غزل مصیبت علی اکبر علیه السلام
صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد
پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد
من و لیلا به روی چشم بزرگت کردیم
عمر ما قدوبالات منظم باشد
مادری تر زهمه ؛راه برو؛کیف کنم
دیدن قامت تو لذت عمرم باشد
در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست
بسکه شان تو در این رتبه معظم باشد
بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم
حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد
از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است
هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد
تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند
باغمت شادی این قوم فراهم باشد
چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد
صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد
تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند
دنده خورد شده شاهد حرفم باشد
کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی
جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد
پای ناموس ؛وسط آمده برخیز علی
عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد
#قاسم_نعمتی
@Maddahankhomein
جانم فدای نعش علی اکبر حسین
مُردم برای نعش علی اکبر حسین
پرپر شدن همیشه چرا قسمت گل است؟!
جانها فدای نعش علی اکبر حسین
دق میکند میان سرودن ز ماتمش
نوحه سرای نعش علی اکبر حسین
از تشنگیِ پیکر پرخون بگویمت؟
یا دست و پای نعش علی اکبر حسین؟!
مغرب که شد صدای اذانی بلند شد
از لابلای نعش علی اکبر حسین
میآید از میان بدنهای چاکچاک
آری صدای نعش علی اکبر حسین
در ماتمش زمین و زمان گریه میکنند
حتی خدای نعش علی اکبر حسین
آهنگِ گوش ما شده فریاد العطش!
از جایجای نعش علی اکبر حسین
این کهکشانِ روی زمین است ای خدا؟
یا پارههای نعش علی اکبر حسین؟!
باور نما که مُردهی ما زنده میکند
دارالشفای نعش علی اکبر حسین
در زیر بار بارش غمها پناه ماست
ماتمسرای نعش علی اکبر حسین
امشب ندای عالمیان گشته یکصدا:
«جانم فدای نعش علی اکبر حسین...»
#محسن_علیخانی
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
@Maddahankhomein
#عبای_خونی
السلام علیک یا عَلیٌّ الْکَبیر
یاعلی اکبر علیه السلام
با زانوان خسته کنارت رسیده ام
یعنی در این مسیر خودم را کشیده ام
در هر کجا نشان تو را دیده ام ولی
یک عضو سالمی به تن تو ندیده ام
حرفی بزن برای دل من نفس بکش
صد لخته از دهان تو بیرون کشیده ام
ای تو عصای پیری بشکسته ام علی
بنگر کنار جسم تو قامت خمیده ام
ناله زدم کنار تو و در جواب آن
از دشمن تو هلهله حالا شنیده ام
دیگر توان پاشدنم از بر تو نیست
در پای داغ هجر تو شمعی چکیده ام
حالا محاسنی که به خونت خضاب شد
گشته سپید از غمت ای نور دیده ام
تا که شوی دوباره علی روی این عبا
هر عضو را به همره صد ناله چیده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
19.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب هشتم محرم
السلام علیک یا حضرت علی اکبر ع
نیزه ایکاش کمی سیر بیاید میدان
حضرت ماه کمی دیر بیاید میدان
قوت قلب پدر بوده ای و حق دارد
پسر شیر به تاخیر بیاید میدان
باید آخر قمر خیمه به همراه عبا
ظهر این جمعه ی دلگیر بیاید میدان
به سر سفره ی جسم تو فقط خون می خورد
آنکه می خواست به تسخیر بیاید میدان
دشنه و تیر و سنان تشنه ی خونت هستند
پی دستان تو زنجیر بیاید میدان
شرحه شرحه شده ای کاش نمی دیدم که
نیزه با نیت تکثیر بیاید میدان
هیچ کس فکر نمی کرد که ابر رحمت
از سر شرم به به تبخیر بیاید میدان
آنقدر بر بدن دشت چکیدی تا که
عمه با اشک سرازیر بیاید میدان
حسین جعفری
@Maddahankhomein
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#پاره_جگر
چقَدَر دور و برم پاره جگر ریخته است
گوهرم رفته و یک دشت ؛ گهر ریخته است
این علی اکبر من هست وَ یا آن دگری؟؟!
یک پسر نیست که هر گوشه پسر ریخته است
قطعه ای این طرف و قطعه ی دیگر آن سو
سرش این سو، بدنش سوی دگر ریخته است
قسمتی روی سنان، قسمت دیگر سر تیر
چند قسم دگرش روی سپر ریخته است
قد کشیده ست که سروی بشود در باغم
از چه بر ساقه ی آن چند تبر ریخته است
خواهرم چیدن آن روی عبا را دیده
از غمش اشک که نه، خون ز بصر ریخته است
آه ِ لیلا طرفی، خنده ی دشمن طرفی
سوختم بس که در این سینه شرر ریخته است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#نفس_بکش
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
صورت به صورت تو گذارم نفس بکش
اکبر به خاطر دل زارم نفس بکش
حالا که ناله ام شده با هلهله جواب
آرامشی به جز تو ندارم نفس بکش
باهرچه داشت زد به تو دشمن خزان شدی
ای تو گل همیشه بهارم نفس بکش
ای تو قرار زندگی پر غم حسین
بی تو رود تمام قرارم نفس بکش
نگذار دشمنت بشود شاد این که من
بر داغ رأس پاره دچارم نفس بکش
سخت است گر که بردن تو سوی خیمه ها
آید عبای کهنه به کارم نفس بکش
در احتضارم و نرسی گر به داد من
اینجا شود شبیه مزارم نفس بکش
وقتی رسید عمه کنارم به گریه گفت:
ای تو تمام دار و ندارم نفس بکش
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اشعار حضرت علی اکبرعلیه السلام
گیسو به باد می دهی و دلبری علی
پا در رکاب می زنی و محشری علی
ابرو نهان کن از نظر خیرهٔ حسود
آیینه دار صورت پیغمبری علی
قامت مگو قیامت زهراست قامتت
از بس که قد کشیده ای و محشری علی
گرم طواف روی تو آل ابوتراب
غرق عبادتی و خدا منظری علی
وصفت همین بس است که در کوی رب عشق
شه زاده حرم، علی اکبری علی
وجه غیور هر غضبت وقت حمله ها
گاه رجز تو منتسب از حیدری علی
بین خطوط روی جبینت پر از خداست
ابن الحسین لیلی لیلای کربلاست
نور خدا ز صورت تو دیده می شود
پیغمبرانه بر همه تابیده می شود
شمشاد قامتی و به شمشیر کوفیان
گلبرگ ها ز ساقه تو چیده می شود
مثل بلور شیشه ای سنگ خورده ای
با بوسه ای وجود تو پاشیده می شود
مقراض اهل کوفه چه آورده بر سرت
هر گوشه ای ز دشت تنت دیده می شود
در زیر سم اسب تنت مثل زعفران
بر روی سنگ ها همه سابیده می شود
جسمی که زیر ضربه به هم ریخته چه سان
هر تکه ای به روی عبا چیده می شود
بر ناله های ممتد بابا کنار تو
از سوی لشگری همه خندیده می شود
قلبی که از تمام تنت پاره تر شده
با هر صدای قهقه رنجیده می شود
دنبال زینب آمده سقای عالمین
فریاد می زنند که وای از دل حسین
#قاسم_نعمتی
@Maddahankhomein
السلام علیک یا علی اکبر علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده
داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده
پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی
ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده
خبرِ کشتنِ تودتا که رسیده به زنان
حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده
ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو
لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده
این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی
صحن مادر و مسمار مجسم کرده
خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را
داغ تو شادی این قوم فراهم کرده
چه شده جسم تو از لایِ زره میریزد
نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده
فرصتی داشت دشمن که چنین پیکر تو
قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده
دختری بعد تو با اذن عموم عباسش
زیر چادر گره مقنعه محکم کرده
#قاسم_نعمتی
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
@Maddahankhomein
یاعلی اکبر علیهالسلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین
بالابلند اهل حرم ریخته زمین
می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد
ازلای دستها جگرم ریخته زمین
دست خودم که نیست اگر داد می زنم
در پیش چشم من پسرم ریخته زمین
دست خودم نبود که با زانو آمدم
دیدم که قوت کمرم ریخته زمین
مثل انار دانه شده پخش می شود
از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین
دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد
صدها علی به دور و برم ریخته زمین
#قاسم_نعمتی
@Maddahankhomein
مدح حضرت علی اکبر علیه السلام
از حسین رئوفی
روی تو شد یوسف و لبَت شده کوثر
موی تو قدر و قدت قیامتِ اکبر
چهره ات آئینه ای ز روی پیمبر
احمد دیگر تویی و حیدر دیگر
خَلق تو و خُلق توست یکسره احمد
آینه ی کاملی برای محمد
ای سبب خنده ی مکرر بابا
مادر و پیغمبریّ و حیدرِ بابا
بین علی ها عليِّ اکبر بابا
در دو سرا همچو تاج ، بر سر بابا
فاطمه ، احمد ، علی و یا حسن استی
یک بدن استی و جمعِ پنج تن استی
سروَر بالا بلندی یا علی اکبر
شهدی و شیرین چو قندی یا علی اکبر
بر يَد حق پایبندی یا علی اکبر
بنده به هر بند بندی یا علی اکبر
آینه ی حیدری ، محمد مطلق
نام تو چون مرتضی ز حق شده منشق
اُسوه ی تقوا به کل عصر و زمانی
مقصد سیر و سلوکِ پیر و جوانی
قوَت قلب امامِ حق طلبانی
جان جهانی علی و جانِ جنانی
با تو قرار من است اولِ برزخ
گر که نباشی یکی است جنت و دوزخ
گفته معاویه مِدحتت که به عِین است
این علی اکبر امامِ بعدِ حسین است
نام علی رمز راه ، بر ثقلین است
تا ابد از تو ، به دین ، هر آینه دِین است
معرفتت درس اول است ، ز عرفان
جان تو جاری به آیه آیه ی قرآن
لیلیِ لیلا! ، ز چشم تو همه مجنون
روی تو صبحِ امید و موی تو شبگون
رزم تو شد اُسوه ی همه علویون
نام تو کابوس گشته بر سلفیون
نام علی ، چون شهاب ، بر سپه شب
تاخت و شد تار و مار دشمن زینب
نام تو نیروی هرچه مرد علی جان
گرم شود با تو هرچه سرد علی جان
یک حرم این میهن است و درد ، علی جان
نقطه ی اوج است این نبرد ، علی جان
قلب «رئوفی» ببین و پنجه ی غم را
ای که امیدی مدافعانِ حرم را
@Maddahankhomein
دو دمه حضرت علی اکبر علیه السلام
ای اهل حرم غرق به خون حیدرم آمد ۲
علی اکبرم آمد ۲
آئینه ی بشکسته ی پیغمبرم آمد ۲
علی اکبرم آمد ۲
«حسین رئوفی»
@Maddahankhomein
آینه ی روی پیمیر _1_1.mp3
زمان:
حجم:
1.42M
شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام
از حسین رئوفی
آینه ی روی پیمبر
شکسته هر سو علی اکبر
زد آتشم خنده ی لشگر
آه ،مادر مادر مادر ۳
به پهلویش نیزه نشسته
به سینه خنجر شکسته
رخش کبود و زار و خسته
آه ،مادر مادر مادر ۳
قطعه به قطعه شد جوانم
چگونه تا خیمه رسانم
نباشه زینب نتوانم
آه ، مادر مادر مادر ۳
@Maddahankhomein