خادم الرضا
پرچم سادات بالا رفت از اقدام تو
مرغ ارزشمند لایق، تکیه زد بر بام تو
روز و شب نشناختی در راه خدمت ای شهید!
سید خدمت ،شهادت پیشوندِ نام تو
شهرها و روستاها رفتی و با شور و مهر
هر گره را باز کردی ، شد شبِ آرام تو
سیدی ،خدمتگزاری ،تابع رهبر ،شهید!
نام رنگین رضا شد ذکر روز و شام تو
هرکه در دنیا ز محرومان حمایت کرده است
پاک و نیک و ماندگاراست او مثالِ نام تو !
#رسول_مومنی
#شهید_جمهور
@Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل تقدیم به شهدایِ خدمت مهمان حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام شهید حسین امیرعبداللّهیان و شهید سیّد مهدی موسوی
دوباره میهمانِ کربلایِ شهرِ تهرانی
شبِ جمعه شبِ روضه تو در آغوشِ جانانی
تمامِ دیپلماسیِ شما یاریِ مظلومین
مرامِ تو نشان داده که در خطِّ شهیدانی
مدالِ افتخارِ تو وزارت با کیاست بود
دلیلِ عزّتِ ایرانِ ما در اوجِ بحرانی
به همراهِ رفیقانت مقیمِ کویِ معشوقی
تو عبداللّهیان هستی تو عبدِ ربِّ رحمانی
پس از این من به یادِ تو در این روضه پریشانم
گلی گم کردهام میجویمَش با چشمِ بارانی
گلی گم کردهام من در گلستانی ولی زینب....
گلی گم کرده بود آن شب خدایا در بیابانی
گلِ ما که زمین افتاد مردم گریه میکردند
گلِ زهرا زمین خورد و سپس با خنده حیوانی...
لباسِ کهنه و عمّامه و انگشترش را برد
بخوان ندبه بگو آری سلیمانی و عریانی
📄۱۴۰۳/۳/۲
#غزل #مهمان_حرم #شهیدان #شهید_حسین_امیرعبداللهیان #شهید_سید_مهدی_موسوی #حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
@Maddahankhomein
شهید جبهه ی مقاومت و خدمت ،
دکتر حسین امیر عبداللّهیان
----------
شهید گشته جاودان امیر عبداللّهیان
رود به سمت آسمان امیر عبداللّهیان
جهادی و تلاشگر میان جبهه ی خطر
مقاومت ازو عیان امیر عبداللّهیان
وزیر جبهه ی ظفر ، عزیز سنگر سحر
به اقتدار و پر توان امیر عبداللّهیان
تو با همین توان خود گذشته ای ز جان خود
چه بی ریا و بی نشان امیر عبداللّهیان
کنار خادِمُ الرِّضا رئیسی عزیز ما
شدی به عرش میهمان امیر عبداللّهیان
ز جان و سر گذشتی و ، ز هر نظر گذشتی و
نگشته ای ولی خزان امیر عبداللّهیان
تو سرفراز خدمتی تو جان نثار ملّتی
تو پرپری چو ارغوان امیر عبداللّهیان
تو پر زدی به موج خون، به آشیان لاله گون
پریده ای چو طایران امیر عبداللّهیان
محمود تاری «یاسر»
@Maddahankhomein
تقدیم به وزیر خارجه ی شهید ،
دکتر حسین امیر عبداللّهیان
----------
حسین است و شهید جبهه ی نور
امیر است امید جبهه ی نور
چو عبداللّهیان عبد خدا بود
همیشه با شهیدان همصدا بود
به میدان خطر ، مرد خطر بود
نوید فتحِ مردان ظفر بود
مقاوم مثل مردان دلاور
شبیه نخل سرسبز تناور
حسینی بود و شوق کربلا داشت
به روی لعل خود قالوا بلی داشت
کتاب عشق را منظوم گردید
ز جان یاریگر مظلوم گردید
نموده با مقاوم همرکابی
بخوان او را وزیر انقلابی
ازو دارند یارانش روایت
که خود را خوانده سرباز ولایت
به کار خود درایت داشت دائم
اطاعت از ولایت داشت دائم
مدیری مخلص و ایثارگر بود
به دستش پرچم فتح و ظفر بود
خدا را بنده گی می کرد آری
چو مردم زنده گی می کرد آری
همه دیدند او بی ادّعا بود
جدا از خویشتن ، غرقِ خدا بود
همان مردی که بود آزاد اندیش
براه دین گذشت از هستی خویش
همان مردی که شد سرو شهادت
به خدمت بود مشغول عبادت
همان مردی که اندوهش فزون بود
دلش با کودکان غرقِ خون بود
تلاطم داشت در توفان غزّه
که بوده یار مظلومان غزّه
دل خود را به دست آسمان داد
شبیه سَیِّد ابراهیم جان داد
چو ابراهیم در حق نور می دید
خودش را خادم جمهور می دید
دریغا رفت از تن جان آن مرد
من و داغ غم هجران آن مرد
من و داغ غم آتش فشانش
من و اندوه و درد بی کرانش
من و این قلب در خون آرمیده
به یادش می رود اشک از دو دیده
دلم خون می شود منزل به منزل
به یاد کربلا می سوزد این دل
به یاد کربلا و قتلگاهش
به یاد زینب و اندوه و آهش
به خون افتاده مرغی بی پر و بال
سری بر نیزه بود و تن به گودال
شهیدی که چو گل پیچید بویش
وَ خواهر سینه زن در روبرویش
محمود تاری «یاسر»
@Maddahankhomein
11.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تاریخ بنویسد که ما را آزمودند
جلادها از رفتنش خوشحال بودند...
تاریخ بنویسد هر آنچیزی که دیده است
این صحنه فرق بین جلاد و شهید است
تقدیم به شهید سرفراز دکتر حسین امیرعبدالهیان:
سرودی بر فراز مرزها شعری حماسی را
که قدری کم کند در کوه داغ انعکاسی را
دل سرد زمین از جوهر خون تو گلگون شد
نشاندی در دل تاریخ اندوهی اساسی را
سفیر سربلندی ها نه از مردم نه از دنیا
گرفتی از خدا آخر نشان دیپلماسی را
گرفتی از شهیدان نیز رای اعتماد آخر
سپس با شوق رفتی راه سرخ همکلاسی را
برایت قاصدک ها آمدند از دشت های دور
بجا می آورد باران رسومات سیاسی را
بیا از طور ای موسای ما برگرد دلتنگیم!
بیاور یک دم از آن شعله های اقتباسی را
تو سرو سرفراز و محکم این سرزمین بودی
ندانستیم قدرت را ببخش این ناسپاسی را...
#طیبه_عباسی
@Maddahankhomein
مه بود و آه رنگ خبرها پریده بود
مه بود و ماه قامتش از غم خمیده بود
مه بود و باد بین درختان سوگوار
دنبال بالگرد تو، هرسو دویده بود
بعد از شبی دقیقه دقیقه رجا و خوف
ساعت به هشتِ صبحِ شهادت رسیده بود
گل داده بود زخم تو در شیب دیزمار
آتش تمام راه گل لاله چیده بود
با جان هنوز میشنود مشکل مرا
آن گوشها که زخمزبانها شنیده بود
عطر حضور تو چقدر حرف تازه داشت
با نسل نورسی که بهشتی ندیده بود
ای دیده در رضایت مردم رضای او
ای خادمی که مشی و مرامت پدیده بود
دست تو مزد خدمت خود را چنین گرفت
از دستهای حق که تو را برگزیده بود
چون حاج قاسم، آن شبِ بی بازگشتِ سرخ
انگشتر عقیق تو در خون تپیده بود
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
غزلی ارتجالی در سوگ شهید آیت الله سید ابراهیم رئیسی:
از درختان عزادار گذر کرد نسیم
خبر از سوختنت داشت نفسهای شمیم
دیر جستیم تو را در شب غم، کوه مقام!
هر طرف درّۀ مه بود دل از آهِ مقیم
دستگیر همه بودن به تو می آمد و شد
بین آن جنگلِ بی لاله، عقیقت تقسیم
دیر جستیم تو را دیر و تو رفتی از دست
ما که امروز به حال خودمان میگرییم
تو که بودی که پس از رفتنت ای داغ گران
میبرد شهر سر شانه خبرهای عظیم
بت تهمت، بت ذلت، بت بی اخلاقی
هر چه بت بود به دست تو شکست ابراهیم
در بهشتی که تویی کاش که جامان بدهند
این رجایی ست که در نسل جدید است و قدیم
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
عزیز ملت ایران خدا نگهدارت
شهید طعنه و بهتان خدا نگهدارت
امیر بودی و دورت پر از امیران بود
برو عزیز فقیران خدا نگهدارت
به غیر خالق خود از کسی نترسیدی
دلیر جمع دلیران خدا نگهدارت
رئیس بودی و جایت به صدر مجلس بود
شهید ، در مِه و بوران خدا نگهدارت
زلال بودن تو می زند مرا آتش
شبیه قطره باران خدا نگهدارت
برو که چهره مظلومت آتشم زده است
شبیه شاه شهیدان خدا نگهدارت
شبیه شاه خراسان غریب بودی تو
به یاد شام غریبان خدا نگهدارت
سپردمت به پیمبر به حیدر و زهرا
غلام شاه خراسان خدا نگهدارت
ز بس که گریه به غم های فاطمه کردی
شدی به فاطمه مهمان خدا نگهدارت
#رحمان_جعفری
@Maddahankhomein
بسم رب الشهداء و الصدیقین...
رواق چشم جهان داغدار قامت توست
به هر طرف که نظر می کنم حکایت توست
دوباره قرعه ی خدمت به نام تو افتاد
بیا به سوی حرم موعد زیارت توست
رواق ها همه آماده ی حضور تو اند
به اشتیاق نمازی که با امامت توست
کنار شاه خراسان قرار می گیری ...
مبارک است مقامت که مزد خدمت توست
تمام عمر دویدی به شوق این ساعت
بخواب کنج حرم! وقت استراحت توست
عبای خاکی و عمامه ای که خونین است
و زخم و رنج که میراثی از سیادت توست...
گواه توست که بر وعده ات عمل کردی
که قطره قطره ی خون تو صدق صحبت توست
و داد غسل شهادت تن تو را باران...
لقاء حضرت حق این چنین لیاقت توست
هنوز هم نشده باورم خبر ها را !
ولی دریغ! خبر حاکی از شهادت توست...
#طیبه_عباسی
#شهید_جمهور
#شهید_خدمت
@Maddahankhomein
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
مؤمنی که ساده و بی ادعا سر می کند
عطر ایمانش، جهانی را معطر می کند
جای دل خوش کردنِ بر جایگاه و منصبش
تکیه بر الطاف اهل بیت اطهر می کند
خادمی در آستان نور، کاری ساده نیست
لطف مولانا رضا آن را میسر می کند
ذره هم زانو زند در محضر خورشید اگر
رحمت خورشید، او را ذره پرور می کند
نوکری که طعنه خورد و صبر کرد و دم نزد
مدح او را حق تعالی، نقل منبر می کند
هر که مانند شهیدان یار محرومان شود
حق شهادت را به تحسینش مقدر می کند
داغ خود را می برد از یاد با داغ حسین
چشم نوکر را غم کرب و بلا، تر می کند
دیدن فرزندِ افتاده میان قتلگاه
تا قیامت خون به قلب و جان مادر می کند
شمر با چکمه رسیده در بر جسم حسین
پیکرش را پشت و رو در پیش خواهر می کند
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شهادت خادم الرضا علیه السلام،
رئیس جمهور محبوب آیت الله رئیسی تسلیت باد
-----------
با رئیسی می رود دل سوی غم
می رسد از دشت و صحرا بوی غم
بالگردی بال و پر از ما گرفت
آتشی آمد ثمر از ما گرفت
شد شهید خدمت و پرواز کرد
عشق را از آسمان آغاز کرد
خادم کوی رضا بود آن شهید
از تبار کربلا بود آن شهید
بود محبوب دل ایران که رفت
دل به دریا زد چُنان توفان که رفت
مرد جهد و مرد کوشش بود او
چشمه ی ایثار و جوشش بود او
مرد میدان عمل ، مرد امید
در مسیر خدمتش خود را ندید
بود محبوب دلِ ایرانیان
کرد خدمت ها ولیکن بی نشان
خادمی ، خدمتگزار انقلاب
خیمه زد در روشنای آفتاب
آن که ابراهیم بود و شور داشت
بهر خدمت بر کَفَ اش منشور داشت
سَیِّدی والا مقام از نسل نور
بی ریا ، ایثارگر مرد صبور
عالِمی عامِل به احکام خدا
عالِمی از « ما » و « من » گشته جدا
با خضوع خویش چون نخلی سِتُرگ
کوچکی می کرد آن مرد بزرگ
سَیِّد ابراهیم آن مرد جلیل
خادمی بی ادّعا و بی بدیل
چون چراغ صبح هنگام طلوع
پیش مردم بود دائم در خشوع
سَیِّدی دل داده بر آل رسول
داشت در دل مهر زهرای بتول
آن که بر زهرا ز غم پلکی گشود
خود ز نسل حضرت صدّیقه بود
آن که بر لب داشت دائم زمزمه
گریه می کرد از برای فاطمه
سَیِّد ابراهیم آن مرد خدا
گریه ها می کرد بهر کربلا
با تبِ « اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون »
ناله زد بر محنت گودال خون
ناله زد بر پیکر بی سر شده
بر گلی کز تیغ کین پرپر شده
محمود تاری «یاسر»
@Maddahankhomein