#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را
کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را
به پا میخیزم و پا در رکاب جاده میآیم
به پای عشق خواهم رفت راه بینهایت را
هوای روزگار من سیاه از دود غفلتهاست
شلوغیهای شهر از من گرفته کنج خلوت را
زمین گم میشود در ازدحام گامهای شوق
کم آوردهست جاده این همه شوق زیارت را..
نشاندی پرچم هیهات را بر قلهٔ عالم
به پای سر، سراسر فتح کردی قاف عزت را..
مرام ساقی تو رودها را تشنهٔ حق کرد
که از آن روز میجویند دریای حقیقت را
جهان خود را رها کرده... به راهت اقتدا کرده
ببین لبیکهای فرد فرد این جماعت را
::
امام صبح پیروزی به ما سر میزند روزی
به پایان میرساند اربعینها عصر غیبت را
شاعر: #جعفر_عباسی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حضرت_زینب_س_اربعین
از این عمود وقتی، تا آن عمود رفتم
بر بالِ نور بودم، رَه را چه زود رفتم
زیرِ حرارتِ عشق، میسوختم، ولیکن،
اصلا ضرر نکردم، دنبالِ سود، رفتم
آغوشِ بازِ صحرا، من را بغل گرفت و
با صد سلام و تکبیر، با صد درود رفتم
در جمعِ بیقراران، دلدادگانِ خورشید،
من قطره بودم اما، همراهِ رود رفتم
سیلی کسی نمیزد، کس ناسزا نمیگفت
کِی با دلی شکسته، رویی کبود رفتم؟
شاعر: #عادل_حسین_قربان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
از نامههای اهل محل کولهها پر است
بر شانه میبریم چه بار امانتی
سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک
طفلی که نیست هستی او غیر شربتی
هر خانه موکبیست که بیتوتهگاه ماست
بر روی ما گشوده شده باب رحمتی
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟»
باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی!
ما پابرهنهایم و به ما طعنه میزنند
ما خیل زائریم، نه یک مشت پاپتی..
کم نیست بغضهای گره خورده بر ضریح
اما به غیر اشک نداریم حاجتی
شاعر: #علی_اصغر_شیری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
با این همه دلتنگی و یک جفت کتانی
حاشا که مرا از در این خانه برانی
میآیم از این راه فقط در پی یک آه
تا منزل جانان چه نیازی به نشانی؟
مجنونم و از سرزنش خلق غمی نیست
دیوانه رها کی شده از سنگ پرانی؟
هرگز نتوانند از این کوی برانند
آن را که تو از لطف به این سو بکشانی
ای آنکه مرا خواندهای! ایکاش بگویی:
این بار قرار است بیایی که بمانی...
✍ #سیده_تکتم_حسینی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
یکی آورده با خود گریههای گاهگاهش را
یکی در کولهبار کهنهاش بار گناهش را
یکی پیداست عمری خادم این آستان بوده
یکی هم بعد عمری تازه پیدا کرده راهش را
یکی در هر قدم هُرم نفسها را بغل کرده
یکی در حسرت راهی شدن سرمای آهش را
یکی نذر شما کردهست چندین گوسفندش را
یکی وقف شما کردهست تنها سرپناهش را
بسوزان چهرهام را آفتاب داغ! اربابم...
خبر دارم که میبخشد غلام روسیاهش را
ببین موکب به موکب میشود تسخیر او قلبم
چنان ملکی که پیدا کرده باشد پادشاهش را
به هم میریزد آری نظم نفرتآور دنیا
امیر عشق تا آماده میسازد سپاهش را
قدمها محکماند و عزمها راسخ، چه غوغایی
نمیبندد شهادت تا قیامت شاهراهش را
و در دیدار آخر مادرم با گریه میخندید
و من آوردهام تا کربلا با خود نگاهش را
شاعر: #علی_سلیمیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
هم آسمان به شوق حریمت پیاده است
هم چشم بی قرار زمین، سمت جاده است
جان داده است این دل همچون کویر را
این اشکها که در غم تو بی اراده است
ای نبض جان ما شده در هر طپش حسین
این قلب بی ولای تو بی استفاده است
من خانهزاد ایل و تبار شما شدم
سرمایهام محبت این خانواده است
دیگر کسی شبیه تو پیدا نمیشود
همچون حسین، مادر گیتی نزاده است
وقتی که فاطمه است خریدار اشکها
مردن برای نم نم این غم، چه ساده است
شهد وصال جای خودش، تحت قبهات
طعم دعا برای فرج، فوقالعاده است
ذکر فرج زیاد بخوانید؛ چون ظهور
در ایستگاه سبز دعا ایستاده است
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
️مرور خاطره ها...
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها #زیارت_اربعین
من خسته بودم بر لبم اما تبسم بود
یک دست پرچم بود یک دست استکان چای
یک سو صدای روضهی عباس میآمد
یک سو صدای گرم یک کودک که: بارِد مای!
بر ابری از اشک و شعف مشتاق میرفتم
هم آبله، هم درد پایم را بغل میکرد
هر بار کامم تلخ میشد از غم دنیا
چای عراقی بود کامم را عسل میکرد
باور نخواهی کرد چیزی را که میگویم
چشمان من بیدار بود آن دم که میدیدند
ما را کسی در خانه مهمان کرد و با اهلش
بر خاک و سرما در حیاط خانه خوابیدند
مشّایه یعنی پیرزن یک کیسهی کوچک
پر کرده بود از نان و با پای علیل خود
خود را به زائرها رساند و نان تعارف کرد
میساخت درد و پیری و غم را ذلیل خود
مرد کهنسال رشیدی بین یک موکب
گویا زعیم و شیخ قومی از عشایر بود
گفتند نذری دارد و هر سال میآید
کارش در این جا شستن جوراب زائر بود
مشایه یعنی رنگ هفتاد و دو ملت را
هرجا که حرف عشق شد یکرنگ میسازد
مشایه یعنی هرکه هستی باش، عاشق باش!
هر چیز غیر از عشق اینجا رنگ میبازد
حیرت گناه ماست، مایی که نفهمیدیم
این چیزها در کربلا بسیار عادی بود
ما آنچه میدیدیم را باور نمیکردیم
این ماجرا اصلاً برای ما زیادی بود
باید که برگردیم راه کربلا باز است
در کربلا هستیم هر جای زمین هستیم
در خانهی دل جز حسین ابن علی کس نیست
در خانهی خود زائران اربعین هستیم
✍ #سعید_تاج_محمدی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#محاوره
این روزا کارم اینه که با اشک
خاطرات تو رو مرور کنم
از کنار عمودِ توو عکسا
بکشم آهی و عبور کنم
زائرای توو جاده رو هرروز
میبینم از توو قاب تِلْویزیون
میزنم هی به سینه با حسرت
یه چِشَم اشکه و یه چشمم خون
این سزای کدوم گناه منه؟
این روزا خیلی توو سرم جنگه
اصلا امسال یجور دیگه دلم
واسه مشّایه تا حرم تنگه
دوری از تو اَمونمو برده
من کجا و غم فراق کجا؟
از توو خونه سلام میدم اما
خونهی من کجا عراق کجا؟
باشه امسال کربلا نمیام
ولی از این فراق میمیرم
اشتیاق تو رو چیکار کنم؟
که از این اشتیاق میمیرم
خودمو توی جاده میدیدم
که بازم اومدم پیادهروی
وقتی اون زائر عراقی گفت
من به یادت قدم زدم اخوی
گرچه بغضی که توو گلومونه
حسرت رفتنِ دوبارهی ماست
من دلم روشنه که حاجقاسم
اربعین نائبالزیارهی ماست
✍ #علی_سلیمیان
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9