🏴 محاوره در شرح حالِ خانهٔ مولانا علی(ع)،
در عزای سومین روز شهادت مادرسادات
#نذر_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_و_توسل_به
#اولادش_جهت_پیروزی_جبهه_مقاومت_و
#آزادی_قدس_شریف_إن_شاألله🏴
ندیده خیری از شهر مدینه
اگر از خیرِ این دنیا گذشته
گذشته واسه حیدر قدرِ صد سال
سه روز از رفتنِ زهرا(س) گذشته
بیادش ختم قرآن داره هر شب
بهارش رفته و حالش خزونه
صداش میگیره و میلرزه از بغض
علی(ع) تا سوره کوثر میخونه
شده با هر بهونه تازه؛..داغش
نبودِ فاطمه(س) واسش عذابه
پُر از زخمای ِ بستر رفت، یارش
روو دستاش جایِ زخمایِ طنابه
غریبونه، یه گوشه مثّ بابا
شده خونه نشین! داره دلیلی...
حسن(ع) تا میگذره از کوچه هربار
می پیچه تویِ گوشِش ضربِ سیلی
پریشونه همش! یادش نِمیره-
میونِ شعله ها افتادنِ "در"
با گریه تویِ خلوت میزنه حرف
همش با چادرِ خاکیِ مادر
تنورِ خونه سرده چند وقته
حسین(ع) از داغ ِ مادر بیقراره
دلش تنگه! شده خیره به دستاس
هوایِ گرمیِ دستاش و داره
توو چشماش اشکه هر چی میخوره آب
غم ِ مادر چی به روزش آوُرده
براش زَهره! گوارا نیست! چونکه-
فقط از دستِ مادر آب خورده
نوازش هایِ بابا هست امّا-
از عشقِ مادرونه هست محروم
توو چشماش داره حرفای نگفته
چه سنگینه سکوتِ أمّ کلثوم(س)
اذون میگن! عجب دلتنگه زینب(س)
گلِ قلبش داره از غم میپوسه
تویِ سجّادهٔ مادر میشینه
همش تسبیح و مُهرش رو میبوسه
پریده زینب(س) از خوابش پریشون
نشسته؛ خیره به هر دو برادر
شبونه اشک میریزه کنارِ
کفن هایی که دستش داده مادر!
#أللهم_صل_على_فاطمة_و_أبيها_و_أمها_و_بعلها_و_بنيها_والسرالمستودع_فيها_بعددمااحاط_به_علمک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_الزینب_س
#بفاطمة_الزهرا_س_إلهي_العفو
#مرضیه_عاطفی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🏴 در عزای اول ماه صفر ورود کاروان آل الله(ع) به شهر شام
#نذرحضرت_زینب_سلاماللهعلیها_و_أسرا🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
تمام کوچه ها و خانه ها مانده ست در ابهام
چراغانی نبوده تا به حال اینقدر شهرِ شام
برای اولِ ماهِ صفر تبلیغ میکردند
به جایِ سوگواری؛ سور و ساتِ جشن شد اعلام
رسیده کاروان!...با هلهله رفتند استقبال
امان از داغِ پنهانی و بغض ِ عالم ِ اسلام
به زینب(س) جایِ خوش-آمد بد و بیراه میگفتند
نمی افتاد یک ثانیه از لبهایشان دشنام
برایِ کاروانِ خسته-دل؛ جایِ پذیرایی
پیاپی سنگ می بارید از اطرافِ پشتِ بام
بساطِ عدّه ای کافر فراهم شد! معاذَالله...
گمانم بود حتی گوشه ای ظرفِ شراب و جام
امان از پایکوبی و لباس و پرچم ِ رنگی
چه ساعاتِ بدی طی شد برای زینب(س) و أیتام
یتیمانی که میخوردند جای آب و نان؛ سیلی...
امان از کوچه های مملو از عطرِ خوش ِ إطعام
صدا زد بی حیا مردی که قطعاً بود بی غیرت-
پس از کلّی تماشا؛ حضرتِ مستوره را با نام
به چشمانِ حسینش(ع) روی نیزه خیره شد زینب(س)
دو قطره اشکِ غم از گوشهٔ معجر چکید آرام!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین_ع
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_الزینب_س
#دخیلک_یا_جبل_الصبر #الشام_الشام_الشام
#مرضیه_عاطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein