eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
680 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
از زبان ام وهب: سر می‌دهیم تا که برایت سپر شویم مانند شمع، پای غمت شعله‌ور شویم… از جانب مسیح به سوی تو آمدیم تا با دَمت شهید شده، زنده تر شویم ما را مباد مثل طِرِمّاح آمدن در راه دوست کاش که آسیمه‌سر شویم از تو به ما همیشه فراوان رسیده است حاشا اسیر زندگی مختصر شویم ما کی در این مسیر سر از پا شناختیم؟ گیرم که در هوای تو بی پا و سر شویم ما را پسر برای همین روز داده اند ای کاش در رکاب شما بی پسر شویم @Maddahankhomein
MP3 RecorderRecording ۰۸۴۹۱۴-۰۷۰۴۲۴.mp3
زمان: حجم: 2M
واحد سنگین شب پنجم محرم بند اول دستش توو دستای عمه بود و از روی تل میدید عموش افتاده زخمی توی مقتل.... خون حسن توو رگهاشه عمو شبیه باباشه باید که واسش فداشه... یاره و یاور حسین سرباز آخر حسین ای گل پرپر حسین... ///واویلتا واویلتا/// بند‌ دوم تا دید که دشمن قصد سر عموشو داره دستو جلوی عمو گرفت تا که نزاره... دستش به پوست شد آویزون بی حال و زخمی نیمه جون جسم کوچیکش غرق خون... تن کوچیکش جا به جا میشه زیر سم اسبا واویلتا واویلتا... ///واویلتا واویلتا/// ✍مهدی ندرخانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمزمه یا زمینه ی حضرت عبدالله ع بند اول: دستمو عمه رها کن پر بگیرم جون بدم تا زندگی از سر بگیرم بین یک لشکر عمو غریب و تنهاست توو دل من عمه می بینی که غوغاست میرم تا که برا عمو منم سپر باشم توو معرکه مرد خطر باشم یه نووجونِ با جگر باشم بند دوم: ای عمو سمت تو با شتاب دویدم  تا که هل من ناصر تو رو شنیدم نوجوونم من ولی مردِ جهادم مثل قاسم جونمو برا تو دادم با تیغ و تیر پیکرمو به پیکرت دوختن ببین به فرق من زدن آهن شروع شده غارته پیراهن @Maddahankhomein
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای منتقم‌ که جان تو بر لب رسیده است در روضه ها ز دیده ی تو خون چکیده است یک دم خودت برای ظهورت دعا نما بنگر ستم به حدّ نهایت رسیده است بنگر که شیعه منتظرت مانده روز وشب در زیر بار هجر تو قامت خمیده است از بس که غیبتت شده طولانی ای دریغ شیعه ز منکران تو طعنه شنیده است در پشت پرده های گناهان، نگاه من شرمنده شد که ماه رخت را ندیده است آقا بیا به بزم عزای مه حسن ماهی که روح بر تن هیئت دمیده است دستان عمّه زینب خود را رها نمود تا قتلگاه نزد عمویش دویده است او دیده داغ قاسم و صدپاره پیکرش حق می دهم دگر ز جهان، دل بریده است عشق حسین را وسط بغض خارها یاس حسن،به قیمت جانش خریده است دستش سپر شده جلوی تیغ دشمنان با تیر حرمله ،به مرادش رسیده است شد آخرین فدایی راه عموی خود حالا به روی سینه ی او آرمیده است او هم شبیه قاسم ِ گلگون بدن ز بغض در زیر نعل اسب عدو قد کشیده است هر نعل تازه ای که رسیده، به همرهش او را به نقطه نقطه ی میدان کشیده است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
عمرم گذشت در عطش همجواری ات باشم قرار روز و شب ِبی قراری ات عمریست دیده های زمستانی ام هنوز مانده به شوق دیدن روی بهاری ات از بابت سعادت من یک دعا بس است بین قنوت وسجده ی شب زنده داری ات تا زنده ام برای ظهورت دعا کنم چون بهترین عمل شده چشم انتظاری ات امشب برای ماه حسن گریه می کنیم آقا فدای اشک تو و سوگواری ات شاید که این دوشب به مدینه سفر کنی خاک بقیع گِل شود از اشک جاری ات آمد به قتلگاه گل مجتبی و گفت ای شاه بی کس آمده ام بهر یاری ات تنها میان این همه لشکر چه میکنی شعله به جان من زده هر زخم کاری ات دستم جدا شده به فدای سرت حسین خواهم شوم شریک در این رستگاری ات جان را گرفته ام کف دستم برای تو دار و ندار تو شده ام در نداری ات تیری فقط به سینه ی من لاله کاشته قلبم شکسته از بدن لاله کاری ات شکر خدا که کشته شوم، برده صبر من در زیر تیر و سنگ و سنان، بردباری ات ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات جدید مهدوی محرمی حضرت عبدالله بن الحسن علیهماالسلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عمریست ای پدر که تو را من ندیده ام از دیده اشک، از غم هجرت چکیده ام در حسرتم که تالی قرآن تویی ولی از هر کسی به غیر تو قرآن شنیده ام صحرا روم به خاک زنم بوسه با امید شاید ز خاک پای تو یک بوسه چیده ام بی تو درون سینه ی من، غیر آه نیست از این حیات ِ بی تو دگر دل بُریده ام با یک دعا، ظهور خودت را رقم بزن از تَحْبِسُ الدُّعایی ِخود، لب گَزیده ام حق را قسم دهم به گل پرپر حسن امضا کند ظهور تو را، نور دیده ام گفت ای عمو، غریبی تو آتشم زده از پیش عمّه تا دم مقتل دویده ام دیدم غریب؛ در وسط تیر و نیزه ای شکر خدا به داد تو اینجا رسیده ام من آمدم به راه تو جان را فدا کنم ناله نزن بخاطر دست ِبریده ام تیری رسید و دوخت تنم را به سینه ات شکر خدا که در بر ِتو آرمیده ام وقتی که نعل تازه نصیب تنت شود من هم عمو کنار تو در خون تپیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا عبدالله بن الحسن علیهماالسلام هستی عموجان محتضر در بین‌ گودال داری تو دستی بر کمر در بین گودال آتش زده بر قلب من (اُسقونی) ِ تو هستی تو از من تشنه تر در بین گودال یک تن زده بر تو عصا ،آن دیگری هم با نیزه و تیر سه پَر در بین گودال هر کس رسیده می زند با بغض حیدر از کینه ها داری اثر در بین گودال من آمدم باشم عصای پیری تو حالا که هستی بی پسر در بین گودال حالا که دستان علمدارت جدا شد دستم شود بر تو سپر در بین گودال بر روی دامانت عمو ،جان می سپارم بر این مقامم مفتخر در بین گودال من هم کشیدم داغ روی داغ چون تو من هم شدم خونین جگر در بین گودال بودی تو غمخوار پدر در وقت مرگش من آمدم جای پدر در بین گودال ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
جُون ِ سیاه بود و ز حق روشنا گرفت با نور آل فاطمه روحش جلا گرفت با نیّت غلامی اولاد مرتضی آمد به بیت حیدر و رنگ خدا گرفت وقتی که بار معرفتش رفت تا سماء از رب ، مقام‌ نوکر آل عبا گرفت در خانه ی سه حجّت ایزد به افتخار شد کاسه لیس و مرتبت اولیا گرفت مویش که شد به خدمت آل علی سپید در کربلا ز سرخی خونش حنا گرفت ده روز بین مقتل خود شد رها و بعد بوی خوش از دعای شه کربلا گرفت رنگ سفید وعطر خوش و حشر با حسین او این سه را ز حضرت خیرالنسا گرفت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیکم یا ابناء الزینب علیهم السلام این یاس ها که در بَر ِ من قد کشیده اند حالا ز داغ اکبر تو قدخمیده اند دیدند می چکد ز عبا خون اکبرت دیگر از این حیات ببین دل بریده اند تا دیده اند بین عدو غربت تو را بر یاری ات دو ارتش زینب رسیده اند بر تن، لباس رزم‌ نمودند ناگهان وقتی صدای بی کسی ات را شنیده اند چیزی نداشتم که کنم من نثار تو پیش تو این دو آبرویم را خریده اند هستیّ ِخواهر تو همین دو کبوتر است شکر خدا که در ره تو پر کشیده اند در خیمه مانده ام که نبینم غم تو را در لحظه ای که پیش تو در خون تپیده اند شکر خدا شهید شدند و به روی خاک خنجر به روی حنجر پاکت ندیده اند اما شوند همسفرم بین دشمنان بر روی نیزه صاحب رأس بریده اند ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم عجل لولیک الفرج (244).mp3
زمان: حجم: 1.05M
.. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد             بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا           بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بیا آقا بخوان روضه برای دو گل جعفر شدند اولاد عمّه جان مقابل حسین پرپر بیا که عمّه جان خوانده تو را با دیده ی دریا ببین که او عزادار است درون خیمه اش تنها به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یا رب... 🌸🌸🌸🌸🌸 حسین جان ،بچه های من فدای بچه های تو خدا را شکر عزیزانم شدند قربان برای تو شبیه اکبرت حالا شدند کشته در این صحرا اگر داغ جوان دیدم شدم چون حضرت لیلا نهادن سر به دامانت همه هستم به قربانت.. حسین جانم حسین جانم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 خدا را شکر، غیورانم نمی بینند اسارت را نمی بینند چهل منزل با کعب نی؛ جسارت را نمی بینند عزیزانم مرا در بین مشتی مست مرا در کوچه و بازار میان شامیان پست به روی نیزه ی دشمن کنند گریه به حال من حسین جانم حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein