدا جز نجاتِ خلق نبود پس دعا کُن که می‌رسد صَنمَت @Maddahankhomein
السلام علیک یا شیخ الائمه یا جعفر بن محمد علیهماالسلام آمد شبانه خلوت من را خراب کرد با شعله ی غضب،دل من را کباب کرد مهلت نداد تا که عبایی به تن کنم دست مرا اسیر ،میان طناب کرد پای پیاده رفتم و خیس ِعرق شدم دشمن سواره بود و همیشه شتاب کرد با خود نگفت من پسر پاک حیدرم از چه مرا روانه ی بزم شراب کرد دشمن سه بار تیغ کشید و سه مرتبه جدّم رسید و دشمن من را عتاب کرد مرهم برای زخم دلم زهر کینه شد آخر دعای مرگ مرا مستجاب کرد در بین مجلسش دل ِمن رفت شهر شام بزم یزید درد مرا بی حساب کرد بزمی که رسم بردن معصوم را به زور در مجلس شراب ،قبیحانه باب کرد بزمی که خصم ِ فاطمه با لفظ خارجی گل های باغ آل علی را خطاب کرد موسرخ ِ شام عمّه ی پاکم سکینه را از روی عمد جزء کنیزان حساب کرد آن خیزران که سرخ شد از لعل روی لب چشمان عمّه های مرا چون سحاب کرد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @Maddahankhomein
السلام علیک یا صادق آل عبا یا شیخ الائمه علیه السلام آتش به در رسید ولی دردسر نشد بر روی اهل خانه دگر شعله ور نشد در پشت درب خانه نبوده ست همسرت در بین ناسزا و لگد خون جگر نشد شش ماهه ات میانه ی دیوار و درب بیت در بین میخ و سینه ی مادر سپر نشد در کوچه برده اند تو را با جفا ولی یاست شکسته از غضب چل نفر نشد در کوچه برده اند تو را با جفا ولی دیگر سرت نشانه ی سنگ گذر نشد رقاصه ای ندیده ای و ساز و هلهله دیگر دلت شکنجه ز سبّ پدر نشد در مجلسی که برده تو را دشمنت به زور دیگر مقابل تو جسارت به سر نشد ناموس تو نیامده در بزم بی حیا ناموس تو مقابل تو محتضر نشد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @Maddahankhomein
السلام علیک یا شیخ الائمه یا جعفر بن محمد علیه السلام آخر چرا آن دشمن ِ از ره رسیده او را ز حال خلوتش بیرون کشیده تنها غم حضرت شده آن کودکی که با نعره های دشمنش از جا پریده نه کفش ونه عمامه ای حتی ردایی غیر از جسارت از عدوی خود ندیده وقتی پیاده رفته و دشمن سواره خیلی عرق کرده گمانم می دویده گرچه درآن کوچه هزاران غُصه دید و صدها اهانت از عدوی خود شنیده دیگر نگفته است ارباب مقاتل از همسرش که در میان خون تپیده ننوشته در مقتل که چل تن آمدند و از دست تنها حامی او خون چکیده حرفی نشد از بام وسنگ وبغض دشمن افتادن ِ از روی نی رأس بریده این کوچه این گونه و آن کوچه بمیرم شد یک سه ساله از جفا قامت خمیده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @Maddahankhomein
کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می رفتم کاش مانند یار صادقتان بی امان در تنور می رفتم علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لاهوت را مراد تویی آسمان ها مرید مذهب توست قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیجکس با امام ، صادق نیست خواب دیدم که پشت پنجره ها روبروی بقیع گریانم پابه پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره هاست آی مردم ! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره هاست سیدحمیدرضا برقعی https://eitaa.com/Maddahankhomein